eitaa logo
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
3.7هزار دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
4.6هزار ویدیو
97 فایل
وابسته به انجمن شهید ادواردو انیلی مدیر انجمن: @rahyaftegan ارتباط ایتا: @Solmaz_n 🌸🌺🌸🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
📍امروز برابر با آغاز سال نو میلادی و زمان شادی برای هموطنان مسیحی ما ایرانیان و همه پیروان عیسی(ع) در سراسر است. این روز بهانه‌ای است برای پرداختن به بزرگ مرد نصرانی «ابووهب» که در راه دین خدا در رکاب حضرت (ع) در واقعه کربلا به شهادت رسید. 🎄📍🎄 📍عبدالله مکنی معروف به از اصحاب علی(ع) و نیز از یاران امام حسین(ع) بود. درباره پیوستن او به امام حسین(ع) نیز نوشته است: از شیعیانی که در روزهای آخر به سپاه امام حسین(ع) پیوستند می‌توان از عبدالله بن عمیر کلبی نام برد که مجاهد در جبهه‌های جنگ با بود. او بسیار حریص بود که با مشرکین جهاد کند و سالها با کفار جنگیده بود. 🎄📍🎄 📍وقتی دید عده‌ای در نخیله آماده جنگ با (ع) می‌شوند، گفت: من علاقه‌مند بودم در جهاد با مشرکان شرکت کنم، اما اکنون احساس می‌کنم نبرد با کسانی که به جنگ فرزند فاطمه(س) می‌روند اولی است. آن گاه این مطلب را با همسرش در میان گذاشت، همسرش تصمیم او را ستود، این دو شبانه از خارج شده و به امام حسین(ع) در کربلا ملحق شدند. گرچه برخی پیوستن او را به امام قبل از رسیدن کاروان به کربلا و در راه دانسته‌اند و بنا به نقلی عبدالله نیز در این سفر همراه آنان بود. 🎄📍🎄 📍در صبح عاشورا و پس از تیرباران خیمه گاه امام، بن عمیر کلبی پس از اجازه از امام به میدان رفت. او کارزاری سخت کرد و پس از به هلاکت نمودن چند نفر در اثر گروهی سپاه پسر سعد بر خاک افتاد و شهید شد. قاتل او هانی‌بن ثبیت حضرمی بود. ام وهب خود را بر سر جسد شوهرش رساند و چهره او را که خاک و خون پوشانده بود، با دست پاک می‌کرد و می‌گفت: «عبدالله بر تو گوارا باد. از خدایی که بهشت را بر تو ارزانی داشت، می‌خواهم مرا نیز در آنجا مصاحب تو گرداند.» شمر به یکی از غلامانش به نام رستم دستور داد که این بانوی فداکار را بکشد و او با عمودی که بر سر ام‌وهب کوبید او را به رساند. 🎄📍🎄 📍غلام شمر سر عبدالله را از تن جدا کرد و به سوی انداخت. مادرش سرش را برداشت، پاک کرد و بوسید. آنگاه سر را به طرف میدان پرتاب کرد و گفت: ما چیزی را که در راه خدا داده‌ایم، پس نمی‌گیریم. آن گاه عمودی به دست گرفت و به سوی دشمن حرکت کرد. امام حسین(ع) داد تا او را به خیمه‌ها برگردانند و خطاب به او فرمود: «در راه حمایت از اهل‌بیت من به پاداش نیک نائل شوید. خداوند کند، به سوی خیمه‌ها بازگرد که جهاد از تو برداشته شده است.» 🌐 @rahyafte_com
📌صله ی امیرالمومنین علیه السلام 📍ایشان برای چاپ بسیار رنج کشیدند و حتی سه خانه در تهران داشتند که آن‌ها را فروختند و خرج این کار کردند، خانه ای را اجاره کرد که برق نداشت و وقتی می آمد کاسه می گذاشتیم تا به داخل خانه نریزد، حتی یک روز مادرم گلایه کرد، که ما را اجاره نشین کرده‌ای؟ 📍پدر در جواب با آرامشی خاص پاسخ دادند من همه این‌ها را به (ع) دادم و یک جا همه این‌ها را از ایشان پس می گیرم. و جالب این است که در سال ۱۳۳۹ یک خانه خرید ۱۰۰۰ متر، و پول این خانه را هم نداشت فقط زمینی داشت که در عوض چند فرش به او داده بودند، هم گفت اگر پولش را در موعد ندهید آن را پس می گیرم. 📍از یاد نمی برم که همان شبی که فردایش باید به می رفتند، درب خانه را زدند، واسطه معامله گفت زمین شما را ۴۰ تومان می خرند، در نهایت نیز فردای آن روز همان مقدار پولی که کم داشتند جور شد و به راحتی معامله کردند و این گونه بود که (ع) هر آن چه از اموال را که پدر در راه او خرج کرده بود به او برگرداند. 🌺آیت الله علینقی فیض الاسلام (ره) @rahyafte_com
📌صله ی امیرالمومنین علیه السلام 📍ایشان برای چاپ بسیار رنج کشیدند و حتی سه خانه در تهران داشتند که آن‌ها را فروختند و خرج این کار کردند، خانه ای را اجاره کرد که برق نداشت و وقتی می آمد کاسه می گذاشتیم تا به داخل خانه نریزد، حتی یک روز مادرم گلایه کرد، که ما را اجاره نشین کرده‌ای؟ 📍پدر در جواب با آرامشی خاص پاسخ دادند من همه این‌ها را به (ع) دادم و یک جا همه این‌ها را از ایشان پس می گیرم. و جالب این است که در سال ۱۳۳۹ یک خانه خرید ۱۰۰۰ متر، و پول این خانه را هم نداشت فقط زمینی داشت که در عوض چند فرش به او داده بودند، هم گفت اگر پولش را در موعد ندهید آن را پس می گیرم. 📍از یاد نمی برم که همان شبی که فردایش باید به می رفتند، درب خانه را زدند، واسطه معامله گفت زمین شما را ۴۰ تومان می خرند، در نهایت نیز فردای آن روز همان مقدار پولی که کم داشتند جور شد و به راحتی معامله کردند و این گونه بود که (ع) هر آن چه از اموال را که پدر در راه او خرج کرده بود به او برگرداند. 🌺آیت الله علینقی فیض الاسلام (ره) @rahyafte_com
📌صله ی امیرالمومنین علیه السلام 📍ایشان برای چاپ بسیار رنج کشیدند و حتی سه خانه در تهران داشتند که آن‌ها را فروختند و خرج این کار کردند، خانه ای را اجاره کرد که برق نداشت و وقتی می آمد کاسه می گذاشتیم تا به داخل خانه نریزد، حتی یک روز مادرم گلایه کرد، که ما را اجاره نشین کرده‌ای؟ 📍پدر در جواب با آرامشی خاص پاسخ دادند من همه این‌ها را به (ع) دادم و یک جا همه این‌ها را از ایشان پس می گیرم. و جالب این است که در سال ۱۳۳۹ یک خانه خرید ۱۰۰۰ متر، و پول این خانه را هم نداشت فقط زمینی داشت که در عوض چند فرش به او داده بودند، هم گفت اگر پولش را در موعد ندهید آن را پس می گیرم. 📍از یاد نمی برم که همان شبی که فردایش باید به می رفتند، درب خانه را زدند، واسطه معامله گفت زمین شما را ۴۰ تومان می خرند، در نهایت نیز فردای آن روز همان مقدار پولی که کم داشتند جور شد و به راحتی معامله کردند و این گونه بود که (ع) هر آن چه از اموال را که پدر در راه او خرج کرده بود به او برگرداند. 🌺آیت الله علینقی فیض الاسلام (ره) @rahyafte_com
‍ (https://attach.fahares.com/MAgnaLsegKCxZDHsXT8stg==) 📌شرط استفاده از منزل 📍 (ره) حتی ارث ‌بری فرزندان را نیز منوط به خدمت به (سلام الله علیه) می‌دانستند، به طوری که شرط استفاده از منزل ایشان که در نجف می‌باشد را خدمت به امیرالمؤمنین در عنوان می‌کنند و بیان می‌دارند که کسانی از اولاد من می‌توانند از این خانه استفاده کنند که در کتابخانه به خدمت کنند. . 📍استادی در دانشگاه با علامه امینی(ره) آشنا بود یک بار علامه به خانه این استاد می‌رود و وقتی صحبت از علم و مباحث علمی می‌شود این استاد بغداد با اضافه کردن لقب بر اسم معاویه بیان می‌دارد که من مشغول نوشتن کتابی در رابطه با امیرالمؤمنین معاویه هستم. . 📍در آن زمان علامه مشغول تحقیق برروی جلد نُهم کتاب خود بوده‌اند و به آن فرد می‌گویند من هم درباره اسنادی دارم اگر دوست داری می‌توانم در اختیارت بگذارم و نوشته‌ها و اسناد به دست آورده خود را به این فرد می‌دهد بعد از مدتی در مکاتبه‌ای که بین این دو صورت می‌گیرد از این استاد در رابطه با کتاب مناقب معاویه می‌پرسد و آن فرد در جواب می‌نویسد که من آن کتاب را زده‌ام زیرا بعد از مطالعه اسناد شما چهره واقعی معاویه برایم روشن شد و این فرد لایق منقبت گفتن نیست. 🌐 @rahyafte_com
📍 شاعری به نام نجاشی از شاعران و مداحان امیرالمؤمنین؛ کسی که در جنگ بهترین شعرها را در تحریض و تشویق مردم در مقابل معاویه سروده و از علاقه مندان امیرالمؤمنین و در حزب ایشان است و از لحاظ اخلاص و ولایت‌پذیری و سوابق، کارش مشهور است، در روز ماه مشروب خورد. 📍 وقتی امیرالمؤمنین مطلع شد، فرمود حد معلوم است؛ او را بیاورید تا حد جاری شود. امیرالمؤمنین در مقابل چشم مردم او را حد شراب زد؛ ۸۰ ضربه شلاق. 📍خانواده و قبیله او پیش امیرالمؤمنین آمدند و گفتند: یا امیرالمومنین! تو ما را بی آبرو کردی. اینکه جزو جماعت تو بود. جزو دوستان تو بود. -به تعبیر امروز- جزو جناح تو بود. 📍فرمود: من کاری نکردم؛ مسلمانی تخلفی کرد و حدی از حدود الهی بر او واجب شد و من آن حد را به جا آوردم. البته نجاشی بعد از آنکه آن شلاق را از علی خورد، گفت حالا که اینطور است، بعد از این می‌روم برای معاویه شعر می‌گویم. بلند شد از کنار رفت و به اردوگاه معاویه ملحق شد. امیرالمؤمنین هم نفرمود نجاشی از دست ما رفت و حیف شد؛ او را نگه داریم؛ نه. رفت که رفت. ... منطق و روش امیرالمؤمنین اینها بود. 📌انسان۲۵۰ ساله سیدعلی خامنه ای 🌐 @rahyafte_com
📌صله ی امیرالمومنین علیه السلام 📍ایشان برای چاپ بسیار رنج کشیدند و حتی سه خانه در تهران داشتند که آن‌ها را فروختند و خرج این کار کردند، خانه ای را اجاره کرد که برق نداشت و وقتی می آمد کاسه می گذاشتیم تا به داخل خانه نریزد، حتی یک روز مادرم گلایه کرد، که ما را اجاره نشین کرده‌ای؟ 📍پدر در جواب با آرامشی خاص پاسخ دادند من همه این‌ها را به (ع) دادم و یک جا همه این‌ها را از ایشان پس می گیرم. و جالب این است که در سال ۱۳۳۹ یک خانه خرید ۱۰۰۰ متر، و پول این خانه را هم نداشت فقط زمینی داشت که در عوض چند فرش به او داده بودند، هم گفت اگر پولش را در موعد ندهید آن را پس می گیرم. 📍از یاد نمی برم که همان شبی که فردایش باید به می رفتند، درب خانه را زدند، واسطه معامله گفت زمین شما را ۴۰ تومان می خرند، در نهایت نیز فردای آن روز همان مقدار پولی که کم داشتند جور شد و به راحتی معامله کردند و این گونه بود که (ع) هر آن چه از اموال را که پدر در راه او خرج کرده بود به او برگرداند. 🌺آیت الله علینقی فیض الاسلام (ره) @rahyafte_com