eitaa logo
انتشارات راه یار
1هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
612 ویدیو
25 فایل
انتشارات راه‌یار؛ نشر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی تهران،میدان انقلاب،خ ۱۶آذر، حسینیه هنر 02142795454 rahyarpub.ir بله: ble.ir/rahyarpub اینستاگرام: instagram.com/raheyarpub.ir باشگاه مخاطبان: ble.ir/join/NWFhMjk2N2 ارتباط با ما: @Rahyar97
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 دانشمند برجسته کشورمان در سوگ همسر نشست ⭕️ خانم دکتر "پروانه فرزانه"؛ مدیر بانک سلولی مرکز ملی ذخایر ژنتیکی و زیستی و همسر دکتر حسین بهاروند، پس از تحمل یک دوره بیماری دار فانی را وداع گفت. 💢 دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی این ضایعه را به این دانشمند برجسته کشورمان تسلیت می‌گوید و برای همسر مرحومشان علو درجات و برای ایشان و سایر بازماندگان صبر جمیل و شکیبایی طلب می‌کند. 🔹 گفتنی است خاطرات دکتر حسین بهاروند توسط واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی و به کوشش «بهنام باقری» جمع‌آوری و تدوین شده است و به زودی توسط به چاپ خواهد رسید. ⭕️ متن کامل خبر در سایت "ایام": ayyam.ir/8990@Raheyarpub
هدایت شده از انتشارات راه یار
⭕️ انتشارات «راه‌یار»؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی t.me/raheyarpub basalam.com/raheyar eitaa.com/raheyarpub ble.ir/raheyarpub instagram.com/raheyarpub raheyarpub.ir@Raheyarpub
⭕️کتابی که خواندنش کِیف می‌دهد ✍️حسن مجیدیان؛ 🔷خاطرات خانم صدیقه صارمی این دختر مجاهد و پُرتلاش و پُر دستاورد ِ تبریزی را به نظرم هرکسی که با مدرسه و کانون تربیتی و مسجد و بچه‌های نوجوان و حتی جوان و دانشجو ارتباط دارد، باید دست بگیرد و بخواند. 🔷کتاب «دختر تبریز» به لحاظ فرم و محتوا در حد و اندازه‌ مقبول است. فرم روایت، شیرین و روان و بدون دست‌انداز است. قلم خانم هدی مهدی‌زاد دور از پیچ و اطناب و خودنمایی و اظهار فضلِ اضافی است. محتوا هم جالب و مغتنم و درس‌آموز است. فراز و فرود خوبی دارد. اشک دارد و سوز. خنده دارد و سوژه. کلماتِ ترکی‌اش چه صفایی داده به کتاب.شخصیت‌های کتاب همه دوست‌داشتنی‌اند. اصلاً کتاب، آدم را عاشقِ آذری‌هایِ عزیز می‌کند! یاد شهیدان، یاد امامِ عزیز، سختیهای جنگ خاصه پشت جبهه و فضای بیمارستان و امدادگری،عشق به آموختن سواد و دانش و دلسوزی برای محرومین و از پا ننشستن و پیش رفتن در صفحه به صفحه کتاب موج میزند. مسئولین تبریزی اگر کمی ذوق و سلیقه داشتند، تندیس این زنِ قهرمان را در شهرشان بر می‌افراشتند 🔶این یادداشت را در اینستاگرام بخوانید: b2n.ir/ingm@Raheyarpub
⭕️«آرزوهای دست‌ساز» به چاپ پنجم رسید ♦️کتاب به عنوان اولین اثر از مجموعه تاریخ شفاهی ، روایتی داستانی از شکل‌گیری شرکتی در حوزه فناوری‌های الکترونیکی و کامپیوتری به دست چند جوان است که ساخت دوربین ثبت تخلّفات راهنمایی و رانندگی یکی از معروف‌ترین اختراعات آنهاست. ♦️نویسنده در کتاب، بیش از آنکه راوی تاریخ شفاهی باشد و مطالب، صرفاً روایت ماوَقَع باشد یا تلاش کند روایتی داستان‌گونه ارائه دهد، تلاش کرده است این عوامل، نقاط حساس، مشکلات و تدبیرها را به نمایش بگذارد؛ به همین دلیل، کتاب بین «تاریخ شفاهی»، «داستان»، «مجموعه روان‌شناسی و موفقیت» و «راهنمای مدیریت کسب‌وکار» در نوسان است و شما به هر نیّتی که کتاب را بخوانید، از آن بهره می‌برید. البته کتاب، طولانی نشده و موضوع آن هم مسئله‌ای است که همه در جامعه به‌نحوی با آن رو به رو هستند. نویسنده: میلاد حبیبی چاپ 1398 184صفحه، 20000 تومان 🔷 : basalam.com/raheyar (با تخفیف) b2n.ir/raheyar@Raheyarpub
⭕️کاریکاتوری که شهید آوینی، آن را ستود ♦️سیدمسعود شجاعی طباطبایی هنرمند کاریکاتوریست در خاطره‌ای که در کتاب «شهید فرهنگ» آمده، می‌گوید: مجموعه‌‏ای ز کاریکاتورهایم را به آقا مرتضی نشان دادم.در این مجموعه،کاری وجود داشت که یک ماهی را در تُنگ به تصویر می‌‏کشید. این تصویر را دید و نسبت به آن ابراز خُرسندی کرد. او ماهی را استعاره از انسان خاکی به دور از اقیانوس معرفت دانست و عنوان کرد كه این تُنگ،مانع ورود ماهی به اقیانوس معرفت شده است. در حالی که انسان می‌‏تواند با اندکی تلاش خود را به این اقیانوس برساند. به این ترتیب این کاریکاتور مورد توجه ایشان واقع شد و با آن که به لحاظ گرافیکی در چند خط ساده طراحی شده بود،در مجله سوره منتشر شد. ... شهید آقا وقتی برای بار اول طرح را دید، پیشانی‌‏ام را بوسید و گفت:«می‌‏بینی سید جان! چقدر تنهاییم، کمی تلاش کنیم با یک جَست می‏توانیم خود را به اقیانوس عشق برسانیم.عشق را می‏‌بینیم، فاصله‌مان با آن، تنها یک جداره نازک شیشه‏‌ای است اما...» 🔷 : basalam.com/raheyar@Raheyarpub
⭕️ باید کارهای خوب را کنار بگذاریم! ♦️سردار توسط دولت تروریست آمریکا ترور شد. وقتی چنین شخصیتی ترور می‌شود، نباید از کنارش به‌سادگی گذشت. باید کارهای روزمره را کنار گذاشت و با تولید محصول و کار میدانی، این ترور را به گوش همه رساند و خباثت دولت آمریکا را فریاد زد. هر فعال فرهنگی با هر استعدادی، در کنار و گوشۀ شهر و روستایش باید دست‌به‌کار شود و هر کاری از دستش برمی‌آید انجام دهد. گروه‌های سرود بلافاصله باید شکل بگیرند و سرود تولید کنند و در معابر و مساجد بخوانند؛ گرافیست‌ها فوراً باید فضای رسانه‌ای را پر از پوسترهای سردار کنند؛ شُعرا در کمترین زمان شعر بسرایند و محافل شعری برپا کنند؛ نیروهای میدانی با برپایی ایستگاه صلواتی در خیابان‌ها، شور اجتماعی ایجاد کنند و مردم را همراه سازند و... این می‌شود اولویت‌محوری. وگرنه اگر چنین اتفاق بزرگی بیفتد و ما همچنان مشغول کارهای خوبِ روزمرۀ خود باشیم، دشمن هم می‌بیند که چنین جنایت بزرگی کرد و هیچ هزینه‌ای پرداخت نکرد! 📚 کتاب /صفحه 116 🔷 : basalam.com/raheyar b2n.ir/raheyar@Raheyarpub
▪️ فرارسیدن هفتم ذی‌الحجه سالروز شهادت امام محمدباقر(ع) تسلیت‌باد ✅ @Raheyarpub
⭕️چرخ‌های خیاطی به جای تنورهای نانوایی| به رنگ دهه شصت ✍️ مهناز کوشکی: ♦️دود سیاه‌رنگ، نشان از پاتوق زنانه داشت. مسیر دود را دنبال کردم و به کوچه‌های روستای صَدخَرو رسیدم. صدای سلام‌وصلوات گوش‌هایم را نوازش داد. درِ پاتوق زنان باز بود. از گوشۀ در نگاهی به داخل انداختم. دودی که ما را تا آنجا رسانده بود، آتش تنور بود. خیرالنساء چادر به کمر بسته، زواله‌های خمیر را یکی پس از دیگری به تنور می‌زد. به دنبال صدای خنده، نگاهم به آن طرف حیاط چرخید. رشته‌های آش، از روی بند آویزان بود. از لابه لای سفیدی رشته‌ها، زردی سیب به چشمم خورد. دیگ‌های مسی با خوشحالی حاج عباس را صدا می‌زدند تا زودتر کُنده‌ها را روشن کند. عجله داشتند نرمه قندها و سیب‌ها را یکی کنند تا شیشه‌های مربا پر شود. بعداز اتمام کتاب یاد پاتوق زنانه دهه نودی افتادم. صدای تِق‌تِق، درون گوشم می‌چرخید. دنبال صدا را گرفتم و به پاتوق زنانه رسیدم. این‌بار چشمانم پارچه دید. پارچه‌ها یکی پس از دیگری تنش را، به سوزن چرخ خیاطی می‌سپرد. چرخ خیاطی خوشحال بود که به‌خاطر ، از گوشۀ انباری به کارگاه خیاطی آمده. گردوخاک تَنَش را کنار زد و با لبخندی به استقبال پارچه‌ها رفت. صدای خیاط‌باشی به گوش می‌رسید. باید خیاطی را به شاگردهای چرخ ندیده‌اش یاد می‌داد. شاگردهای کم‌سن‌وسال اما با استعداد، زود یاد گرفتند که بدوزند. این روزها، فرزندان همان زنان دیروز پا به عرصه گذاشتند. پاتوق زنان دهه نودی، همرنگ پاتوق زنان شده. زنانی که موقعیت‌شناس و اولویت‌شناس هستند. به جای نانِ ، لباس رزم برای همشهریان خود دوختند. این بار هم غرب و شرق از این حماسه غافگیر شدند... 🔷 «نان سال‌های جنگ»: basalam.com/raheyar@Raheyarpub