" داستان کوتاه "
* تعجب عزرائیل !
سلیمان (ع) روزی نشسته بود و ندیمی با وی ، ملک الموت ( عزرائیل ) در آمد و تیز در روی آن ندیم می نگریست ،
پس چون عزرائیل بیرون شد ، آن ندیم از سلیمان پرسید که این چه کسی بود که چنین تیز در من می نگریست ؟
سلیمان گفت : " ملک الموت بود "
ندیم ترسید ، از سلیمان خواست که به باد فرمان دهد تا وی را به سرزمین هندوستان برد تا شاید از اجل گریخته باشد ،
سلیمان باد را فرمان داد تا ندیم را به هندوستان برد ،
پس در همان ساعت ملک الموت باز آمد ، سلیمان از وی پرسید که آن تیز نگریستن تو در آن ندیم ما ، برای چه بود ؟
عزرائیل گفت : " عجبم آمد ، مرا فرموده بودند تا جان وی را همین ساعت در زمین هندوستان قبض کنم ، در حالی که مسافت بسیار دیدم ،
میان این مرد و آن سرزمین ، پس تعجب کردم ! "
" بخشی از کتاب حکایت پارسایان ، مولف رضا بابائی "
🌈 @range_khodaa
به روایت افسانهها روزی شیطان همه جا جار زد که قصد دارد از کار خود دست بکشد و وسایلش را با تخفیف مناسب به فروش بگذارد.
او ابزارهای خود را به شکل چشمگیری به نمایش گذاشت. این وسایل شامل خودپرستی، شهوت، نفرت، خشم، آز، حسادت، قدرتطلبی و دیگر شرارتها بود.
ولی در میان آنها یکی که بسیار کهنه و مستعمل به نظر میرسید، بهای گرانی داشت و شیطان حاضر نبود آن را ارزان بفروشد !!!
کسی از او پرسید: این وسیله چیست؟ شیطان پاسخ داد: نومیدی و افسردگی است .
آن مرد با حیرت گفت: چرا این قدر گران است؟
شیطان با همان لبخند مرموزش پاسخ داد: چون این مؤثرترین وسیله من است. هرگاه سایر ابزارم بیاثر میشوند، فقط با این وسیله میتوانم در قلب انسانها رخنه کنم و کاری را به انجام برسانم.
اگر فقط موفق شوم کسی را به احساس نومیدی، دلسردی و اندوه وا دارم، میتوانم با او هر آنچه میخواهم بکنم. من این وسیله را در مورد تمامی انسانها به کار بردهام. به همین دلیل این قدر کهنه است
🌈 @range_khodaa
امام علی(ع):
رُبَّ... مَغْبُوط فِي أَوَّلِ لَيْلِهِ، قَامَتْ بَوَاكِيهِ فِي آخِرِهِ
بسا کسی که درآغاز شب براو غبطه خوردندو آخرشب عزاداران به سوگش نشستند
📚حکمت380 نهجالبلاغه
🌈 @range_khodaa
📚 #گزیده_ای_از_یک_کتاب
🔖 #امتحان_هوش
تا آخر هیچ یک از شاگردان نتوانست به سؤالی که معلم عالیقدر طرح کرده بود جواب درستی بدهد.
هرکس جوابی داد و هیچکدام مورد پسند واقع نشد.
سؤالی که رسول اکرم در میان اصحاب خود طرح کرد این بود:
«در میان دستگیره های ایمان کدامیک از همه محکمتر است؟».
یکی از اصحاب:«نماز»
رسول اکرم:«نه»
دیگری:«زکات»
رسول اکرم:«نه»
سومی:«روزه»
رسول اکرم:«نه»
چهارمی:«حج و عمره»
رسول اکرم:«نه»
پنجمی:«جهاد»
رسول اکرم:«نه»
عاقبت جوابی که مورد قبول واقع شود از میان جمع حاضر داده نشد، خود حضرت فرمود:
«تمامی اینهایی که نام بردید کارهای بزرگ و با فضیلتی است، ولی هیچکدام از اینها آنکه من پرسیدم نیست. محکمترین دستگیره های ایمان دوست داشتن به خاطر خدا و دشمن داشتن به خاطر خداست».
📗 #داستان_راستان
✍ استاد شهید #مرتضی_مطهری
🌈 @range_khodaa