eitaa logo
مرضیه رمضان‌قاسم
485 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
918 ویدیو
91 فایل
🌻بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام ارشد تفسیر و کلام، مداح، سخنران مبلغ‌ دفتر تبلیغات اصفهان پاسخگوی‌شبهات،داستانک‌ دلنوشته و یادداشت‌نویس تلاشم در جهش‌تولید جهت‌فرمانبرداری از امر رهبرم منتظرامام زمانم هس تم پل‌ارتباطی‌جهت‌ارتقاءکانال⬇ @M_Rghasem110
مشاهده در ایتا
دانلود
همین الان این برنامه‌ی فوق‌العاده کاربردی رو نصب کن آدم فوق‌العاده احساس و زود رنجی بودم -هر چند هنوز هم احساسی‌ام اما نه به شدت و حدّت قبل- کافی بود کسی برخلاف برنامه‌ای که به ذهن داده‌ بودم رفتار می‌کرد فوراً ذهنم اِرور می‌داد و حسابی رنجیده خاطر می‌شدم، گاهی گریه می‌کردم و گاهی محترمانه تذکر می‌دادم. اما بعد از سال‌ها خودخوری به این نتیجه رسیدم قدرت و تسلط تغییر همه‌ی انسان‌های عالم را ندارم و با این شیوه‌ای که در پیش‌ گرفته‌ بودم خیلی هنر می‌کردم فقط می‌توانستم افراد را به تعداد کمتر از انگشتان یک دست تغییر دهم، به همین جهت تصمیم گرفتم خودم تغییر کنم و اگر رفتار، گفتار، لحن‌صدا، چهره، زبان‌بدن، و... مخاطبینم مطابق شیوه‌نامه‌ی ذهنی من نبود و با کلید واژه‌‌‌های ذهنی‌ام هم‌خوانی نداشت و ذهنم را قفل می‌کرد در ذهنم روتوش کنم و آن را منطبق با الگوی ذهنی خودم در بیاورم تا در ذهن بشنوم آنطور که دوست دارم، ببینم آن طور که علاقه دارم. آری ما اگر در ذهن‌مان مبدل گفتار و کردار نصب کنیم دیگر از حرکات، سکنات دیگران آزرده نمی‌شویم. به عنوان مثال اگر کسی با ادبیات دستوری با من صحبت کند سریع آن را به برنامه‌ی مبدل ذهن، تحویل می‌دهم و او سریع تبدیلش می‌کند به خواهش. البته این را بگویم این برنامه‌ قابلیت نصب روی تمام اذهان را دارد البته در ابتدا از سرعت کندی برخوردار است اما به مرور زمان سرعت عملش بالا و بالاتر می‌رود‌‌. 🖊نویسنده:مرضیه‌رمضان‌قاسم https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 کبوتر‌ دل، هرگاه دلتنگ شود دیگر بام‌های شهر به بالش چنگی نمی‌زند و بال بال می‌زند برای خراسان. پر می‌کشد از زمیـن تا اوج افـلاک، حق دارد آخر کبوتری که حلاوت حرم را چشیده باشد دیگر کبوتر هر بامی نمی‌‌شود زیرا در دام تو بودن را به آزادی ترجیح می‌دهد‌. ترسم دل از فراقت مانند انارهای آخر پاییز بترکد، آخر به چه زبانی بگویم دلم تنگ شده ☺️ کبوتر دل هوای گلدسته‌هایت کرده 🖊نویسنده: مرضیه رمضان‌قاسم https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"دانه‌ی بهشتی" ظهر جمعه که می‌شد مادر بزرگ حصیر را در ایوان پهن می‌کردند کارد، انار و یک سینی بزرگ می‌‌آوردند، یک دستمال پر و پاکیزه‌‌ هم گوشه‌ی سینی پهن می‌کردند چون معتقد بودند در دل هر اناری، یک دانه‌ی بهشتی‌ست و چون نمی‌دانیم کدامین‌شان بهشتی‌اند باید هر کسی یک انار را به تنهایی بخورد برای همین تمایل نداشتند از انارهایی دانه‌شده که در کاسه‌‌ی بزرگ بود میل کنند. آری قدیمی‌ها چقدر صاف و صادق بودند به همه‌ی آدم‌ها به چشم دانه‌های انار می‌نگریستند، آنها همه را مورد احترام قرار می‌دادند چون معتقد بودند شاید او یکی از بندگان خوب و مخلص خدا باشد. 🖊نویسنده: مرضیه رمضان‌قاسم https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه خوب که امشب منزل خواهر جان دعوتیم فرصت خوبی پیدا کردم تا یه دستی به سر و گوش جزوه‌هام بکشم. از ظهر تاکنون جزوات درسی‌مو مثل این جوجه‌ها چیدم دور و برم آخه می‌خوام ببینم از فروردین تا حالا چندتا مطلب یاد گرفتم. آخه شنیدم جوجه رو آخر پائیز می‌شمارند. چون جوجه ندارم مجبور شدم جزوه‌هامو بشمارم.😄 جزوه رو آخر ترم می‌شمارن و می‌خونند☺️ 🖊نویسنده: مرضیه رمضان‌قاسم https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
"در پاسخ به دلنوشته‌ای در فراق مادر" از بی‌مادری‌اش نوشته بود، از شب‌ یلدای سال قبل که مادرش بود، حدس زدم ستاره‌ی اشک نیز هنگام نوشتن متنش، بر گونه‌های همچو ماهش جاری شده‌باشد، یقین داشتم همه‌ی اعضای گروه با خواندن متن او غم‌های عالم یک‌جا روی شانه‌های‌شان ریخته باشد. می‌شد غم بی‌مادری هم‌گروهی‌‌مان را لمس کرد. معلوم بود دلش برای مادرش خیلی تنگ شده است و مثل همه‌ی ما محتاج عاطفه‌ی مادر است. قشنگ معلوم بود دچار افسردگی بعد از سوگ شده است، چون او هم مثل ما خیلی عاشق مادرش است از اینکه شاه‌بیتِ شعر زندگی‌اش مفقود شده حسابی بی‌قراری می‌کرد. پیدا بود بقیه‌ی حرف‌هایش را با آهِ و ناله گذاشته است برای فردا، بر سر مزار مادر. زیرا هر چه اطرافش را می‌نگریست قطعه‌ی اصلی پازلِ عمرش را پیدا نمی‌کرد. ما وظیفه داریم و لابدیم از گذشتگان یاد کنیم‌ اما ای کاش همانطور که عشق‌مان را خرج‌ عزیزان سفر کرده می‌‌کنیم یک هزارم آن را خرج کسانی کنیم که در کنارمان نفس می‌کشند زیرا بودن ما و آنها در دنیا نیز همیشگی نیست. اگر به حکمت الهی ایمان نداشتیم شاید همگی آرزو می‌کردیم کاشکی هیچ پدر و مادری دنیا را بدرود نمی‌گفت، یا همه‌ی فرزندان به همراه پدر و مادران‌‌شان از قطار زندگی پیاده می‌شدند زیرا ما طاقت‌ فراق آنها را نداریم و همگی‌مان دوست داریم در خوشی‌ها و ناملایمات زندگی در کنارمان باشند. اما ما مامور به وظیفه‌‌ی بندگی هستیم و یادمان باشد هر کسی برود "خدا هست". اگر والدین تو، علی‌الظاهر و با جسم‌ مادی کنارت نیستند، نباید اوقات خود و دیگران را تلخ کنی، گاهی باید در فراق عزیزان‌مان نقش انسان‌های فراموش‌کار را بازی کنیم و چه خوب اسمی بر داغ گذاشته‌اند چون هیچ‌گاه سرد نمی‌شود اما باید در فراق‌شان خود را به تحلّم بزنیم تا بتوانیم زندگانی را ادامه دهیم و عزیزانی که الان در کنارمان هستند را نیز ببینیم و قدرشان را بیشتر بدانیم و دریابیم‌شان. آدم بعد از داغ دیگر آن آدم سابق نمی‌شود اما اگر غرق در امواج غم و حسرت شویم دق می‌کنیم، خاطرات‌ عزیزان سفر کرده همیشه در دلمان هست اما باید با دیو غم جنگید و داشته‌ها و دلخوشی‌های زندگی‌ را از یاد نبرد و با آنها شاد بود. 🖊نویسنده: مرضیه رمضان قاسم https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهشت زمینی♡ قدم‌هایش را که بر زمین می‌کوبد، عرش و فرش را گم می‌کنم. پاهایش را که می‌‌بوسم مومنی می‌شوم در وسط بهشتِ دنیا و قیمتی‌‌تر. اغلب رسم آدمها این است، گرفتار کسی شوند که دست‌شان به او نمی‌رسد ولی چه خوب که با وجودی که دستم به تو رسید بیشتر از همه گرفتارت شدم "مادر" مومن دائم الذکر است، عبادت لبها در ذکر گفتن خلاصه نمی‌‌شود، می‌توان ذکر لبها را با بوسه بر دستان پدر و پای مادر بسط داد. با بوسیدن دست پدر و پای مادر برای آخرتت خانه‌ای دست و پا کن. 🖊نویسنده: مرضیه رمضان‌قاسم https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرضیه رمضان‌قاسم
"در پاسخ به دلنوشته‌ای در فراق مادر" از بی‌مادری‌اش نوشته بود، از شب‌ یلدای سال قبل که مادرش بود، ح
📮و اما انعکاس شما به متن: "پاسخی به دلنوشته‌‌‌ای در فراق مادر" چقدر من قلم شما را دوست دارم و چشمانم نسبت به آن آلرژی پیدا می‌کند و می‌بارد. سلام درباره دلنوشته ای در فراق مادر... برای هر آنکس که شب یلدایش بی حضور مادر،یلدای هجران است.. نزدیک به دو سال قبل دمدمای غروب وقتی از تدفین مادر ،به خانه پدری برگشتیم و جای خالیش را دیدم، تسبیحی که هنوز لبه تخت آویزان بود...چنان شکستم که با خود اندیشیدم که دیگر هرگز به این خانه سر نخواهم زد، آنجا غذا نخواهم خورد، و تا ابد در سوگ او خواهم گریست... اما دیدم که رضایت مادرم و البته رضایت پروردگارم این است که به آن خانه و به پدر سر بزنم.باز هم بوی دلپذیرغذای مادرانه با دستان دخترانه در خانه بپیچد... امروز ابتدا به زیارت مادر رفتم سنگ قبر سرد را در آغوش گرفتم و برایش طلب رحمت و مغفرت کردم. سپس در منزلشان به خدمتگزاری پدر شتافتم. باورم نمیشد که دارم در همان ظروف مادر غذا می پزم...سخت بود خیلی سخت اما احساس می کردم می بیند و لبخند میزند.... همان جایی که همیشه به نماز می ایستاد به نماز ایستادم و از خدا بهترین نعمات بهشتی را برایش آرزو کردم. من هم گاهی در حیاط و باغچه خانه پدری دنبال یک رد پای مادرانه می گردم و سخت دلتنگ می شوم و از شدت دلتنگی دست به دامن مولایم امام زمان عج می شوم و میخواهم که دعایم کنند و دعایش کنند ... آنوقت اشکهایم قیمتی می شوند و دلم آرام... شما هم متوسل به صاحب الزمان عج شوید و دل به خدای مهدی عج بسپارید ...همان خدای مهربان تر از مادر...🌹 روح همه عزیزان آسمانی شاد🌷 https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
آدمی گاه خودش را به آب و آتش می‌زند برای جلب محبت و شکار دل‌ها غافل از اینکه مقلب القلوب باید مهر ما را درون قلب‌ها قرار دهد و او خوب می‌داند مهر تو را در درون کدام دل بنشاند تا نهال عشق جوانه بزند. پس نگران نباش و زیاد خودت را برای دوست داشته شدن به دردسر نینداز و سرت را به در و دیوار نکوب. برخی هم دلشان می‌خواهد جایِ افراد معروف باشند مثلا ، سیاست‌مدار و یا حداقل دکتری، مهندسی چیزی... اما من، دلم می‌خواهد نعم‌العبد، عبدنا خطابم کنی‌. الهی ای کاش من نیز به غمّازی کوه بودم تا فقط می‌گفتم هرآنچه در کتابت فرموده‌ای و برخلاف گفته‌‌‌هایت عمل نمی‌کردم. دارد همه چیز آن که تو را دارد و من از دنیا و مافیها، از مُلک عالم وجود، از عیش و نوش عالم عشق تو را برگزیده‌ام. دلبری برگزیده‌ام که نپرس... 🖊نویسنده: مرضیه رمضان‌قاسم https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📐🎨📐🎨📐🎨📐🎨📐🎨📐 🎨 📐 🎨 📜بنر نصب شده در یک مدرسه، که برای پیشگیری از اضطراب بود قلمم را به تلاطم وادشت:👇 👂🗣 درِگوشی با مربیان و والدین: بچه‌‌ها چون گلهای باغچه می‌مانند که هر کدام‌شان عطر و بوی خاص خودشان را دارند، همه‌ی بچه‌ها با استعدادند ولی نوع استعدادهای‌شان با یکدیگر متفاوت است، یکی به ریاضی علاقه دارد و دیگری به شعر و ادبیات و... وظیفه‌ی والدین و مربیان محترم، کشف و تقویت استعدادهاست. والدین و مربیان موفق در پیِ کشف و تقویت استعدادها هستند نه همسان سازی یا تحمیل استعدادها؛ معادن وجودی بچه‌ها می‌بایست به گونه‌ای استخراج و بارور شود که آنها را به‌ خودباوری برساند تا به استعدادهای خویش افتخار کنند. بچه‌ها همچون معدن طلا و نقره هستند که هر کدام ویژگی خاص و منحصر به فرد خود را دارد، زیبایی آنها در تفاوت‌‌های‌شان است؛ درست است طلا به ظاهر ارزش بیشتری دارد اما از معدن نقره توقع طلا داشتن عین خطاست. کدام فرد عاقل و بالغی را دیده‌ایم که از درخت انار توقع سیب داشته باشد؟! آیا فقط کودکی که از درس ریاضی نمره‌ی ۲۰ می‌گیرد با استعداد است؟ خیر کودکی که در نقاشی نمره‌ی بیست می‌گیرد نیز نبوغ و استعداد دارد فقط نوع آن متفاوت است. اگر به استعدادها از دید تفاوت بنگریم به هیچ وجه بچه‌ها را با یکدیگر مقایسه نکرده و بخاطر گرفتن نمره‌ی پائین در برخی دروس، تحقیرشان نمی‌کنیم‌ و لطمه‌ به عزت نفس و اعتماد به نفس‌شان نخواهیم زد. یادمان باشد در بین فرزندان، هنرمندان و ورزشکارانی وجود دارند که نیازی به کسب نمره‌ی عالی از ریاضی و شیمی ندارند. همچنین ریاضی‌دانان حسابداران و برنامه‌نویسانی وجود دارد که نیاز به گرفتن ۲۰ از درس ادبیات ندارند. سعی کنیم به خود گوشزد کنیم: ما برای امری مهم‌تر به این دنیا آمده‌ایم و علم آموزی برای ما وسیله است نه هدف. علم‌آموزی برای رشد ما لازم است نه کافی؛ زیرا قبل از آنکه فرزند و متربی ما دکتر، مهندس و...شود باید انسانی با روح و جسمی سالم باشد اما مقایسه آنها با یکدیگر احساس خودارزشمندی را از آنها سلب کرده و به مرور زمان در آینده تبدیل به افراد ناکارآمدی خواهند شد. ✍نویسنده: مرضیه رمضان‌قاسم https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef 🎨📐🎨📐🎨📐🎨📐🎨📐🎨📐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همین که در مسیر موفقیت هستیم این خودش عین موفقیت است. اگر در زندگی بر شکست‌ها متمرکز شویم، می‌رنجیم و شکننده می‌شویم. اما اگر بر درس‌هایی که از آن شکست آموخته‌ایم تمرکز کنیم، رشد خواهیم کرد. اگر نگرش‌مان را نسبت به شکست تغییر دهیم شکست را مقدمه‌ی پیروزی نمی‌دانیم بلکه آن را خود خود پیروزی می‌دانیم. چون می‌دانیم تلاش در دنیا بی‌انتهاست بنابراین شکست، ما را متوقف نمی‌کند و در جا نمی‌زنیم و به راه‌مان ادامه می‌دهیم چون می‌دانیم از پله‌ی قبلی گذشته‌ایم و پله‌‌های زیادی هنوز در انتظارند تا فتح‌شان کنیم. اگر بدانیم درس‌آموزی ما پایان‌پذیر نیست و تا زمانی كه زنده‌ایم درسی برای آموختن وجود دارد هیچ‌گاه میدان را خالی نمی‌کنیم. 🖊نویسنده: مرضیه رمضان‌قاسم https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
تو خوبی منم خوبم، تو‌ برنده‌ام، منم برنده‌ام یکی از نیازهای آدمی نیاز به درک متقابل است، بنابراین هر کدام از ما می‌‌بایست علاوه بر اینکه خودمان دیگران را به خوبی درک کنیم در زندگی کسی را داشته باشیم که خیلی خوب درک‌مان می‌کند، کسی که بی‌حوصلگی‌ها و دلتنگی‌های‌مان را به حساب بد بودن‌مان نگذارد بلکه ما را بفهمد و با وجود همه‌ی غُرزدن‌های‌مان پا پس نکشد و خوبی‌‌مان را به فراموشی نسپارد بلکه یادش باشد خودش هم آدم است و آدم‌ها گاهی بی‌حوصله می‌شوند و با کمی صبوری کردن اطرافیان به حالت اولیه و روزهای اوج‌شان بازمی‌گردند. چه خوب که اطرافیانم همیشه بدی‌های مرا می‌گذارند به حساب عوامل عارضی مثلا وقتی در جمع فامیلی بی‌حوصله باشم یکی از خواهرنم می‌گویند: آها می‌دونی چرا آرامش‌‌ت رو از دست دادی چون این لباس مشکی رو پوشیدی و سریع یه لباس خوش رنگ میاره تا لباسم را تعویض کنم. خواهر دیگرم می‌گویند: آها باز این لباس پلاستیکی رو پوشیدی بیا این لباس نخی رو بپوش ببین چقدر حالت خوب میشه و واقعا هم حالم خوب می‌شود. ما می‌بایست به این باور برسیم که ذاتا انسان خوبی هستیم فقط گاهی عوامی عارضی مثل شیطان و ... موجب می‌شوند حال‌ خوب‌مان بد شود. ما باید بیشتر هوای خودمان را داشته باشیم، تا بتوانیم هوای اطرافیان‌مان را نیز داشته باشیم زیرا تا وقتی تلاش نکنیم که خودمان حس و حال خوبی پیدا کنیم نخواهیم توانست بر دیگران تاثیر‌گذاریم. 🖊نویسنده: مرضیه رمضان‌قاسم https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Mahmoud Karimi - Bebar Ey Baroon.mp3
12.63M
میلاد یار مهدی، "عیسی‌‌بن‌مریم" است 💌من‌المنتظِر الی المنتَظر 📩من‌الغریب، الی‌الحبیب اگر بگویم کاسه‌ی صبرم از فراق‌ات همچو زهر هلاهل شده است و کامم تلخ و زهرآگین دروغ نگفته‌ام... شب‌های طولانی زمستان در فراقت هوایش به سنگینی عصر جمعه‌هاست. از دوری شما یا بهتر بگویم از دوری خودم به شما دل‌مُرده‌ام ای مسيحِ من، ظهور کن و دل‌ ِ مرده‌ام را احیا کن وگرنه باید زيارتِ اهل قبور کنی... غم مخور ای دل، مسیحا نفسی به دعای مادرش فاطمه (سلام‌الله‌علیها) می‌آید و از غم می‌رهاندمان و دردها‌ی‌مان مداوا‌ می‌شود. دردم مداوا می‌شود وقتی بیایی..‌‌. 🖊نویسنده: مرضیه رمضان‌قاسم 🏴 https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗 🔗 🔗 🔗 اندر حکایت من طرح‌واره درمانی امروز کودک درون سرگرم بازی‌گوشی بود که یک دفعه والد درون سر و کله‌اش پیدا شد و گفت:هیس، آروم، اینقدر بپر بپر نکن، الانه سقف خونه خاله‌اینا بیاد روسرشون پائینا، یه کم از بچای خاله‌ت یادبگیر یه بار دیدی صداشون بیاد بالا؟! و شروع کرد برای کودک درون خط و نشان کشیدن شانس کودک درون گفت و مادر بزرگ درون، از خواب بیدار شد و پرید وسط معرکه، نهیبی به والد درون زد و گفت: چیکار داری بِچِما؟! بذار بِچِه‌گی‌شا بُکُنه خوبئس مِثی من دچاری طرح‌واره اطاعت بِشِد که هرچی آقا خدابیامرزِد، که خاک براش خبر نَبِره ظلم کرد تحمل کردما قیس نکشیدم، یا مثی خاله کبری طرح‌واره ایثار بیگیردا خودِشا خرجی بِجاش کُنه، نه حتما میخَی مِثی خاله صغری دچار طرح‌واره‌ بازداری هیجانی بشه یااَم مثی خودِد کلوسیون طرح‌واره بشد: طرح‌واره پذیرش‌جویی، خویشتن تحول‌نیافته، وابستگی، شکست و آسیب‌پذیری؟! نه نیمی‌خام بِچِم طرح‌واره از سرا کولش بالا بِرِد. آنگاه در کسری از ثانیه، کودک درون، مستعد طرحواره‌ی استحقاق و خویشتن‌دار ناکافی شد و حسابی آتش سوزاند که بیا و ببین.🤫🤭 یک دفعه کفر والد درون در آمد و گفت: پس چی شد این علوم شما، به ما که رسید وارسید؟! چرا برا بچا خودتون این روش تربیتی رو اجرا نکردین تا من، هوشنگ، کامبیز، کوکب و همایون دچار طرح‌واره‌ی رهاشدگی، بی‌اعتمادی، نقص و شرم، محرومیت هیجانی و انزوای اجتماعی نشیم؟! مادر بزرگ درون، آه جانسوزی کشید و گفت: آخه اونوقت که شما بچه بودین هنوز خانومی واحدی بغلی به دنیا نیمده بود تا بره کلاس طرح‌واره درمانی، روزای یشنبه صدقه‌سری همسایه ویس طرح‌واره درمانی گوش می‌‌دم و مستفیض می‌شم.☺️ کودک درون که انگار کمی سر عقل آمده بود لب‌گزه‌ای از سر شرم به مادربزرگ درون رفت و گفت: مادر بزرگ مگه خودتون نگفته بودین اگه یواشکی به حرفای دیگران گوش بدیم مار تو گوش‌‌مون میره؟!🧐 مادر بزرگ درون غر و لندی به کودک درون کرد و در حالی که داشت شربت‌ها را از سر شیشه‌ هورت می‌کشد گفت: راس گفتن قدیمیا که نور به قبرشون بباره، هر وق هونگی خونه صداش در اومد دخترم باید صداش دربیاد، بسه بسه حالا دیگه کارم به جای رسیدس که این نیم وِجِبی اوسا من شدس، حالام که یه بار این دیوارای پوسه پیازی آپارتمان به نفعی ما کار کرد تا یُخته روشن شیم، شاه می‌بخشدا وِزیر نیمی‌بخشِد، پِناه بر خدا...😡 بعد هم صدایش را طوری برد بالا که والد درون صدایش را بشنود، گفت: دختره بیا هر جوری می‌دونی این آتیش‌پاره نسلی آلفا را تربیت کن☝️ مادربزرگ درون بغض کرد زد زیر آواز و گفت: از ما که گذشت الهی هیچکی نوبتی نشه و بعد پتو را کشید روی سرش.😢 کودک درون که انگار طرح‌واره‌‌های نوظهورش داشت عود می‌کرد ملتمسانه سرش را بُرد زیر پتو و یواشکی درِ گوشِ مادر بزرگ دورن گفت: عجب هوشی دارین مادربزرگ، حقا که مادربزرگ خودمین، چقدر خوب درس پس دادین.👌 مادر بزرگ درون لبخندی زد و گفت: الهی سفید بخت بشی دخترم، سه‌تا در خونت نون بخورن یه کلفت و یه نوکر و یه بابا در خونه....🤲 حالا از طرح‌واره که بگذریم درس متن‌خوانی تخصصی خوش‌تر است خصوصا که تحقیقم به نیمه رسیده و هنوز تمام نشده و شاید همین امر بستری برای ایجاد طرح‌واره‌ی نقص و شرم شود😔 🖊نویسنده: مرضیه رمضان‌قاسم https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
هوای این خونه مثل زمستونه_۲۰۲۲_۱۲_۲۰_۲۰_۲۲_۴۱_۹۵۹.mp3
18.92M
💨 هوای خانه‌ی دل زمستانی‌ست، آهِ حسرت غم‌های مادر، برف‌ بغض کرده‌ی سفره‌ی دل را آب می‌کند و آنها بر گونه‌ها جاری می‌شود و من برف‌های آب‌شده را، از روی گونه نمی‌روبم زیرا سند نگاه رحیمانه‌ای‌ست که به من داشته‌ای مادر... مادر! تو به من آبرو دادی... 🖊نویسنده: مرضیه رمضان‌قاسم https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴لیله‌القدر فاطمی تجربه‌ی سختی‌ست جانانت برود ولی تو هنوز جان در تن‌ات باشد. سخت‌تر از آن، اینکه جان بر لبت آمده باشد و با جسمی نیمه‌ جان، جسم و جانت را تشییع کنی وای من مولا علی بہ دست خویش میبرد جان خویش ما که قصه‌ی پُرغصه‌ی مادر ندیده جان به لب شده‌ایم امان از دل زینب. ما که سیلی خوردن ندیده، نا، در نفس نداریم امان از دل برادر زینب. ما که صورت نیلی، سینه مجروح، پهلوی شکسته و بازوی ورم کرده ندیده داریم قالب تهی می‌کنیم امان از دل پدر زینب. 🥀برای کربلا دست بزنیم به دامان مادر زینب و برای حج تمتع دست زنیم به دامان سالار زینب. امشب برای شهادت باید متوسل شد به برادر شهید ناشکفته‌ی زینب. 🖋مرضیه رمضان‌قاسم https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef