eitaa logo
انتشارات راه یار
1هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
635 ویدیو
25 فایل
انتشارات راه‌یار؛ نشر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی تهران،میدان انقلاب،خ ۱۶آذر، حسینیه هنر 02142795454 rahyarpub.ir بله: ble.ir/rahyarpub اینستاگرام: instagram.com/raheyarpub.ir باشگاه مخاطبان: ble.ir/join/NWFhMjk2N2
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴اگر این خاطرات، ثبت نمی‌شد... ✍️آزاده فرزام‌نیا: ♦️نشستم پای خواندن کتاب «نان سال‌های جنگ» که درباره جهاد زنان روستای صدخَرو سبزوار است در سال‌های دفاع مقدس و ماجرای نان‌ و مربا پختن و بافتن شال و ژاکت و جوراب برای رزمنده‌ها. حین کار چند صفحه‌ای می‌خواندم و باز کار و حواشی زندگی. کتاب راحت خوانی بود. ♦️مینی‌مال‌هایی از زنان صدخرو. از خاطرات روزهای نان پختن. کتابی که دو صفحه‌اش و تنها چند خطش قطره‌های گرم اشک را روی صورتم دواند. اشک درجه دارد: سرد، گرم، از شادی، از حسرت، از خشم. ♦️اشک امروزم گرم بود از غبطه و سر تکان دادن برای عاقبت به خیری. برای‌تان می‌نویسم. کاش همه، همه مثل این زنانِ اکثراً بیسواد روستایی این‌قدر حواسمان به بیت‌المال و انقلاب بود که اگر بود بعد از چهل سال این عظمت نورانی به کمک مردم دنیا را گلستان می‌کرد. نمی‌گویم حیف. اتفاقاً خوشحالم. به نظرم دهه پنجم انقلاب واقعاً فصل خانه‌تکانی است برای زمینه‌سازی ظهور امام‌زمان و رساندن پرچم انقلاب به دستانِ او.‌‌‌ 🔻 1:: با اینکه با مینی‌مال خیلی ارتباط نمی‌گیرم اما برای مصاحبه‌های ناتمام و فوت بعضی از خانم‌ها و ناقص ماندن کار این قالب بهتر از همه بود.‌ 🔻۲: کتاب به نظرم باید از صفحه شصت شروع می‌شد و قبل از آن ربطی به موضوع کتاب نداشت. هر چند که به جای خود خیلی ارزشمند است در کتاب‌های دیگر. ‌ 🔻۳: بخش‌بندی‌های کتاب مخصوصاً اواخر کتاب به نظرم باید در دل نان‌پختن و کارهای زنان می‌آمد و جدا نمی‌شد. یعنی برای منِ خواننده خیلی جذاب‌تر بود که زنی را ببینم که چشم انتظار آمدن پسر یا همسرش از جبهه است و به یاد آنها نان می‌پزد و اندازه آنها لباس می‌بافد.‌ 🔻۴: غیر از اینکه اسم روستا در کار می‌آمد نشانه دیگری از روستایی بودن در کار نبود. این البته ضعف نوشتاری کلی ما بچه‌های شهرنشین است که با فضای روستا کاملاً نا آشناییم. دو سالی توفیق خدمت به زائران شهادت امام رضا در یک محل اسکان داشتم. در بین انبوه خادمین آنجا خانم‌های روستایی زیاد بودند. رفتارهای‌شان، جنگندگی‌شان، تلاش‌شان، حاضر جوابی‌شان و حتی شوخی‌ها و حرف‌های‌شان کاملاً متفاوت از خانم‌های شهری بود. کاش این تفاوت‌ها بیشتر در کتاب دیده می‌شد. 🔻۵: ابتدای کتاب به نظرم خیلی جالب بود اگر به خاطره آمدن بچه‌های جهادی، حرف‌های‌شان، چه گفتند و چه خواستند و چه شد که این کار به خیرالنساء محول شد و خیلی سوال‌های امثال من اشاره می‌شد. حضور بچه‌های جهادی تقریباً در کار صفر بود. فقط چند تا اسم آمده بود.‌ 🔻۶: تشکر می‌کنم از مصاحبه‌کننده و تدوینگر این کار ارزشمند برای ثبت این خاطرات. اگر این کار با تمام خلأهایش انجام نمی‌شد کدامِ ما از این همه شکوه زنانه خبردار می‌شد 💠سفارش کتاب: basalam.com/raheyar instagram.com/raheyarpub@Raheyarpub
🔴چاپ دوم «مسجد رهبر» منتشر شد| روایتی از مبارزات آیت‌الله خامنه‌ای در دهه ۵۰ ♦️ «مسجد رهبر» گزارشی است از شکل‌گیری و فعالیت‌های «مسجد کرامت» مشهد، در نزدیکی حرم مطهر امام رضا(ع). این مسجد را که بعدها امام جماعتش، انقلاب اسلامی شد، می‌توان از جهات گوناگون نمونه‌ای ممتاز از الگوی معرفی کرد... ♦️بخش قابل‌توجهی از این کتاب که پژوهش آن از سال 1389 شروع شده بود به فعالیت‌ها و سخنرانی‌های آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای در دهه ۵۰، در مشهد به ویژه اختصاص دارد که برای منتشر می‌شود. ⭕️تهیه کتاب با ؛ vaketab.ir instagram.com/raheyarpub@Raheyarpub
6.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 هنر؛ امانت خدا... 🔻 استاد احمدعلی راغب؛ خالق آثاری مانند «بانگ آزادی»، «شهید مطهر»، «آمریکا ننگ به نیرنگ تو»، «خجسته باد این پیروزی»، «ظفر مبارک»، «بابا خون داد»، «مدرسه‌ها وا شده»،، «هم‌شاگردی سلام»، «رقص گل‌ها»، «بیا به امداد ناتوانان» و... هفته گذشته، پس از تحمل سال‌ها درد و رنج ناشی از بیماری سرطان درگذشت. 🔻قطعه «شهید مطهر» که با آهنگ‌سازی او انجام شد، به تأیید امام‌خمینی(ره) رسید و سرنوشت موسیقی پس از انقلاب را روشن کرد. ▫️خاطرات احمدعلی راغب، «مرد هزارآهنگ» انقلاب، در کتاب «بانگ آزادی» گردآوری و منتشر شده است 💠سفارش کتاب: vaketab.ir instagram.com/raheyarpub@Raheyarpub
📸 یک عکس؛ یک روایت ♦️حضور جهادگران در روستاها | کتاب «رسم جهاد» 🔻جهت‌ها یکی بود ولی هرکس هدفی متفاوت را دنبال می‌کرد. یکی مسئلۀ خودکفاشدن کشور در گوشت را پیگیری می‌کرد، یکی شیر، یکی گندم، یکی جو، یکی محرومیت‌زدایی از فلان روستا، دیگری محرومیت‌زدایی از کردستان، دیگری از فارس، دیگری از سیستان و بلوچستان و...، ولی روح اهداف یکی بود. 🔻جهت اصلی همان فرمان امام بود که ما وابستگی‌ها و محرومیت‌ها را از بین ببریم. بچه‌های جهاد به روستا می‌رفتند. ایام دروی گندم هم بود. همیشه در این فکر بودند چه‌کار کنند که روستایی‌ها از محرومیت خارج شوند و خودشان بتوانند کارشان را ساده‌تر انجام دهند... همیشه به این فکر بودند چه کنند که روستایی‌ها درآمد بیشتری کسب کنند، اُفت تولید محصول آنها کمتر شود و بهره‌وری فعالیتشان افزایش پیدا کند و... 🔻اگر کسی چیزی برخلاف این دیدگاه می‌گفت، دیدگاهش خیلی عجیب تلقی می‌شد و از جمع طرد می‌شد 📚 «رسم جهاد»؛ تجربه‌های کار جمعی در جهاد سازندگی به روایت مهندس حسینعلی عظیمی 💠سفارش کتاب: vaketab.ir instagram.com/raheyarpub@Raheyarpub
♦️خواندن این کتاب به امامان جماعت، انگیزه و همت می‌دهد 🔹نظر حجت‌الاسلام صاحبقرانی؛ مدیرکل سازمان تبلیغات اسلامی خراسان رضوی درباره کتاب «مسجد رهبر»؛ 🔻همیشه اسم مسجد کرامت را می‌شنیدم. گاهی از جلوی مسجد رد می‌شدم و گاهی هم نماز را در آنجا می‌خواندم. شنیده بودم که این مسجد از پایگاه‌های فعال قبل از انقلاب بوده و اتفاقات زیادی در آن افتاده است. شنیده بودم رهبر معظم انقلاب، وقف‌نامه آن را تنظیم کرده بودند و دقت خاصی را هم با توجه به شرایط روز برای وقف آنجا به کار برده بودند. 🔻همه اطلاعات من همین اندازه بود. اخیرا فرصتی شد تا کتاب «مسجد رهبر» را که تاریخ شفاهی مسجد کرامت است و به همت تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی(انتشارات راه یار) تدوین شده است، خواندم. انصافاً زحمت خوبی کشیدند. خواندن این کتاب به فعالان فرهنگی به ویژه امامان جماعت انگیزه، مدل اجرا و همت می‌دهد. ⭕️تهیه کتاب با ؛ vaketab.ir instagram.com/raheyarpub@Raheyarpub
🔴جوانانی که با «به من چه» غریبه اند ✍️طاهره مشایخ: «آرزوهای دست‌ساز» را نه در کتاب چاپی از جنس چوب، بلکه به صورت الکترونیکی با گوشی همراه خواندم. فکر نمی‌کردم بعد از خواندن این کتاب، آرزوها و افکار سال‌ها قبل در ذهنم احیا و وارد فاز جدیدی شود. به نرم‌افزار کتابخوان گوشی‌ام فکر می‌کردم که حتماً برای ساماندهی‌اش هزاران آرزوی دست‌سازِ دیگر رقم خورده و صاحبان ایده‌های اولیه‌شان هزاران بار «نمی‌شود و نمی‌توانید و بروید دنبال کارهای شدنی» را از مسئولان بالادستشان شنیده‌اند. «آرزوهای دست‌ساز» داستان جوانانی است که مخترع دوربین‌های ثبت سرعت در اتوبان‌ها هستند. نویسنده در این روایت به خواننده نشان می‌دهد که این جوانان دانشجو نه تنها از ایده‌هایی که به ذهنشان رسیده استقبال گرمی کرده‌اند، بلکه آن را پرورش داده و هدف‌مند به مرحلۀ اجرا رسانده و توانسته‌اند برای نسل بشر مفید باشند. اگرچه دوربین‌های ثبت سرعت در ظاهر قضیه، کمی غلط‌‌انداز است و باعث آزرده‌خاطری جریمه‌شوندگان می‌شود، اما از بُعد اجتماعی و انسانی و امنیتی اختراعی مفید در جهت حفظ جان انسان‌هاست؛ و همه می‌دانیم که هرکس جان یک انسان را نجات دهد، گویا جان بشریت را نجات داده است. خودم بارها و بارها دوربین‌های ثبت سرعت را در جاده و بزرگراه دیده، بی‌تفاوت از کنارشان گذشته بودم و خبر نداشتم چه آرزوهای لطیف دست‌سازی پشت این دوربین‌های آهنی خانه کرده و چه جوانانی برای ساخت آن خون دل‌ها خورده و موها سفید کرده‌اند. و چه خوب که نویسنده، عنوان پرمعنایی برای این کتاب برگزیده! از نگاه نگارنده این سطور، «آرزوهای دست‌ساز» به دست‌های خالی اشاره دارد که پر از آرزو هستند؛ آرزوهایی که در سرِ هر جوان دغدغه‌مندی هست و نیاز به مراقبت و پرورش دارد. و نکته این‌جاست: چه چیزی این آرزوها را آبیاری می‌کند؟ ♦️متن کامل در: bookroom.ir/mag/content/263 💠سفارش کتاب: vaketab.ir instagram.com/raheyarpub@Raheyarpub
🔴مجبور شدم کتابم را با نام مستعار منتشر کنم|جوانان عراقی اعدام ‌شدند تا به خمینی دشنام ندهند ♦️«علی العراقی» و همسرش «فاطمه العراقی» که سال‌ها در زندان‌های رژیم بعث بوده‌اند، پس از سقوط ، کتابی با عنوان «مذاکرات سجینه» (خاطرات زنان زندانی) منتشر کردند که در آن، سرنوشت ده‌ها زندانی زن عراقی را که در زندان‌های مخوف صدام محبوس بودند و بعدها شدند، روایت می‌کند. ♦️شهیده «میسون غازی»، یکی از زنان زندانی دوران حکومت صدام است که مدتی پس از حبس، اعدام می‌شود. چندی بعد رمان «اسطوره‌های عشق» به قلم کمال السید با الهام از خاطرات و اسناد ارائه شده توسط علی‌العراقی منتشر شد 🔷علی العراقی در گفتگو با خبرگزاری فارس: fna.ir/f1d8to ♦️علی‌رغم اینکه مؤلف یا داستان‌نویس نیستم، تصمیم گرفتم درباره بانوان شهید دوره حکومت صدام بنویسم؛ پس شروع به نوشتن در روزنامه الکلمه الحره کردم که در قم منتشر می‌شد. اولین مقاله‌ام درباره شهیده از کاظمیه بود.سال ۲۰۰۲ هم کتاب «خاطرات زنان زندانی» را منتشر کردم که از بصره به قاچاق شد... هر کسی که این کتاب در خانه‌اش پیدا می‌شد سریعا اعدام می‌شد ✅ @Raheyarpub
🔴مجبور شدم کتابم را با نام مستعار منتشر کنم|جوانان عراقی اعدام ‌شدند تا به خمینی دشنام ندهند ♦️«علی العراقی» و همسرش «فاطمه العراقی» که سال‌ها در زندان‌های رژیم بعث بوده‌اند، پس از سقوط ، کتابی با عنوان «مذاکرات سجینه» (خاطرات زنان زندانی) منتشر کردند که در آن، سرنوشت ده‌ها زندانی زن عراقی را که در زندان‌های مخوف صدام محبوس بودند و بعدها شدند، روایت می‌کند. ♦️شهیده «میسون غازی»، یکی از زنان زندانی دوران حکومت صدام است که مدتی پس از حبس، اعدام می‌شود. چندی بعد رمان «اسطوره‌های عشق» به قلم کمال السید با الهام از خاطرات و اسناد ارائه شده توسط علی‌العراقی منتشر شد 🔷علی العراقی در گفتگو با خبرگزاری فارس: fna.ir/f1d8to ♦️علی‌رغم اینکه مؤلف یا داستان‌نویس نیستم، تصمیم گرفتم درباره بانوان شهید دوره حکومت صدام بنویسم؛ پس شروع به نوشتن در روزنامه الکلمه الحره کردم که در قم منتشر می‌شد. اولین مقاله‌ام درباره شهیده از کاظمیه بود.سال ۲۰۰۲ هم کتاب «خاطرات زنان زندانی» را منتشر کردم که از بصره به قاچاق شد... هر کسی که این کتاب در خانه‌اش پیدا می‌شد سریعا اعدام می‌شد ✅ @Raheyarpub
🔴مجبور شدم کتابم را با نام مستعار منتشر کنم|جوانان عراقی اعدام ‌شدند تا به خمینی دشنام ندهند ♦️«علی العراقی» و همسرش «فاطمه العراقی» که سال‌ها در زندان‌های رژیم بعث بوده‌اند، پس از سقوط ، کتابی با عنوان «مذاکرات سجینه» (خاطرات زنان زندانی) منتشر کردند که در آن، سرنوشت ده‌ها زندانی زن عراقی را که در زندان‌های مخوف صدام محبوس بودند و بعدها شدند، روایت می‌کند. ♦️شهیده «میسون غازی»، یکی از زنان زندانی دوران حکومت صدام است که مدتی پس از حبس، اعدام می‌شود. چندی بعد رمان «اسطوره‌های عشق» به قلم کمال السید با الهام از خاطرات و اسناد ارائه شده توسط علی‌العراقی منتشر شد 🔷علی العراقی در گفتگو با خبرگزاری فارس: fna.ir/f1d8to ♦️علی‌رغم اینکه مؤلف یا داستان‌نویس نیستم، تصمیم گرفتم درباره بانوان شهید دوره حکومت صدام بنویسم؛ پس شروع به نوشتن در روزنامه الکلمه الحره کردم که در قم منتشر می‌شد. اولین مقاله‌ام درباره شهیده از کاظمیه بود.سال ۲۰۰۲ هم کتاب «خاطرات زنان زندانی» را منتشر کردم که از بصره به قاچاق شد.. هر کسی که این کتاب در خانه‌اش پیدا می‌شد سریعا اعدام می‌شد ✅ @Raheyarpub
💠«برخیزید» به چاپ دوم رسید|ماجرای سرود انقلابی که تک‌نفره ساخته شد mshrgh.ir/1157884 ♦️سیدحمید شاهنگیان از جمله هنرمندانی بود که در واقعه خونین ۱۷شهریور ۱۳۵۷ حضور داشت و از همان زمان، معتقد بود که نباید اجازه داد که این اتفاق مهم تاریخی از سوی رژیم پهلوی به فراموشی سپرده شود. با همین انگیزه بود که به تنهایی و در خفقان آن دوران، سرود را به یاد شهدای این واقعه تولید کرد. ♦️به همین ترتیب، او تنظیم و آهنگسازی بسیاری از سرودهای انقلابی نظیر «برخیزید ای شهیدان راه خدا»، و... را نیز برعهده داشته است. پس از انقلاب نیز تا سال ۱۳۶۰ از سوی رییس وقت سازمان صداوسیما، مسئولیت امور موسیقی این نهاد را به عهده گرفت و در شرایط ویژه آن دوران، شاهد چالش‌های زیادی در این عرصه بود که خاطراتی مهم و شنیدنی دارد و بخش‌هایی از آن، در کتاب «برخیزید» روایت شده است گفتگو: محمدجواد کربلایی، مرتضی قاضی تدوین: روح‌الله رشیدی تعداد صفحات: 207 24هزار تومان 💠سفارش آنلاین(با تخفیف20درصد): vaketab.ir instagram.com/raheyarpub@Raheyarpub
🔴کتابی خط شکن با خاطرات ناشنیده درباره جنگ ✍️یادداشت محمدصادق شهبازی درباره کتاب «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» b2n.ir/583750 ♦️کتاب چنان که از نامش پیداست، روایت حضور رزمندگان ایرانی در و بیشتر از آن رزمندگان افغانستانی در ایران است. نویسنده در این بین، داستان‌های خودش در فرآیند یافتن این رزمندگان را هم بازخوانی کرده است. کتاب، درباره موضوع بکر و مهمی است که تاکنون در مورد آن هیچ اثری نبوده است و این خط‌شکنی، آن را ویژه کرده است. کتاب نه‌‌تنها حاوی روایت‌های دستِ اول از حضور رزمندگان افغانستانی در ایران که بازگوی مجاهدت‌های افغانستانی‌ها در جنگ علیه و البته تاریخی از مصائب مبارزان در ایران و افغانستان است. ♦️در زمانه‌ای که دست‌های زیادی در داخل و خارج به دنبال تفرقه‌افکنی بین دو ملت هستند، این کتاب را چه با نیّت آشنایی با تاریخ جهاد افغانستان، چه با نیّت آشنایی با ظرفیت‌های ارتباطات میان‌فرهنگی بین دو ملت، چه با نیّت بازخوانی تاریخ و... بخوانید چیزهای تازه‌ای پیدا می‌کنید. 💠سفارش: vaketab.ir instagram.com/raheyarpub@Raheyarpub
🔴مردهای چادری! ♦️تیمسار ایمانی، رئیس شهربانی که فکر نمی‌کرد زن‌ها توانسته باشند در مسیری طولانی راهپیمایی کنند، با این ذهنیت که لابد زن نبوده‌اند و مردهایی چادر به سر در خیابان تظاهرات کرده‌اند، آمد که دست آنها را رو کند. ♦️کاظم مادرشاهیان: «از کلانتری یک راست ما را با اتوبوس بردند به شهربانی. من با رئیس کلانتری عقب اتوبوس نشسته بودم. دو سه تا پاسبان هم فکر کنم جلو یا عقب اتوبوس نشسته بودند. آنجا ما را بردند پشت شهربانی که الان بیمارستان است. در پشت شهربانی پیاده‌مان کردند و بردند داخل یک اتاق که در طبقه همکف بود. ♦️رئیس شهربانی, تیمسار ایمانی و سه تا از معاون‌هایش آمدند ماها را ببینند، ماها چطور زن‌هایی هستیم که چادر سرمان کرده‌ایم! گمان می‌کرد مردها چادر پوشیده‌اند و به خیابان آمده‌اند! هر سه تا معاونش با من رفیق بودند و من را می‌شناختند. یکی‌شان که معاون امنیتی شهربانی بود، یک معاونش هم سرهنگ منصورزاده و دیگری برادر دکتر دل‌آسایی بود.» ♦️تیمسار ایمانی وقتی‌زن های دستگیرشده را دید، برای اینکه اشتباهش را بپوشاند، شروع کرد به تحقیر و تمسخر خانم‌های جوان محجبه. ♦️کاظم مادرشاهیان: «به دخترها گفت شما چادر سرتان کردید به خاطر اینکه ما شما را نشناسیم. شما همان دخترهایی هستید که می‌روید پسربازی می‌کنید توی دانشگاه. چنین جمله‌ای گفت، دقیقش یادم نیست. همین موقع، خواهرزاده آقای شریعتی کارتش را درآورد و با کمال شهامت گفت: «آن‌ها همان قوم‌وخویش‌های خودتان هستند که این کاره‌اند! این کارت شناسایی من است. همیشه همین شکلی هستم.» دیگر تیمسار ایمانی چیزی نگفت. ما را بردند طبقه بالا برای بازجویی اطلاعات شهربانی. خانم‌ها را هم بردند به اتاق دیگری.» 📚 کتاب «روز آزادی زن»؛ تاریخ شفاهی قیام 17دی بانوان مشهدی 💠سفارش: vaketab.ir instagram.com/raheyarpub@Raheyarpub