eitaa logo
محمد حسین رجبی دوانی
4.6هزار دنبال‌کننده
95 عکس
37 ویدیو
2 فایل
تنها کانال رسمی استاد دکتر محمدحسین #رجبی_دوانی جهت ارسال سوال و نظرات: @admin_admin14
مشاهده در ایتا
دانلود
نسبت کوروش با ذوالقرنین.mp3
1.87M
📻 بخش دوم 🚦نسبت کوروش با ذوالقرنین 🎙استاد محمدحسین 📲 @rajabidavani
📜 استاد دکتر محمدحسین کوروش بخش دوم 🚦 : آیا همان است؟ 📍در ارتباط با کوروش، ما اطلاعات کافی راجع به او نداریم. اطلاعاتی که به دست ما رسیده بیشتر از منابع یونانی است. جز کتیبه ای (استوانه ای) که منسوب به اوست، بقیه اطلاعات ما از منابع یونانی می باشد. 📍اگر این اطلاعات درست باشد، شخصیتی که ما از کوروش می شناسیم اینگونه است که یک پادشاه مقتدر با تدبیری بوده است، اما دنبال کشور گشایی گسترده بوده که در این امر سعی می کرد تا آنجایی که بتواند بدون جنگ و یا با هزینه کم بر دیگران فائق آید و برای جلوگیری از قیام ها و شورش های اقوام مغلوب، خدایان آنان را بیش از خودشان تقدیس می کرده و تا جایی که می توانست جلوی خون ریزی را می گرفت و تلاش می کرد جنگی سر نگیرد. 📍 اما ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن به نقل از همان منابع یونانی آورده که کوروش اگر دست به جنگی می زد در آن جنگ قصابی ها می کرد، یعنی کشتارهای سنگین و فجیع می کرد. خب اگر این نقل ها درست باشد در عین این که به سرزمین ایران از نظر ظاهری قدرت و وسعت بخشیده اما به قیمت تار و مار کردن اقوام دیگر بوده. لذا قصابی هایی که گفته می شود، قابل ستایش و تحسین نیست. 📍برخی معتقدند (البته ادله محکمی ارائه نکرده اند) که کوروش همان ذوالقرنین است که در قرآن از آن ستایش شده. ذوالقرنین در قرآن شخصیتی موحد است و به خاطر اینکه مطیع خداوند بوده، خداوند به او قدرت و مکنت می دهد. شرق و غرب عالم را فتح می کند و به داد مظلومان و افراد تحت ستم می رسد. پیغمبرانی را درک کرده و مجموعاً فرد بسیار مثبتی است. 📍اگر این نکات که از منابع یونانی به کوروش نسبت داده می شود درست باشد، چنین کسی نمی تواند ذولقرنین باشد. 📍ولی برخی این نقل ها را رد کرده اند و بنا به شواهد و قرائنی میگویند ذوالقرنین همان کوروشی است که در ایران حکومت کرده. ابوالکلام آزاد از دانشمندان مسلمانان هندی یک چنین نظریه ای را مطرح می کند و مرحوم علامه طباطبائی هم به نقل از او در تفسیر خود از این مسئله یاد کرده است. حال اگر بنا را بر این بگذاریم که این نقل ها غلط می باشد و واقعاً کوروش همان ذوالقرنین است که در قرآن یاد شده، یعنی شخصیتی موحد دارد و خدماتی کرده و مطیع خدا است و خدا به او قدرت و مکنت داده. 🔸 اگر او ذوالقرنین باشد شخصیتی قابل احترام است، نه این که کسانی جاهلانه و با حرکاتی شرک آلود بخواهند بروند در برابر قبر مادر سلیمان (که معروف به قبر مادر سلیمان است) که برخی از رژیم طاغوت آن را منسوب کرده اند به قبر کوروش، آنجا بیفتند و سجده بکنند و بخواهند او را مانند معبودی گرامی بدارند. 🔸 حتی اگر بگوییم که کوروش همان ذوالقرنین است، چنین کاری در احترام کردن به او شرک محض و مستوجب عذاب الهی می باشد و باعث نفرت و طرد از سوی مسلمین خواهد شد. 📲 @rajabidavani
📜 استاد محمدحسین 🚦بررسی شخصیت و عاقبت بکر 📍محمد بن ابی بکر فرزند خلیفه اول است اما شیعه خالص امیر المومنین سلام الله علیه بوده و پدر خود را غاصب حق آن حضرت می دانست. محمد بیشتر به سبب خودش توانسته به این مقام بالای معنوی نائل شود. مادر او اسماء بنت عمیس است که قبل از آن، همسر جعفر بن ابی طالب بود. یعنی برادر بزرگتر امیرالمومنین علیه السلام که جعفر وقتی در جنگ موته سال هشت هجری به شهادت رسید، ابوبکر او را به عقد خود در آورد و از ابوبکر دارای فرزندانی به نام های محمد و ام کلثوم شد. 📍 اسماء بانویی بسیار با فضیلت و با محبت و ارادتمند به اهل بیت علیهم السلام و همسر ابوبکر بود. ولی بعد از رحلت پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم وقتی عده ای خلافت را غصب کردند، در کنار حضرت زهرا علیهاالسلام حضور دارد و محرم اسرار وجود مقدس ایشان بوده است. 📍لذا با همسر خود در ارتباط با مسئله ای که بعد از پیغمبر اتفاق افتاد مخالف بود. وقتی ابوبکر بعد از دو سال و چند ماه خلافت مُرد، با فاصله ای به همسری امیرالمومنین علیه السلام در آمد و این فرزندانش چه از جعفر ابن ابیطالب علیهماالسلام و چه از ابوبکر را به خانه امیرالمومنین علیه السلام آورد. لذا محمد ابن ابی بکر بزرگ شده دست امیرالمومنین علیه السلام است و تحت تعلیم و تربیت آن حضرت قرار داشت. به قدری هم امیرالمومنین علیه السلام به او علاقه داشت که می فرمود به او بگید محمد ابن علی یعنی فرزند من. 📍 بعد از آن که امیرالمومنین علیه السلام به خلافت رسید، با اصرار عبدالله ابن جعفر، محمد ابن ابی بکر به فرمانروایی مصر رسید. بعد از قیس ابن سعد ابن عباده انصاری که امیرالمومنین علیه السلام پیشتر او را فرمانروای مصر کرده بود، محمد در مصر فرمانروا شد. اما مخالفان امیرالمومنین سلام الله علیه و جریان عثمانی ساکن در مصر برای او مشکلاتی را فراهم کردند تا اینکه بعد از جنگ صفین، این جریان معاند بر شرارت ها و دشمنی های خود نسبت به امیرالمومنین علیه السلام و حاکمان آن حضرت، از جمله محمد ابن ابی بکر افزودند. 📍 معاویه طبق قراری که با عمرو بن عاص داشت، لشکری در اختیار او گذاشت که این لشکر همراه با عمرو بن عاص بیایند و اگر توانستند محمد ابن ابی بکر را شکست بدهند و مصر را اشغال کنند و در اختیار عمرو بن عاص قرار دهند. 📍محمد وقتی از این لشکر کشی با خبر شد، از امیرالمومنین کمک خواست اما متأسفانه مردم کوفه و عراق کوتاهی کردند و با تعلل، دو هزار نفر آماده شدند به طرف مصر بروند، ولی پیش از آن که به مصر برسند عمرو بن عاص لعنة الله علیه و قوای اعزامی معاویه برای یاری او به مصر رسیدند و در جنگی که رخ داد با خیانت و جنایات عثمانی های مصر، محمد بن ابی بکر شکست خورد و به شهادت رسید. پیکر پاک او را به دستور عمرو بن عاص لعنه الله در شکم الاغ مرده ای گذاشتند و آتش زدند. 📍وقتی امیرالمومنین سلام الله علیه خبر شهادت محمد را شنید بسیار منقلب و غمگین و محزون بود چرا که پرورده بزرگی در مکتب امیرالمومنین علیه السلام به شهادت رسید. 📲 @rajabidavani
798692b5c9-5b0532cac2fbb82d018b6028.mp3
445.3K
📻 🚦مادرم کجاست؟! 🎙استاد محمدحسین سالروز وفات سلام الله علیها 📲 @rajabidavani
📜 استاد محمدحسین سالروز وفات سلام الله علیها 🚦مادرم کجاست؟! 📍سالروز ارتحال بانوی بزرگ اسلام حضرت خدیجه کبری علیهاالسلام را به همه مسلمانان به خصوص مخاطبان عزیز این کانال تسلیت عرض می کنم. 📍هنگام وفات علیهاالسلام حضرت سلام‌الله‌علیها پنج ساله بودند و به سبب عمق مصیبتی که بر پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم وارد شده بود، آن حضرت رحلت مادر را از حضرت زهرا علیها‌السلام پنهان میکردند. 📍در حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل است که می فرمایند وقتی حضرت خدیجه علیها السلام از دنیا رفتند پیغمبر اکرم این مسئله را از حضرت زهرا علیهاالسلام پنهان فرموده بودند و فاطمه علیهاالسلام به آن حضرت پناه میبرد و دور پدر بزگوار خود میگشت و عرضه می‌داشت که یا رسول‌الله! مادرم کجاست؟ 📍پیغمبر که خود به شدت مصیبت زده بودند برای اینکه حضرت زهرا علیهاالسلام دچار غم و اندوه نشود، به او جوابی نمیداد و چون حضرت زهرا از پدر پاسخی نمی گرفت به سراغ دیگران می رفت و از آن‌ها می پرسید و در آن موقعیت هم پیغمبر نمی‌دانستند چه به فاطمه بگویند تا او به سختی و ناراحتی نیفتد. 📍تا اینکه جبرئیل نازل شد و به پیامبر عرضه داشت که خداوند به فاطمه سلام میرساند. ای پیامبر! به او بگو مادرت در بهشت است. 🔸رسول خدا هم با ابلاغ سلام خداوند و پیام حضرت حق به وجود نازنین حضرت زهرا علیها‌السلام، هم خبر ارتحال مادر را دادند و هم بشارت جایگای والای حضرت خدیجه علیها‌السلام در نزد خداوند... 📲 @rajabidavani
🚦جهت ارسال سوالات و شبهات به آی دی زیر مراجعه فرمایید: @Elmotamadon
شبهه ادعای امامت محمد حنفیه.mp3
1.56M
📻 🚦شبهه ادعای امامت محمد حنفیه 🎙استاد محمدحسین 📲 @rajabidavani
📜 استاد دکتر محمدحسین 🚦 : نقلی وجود دارد مبنی بر این که جناب محمد حنفیه فرزند امیرالمومنین علیه السلام بعد از امام حسین علیه السلام ادعای امامت داشته و مختار هم او را زعیم شیعه می دانست نه امام سجاد علیه السلام را. پس با این وجود مختار صراط مستقیم را گم کرده و قیام او هم باطل است و محمد حنفیه هم باید مورد مذمت قرار بگیرد در حالی که در سریال قضیه چیز دیگری است. 📍ما در کتاب کافی، باب الحجه یا کتاب الحجه (این کتاب شریف)، حدیثی داریم مبنی بر همین مسئله که محمد حنفیه در پی شهادت امام حسین علیه السلام مدعی امامت شده بود و تصورش این بود که تا کنون امامت در دو برادر وجود داشته برادران ارشد او یعنی امام حسن علیه السلام و امام حسین سلام الله علیه حالا نوبت به برادر سوم می رسد و در این ارتباط با امام سجاد علیه السلام به نوعی منازعه داشت ظاهرا این منازعه و ادعا در مکه مطرح شده بود. امام سجاد علیه السلام او را می آورد داخل مسجد الحرام و به او می فرماید عمو از جاهلان نباش، امامت چیزی نیست که در اختیار بنده و تو باشد و لذا با یک معجزه ای یعنی به شهادت گرفتن حجرالأسود بر او ثابت می کند که امامت از آن امام سجاد علیه السلام است و از این به بعد محمد حنفیه اذعان و اعتراف و ایمان به امامت امام سجاد علیه السلام پیدا می کند و بعد از این ما از محمد لغزشی سراغ نداریم. 📍برخی از محققین معتقدند به سبب معذوراتی که امام سجاد علیه السلام داشت، محمد حنفیه به نیابت از آن حضرت با شیعیان ارتباط برقرار می کرد و دستورات امام را به آنها می رسانید. اما اینکه گفته شده مختار او را زعیم شیعه می دانست نه امام سجاد علیه السلام را، این حرف نادرستی است. مختار امام سجاد علیه السلام را امام خود می دانست، این را مرحوم آیت الله العظمی خویی در کتاب ارزشمند معجم رجال الحدیث ثابت می کند که مختار از نظر ایمان و اعتقاد کاملا صالح و درست هست و اینها دروغ هایی است که در مکه به او نسبت داده شده است. 🔸اگر نامه ای برای محمد حنفیه می نویسد نه از باب این که او زعیم شیعه هست بلکه به عنوان رابط با امام سجاد علیه السلام و از این حیث نه محمد قابل مذمت است و نه مختار. 📲 @rajabidavani
غربت_امام_حسن_علیه_السلام_و_در_نتیجه.mp3
899.2K
📻 🚦غربت امام حسن علیه السلام و در نتیجه پذیرش صلح 🎙استاد محمدحسین 📲 @rajabidavani
📜 استاد محمدحسین 🚦غربت علیه السلام میان یارانشان 📍امام مجتبی علیه السلام میدانستند که لشگرشان ناهمگون است. همین لشگر در صفین که تقریبا یک دست بودند با یک حیله و فریبی که معاویه به کار برد بهم ریختند. 📍لذا امام مجتبی علیه السلام خواستند اینها در کوفه را تصفیه کنند. لذا حضرت سخنانی را ایراد کردند و فرمودند آنهایی که انگیزه های مادی و غیر الهی دارند کنار بروند و فقط عده‌ای که واقعا پای کار هستند بمانند. 📍در این سخنان حضرت فرمودند من تا حالا کینه کسی را به دل نگرفتم و میدانم که آرامش بهتر از ناآرامی است. اینجا بعضی ها سخنان حضرت را بر این حمل کردند که حضرت قصد بر این دارد که با معاویه کنار بیاید، در حالی که قضیه این نبود. 📍لذا نگذاشتند اصلا صحبت امام تمام بشود و یک نفر که از ظاهر سخنش برمیاید که از خوارج باشد، داد زد -نعوذبالله- حسن کافر شده همانگونه که پیش از این پدرش کافر شده بود. با حرف این فرد لشگر بهم ریخت و امام نتوانست ادامه بدهد. حضرت از منبر پایین آمدند و داخل خیمه رفتند. 📍اما بعضی از لشگریان داخل خیمه حضرت ریختند و هرآنچه داخل خیمه بود غارت کردند، عبا را از دوش و سجاده را از زیر پای امام کشیدند. حضرت سوار اسب شدند که حرکت کنند و وارد مدائن شوند که یک ملعونی حمله کرد و روی اسب با خنجر چنان به ران امام زد که به استخوان رسید. 📍چند نفر به یاری امام آمدند و آن ملعون را کشتند. حضرت به شدت مجروح شدند. امام را به خانه سعد بن مسعود ثقفی عموی مختار که حاکم مدائن بود بردند و آنجا بستری کردند. 📍جاسوسان معاویه خبر دادند که لشگر امام از هم پاشیده است، معاویه نامه ای برای امام فرستاد. حتی منابع تاریخی نوشته‌اند که معاویه نامه‌های برخی از فرماندهان لشگر امام را که خطاب به او نوشته بودند که اگر تو بخواهی حسن را زنده یا مرده تحویل تو می‌دهیم را به نامه حضرت ضمیمه کرد و عنوان کرده بود با این وضع فرماندهان لشگرت میخواهی با من بجنگی؟ صلاح تو اینست که کناره گیری کنی و با من صلح کنی و من هرشرطی که تو بگذاری میپذیرم. 📍 معاویه این نامه را برای امام فرستاد. در اینجا امام حسن علیه السلام بسیار هوشمندانه عمل کردند. چون معاویه هرگز فکر نمیکرد که امام حسن علیه السلام پیشنهاد او را بپذیرد و تصور معاویه این بود که امام رد میکند و حضرت حاضر نیست حکومت را به او واگذار کند و در نتیجه قبل از اینکه معاویه بخواهد او را بکشد همین خائنینی که در لشگر حضرت هستند امام را از بین خواهند برند و به قول معروف توپ هم در زمین امام حسن علیه السلام است. حتی اگر جنگی هم در میگرفت چون امام حسین علیه السلام پا به پای برادر است هر دو برای این میروند و امامت همانجا نابود میشود. 📍 اما امام مجتبی علیه السلام وقتی این نامه را دریافت کردند این نبود که فوری صلح را بپذیرند. حضرت آمدند در بین لشگری که از هم متلاشی شده و با همان حالت جراحت فرمودند مردم من بلدم خودم به تنهایی خدا را چگونه عبادت کنم که از من راضی باشد. اگر ایستاده‌ام به خاطر شماست. معاویه دارد به چیزی دعوت میکند که نه خیر دنیا در آن هست و نه آخرت. اگر پیشنهاد او را بپذیریم میبینم آب و نانی که خدا برای شما مقدر کرده، بچه‌هایتان میروند درب خانه اینها درخواست می‌کنند و آنها دریغ میکنند. 📍 اگر رضای خدا و مرگ با عزت را ترجیح میدهید پیشنهاد او را نادیده بگیرید و به جنگ او بروید که جز شمشیر بین ما و او نباید باشد. اما اگر دنیا و باقی ماندن در دنیا را ترجیح میدید پیشنهاد او را بپذیریم. 🔸اینجا بود که از جای جای لشگر به صراحت فریاد بلند شد: دنیا و باقی ماندن در دنیا... یعنی ما تو را نیمخواهیم معاویه را میخواهیم. اینجاست که امام صلح را میپذیرند . 📲 @rajabidavani
واقعه سحرگاه 19 رمضان.mp3
1.26M
📻 🚦ای پسر ملجم! در کار خود شتاب کن! 🎙استاد محمدحسین ایام شهادت 📲 @rajabidavani
📜 استاد محمدحسین ایام شهادت مولی الموحدین علیه‌السلام 🚦ای پسر ملجم! در کار خود شتاب کن 📍باعرض تسلیت فرارسیدن سالروز ضربت خوردن مولی‌الموحدین امیرالمومنین علی علیه‌السلام و شهادت جانگداز آن وجود مقدس به همه شیعیان جهان، درباره واقعه سحرگاه ۱۹ رمضان باید عرض کرد... 📍در ماه رمضان سال آخر عمر شریف آن وجود مقدس سال ۴۰ ام هجری، امیرالمومنین سلام‌الله‌علیه در کوفه هرشب مهمان یکی از عزیزان و فرزندان خود بودند، گویی که آن حضرت میدانند آخرین ما رمضان و روزهای عمر شریفشان هست، لذا میخواستند با فرزندان خود بیشتر دیدار داشته باشند. 📍آن شب یعنی شب ۱۹ رمضان امیرالمومنین سلام الله علیه در خانه دخترخود ام‌کلثوم بودند و طبق نقل ام‌کلثوم، امیرمومنان علیه‌السلام برای نماز به مسجد نرفتند و نماز مغرب را در خانه اقامه فرمود و ام‌کلثوم برای آن وجود مقدس افطاری فراهم کرده بود حضرت بعد از تناول افطار تا هنگام سحر خواب در چشمان نداشت و مرتب از داخل خانه به حیاط می‌آمد و به آسمان نظر می افکند و می‌فرمود: این همان شبی است که خدا و رسولش به من وعده دادند. میگوید به آن حضرت عرض کردم چه چیز موجب شده که امشب خواب از شما گرفته شود. فرمود: اگر امشب را به صبح برسانم کشته خواهم شد. 📍هنگامی که سپیده سر زد امیرالمومنین علیه‌السلام کمربند خود را محکم بست و بیرون آمد در حالیکه این شعر را میخواند: کمرت رابرای مرگ محکم ببند زیرا مرگ به دیدارت خواهد آمد و آنگاه که برتو وارد شد از مرگ جزع و بی تابی نکن... 📍حضرت هنگامی که به صحن خانه آمد مرغابی‌های خانه پیش حضرت آمدند و پرمیزدند و ناله و فریاد می‌کردند برخی از اهل خانه خواستند آنها را برانند اما امیرالمومنین علیه السلام فرمود آنها را واگذارید زیرا که نوحه‌گران هستد. 📍اما از سویی دیگر سحرگاه ۱۹ رمضان در مسجد جامع کوفه بود که ناگهان شنید اشعث بن قیس به عبدالرحمان بن ملجم مرادی میگوید ای پسر ملجم در کار خود شتاب کن که اگر صبح برسد رسوا خواهی شد. حجربن‌عدی متوجه توطئه آنها شد و به اشعث گفت: ای اعور یعنی ای یک چشم، میخواهی امیرالمومنین علیه‌السلام را به قتل برسانی؟ سپس با شتاب به سمت خانه امیرالمومنین علیه‌السلام آمد تا آن حضرت را از توطئه آگاه کند... 📍اما آن وجود مقدس خانه دختر خود ام کلثوم بود و ازراه دیگری به مسجد حرکت کرده بود. حجر وقتی از یافتن حضرت نا‌امید شد به سوی مسجد بازگشت اما دیگر دیر شده بود. 📍امیرمومنان علیه‌السلام وارد مسجد شد در حالی که قندیل‌های مسجد خاموش بود. آن حضرت در تاریکی چند رکعت نماز خواند و مدتی مشغول تعقیبات شد، سپس بر بام مسجد آمد و بانگ اذان سر داد و پس از اذان درحالی که خدا را تقدیس می‌کرد و صلوات می‌فرستاد به محراب رفت و به نماز ایستاد. 📍 همراه با (یکی از هم‌فکران خود در خوارج) در صف اول نماز جماعت قرار گرفتند و همفکر دیگر آنها به نام با فاصله‌ای از آنها ایستاد این سه خبیث لعنهم‌الله قرار گذاشته بودند یکی اقدام به قتل حضرت کند و در صورت عدم موفقیت دیگری وارد عمل شود. امیرالمومنین علیه‌السلام داشتند در رکعت اول به سجده دوم میرفتند که ابتدا با فریاد لاحکم‌الالله شمشیر کشید و به سوی آن حضرت حمله برد. اما شمشیر او به سقف مسجد گیرکرد و موفق نشد. 📍بلافاصله ابن ملجم با شمشیری کشیده به فرق مطهر امیرالمومنین ضربت زد و ضربه او درست همان جایی فرود آمد که سالها پیش در جنگ خندق ضربه‌ای وارد کرده بود. ضربه ابن ملجم لعنه الله فرق مطهر امیرمومنان سلام‌الله‌علیه را تا جایگاه سجده شکافت. امیرالمومنین علیه‌السلام فرمود: بسم الله و بالله وعلی ملة رسول الله، فزت و رب الکعبه. 📍مردم به سوی محراب دویدند و آن حضرت را دیدند که در محراب افتاده و فرق مبارکش شکافته شده و خاک از کف محراب برمیگیرد و بر جای زخم و جراحت میریزد و این آیه شریفه را تلاوت می فرماید : (منها خلقناکم و فیها نعیدکم ومنها نخرجکم تارة اخری) یعنی شما را از خاک آفریدیم و به خاک باز می‌گردانیم و از خاک بار دیگر شما را بیرون می‌آوریم. سپس فرمود امر خدا فرا رسید و گفته پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم تحقق یافت. 🔹مردم دیدند که خون مبارک حضرت بر صورت و محاسن شریفش جاریست و محاسن به خون خضاب شده و در آن حال می‌فرماید: هذه ما وعدنا الله و الرسول این همان وعده ایست که خدا و پیغمبرش به من دادند... 📲 @rajabidavani
وضعیت خانه امیر المومنین علیه السلام هنگام شهادت.mp3
1.01M
📻 🚦ای حسن! گریه نکن... تو و برادرت به زودی به من و مادرت ملحق میشوید! 🎙استاد محمدحسین ایام شهادت 📲 @rajabidavani
📜 استاد محمدحسین ایام شهادت مولی الموحدین علیه‌السلام 🚦پس از ضربت چه شد... 📍در مطالب پیشین اشاره شد که امیرالمومنین سلام‌الله‌علیه توسط لعنه الله در محراب عبادت هنگامی که در رکعت اول به سجده دوم می رفتند، ضربت خورد. آن حضرت سر مبارک خود را با عمامه خویش بست و به طور نشسته نماز را ادامه داد و علیه‌السلام به دستور پدر نماز جماعت را با مردم اقامه فرمود اما علیه‌السلام در هنگام اقامه نماز با این که نشسته بود در اثر درد و رنج ضربتی که به سر مطهرش وارد شده بود، به سمت راست و چپ متمایل می‌شد و همین که سلام نماز را داد بر زمین افتاد. 📍امام مجتبی علیه السلام سر مقدس پدر را در آغوش گرفت و جای جراحت را محکم بست. سپس حضرت را از محراب به میان مسجد آوردند و مردم هم گرد آن وجود مقدس جمع شدند با این که امام مجتبی علیه‌السلام جای ضربه را محکم بسته بود اما از آن خون می‌ریخت و رنگ رخسار علیه‌السلام از زردی به سفیدی مایل گردیده بود. 📍آن حضرت به آسمان نظر می افکند و تسبیح و تقدیس الهی را می‌گفت و می‌فرمود: الهی اسئلک مراقفه الانبیاء و الاوصیاء و الی درجات جنة المأوا... سپس بی‌هوش شد و در همان حال امام مجتبی علیه‌السلام گریه می‌کرد. امیرالمومنین علیه‌السلام از قطرات اشک فرزند که بر گونه مبارکش ریخت به هوش آمد، چشم گشود و فرمود: ای فرزند! چرا گریه و بی تابی میکنید؟ بدان که تو پس از من به زهر و برادرت حسین به تیغ ستم شهید خواهید شد و هر دو به جد و پدر و مادر خویش ملحق خواهید شد. 📍پس از این امیرمومنان علیه‌السلام به منزل آوردند و طبیبی برای معاینه و معالجه به خانه حضرت آمد. او حضرت را به این ترتیب معاینه کرد که شُش گوسفندی تازه ذبح شده را خواست و آن را در جای ضربتی که بر سر مطهر وارد شده بود فرو کرد و در آن دمید و بیرون آورد و دید که ذرات مغز مطهر امیرالمومنین به این شش چسپیده و آثار زهر در آن نمایان است. 📍وقتی طبیب چنین دید شهادت حضرت را قطعی دانست و اعلام کرد که هر وصیتی را که دارید انجام دهید. لذا امیرالمومنین علیه‌السلام وصیت معروف خود را نسبت به علیه‌السلام بیان داشتند. 📍در روز بیستم ماه رمضان حال امیرالمومنین علیه‌السلام به وخامت گذاشت و همان موقع حضرت فرزندان خود را فراخواند و آخرین نصیحت ها و سفارشات خود را فرمود و امامان بعد از خود را معرفی کرد و سپس بی‌هوش شد. چون به هوش آمد فرمود هم‌اینک پیغمبر خدا، عمویم و برادرم نزد من آمدند و گفتند زود بشتاب که ما مشتاق و منتظر تو هستیم. 📍آنگاه دیده‌های مبارک خود را گردانید و به اهل بیت خود نظر کرد و فرمود همه شما را خدا می سپارم، خدا همه را به راه حق و مستقیم بدارد و از شر دشمنان حفظ فرماید. خداوند خلیفه من بر شماست و خدا برای خلافت و نصرت کافی است. سپس فرمود: سلام بر شما باد ای فرشتگان خدا... لمثل هذا فلیعمل العاملون، ان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون. 🔹آنگاه پیشانی مبارک علیه‌السلام عرق کرد، چشم‌های خود را برهم گذاشت، دست و پای مبارک خویش را به سوی قبله کشید و فرمود: أشهد أن لااله الا الله وحده لاشریک له، و اشهد أن محمدا عبده و رسوله... این را فرمود و روح مقدسشان به ملکوت پرواز کرد... 📲 @rajabidavani
حکومت پس از شهادت حضرت چه شد ؟.mp3
808.1K
📻 🚦وضعیت حکومت پس از شهادت امام علیه‌السلام... 🎙استاد محمدحسین ایام شهادت 📲 @rajabidavani
📜 استاد محمدحسین ایام شهادت مولی الموحدین علیه‌السلام 🚦پس از شهادت امیرالمومنین علیه‌السلام و حکومت حضرت چگونه شد؟ 📍بعد از آنکه سلام‌الله‌علیه به شهادت رسید طبق وصیت آن وجود مقدس، علیه السلام پیکر نازنین امیرالمومنین علیه السلام را غسل داد و کفن کرد و همراه با فرزندان و معدود شیعیان آن وجود مقدس بر پیکر پاک امیرالمومنین علیه‌السلام نماز خوانده شد. 📍امیرالمومنین علیه‌السلام فرموده بود که شما جلوی تابوت من را راها کنید چرا که و آن را حمل خواهند کرد و حسن و حسین پایین تابوت را برگیرند و هر جا دیدید که جلوی تابوت به زمین آمد همان جا تابوت را فرود آورید. در آنجا سنگی خواهید دید که علامت قبری است که حضرت برای من حفر کرده. من را در آنجا دفن کنید. 📍به همین گونه عمل شد و پیکر مقدس امیرالمومنین علیه‌السلام درهمین منطقه‌ای که خوانده می‌شد و آن زمان بیرون از بود، دفن گردید و در سحرگاه امام مجتبی علیه‌السلام و عزیزان امیرالمومنین علیه‌السلام و شیعیانش به کوفه بازگشتند. 📍صبح روز بیست و یکم در کوفه این خبر پیچید که امیر‌المومنین علیه‌السلام به شهادت رسیده است. مردم منقلب حتی کسانی که خون ها به دل امیرالمومنین علیه‌السلام کرده بودند به سبب مظلومیت آن حضرت و فضایی که به وجود آمده بود، رو به سوی خانه علیه السلام و آوردند و به آن حضرت تسلیت گفتند و امام مجتبی علیه‌السلام را دعوت کردند که به مسجد بیاید و مردم در مسجد به آن حضرت تسلیت و تعزیت بگویند. 📍مردم امام مجتبی علیه‌السلام را همراهی کردند و بر فراز منبر پدر نشاندند و انبوه جمعیت هم در مسجد جامع گرد آمده بود. همین که امام مجتبی علیه السلام خواست بسم الله بگوید و سخنان خود را آغاز کند، بغض آن حضرت از شدت مصیبت وارده شهادت امیرالمومنین علیه‌السلام ترکید و گریست. مردم هم با امام مجتبی علیه‌السلام گریه کردند و هنگامی که حضرت آرام گرفت در سخنانی به تجلیل از مقام رفیع و بی بدیل امیرالمومنین علیه‌السلام و مظلومیت آن حضرت و کوتاهی مردم کوفه در حق وجود مقدس که منجر به شهادت وجود نازنینش گشت فرمودند. 📍وقتی امام مجتبی علیه السلام سخنان خود را به پایان رسانید خطاب به انبوه جمعیت حاضر گفت: مردم منتظر چه هستید ایشان فرزند رسول خدا و فرزند خلیفه شهید است که با شما سخن می‌گوید، شایسته ترین فرد برای خلافت. 🔸مردم در پی این سخنان به سوی امام مجتبی علیه‌السلام هجوم آوردند و در حالی که می گفتند: ای زاده رسول خدا! ما تو را بسیار دوست داریم و بهترین فرد برای خلافت هستی، با امام مجتبی علیه‌السلام به عنوان خلیفه جدید بیعت به عمل آمد و تمام قلمرو امیرالمومنین علیه‌السلام و عالم اسلام منهای و که از قلمرو حضرت جدا شده بود خلافت امام مجتبی علیه‌السلام را پذیرفتند. 📲 @rajabidavani
📜 استاد محمدحسین 🚦من زندگی تو را میخواهم ولی تو مرگ مرا طلب میکنی! 📍 از تیره از قبیله بزرگ کنده از قبایل یمنی است که در کوفه مستقر شده بودند. بخش بزرگی از قبیله کنده در زمان خلیفه دوم از یمن به کوفه آمدند و در این شهر ساکن شده بودند. از سابقه وپیش از آنکه امیرمومنان علیه‌السلام با او روبرو شود چیزی درتاریخ ذکر نشده است. 📍اما هنگامی که امیرالمومنین سلام الله علیه به خلافت رسیدند و پس از مقابله با پیمان‌شکنان و فتنه به کوفه آمدند، مردم برای زیارت آن حضرت و بیعت وجود با آن وجود مقدس درشهر کوفه به سویش شتافتند. هنگامی که ابن ملجم برای بیعت نزد علیه‌السلام آمد، حضرت نگاهی به او انداختند و فرمودند من زندگی او را اراده می‌کنم و او مرگ مرا می‌خواهد. 📍هنگامی که این را شنید تعجب کرد و گفت یا امیرالمومنین! چنین نیست و دوباره با حضرت بیعت کرد، وقتی که از حضرت دور می‌شد حضرت به این مسئله دوباره اشاره کرد و او را قاتل خود اعلام فرمود. 📍از بزرگان قبیله روایت می‌کند که گفته است شنیدم امیرالمومنین علیه السلام بر فراز منبر در حالی که دست بر محاسنش میگذاشت می‌فرمود: چه چیز مانع می‌شود شقی‌ترین این امت این‌ها را (یعنی محاسن مرا) از خون بالای سرم خضاب کند؟ 📍همچنین طبق نقل‌های تاریخی در زمان رسالت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روزی امیرمومنان علیه‌السلام و در نخلستان قبیله بودند که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به سراغ آنها رفتند. وقتی رسیدند، امیرالمومنین و بر روی خاک به خواب رفته بودند، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آنها را از خواب بیدار کرد و به امیرالمومنین علیه‌السلام که خاک آلود شده بود فرمود: ای ابوتراب! تورا چه میشود آیا نمیخواهید شما را از شقی‌ترین انسان‌ها باخبر کنم؟ 📍عرض کردند بلی یا رسول الله! پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: شقی ترین افراد یکی سرخ روی قوم است که شتر پیغمبر را کشت و دیگری کسی است که ای علی تو را ضربت میزند و محاسنت را به خون سرت آغشته می سازد. بنابراین ابن ملجم در لِسان رسول خدا بعنوان شقی ترین افراد به سبب شهادت امیرالمومنین علیه السلام نام برده شده است. 🔸اما این نکته که سوال شده است که باتقوا ترین فرد در یمن بوده که خدمت امیرالمومنین علیه السلام فرستاده شده؟ 📍خیر چنین چیزی در منابع معتبر تاریخی نقل نشده است. 📲 @rajabidavani
شبهه_عدم_اطاعت_مالک_اشتر_از_امیرالمومنین.mp3
1.49M
📻 🚦شبهه عدم اطاعت مالک اشتر از امیرالمؤمنین علیه السلام 🎙استاد محمدحسین 📲 @rajabidavani
📜 استاد دکتر محمدحسین 🚦آیا صحیح است که مالک اشتر در مواردی با دستور امیرالمومنین علیه السلام مخالفت کرده است؟ 📍: ما یک مورد داریم که البته نمی توان گفت مخالفت و مقابله با نظر امیر المومنین علیه السلام بوده، اما این نقل معروف است، زمانی که امیر المومنین علیه السلام پس از قتل عثمان به خلافت رسیدند و مردم با آن حضرت بیعت کردند، حضرت تمام حاکمان فاسد دوره عثمان را عزل کردند و افراد صالحی را به جای آنها منسوب کردند، مردم کوفه اواخر دوره عثمان، سعید بن عاص حاکم این شهر را از کوفه اخراج کرده بودند و خودشان ابوموسی اشعری را حاکم کرده بودند. حالا انقلابیون کوفه به سرپرستی مالک اشتر آمده اند به مدینه که در براندازی عثمان نقش مهمی ایفا کنند. 📍امیرالمومنین علیه السلام تصمیم داشت ابوموسی اشعری را از حکومت کوفه بردارد و کسی را که خود صلاح می داند حاکم کند، اما در نقل ها داریم که مالک اشتر به عنوان سرپرست انقلابیون کوفه حاضر در مدینه، به حضرت عرض کرد که ما ابوموسی را قبول داریم خودمان او را منصوب کرده ایم و اجازه بدهید که او کماکان باشد و چون این خواسته همه آن انقلابیون حاضر بود، امیر المومنین علیه السلام هم از نظر خود عدول کردند و به خواست آنها ابوموسی اشعری را تثبیت فرمودند. 📍اما هنگامی که فتنه جمل پیش آمد و ابوموسی اشعری که بر خلاف معمول به عنوان حاکم منصوب از طرف خلیفه وظیفه دارد دستورات او را اجرا کند، وقتی فرمان امیرالمومنین علیه السلام رسید که مردم کوفه را بسیج کن و به سوی من برای مقابله با این فتنه اعزام کن، ابوموسی سرپیچی کرد و دستور حضرت را اجرا نکرد و به مردم توصیه کرد در خانه های خود بمانند و در این فتنه حاضر نشوند. 🔸اینجا بود که امیرالمومنین علیه السلام فرمان عزل ابوموسی را صادر کرد و به مالک فرمود که خود شما خواستید او باشد در حالی که من نمی خواستم و حال اینگونه با دستورات و فرامین من مقابله می کند. لذا خود مالک را مامور کردند برای عزل و برکنار کردن ابوموسی اشعری ملعون از حکومت کوفه، و قرظة بن کعب انصاری را منصوب کرد. مالک هم در اجرای دستور امیرالمومنین علیه السلام به کوفه آمد و ابوموسی را عزل کرد و قرظة بن کعب انصاری جانشین او شد. 📲 @rajabidavani
🚨 #فوری 🚦 دوره تربیتی آموزشی #منادیان_حکمت(برادران) 🔸ارسال نام، مدرک تحصیلی، دانشگاه و سال تولد به سامانه: #5000283716 ویا آی دی: @monadian12 📍مکان: آبعلی ۱۹ الی ۲۶ مرداد #مرکز_علم_و_تمدن_اسلامی
شخصیت عبدالله بن جعفر.mp3
3.21M
🚦بررسی شخصیت همسر حضرت زینب کبری سلام الله علیها 🎙استاد محمدحسین 📲 @rajabidavani
📜 استاد دکتر محمدحسین 🚦شخصیت همسر حضرت زینب سلام الله علیها 📍عبدالله بن جعفر فرزند جعفر بن ابی طالب، برادر زاده امیرالمومنین سلام الله علیه بوده که پدر او از شهدای عظیم الشأن اسلام است. جعفر برادر بزرگتر امیرالمومنین علیه السلام در جنگ موته که فرمانده سپاه اسلام بود مظلومانه به شهادت رسید، دستهای او قطع شد و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم که در مدینه بود با قدرت الهی صحنه جنگ موته را دید و وقتی پیکر پاک جعفر را بدون دست و بر زمین دید به شدت منقلب شد و فرمود خداوند به جای دستهایی که از جعفر جدا شد، دو بال به او خواهد داد که در بهشت با این بال ها پرواز خواهد کرد.لذا از آن به بعد به مشهور شد. 📍جعفر پیش از این در دوران رسالت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در مکه، به دستور آن حضرت رهبری مسلمانان مهاجر به را به عهده گرفت و در آنجا بود که به خوبی توانست توطئه عمرو بن عاص لعنه الله برای بازگرداندن مهاجران مسلمان از حبشه را خنثی کند. 📍عبدالله بن جعفر در حبشه به دنیا آمد، چرا که جعفر بن ابی طالب همسر خود اسماء بنت عمیس را هم به حبشه برده بود و عبدالله مولود این سرزمین است. 📍بعد از شهادت جعفر بن ابی طالب ابوبکر همسر او اسماء را گرفت و بعد از مرگ ابوبکر، اسماء به همسری امیرالمومنین علیه السلام در آمد و لذا فرزندان خود از جعفر و ابوبکر را به خانه امیرالمومنین علیه السلام آورد و این عبدالله و سایر فرزندان زیر سایه امیرالمومنین علیه السلام بزرگ شدند. 📍عبدالله این سعادت و توفیق را یافت که به همسری وجود مقدس بانوی عظیم الشان اسلام سلام الله علیها در بیاید. 📍هنگامی که امیرمومنان علیه السلام به خلافت رسیدند بنا بر حوادثی که رخ داد، حضرت بعد از جنگ جمل را مرکز خلافت خود قرار داد، به سوی کوفه نقل مکان کردند. عبدالله ابن جعفر هم خانواده خود را به کوفه منتقل کرد و در حکومت امیرالمومنین علیه السلام حضور داشت و اگر چه به صورت منصب رسمی نبود اما حالت مشاور برای امیرالمومنین علیه السلام را داشت. 📍اما گاهی اوقات اقداماتی می کرد که این اقدامات اگر چه از روی خیرخواهی بود ولی به ضرر حاکمیت امیرالمومنین علیه السلام تمام شد. مثلاً در پی توطئه معاویه لعنه الله، قیس بن سعد بن عباده که فرمانروای با تدبیر امیرالمومنین علیه السلام در مصر بود زیر سوال رفت و عبدالله بن جعفر که فریب جوسازی های معاویه لعنه الله را خورده بود، اصرار بسیاری کرد که امیرالمومنین علیه السلام قیس را از این جایگاه عزل کند و این بحث را چنان مطرح کرد که گروهی هم با او همراهی کردند و امیرالمومنین علیه السلام بدون اینکه مایل باشند قیس بن سعد را از آن جایگاه عزل کردند که باعث دلخوری قیس بن سعد شد و برای مدتی از امیرالمومنین علیه السلام قهر کرد. 📍اما اقدام دیگر عبدالله این بود که اصرار فراوانی کرد تا برادر مادری اش محمدبن ابی بکر فرمانروای مصر شود. امیرمومنان علیه السلام با این انتصاب مخالف بودند. اگر چه محمد بن ابی بکر شیعه ی بزرگواری بود، اما امیرمومنان سلام الله علیه فرمود او جوان است و پختگی کافی را ندارد و مصر هم جای بسیار با اهمیتی است و نمی تواند آنجا را به خوبی مدیریت کند. ولی با اصرار و پا فشاری عبدالله بن جعفر و جوی که او ایجاد کرد امیر المومنین علیه السلام محمد را به فرمانروایی مصر منصوب کرد. 📍اگر چه آن مرد بزرگ تلاش فراوانی کرد ولی نهایتاً در جریان فتنه معاویه لعنه الله که توسط عمرو بن عاص لعنه الله اجرا شد مصر را از دست داد و خود هم به شهادت رسید. 📍عبدالله بن جعفر در هنگام قیام امام حسین علیه السلام جزء محسوب می شود، یعنی کسانی که به نظر خود امام علیه السلام را نصیحت می کردند و دلسوز حضرت بودند و می خواستند مانع رفتن آن وجود مقدس به سوی کوفه بشوند. البته باید گفت عبدالله بن جعفر امام حسین سلام الله علیه را بسیار دوست داشت، نمی خواست کوچکترین آسیبی به امام برسد ولی در شناخت جایگاه امام به آن معرفت نرسیده بود که نباید لحظه ای امام را در برابر دشمن رها کرد. لذا از سویی تلاش می کند که با نصایح خود مانع رفتن امام حسین علیه السلام بشود و از سویی دیگر وقتی می بیند که امام حاضر نیست مسیری که پیش گرفته را رها کند و تغییر موضع بدهد، با امام علیه السلام هم همراهی نکرد و به سوی کوفه که به کربلا ختم شد نیامد. 🔸درباره ی او گفته اند که فردی بسیار سخی و دست و دل باز بود و اموال فراوانی برای بخشش به دیگران داد و از این حیث فردی است که مورد توجه قرار گرفته و ضرب المثل هم شده است. از او یک لغزش دیگر هم سراغ داریم که جای بیانش در این مقوله نیست. 📲 @rajabidavani
سرنوشت عایشه بعد از جنگ جمل .mp3
645.6K
🚦سرنوشت بعد از جنگ جمل چه شد؟ 🎙استاد محمدحسین 📲 @rajabidavani