جزء ١٨ - معتز آقایی.mp3
37.32M
🔸 تلاوت دلنشین جزء ١٨ با صدای زیبای استاد:
✨ #معتز_اقایی
🔸 با استماع به تلاوت زیبای قرآن و صدای دلنشین این استاد، دل و روح خود را منور گردانید. 🤍
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۲ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ نفوذ مخفی داعش ۱ ➰ اوایل سال ۱۳۹۳ بود. آن زمان در ی
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
🥀ـ﷽ـ🥀
#شنود ۳
#تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
نفوذ مخفی داعش ۲
➰ ابتدای جلسه آموزش قرآن بود، اما بعد از آن، افراد خاصی حضور می یافتند و در خصوص اهمیت جهاد در راه خدا و ثواب آن صحبت می کردند. بعد هم در مورد جهاد در سرزمین شام و دولت خلافت اسلامی و لزوم پیوستن به آن حرف می زدند و... در پایان هم حرف از دلار و پول می شد تا آنها که مشکل مالی دارند نیز ترغیب شوند.
➰ در آن جلسات اعلام شد که تاکنون از ایران تعداد قابل توجهی به شام اعزام شده اند! حتی گزارشی به دستم رسید که در یک مسجد روستایی، کلاس آمادگی جسمانی و سپس کلاس آموزش سلاح و ترور و حتی ساخت بمب برگزار شده! آنها فیلم های داعش را از طریق رایانه های دستی نمایش میدادند؟
➰ روز بعد با مسئول امنیتی استان، کلی بحث کردم! مشاهدات خود را کامل کرده و راهی استان بعدی شدیم. همین ماجرا در ابعادی پیچیده تر را شاهد بودم. استان بعدی همین طور، استان بعدی... فرصتی برای نوشتن گزارش نبود.
➰ سریع به سوی تهران حرکت کردم. باید هرچه سریعتر مسئولین مربوطه را آگاه می کردم. ما حضور مستشاری در سوریه را آغاز کرده بودیم و برخی از نیروهای امنیتی ما آنجا شهید شده بودند، اما غافل از اینکه دشمن در خانه ما نفوذ کرده و مشغول جذب نیروست! البته ضعف مالی مناطق مرزی و عدم توجه به رشد مادی و معنوی این مناطق، در این امر بی تأثیر نبود.
➰ من با یکی از کسانی که از آنجا عازم شام بود، از طریق مجازی صحبت کردم. می گفت: به من قول سه هزار دلار حقوق ماهانه داده اند و گفته اند اگر کشته شدی، این حقوق به همسر و خانواده ات می رسد!
➰ خدایا، این همه فعالیت تکفیری ها، چرا تاکنون گزارش کاملی به تهران مخابره نشده؟!
➰ داعش چندین ماه بود که به صورت گسترده، اما بسیار مخفی در ایران فعالیت می کرد. حتی برای مناطق مختلف کشور ما «امیر» تعیین کرده بودند تا مردم با آنها بیعت کنند؟
➰ باور کردنی نبود، من از طریق دوستی با یکی از مبلغین داعش، امیر منطقه غرب ایران را ملاقات کردم! او هم مرا به حضور و جهاد در منطقه شام تشویق کرد؟
➰ چنان فشار روحی و عصبی داشتم که گفتنی نبود. می خواستم هرچه سریع تر به تهران برسم و آنچه دیده و شنیده ام را گزارش کنم.
➰ از طرفی همسرم در آن زمان مبتلا به سرطان و مشغول شیمی درمانی بود.
من او را و دو فرزندم را رها کرده و دو هفته در این مأموریت بودم. چیزهایی دیدم که دیگر همسرم را از یاد برده بودم. دیگر اعصاب نداشتم.
➰ نمیدانم فشارهای روحی و عصبی بود، یا حضور در مناطق آلوده مرزی، هرچه بود باعث شد که در مسیر برگشت به تهران شديداً مريض شوم. سردرد شدید، عفونت و تب چهل درجه و... در طی مسیر به دکتر رفتم که گفتند سریع به بیمارستان مراجعه کنید.
➰ چون با دارو، تب من پایین نیامده بود، دکتر گفت این وضعیت خیلی خطرناک است.
➰ به تهران رسیدیم. هیچ رمقی برایم باقی نمانده بود. همسرم در بیمارستان بقیه الله (عجلﷲفرجه) تهران مشغول شیمی درمانی بود. به راننده گفتم سریع به همان بیمارستان برو.
➰ در قسمت اورژانس بیمارستان بودم که حالم بدتر شد. اما مرا پذیرش نکردند. گفتند فقط یک تب ساده است و... از بیمارستان به منزل برگشتم. تمام دهان و دور لب هایم آفت و تب خال زده بود. حتی آب را هم به سختی می خوردم. روز بعد خیلی حالم بدتر شد. بلافاصله با کمک دوستان به همان بیمارستان رفتیم.
➰ این بار در ورودی بیمارستان برای لحظاتی بیهوش شدم. همسرم با سختی از بخش خودش به اورژانس و بالای سرم آمد. هرچه به پزشک اورژانس توضیح میداد که حال من بد است، آنها توجه نمی کردند.
🖌 ادامه دارد... منتظر باشید
#کتاب_شنود #معاد #زندگی_پس_از_زندگی
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃
#داستان_آموزنده
🔆پيشگوئى
خدا رحمت كند ((استاد حسين مشكل گشا)) را، ايشان يكى از مردان خدا بود. نجّار بود. واين اواخر كلبندى چينى هاى شكسته را بهم وصل مى كرد. او مرد بزرگوارى بود كه خدمت آقا ((امام زمان )) عليه السّلام رسيده بود.
ايشان مى فرمود: آن وقتى كه در اهواز كارمى كردم آنجا خيلى كم كسى نماز مى خواند و وقتى كسى را مى ديدم نماز مى خواند خوشحال مى شدم .
يك روز همين طور كه روى چوب بست بودم ، ديدم يك مردى يك چيزى مثل گونى پوشيده و داخل در شط شد و خودش را شست . بعد آمد جاى مسحش را خشكاند، بعد وضوگرفت و ايستاد نماز، من خيلى از اين خوشم آمد. گفتم : خدا كند اين با من رفيق شود.
يك شب آمد گفت : استاد. گفتم : بله . گفت : من يك قدرى از اين چوب ها را ببرم آتش روشن كنم گرم شوم ؟ گفتم : ببر. دوباره شب ديگر آمد، گفتم : اگر بخواهى مى توانى پيش من بيايى .
گفت : اى استاد من كجا شما كجا. شما استاد هستى من رعيت بى چيز با هم جور در نمى آيد. گفتم : اين حرفها را نزن ((ما همه بنده خدا هستيم و با هم فرق نمى كنيم )) بيا پيش من .
گفت : من سه تومان به اين بقاله بدهكارم . گفتم : برو به بقاله بگو بدهكارى شما را پاى مشكل گشا بنويسد. خلاصه بعد از آن آمد پهلوى من .
نزديك ((ماه مبارك رمضان )) كه شد، گفت : استاد من روزه مى گيرم اگر شما روزه نگيرى رفاقتمان نمى شود. گفتم : نه من هم روزه مى گيرم ، يك مّدتى كه با من بود. يكى از اين شبها يك نامه از اصفهان آمد كه بچه ات گلويش درد مى كند، من وقتى خواندم ناراحت شدم . گفت : استاد ناراحت نشو بچه ات گلويش خوب شد.
گفتم : تو از كجا مى دانى ؟ گفت : انشاءالله گلويش خوب شد. حالا اين هفته نامه مى آيد مى گويند كه گلويش خوب شد. گفت : اتفاقا يك نامه آمد و گفتند: گلويش خوب شد.
اين بنده خدا ((سيد آقا)) مريض شد و ماه مبارك چند روز روزه گرفت ، مرضش شديدتر شد. هركارى كردم كه روزه ات رابخور روزه اش رانخورد. هى مى گفت : استاد اگر مى خواهى رفيق داشته باشى كارى بامن نداشته باش فقط افطار كه شد بنشين و براى من جگاره سيگار تا سحر بپيچ ، و اين تا سحر جگاره مى كشيد و سحر و افطار يك آب جوش مى خورد و تبش شدّت داشت و هر كارى كردم كه دكتر برايت بياورم بيا ببرمت دكتر. گفت : خير.
يك روز از بس اين تب داشت كه آن طرف نفس مى كشيد اينجا من مى سوختم ، اوقات من تلخ شد گفتم : بابا آن كسى كه روزه را واجب كرده همان هم دستور داده وقتى مريض هستى روزه ات را بخور. و دكتر برو. گفت :
خير استاد من امروز خوب مى شوم شما برو سر كارت . من با خودم گفتم ؛ اين يك ساعت ديگر مى ميرد، سر كار رفتم اما چشم براه بودم تا شب خبرى نشد، شب كه آمدم ديدم اينجا را جارو كرده و آب پاشيده پِرمز را روشن كرده آب جوش آورده حالش بسيار خوب است .
گفت : استاد نگفتم من امشب خوب مى شوم .
بعد از ماه مبارك رمضان يك روز صبح به من گفت : استاد. گفتم : بله . گفت : امروز پالتوات را بردار عصر باران مى آيد. گفتم : تو از كجا مى دانى فقط خدا مى داند كى باران مى آيد. گفت : باران مى آيد پالتوت را بردار. به او اعتنا نكردم و رفتم سر كارم تا عصر شد يك گله ابر آمد بالا سرم تا آمدم از روى چوب بست پائين بيايم تمام لباسهايم خيس شد، وقتى پايين آمدم ديدم اين سيد آقا پالتوى مرا آورد و گفت : استاد سرما را خوردى حالا بگير بپوش وقتى آمديم توى منزل . گفتم : سيد آقا تو از كجا خبر اينها را دارى ؟!
گفت : اى استاد من مى دانم فردا چطور مى شود.
بعد متوجه شدم همه اينها بر اثر تقوى و اخلاص و بندگى خداست كه اين بنده خدا داشت .
📚داستانهايى از مردان خدا، قاسم مير خلف زاده
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#ایده_تجربه_اعضا❤️🙏
سلام.فاطمه بانوی هنرمند ومهربون..درجواب خانومی که گفتن وایده دادن برای پشردارشدن...عزیزم الان قرن ۲۲هستش دیگه فدات..همون لحظه که اسپرم واردتخمک میشه جنسیتش مشخص فدات...فقط داخل رحم که رشدمیکنه بعداز ۴ماهگی دستگاه تناسلی رشدمیکنه فدات..اعتقادبه آیه وقرآن وخداسرجاش ولی این کوچکترین صحتی نداره....واما بهترین راه کار این که قبل بارداری گرمیجات زیادبخورن و ۷روزاول بعدازاتمام پریودی نزدیکی داشته باشن.وتحت نظرپزشک...چون باید ساعت وروزهای مشخصی نزدیکی صورت بگیره....خواهش میکنم اینو بزارین
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
🔴خواب قیلوله و روزه داری
♻️امام کاظم (ع): «هنگام ظهر بخوابید؛ زیرا همانا خداوند انسان روزهدار را در حالیکه آرمیده است، غذایش میدهد و سیرابش میکند».(عیون اخبار الرضا ج۲ص۸۳)
♻️پیامبر اکرم(ص): «روزه گرفتن در طول روز را با خوردن سحری کمک کنید، و با خواب قیلوله، بیدار شدن برای عبادت شبانه و شب زندهداری یاری رسانید».(تهذیب الاحکام ج۴ص۱۹۹)
🔹«قیلوله» را به معنای استراحت در نیمهروز دانستهاند؛ حال چه این استراحت با خواب همراه باشد و چه بدون خواب.(لسان العرب ج۱۱ص۵۷۸)
🔹خواب قیلوله یا همان خواب نیمروز، یک خواب کوتاه (حدود۳۰ دقیقه) در میانه روز است که سبب تجدید قوا و تقویت حافظه میشود. بخصوص برای صفراوی ها و سوداویها، که به تن آنها رطوبت بخشی میکند.
🔹از آنجا که مزاج روزه گرم و خشک است خواب قیلوله با کاهش صفرا، باعث رفع غلبه شدید تشنگی میشود و طبق حدیث فوق در ماه مبارک رمضان خواب قیلوله حتی به رفع ضعف و گرسنگی شدید کمک میکند.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️🌺
💥عجب متن قشنگی
✨گفتم خدایاچگونه آغازکنم؟؟؟
گفت به نام منش
🌹گفتم خدایاچگونه آرام گیرم؟؟؟
گفت به یادمن
✨گفتم خدایاخیلی تنهایم؟؟؟
گفت تنهاترازمن؟
🌹گفتم خدایاهیچ کسی کنارم نمانده؟؟؟
✨گفت به جزمن
🌹گفتم خدایاازبعضی هادلگیرم
گفت حتی ازمن؟
✨گفتم خدایاقلبم خالیست
🌹گفت پرکن ازعشق من
گفتم دست نیازدارم
✨گفت بگیردست من
🌹گفتم بااین همه مشکل چه کنم؟؟؟
✨گفت توکل کن به من
🌹گفتم احساس میکنم خیلی ازت دورم
✨گفت نه،نزدیکترین به تو ،من
🌹گفتم برای ارزوهایم چه کنم؟؟؟
گفت تلاش و به امیدمن
✨گفتم خدایاچرا اینقدر میگويی من؟؟؟
🌹گفت چون من ازتوهستم وتوازمن..
خدایا تمام زندگیم رو خودت نقاشی کن
❤من به قلم رحمت توایمان دارم❤
*إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ...*
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا 🌺❤️
#سبک_زندگی
خواص هویج زرد (زردک)
◾ طبع یا مزاج زردک گرم و تر است و دارای رطوبت بسیار خوبی است . خوردنیهاییکه طبع گرم و تر دارند جزو بهترین خوراکیها محسوب میشوند.
◽زردک تقویت کننده معده است و تا حدودی ملیّن است بنابراین برای رفع یبوست خوب است. مایع جنسی (منی) را زیاد میکند و نعوظ را هم افزایش میدهد مخصوصاً اگر به صورت مربا و یا حلوا آماده مصرف شود یعنی قدری شیرینتر تهیه و پخته شود.
◾اگر آن را در سرکه خانگی بپرورانند (ترشی) برای کوچک کردن طحالهای بزرگ بسیار مفید است و بدیهی است موارد مذکور بیشتر برای افراد با مزاج سرد و خشک و یا غلبه سودا میباشد، چون یکی از عوارض افزایش سودا، بزرگ شدن و دردناک شدن طحال است.
دیگر خواص:
▪️تقویت بینایی
▫️تقویت کننده عمومی بدن
▪️تقویت نیروی جنسی
▫️تقویت عقل
▪️چاق کننده (چاقی مفید)
▫️تقویت استخوان
▪️رویاندن گوشت بدن
▫️زیاد کننده خون
▪️خروج بیماری از بدن
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
❣#سلام_امام_زمانم❣
☀️صبحی نو سر زد و زندگی
به برکت نفس های زهرایی شما آغاز شد
و این نهایت امیدواری است
که در هوای یادتان، نفس می کشیم
و در عطر نرگس بارانِ نامتان،
دم می زنیم ...
شکر خدا که در پناه شماییم 🤲
🍃✋ السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الامان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج✨🕊
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
*🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️🌺
سلام فاطمه جان❤️
روی صحبتم با اون،دو،بانو هست که اولی از سردی همسرش،به رابطه بین سرانجام پناه برده،ودومي زندگی با آدم معتاد،،خواهر من،، همسری داره که اول اعتیاد داشت و بی پول بود،بعد از 13سال ترک کرده. وخدا بهشون یاد بچه دادند،اما همسرش بعد از ترک که وضعیت مالی خوبی پیدا کرد،اصلا به خواهرم توجه که نداشت هیچ،تازه یادش افتاد،بهش خیانت کنه،خلاصه بگم زندگیش رو جهنم کرد،خواهرم به خاطر تنها پسرش، که معجزه زندگیش ميدونه، صبوری کرد،اما متاسفانه تا الان که پسرش ی جوان 20ساله است،همسرش اصلا راه وجدان در پی نگرفته ودوباره معتاد شده،خواهرم شاد ترین دختر فامیل بود،اما الان فقط به خاطر پسرش،فقط زنده است،،،خواستم بگم زندگی خیلی کوتاهه، والبته زیبا،بهتر نیست بخاطر بی احساسی همسرتون یا اعتیاد،به یک زندگی بی روح ادامه بدیم،که یک کار خطرناک مثل رابطه پنهانی و یا درگیر شدن با خانواده معتاد،بخواهیم فقط خودمون رو گول بزنیم که زنده این؟؟؟؟خواهش میکنم این رو درگروه قرار بدید تا بجای تصمیم درست،زندگی خودشون رو تباه نکنند، ممنون
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
🚨 اتفاق عجیب هنگام دفن زنی که بچههای خود را در تنور میسوزاند!😳
💠 در زمان امام صادق علیهالسلام زن بدکارهای بود که هر وقتی بچهای از طریق نامشروع به دنیا میآورد به تنور می انداخت و آنها را میسوزاند، تا این که اجلش رسید و مرد.
اقوام و خویشان او، زن را غسل و کفن کردند و نماز برایش خواندند و به خاکش سپردند، ولی یک وقت متوجّه شدند زمین جنازهی این زن بد کاره را قبول نمیکند و به بیرون انداخت، آن عده که در جریان دفن این زن بد کاره شرکت داشتند احساس کردند شاید اشکال از زمین و خاک باشد جنازه را در جای دیگری دفن کردند، دوباره صحنه قبل تکرار شد، یعنی زمین جسد را نپذیرفت و این عمل تا سه مرتبه تکرار شد.
مادرش متعجب شد آمد محضر مقدّس آقا امام صادق علیه السلام و گفت: ای فرزند پیامبر به فریادم برس و جریان را برای حضرت بازگو کرد و متمسک به حضرت گردید، وجود مقدّس آقا امام صادق علیه السلام وقتی جریان را از زبان مادرش شنید متوجّه شد کار آن زن، نامشروع بوده و بچههای حرامزاده را میسوزانده. حضرت فرمود: هیچ مخلوقی حقّ ندارد مخلوق دیگر را بسوزاند، و سوزاندن به آتش فقط به دست خالق است. مادر آن زن بدکاره به امام عرض کرد: حالا چه کنم؟ حضرت فرمود: مقداری از #تربت جدّم سیدالشهداء ابی عبداللّه الحسین علیه السلام را همراه جنازهاش در قبر بگذارید زیرا تربت جدّم حسین علیه السلام مشکل گشای همه امور است مادر این زن مقداری تربت کربلا تهیه نمود و همراه جنازه گذاشت، و دیگر ایت قضیه تکرار نشد.
📙کشکول النور ج۲، ص۱۸
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#سفره_با_برکت!
🌷در چند سال اول اسارت، منابع خبری ما همان روزنامهها و رادیو عراق بود. ما تلویزیون نداشتیم و اجازه نداده بودیم برایمان تلویزیون بیاورند؛ چرا که همهی برنامههای آن مبتذل بود و ما تماشای آن را بر خود حرام کرده بودیم. فقط با مطالعهی روزنامههای عراقی میتوانستیم اطلاعاتی به دست بیاوریم. بعضی از برادران بودند که اخبار رادیو و روزنامه را برای بچهها تفسیر میکردند و حقیقت مطالب را بیرون میکشیدند. بعد از قبول قطعنامه ۵۹۸، موفق شدیم از عراقیها یک رادیو به غنیمت بگیریم. بچهها تا یک هفته – ده روز از رادیو استفاده نکردند تا اينکه خوب آبها از آسیاب افتاد.
🌷....آن وقت دو نفر به عنوان مسئول رادیو انتخاب شدند. این دو نفر رادیو را میبردند توی حمام و یا استفاده از گوشی، آن را گوش میکردند و اخبار رادیو ایران را تند و تند روی کاغذ مینوشتند. بعد، همان روز، از هر آسایشگاه یک نفر میرفت و اخبار جدید را تحویل میگرفت و در آسایشگاه برای بچهها میخواند. به این ترتیب، همه بچههای اردوگاه در جریان اخبار سیاسی و نظامی قرار میگرفتند. بچهها اسم این رادیو را گذاشته بودند: «سفره حضرت ابوالفضل». سفره با برکتی بود که همه اسرا از آن به بهترین وجه ممکن استفاده میکردند. مسئولان رادیو حتی زحمت میکشیدند و سخنرانیهای حضرت امام، استاد مطهری و.... را روی کاغذ پیاده میکردند.
#راوی: آزاده سرافراز محمود گتوندی
منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c