🔴 عقلتان را تعطيل و تسليم كسي نكنيد هر چقدر هم طرف بزرگ باشد.
نمیدانم چگونه میتوان ممنون استادی بود که سیم اتصال مرا با حضرات آل الله علهیم صلوات الله محکمتر کرد.
به محض اینکه بو برد برایم بت شده است به علامه جعفری متوسل شد و ماجرای سوار شدن علامه بر دوچرخه کودکانه، مقابل مریدش را به سمع و نظرم رساند اما خبر نداشت وقتی آدمی مبنای درستی در انتخاب استاد دارد حتی اگر استادش فرغون سوار هم شود باکی از شاگردی او ندارد.
در روزگاری که برخی بال شاگردانشان را چیده و آنها را به خود وابسته میکنند ایشان به من آموختند نباید به هیچ شخص غیرمعصومی متکی بود.
گفتم ای عشق مرا دستِ نیاز است دراز
طلب خویش به نزد که بَرَم گفت "حسین"
🖊نویسنده: شاگردِ شاگردانِ مکتب آلالله مرضیه رمضان قاسم
#شاگردی_مکتب_اهلبیت
#هم_بحث
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
در خانهی مادر، در بزن
بوصف هیچکسی جز تو دم نخواهمزد
خوشا کسی که اگر شاعرست، شاعرِ توست
دل که میگیرد دو چشم تر به دادم میرسد
در زمان فقر این گوهر به دادم میرسد
وُسع کم هرگز برای ما فقیران ننگ نیست
دست من خالی که باشد سر به دادم میرسد
دست بردارید مردم از سر من چونکه من
دلبری دارم که او بهتر به دادم میرسد
از شب قدر تو جا ماندم که امروز آمدم
گفتهاند اینجا حسین آخر به دادم میرسد
این کریمی را که من دارم گدایی میکنم
مطمئن هستم که پشت در به دادم میرسد
حیف آقای به این خوبی کنارم باشد و
فکر این باشم یکی دیگر به دادم میرسد
من سراغ هر کسی رفتم دلم را زد شکست
غالبا این لحظهها "مادر" به دادم میرسد
فاطمه مِیلش که باشد وضع برمیگرددو
مرتضی با ظرفی از کوثر به دادم میرسد
اعتباری نیست بر تقوای من، این لطف توست
لحظهی تشخیص خیر و شر به دادم میرسد
✍نوکر نوشت
#التماس_نگاه_مادر
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
سلام
امروز شلغم درست کردم.
هستی کوچولو اومد خونهمون، شلغمها مثل خودش نُقلی بودن؛ بهش میگم هستی جون خاله، شلغم برات بیارم؟
تا شلغمها رو دید گفت: خاله من شلغم سفید دوست ندارم، شلغم قرمز دوستدارم😄
🖊مرضیه رمضانقاسم
#شلغم_قرمز
#چغندر
#لبو
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
"درد و دلهای دل سَر نرو"
پدر وقتی میدیدند ساکتم با صدای همس میگفتند:«مرضی جون چِده بابا؟! بیا باهم اختلاط کنیم تا دلت سَر نره.»
خیلی دوست داشتم اینجوری صحبت کردنشونو.
بابا جون بعد از شما دلم خیلی سر رفت، زبانم الکن شد، آنقدر از فراق شما نوشتم که الکی الکی نویسنده شدم...
🖊مرضیه رمضانقاسم
#دلتنگ_نجف
#یکشنبههای_بابائی
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
🦋
هرگز اندر همه عالم نشناسم غم و شادی
مگر آن وقت که شادی خور و غمخوار تو باشم
#سعدی
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
👶 👦 🧑🦰 👨🦰
👨🦳
"تقویم معرفتی عمر"
👶خردسال که باشی وقتی رفتار گرفتار دیگران به مذاقات خوش نیاید علنا اندوهات را با گریه و زاری ابراز میکنی و در نگاه دیگران خُرد و حقیر میشوی و دیگران از تو گریزان.
👦نوجوان که باشی در مقابل گفتار و رفتار بیمنطق دیگران تَرَک برمیداری، عجولانه تو نیز تیری به سمت آنها پرتاب میکنی، فضا را ترک می کنی، از درون میشکنی و از دیگران گریزانی، مدتها طول میکشد تا خودت را از نو بسازی.
🧑🦰جوان که باشی رفتار و گفتار ملالآور دیگران را به روی خودت نمیآوری، چون اصلا آنها را نمیبینی و همهی توجهات به خداست؛ کردار و گفتار آنها را به خدا نسبت میدهی، از خالق گریزان میشوی و کینهی او را به دل میگیری.
👨🦰میانسال که باشی نیشها را نوش میکنی، دیگر نه علناً گریه میکنی، نه کینهی خلق و خالق را به دل میگیری بلکه شنوندهی فعالی میشوی تا از بین واژگان عفونی، نوع بیماری خودت و دیگران را تشخیص دهی و طبیبانه چون درمانگری حاذق با پنبهی احساس، آمپول عقل و گاه با تیغ جراحی شرع جراحات خود و دیگران را جراحی میکنی و چون در این معاشرتها امکان عفونی شدن خودت نیز وجود دارد در خلوت شبانه قدم در باند توبه میگذاری و با الکل اِنابه جراحات وارده و در تقدیر را ضدعفونی میکنی.
👨🦳پیر که باشی ملایم میشوی و همهی گفتار و رفتارها ملائم طبعات میشوند، قربان صدقهات میروند، دورت میگردند و پروانهات میکنند.
این دورهها ربطی با سن و سال ندارد گاه میتوان ۶۰ساله بود اما خردسالی بیش نبود و گاه میتوان با وجود ۲۰سالگی پیری فرزانه بود، بسته به معرفتمان دارد...
شما در کدام دوران عمر به سر میبرید؟
🖌نویسنده: مرضیه رمضانقاسم
#سن_و_سال_معرفتی
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
🕊
تجربه به من ثابت کرده است آنگاه که دریای وجود از فراق نجف موج برمیدارد، دچار جزر و مد میشود و خیالم یاد انگورستان نجف میکند؛ یا قرار است خود راهی نجف شوم و یا خداوند نایبی در نجف نهاده است تا بجایم ختم نادعلی بردارد. یکی از دوستان که امسال هر چه تلاش کرد با ما اربعین راهی نجف شود ولی قسمت نشد از هم اکنون تا ولادت حضرت امیر در نجف دعاگوی ماست؛ باشد که دعایش کبوتر نجفی دل را، 13 رجب راهی نجف کند برای عرض تبریک محضر پدر.
📞مکالمه من و خانم جهاندار:
- جهان که لطف ندارد، بگو نجف چهخبر؟
- گرم است بازار محبت در پناهش
- السلام علیک یا امیرالمؤمنین
🖊مرضیه رمضانقاسم
#زائر_نجف_تا_ابد
🌍
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
🌐 🌐 🌐 🌐 🌐 🌐
🌐
🌐
⁉️طبق آیهی ۹۹ حجر﴿و اعبد ربك حتي يأتيك اليقين﴾ که میفرماید: عبادت كن تا به يقين برسی، آیا درست است بگوئیم پس از رسیدن به یقین، باب عبادت بسته میشود؟
1⃣ هدف نهايي نبودن عبادت
عبادت هدف نيمه راه و متوسط است زیرا عبادت را برای رسیدن به یقین انجام ميدهیم ﴿و اعبد ربك حتي يأتيك اليقين﴾حجر/۹۹
يعني اگر خواستيم يقين پيدا كنيم راهش عبادت است. انسان تا به يقين نرسد در معرض زوال و دگرگوني است اما وقتي به يقين رسيد، ميآرمد.
2⃣بقا يقين منوط به بقاء عبادت
بقاء در مقام يقين منوط به استمرار در عبادت است.
انساني كه به بركت عبادت به مرحلهی يقين رسيد؛ عبادت و یقین او، با یکدیگر رابطه پایاپای پیدا میکنند یعنی عبادت او يقيناش را ترقی میدهد و یقین او عبادتش را ارزشمندتر میگرداند؛ فرد تا مادامي كه به عبادت تكيه ميكند اهل يقين است و جهان غیب و پوشیدهها را ميبيند اما اگر يك لحظه عبادت را ترك کند، ترك عبادت همان و كفر و ارتداد و محروميت همان. بنابراین عبادت براي انسان به منزلهٴنردبان است که اگر او را رها کند سقوط میکند.
3⃣حتی آیه۹۹حجر غایت نیست
﴿و اعبد ربك حتي يأتيك اليقين﴾ حتی در این آیه براي بيان منفعت عبادت است نه برای بيان حد و غايتِ عبادت، چرا که فرق است بین اینکه بگویند اين نردبان را طي كن تا پشت بام را ببيني با وقتي که ميگويند براي وضو از آرنج تا سرانگشت را بشوی.
جملهی اول دارد حد و غايت را میگوید يعني به محض اینکه به سرانگشت دست رسيدي ديگر شستن دست تمام است؛
اما در جملهی دوم، درست است که فایده و منفعت نردبان براي ديدن پشتبام بوده است اما نمیتوان به محض اینکه روي پلهی دهم پا گذاشته و پشت بام دیده شد گفت نردبان دیگر به کارم نمی آید و لازمش ندارم چون اگر چنین چیزی گفته شود، گفتن همان و سقوط همان.
4⃣عبادت به منزله درخت است
درخت هدف نهايي هسته نيست چون هسته درخت نميشود كه بيارايد بلکه هسته درخت ميشود كه به بار آيد و ثمر بدهد نه اینکه فقط سبز شود.
اگر كسي عبادت نکند دچار ویل سنگینی می شود و مثل آن دانهای است كه در دل خاك پوسیدهست.﴿و قد خاب من دسيها﴾
📖سورهٔ شمس، آيهٔ 10
5⃣ انواع عابدان
۱) عابدانی که با عبادت چشم غیببین آنها باز نمیشود و به هیچ نورانيت و مشاهده و صفاي ضميري دست نمییابند و چيزي از عبادت و نماز عايدشان نمیشود آنها مثل درختي هستند كه فقط سبز شدهاند و ميآرايند و سایه میدهند ولي بار و میوهای نميدهند عبادت اینچنینی اين ندا را در پی دارد که ﴿ويل للمصلين﴾ماعون/۴
ویل بر آنها چون عبادتشان این قدرت و توان را ندارد که بتواند هدف متوسط آفرينش باشد چه رسد به هدف غایی؛ زیرا نماز خواندن و عبادتشان فقط براي اسقاط تكليف بوده است و هیچ بهره و لذتي از نماز نمیبردهاند چنین افرادی از خوردن يك سيب يا يك پرتقال لذت میبرند اما از عبادت و نماز لذتي نمیبرند.
۲) عابدانی که عبادتشان آنها را به مرحلهی يقين رساند و يقينشان فائده و منفعت عبادت شد نه مرز عبادت، آنگاه بايد اين يقين را شكوفاتر كند زیرا يقين و عبادت داراي درجاتي است «لا الي نهايه» تا برسد به قلهی لقاء حق، مثل آن است كه يك هستهی درخت ميكوشد درخت بشود وقتي درخت شد ميكوشد ميوه بدهد وقتي ميوه شد ميوه درختهاي يك باغ را انسان به صورت عصارهی شربت و شهد و رب در يك شيشه جمع ميكند.
ما دم به دم از طریق عبادت ترقی وجودی داریم یعنی به یقین میرسیم چون عبادت و یقین همانند سیم مثبت و منفی برق هستند که تا با یکدیگر متحد نشوند نور تولید نمیکنند. عبادت و یقین سازندهی نور وجودی ما انسانها هستند تا نفس ما را ترقی دهند و از نقص به کمال برسیم.
🖌پاسخ خانمها مریم و مرضیه رمضانقاسم با اقتباس از جلسه۲۱ سوره مبارکهی حمد آیتالله جوادی آملی حفظهالله
#هدف_میانی_خلقت
#هدف_غائی_خلقت
#هدف_خلقت
#عبادت
#یقین
🌍@booyebaran313
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
خشک ابری که بود زآب تهی ناید از او صفت آبدهی
#کلیپویژه
🇮🇷🇵🇸
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
🌐 🌐 🌐 🌐 🌐 🌐 🌐
🌐
🌐
🔴 يقين داراي اقسام است:
1⃣ يقين مَدرَسی
يقيني كه با بحث و درس تحصیل میشود.
اینچنین یقینی مربوط به عقل نظری و اندیشهورز است، بازار علم را گرم می کند. برهان، دلیل و قیاس اقامه میشود تا جزم پیدا شود.
اینگونه یقینها برای پارهای از افراد نور به ارمغان میآورد نه برای همه مثلا يك عالم بي عمل از نظر مسائل علمي يقين دارد اما چون نور ندارد، باكش نيست.﴿وحجدوا بها واستيقنتها انفسهم﴾نمل/۱۴
2⃣ يقين اعجازی
یقینی كه با مشاهدهی معجزه بدست آمده.
اینگونه یقینها برای همه نورانیت به همراه ندارد مثلا در جریان معجزهی عصای حضرت موسی، فرعون با وجود اینکه شاهد بود اعجاز عصای حضرت موسای کلیم بود که با سِحر سَحَره مقابله کرد حتی يقين هم پيدا کرد و برايش روشن شد كه موساي كليم حق ميگويد اما چون يقين او فقط يقينِ برهاني، دلیلی و فكري بود، برایش نوري به بار نياورد بلکه برعکس منجر به انكار او شد. ﴿و جحدوا بها و استيقنتها﴾براي اينكه ﴿ظلماً و علواً فانظر كيف كان عاقبه المفسدين﴾نمل/ 14
پس اين يقيني كه خداوند در سورهٴ حجر فرموده است نه يقين مدرسهای است، نه يقين دليلی و نه يقين معجزهای بلکه آن يقيني است كه با چراغ عبادت حاصل شده است؛ اینچنین یقینی امکان ندارد انسان را رها كند چون نور و با شهود، يقين حاصل از عبادت حتی میتوان هم اكنون جهنم و بهشت را دید
﴿كلا لو تعلمون علم اليقين لترون الجحيم﴾ تكاثر/ ۵و۶
نظیر حالتی که برای شهدای کربلا در شب عاشورا بعد از آزموده شدن وفای به عهدشان حضرت به آنها جايزه مرحمت كرد، و جايشان در بهشت را نشان داد.
3⃣ يقين عبادی:
يقيني كه با عبادت (نماز و روزه) حاصل ميشود.
اینچنین یقینها مربوط به عقل عملی است که بازار عمل صالح را گرم میکند و نیاز به عزم کافی دارد.
🖌پاسخ خانمها مریم و مرضیه رمضانقاسم با اقتباس از:
🔊جلسه۲۱ سوره مبارکهی حمد آیتالله جوادی آملی حفظهالله و
📚 درس خارج فقه نکاح جلسه 304
تاریخ: 1396/11/18
#هدف_خلقت
#عبادت
#یقین
🌍@booyebaran313
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110
تو پای در رَه بِنِه و هیــــچ مـپــرس
خود راه بگویــدت که چــون بـایـد رفـت