برای هفتمین خواهرم مینویسم
در سختترین فقدان زندگی به توصیهی خواهر عزیزم روی کاغذی نوشتم "خدا هست"
گویی در جانم رسوخ کرده است
و آن را نصبالعینم قرار دادهام.
الهی شکرت که امروز نَفَس میکشم،
به دادههای قبلیات دلخوش هستم و به دادههایی که قرار است در آینده بدهی امیدوارم.
وابسته به رفتهها نیستم اما حسابی به آنها دلبستهام.
نسبت به غم عزیزانم مرداب نیستم بلکه همچون دریا متلاطم میشوم موج برمیدارم و دچار جزر و مد میشوم.
الهی مرا چونان اقیانوس، فروتن نما
و بسان كوه سترگ و قدرتمند.
تو نیز بر سردرِ دروازهی دلت
حک کن:
خدا هست و خدا هست...
آسمان دلتون آبی و آفتابی
به بهانهی فقدان
حاجیه خانم مقارهعابد
همسر مرحوم حاجحسین نیلفروشان
🖊نویسنده: مرضیه رمضانقاسم
#مشق_کلام
#مشق_عشق
#هر_روز_کهمادرآنیم_روزمادرست
https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
زندگي جز نفسي نيست غنيمت شمرش
نيست اميد که همواره نفس برگردد
🖊پرون اعتصامي
زندگي گرمي دلهاي به هم پيوستهست
تا در آن دوست نباشد همه درها بستهست
🖊فريدون مشيري
#حسن_ختام_امروز
https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
بشنو از نی وقتی از حیدر حکایت میکند
قطرهای از وصف دریا را روایت میکند
در سرایش هیچکس افسرده و پژمرده نیست
حال خوبانش به بدها هم سرایت میکند
جنس بد را زودتر از دست مردم میخرد
بیشتر حال ضعیفان را رعایت میکند
یکنفر اینجا نگفت: ایشان مرادم را نداد
هرکه را دیدیم گفت: آقا عنایت میکند
عشق در صحرای صحنش مثل رودی جاری است
رود را سنگی که میبوسد هدایت میکند
در بغل میگیرد او هر زائر دلخسته را
باز آن زائر به درگاهش شکایت میکند
اشک وقتی میرسد دیگر شکایت رفتهاست
قلب ما با اشک احساس رضایت میکند
آیهی تطهیر میشوید دلش را از بدی
مجرمی تا غسل دریای ولایت میکند
این جهان با هرچه در آن است تقدیم شما
درد و درمان علی ما را کفایت میکند
شاعر: رفیعی وردنجانی
https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
یک حاجت مهم دارم
حاجتم زمینی نیست دعایم کنید
فَأخْلَعْ نَعْلَیْکَ
ما طائر آسمانیم
کفش مال زمینیهاست.
🖊 مرضیه رمضانقاسم
🌋
➕ به او گفتم خوش به حالت چقدر آرامش داری،
هر که، هر چه بگوید به تریجِ قبایت برنمیخورد، سکوت میکنی و جوابش را نمیدهی
گاهی اصلا احساس میکنم حرفها و نیش و کنایهی برخی افراد را نشنیدهای.
➖ آه کشداری کشید و گفت: برخلاف ظاهر آرامم اصلاً آرامش ندارم مثل یه کوه آتشفشانم کافیست کاسهی صبرم لبریز شود آنوقت است که دیگر بیا و ببین😡
ای کاش من هم میتوانستم حرف دلم را بگویم مثلاً همین دیروز...
آمد سفرهی دل باز کند که گوشیاش زنگ خورد، از من اجازه گرفت و با کلی عذرخواهی به مخاطب پشت خط پاسخ داد.
من هم با ایما و اشاره با او خداحافظی کردم.
یادمان باشد آدمهای به ظاهر آرام نیز صاحب عاطفهاند؛ نکند تصور کنیم فقط ما رگِ احساس داریم😐
البته آنها نیز باید آرام، آرام، با سکوتشان که حاوی طوفان سونامیست خداحافظی کنند؛
هر چند اولش سخت است اما نتایج خوبی به همراه داره، از جمله اینکه بر زبان جاری کردن احساسات مانع ایجاد خشم و بروز پرخاشگری میشود.
🖊نویسنده: مرضیه رمضانقاسم
#خودشناسی
#کوه_آتشفشان
#آرامنماهای_ناآرام
https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
هدایت شده از صفیر
سال های بی روایت
مسابقه کتابخوانی
کتاب ترجمه الغارات
تاریخ آزمون آنلاین: ۲۳ بهمن ساعت ۹ صبح
ثبت نام و اطلاعات بیشتر:
c88.ir/amir
#دفتر_تبلیغات_اسلامی_اصفهان
#معاونت_فرهنگی_تبلیغی
#ادارهآموزشهایکاربردی
#مسابقه
@safire14
به پاس حقوقی که
علما به گردنمان دارند
به عنوان یک طلبه که در زمان ریاست مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی ابطحی در حال تحصیل بودم بر خود فرض میدانم یادی کنم از ایشان که امروز مراسم تشییع و تدفینشان بود.
حقیر دو مرتبه در نشستی که با جمع طلاب خواهر، محضرشان بودیم، در هر دو جلسه ایشان را فردی "مبادی به آداب" یافتم، به گونهای که به محض مشاهدهی امری که دور از ادب و زیطلبگی بود صریح و شفاف تذکر میدادند.
روحشان شاد و انشاءالله با اجداد طاهرینشان محشور شوند.
شادی روحشان الفاتحه مع الصلوات
✍نویسنده: مرضیه رمضانقاسم
#یادبود_علمای_شهرم
https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خَابَ الوافِدُون عَلى غَيْرِك...
دور از حرم، احساس غربت میکنم اما چه خوب که همیشه در محضرت هستم، هر چند بالی ندارم اما گویی دستانی که بارها از استلام حَرم، حُرمت گرفتهاند بال میشوند و یکی زیارتنامه برمیدارد و دیگری اشاره میکند به سمت حرم و سفرهی دل که باز میشود، زبان حاجت لال، چرا که اشکهایم حرفهای دل را فریاد میزنند.
🖊نویسنده: مرضیه رمضان قاسم
#من_زیارت_لازمم
#مشهد
https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
ابراز محبت از بدو ولادت
حسینجان من نمکگیر شما هستم، از همان هنگام که اشک بر گونههای پر مهر مادر غلتید و خود را با اشتیاق وصفناپذیری به لبهای مبارک ایشان رسانید، کام مادر عزیزم را نمکین کرد و سپس با شیر اجین شد تا من نیز شور عشقتان را مزمزه کنم، مِهرتان بر قلبم مُهر خورد و کویر وجودم مبدل به لالهزاری آکنده از شور عشق گردید و لالههای واژگون لالهزار قلبم آکنده از اشک اشتیاق به شما شدند.
حال نشستهام و قدردان پدر و مادری هستم که شور عشق شما را در وجودم پاشیدند و از محبت سیرابم کردند.
پس بیخود نیست که اکنون به محض شنیدن نام اربابم اشک از کاسهی چشمهایم جاری میشود و تصویر لالههای واژگون تداعیگر.
نمیدانم شاید اشکهایی که به محض قدم نهادن به عرصهی گیتی از چشمهایم جاری شد نیز همه بر مظلومیت اربابم حسین علیهالسلام بودهباشد.
نویسنده: مرضیه رمضانقاسم
#ولادت
#اشک_ولادت
#تولد_گریه_کن_امامحسین
https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef