🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
سلام آقا پسری که بدنشون خارش داره فکر کنم کهیر هست واز خوردن گرمی پدید اومده
خاکشیر و هندوانه بخوره
رب انار بریزه تو آب بخوره
خیار وکاهو بخوره
گردو وزنجبیل وگرمیجات نخوره اصلا
پرهیز کنه از ادویه وسرخ کردنی ومحصولات کارخانه ای
هر چه زودتر حجامت کنه خ به براش
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#مجردها_بدانند
🍃 یادتون باشه در دوران نامزدی و عقد ناخودآگاه خانوادهی نامزدتون بیشتر حواسشون به شما هست.
👈 یعنی رفتارهای شما، نحوهی حرف زدنتون، حتی نشست و برخواستنتون بیشتر تو چشمشونه.
👈 پس بنا به شرایط؛ یه طوری رفتار کنین که تا آخرش احترامتون رو داشته باشن.
👈 باید در نظر بگیرین که شما، قراره یک عمر با این خانواده در ارتباط خواهی بود. یک عمر عروس یا دامادشون حساب میشین.
👈 نباید تو رفتارها و حرفهاتون بیگدار به آب بزنین. پس بهتره مناسب جمع و طوری که حسابی احترامتون حفظ بشه رفتار کنین.
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 #بازی_سرنوشت غروب برگشتم خونه حس عجیبی داشتم خودمو صاحب خونه میدونستم نه اینکه مغرور بش
🍃🍃🍃🌸🍃
#بازی_سرنوشت
تب لرز داشت اون شب حال اسما هم خوب نبود محمد بالاسر آقای تاجیک بود و منم کنار اسما جون
نصفه های شب بود خوابم نبرده بود صدای سرفه آقای تاجیک اومد یادمه بچگیمون اگه سرما میخوردیم مامانم برامون جوشونده درست میکرد رفتم آشپزخونه منم درستش کردم ریختم لیوان از پله ها داشتم میرفتم بالا گندم منو دید اومد نزدیک تر گفت اون چیه
جوشونده اس برا آقا....
ابرو گره کرد گفت خودم میبرم از دستم گرفت رفت اتاقش
صداش میاومد ببینم جوشونده من خوبت میکنه یا داروهای شیمایی آقا دکتر منظورش محمد بود آقا محسن سرفه ای کرد گفت وای ولم کنید گندم رفت نشست رو تخت کمی بعد محمد اومد بیرون در بست نگاهش افتاد بهم بهش لبخند اجباری زدم گفتم محمد حال مریضیت چطوره
محمد والا چی بگم حال جسمیش بده ولی انگار گندم رفت حال جِن.... کنی سکوت کرد انگار خجالت کشید از حرفی که میخاست بزنه گفت هیچی بابا براش جوشونده درست کرده داره میده بهش بعد همینجوری که میرفت اتاقش گفت خدا کنه خواهر برادر دار نشیم .....رفت اتاقش
حسودی کردم نمیدونم شایدم غیرتی شدم رفتم در زدم بدون اینکه منتظر اجازه ورود بمونم رفتم تو دیدم یا ابلفض گندم رو تخت به پهلو دراز کشیده از قصد دامنشو داده بالا داره با موهای آقای تاجیک که نیمه هوشیار بود بازی میکرد عصبی گفتم داری چکار میکنی گندم هول شد نشست گفت به تو جه از تن صدام آقای تاجیک بیدار شد متعجب بهم نگاه میکرد با حرص گفتم من جوشونده رو درست کردم بیارم آقا بخوره که حالش بهتر شه نه اینکه شما بزارین کنار تخت خودتون یه وری بخوابین دامنتو بدی بالا ....
گندم که انتظار این حرفهارو ازم نداشت چشم نازک کرد گفت بتوجه هااا ....
گفتم گندم خانوم شما فقط بیوه برادر آقا تاجیک هستین همین !!!!!
نمیدونم چرا این حرفو بهش زدم ولی گندم از این حرفم سواستفاده کرد خودشو مظلوم نشون داد و با گریه نمایشی رفت اتاقش
رفتم جوشونده رو برداشتم گفتم بفرماید آقای تاجیک یه نگاهی بهم انداخت گفتم لطفا ...
آقای تاجیک لبخندی زد گفت انتظار حسودی ازت نداشتم ....
نگاهش کردم دلم میخاست بگم من مگه آدم نیستم ....
آقای تاجیک گفت اون عقد فقط قراردادی درسته سهیلا...
گفتم شما زن دارین اسما تو اون اتاق زنی که عاشقش هستی ...
آقای تاجیک سکوت کرد بی حرف جوشونده رو خورد لیوان برداشتم خواستم برم بیرون که صدام زد گفت سهیلا...
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
*🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
🌱برای دختر خانم ۱۸ ساله
سلام ب همگی دوستان عزیز
و فاطمه جووون
دختر قشنگم ازدواج و دوستی از راه مجازی اصلا به درد نمیخوره تا زپد هست خودتو بکش، کنار.....چون که یک عمر پشیمونی میاره برات و از زندگی سیر میشی اعتماد از بین میره و زندگیت پر از شک و بد بینی میشه
🙏🙏🌹🌹❤️❤️
دختر عزیز فکر درس و مشق و دانشگاه ت باش که ب ی جایی برسی 😔😔نه مث ما ها ک تو خونه ایم و....
شاید برات یه مدت سخت بگذره که فراموشش کنی
ولی میتونی توکل بخدا کن حتما حتما میتونی
قوی باش و به فکر آینده
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
*🍃🍃🍃🍃🌸🍃
ما آخرین نسلی هستیم که توو کوچهها لیلی بازی کردیم، بستنی زیزیگولو خوردیم، تفنگ آبپاش داشتیم، با رختخوابا خونه ساختیم و کل بچگیمون منتظر تابستون بودیم!
ما
آخرین نسل بچگیهای دوست داشتنی هستیم :)
#نوستالژی
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
*🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
سلام فاطمه عزیزم ممنون از کانال خوبت از دوستای مجازی عزیزم که راهنمایی میکنن همدیگه رو،،منم میخوام به اون دوست گلم یه راهنمایی کنم همسرمنم نظامیه وخیلی شرایط زندگی مون سخته از همون حقوق پایین بگیر تا الان که به خاطر کارش باید چند سال منطقه ی محروم باشن من با بچه ی کوچیکم مجبور شدیم سه سال بریم منطقه محروم ،،،گاز کشی نداره باید کپسول گاز کنیم آبشون شور هست باید بریم آب بخریم و منطقه ای هست که بد آب و هواس و بسیار گرم و شرجی هست از اسمش معلومه منطقه ی محروم از همه چی،،اصلا این کارو نکنن خیانت به کنار اینقدر این شرایط سخت هست که نگو تازه جدایی از شهر و خانواده بدتر،،ادم یکم دورتر باشه از این جور عشق خیلی بهتره وقسمت بهتراز این آقا براشون جورمیشه انشالله هنوز سنی ندارن کیس های مناسب تر هست،،من و بچم با این شرایط خیلی اذیت شدیم این دوست گلم اصلا این کارونکنه
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 روایت واقعی بازی سرنوشت 🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🌸🍃
#بازی_سرنوشت
نه نگاه خیره آقای تاجیک شوکه شدم خودمو گم کردم اصلا نمیدونستم کجا برم با تاپ دو بندی که یقه امو با سخاوت به نمایش گذاشته بود
اون موقع ها تازه داشت رنگ برنزه مد میشد منم اولا همه بهم سیاه میگفتم اون موقع رنگ من تازه مد شده بود یادمه یبار ارزو با شور شوق اومده بود خونه گفت مرجان جون آرایشگر محله رو میگفت دستگاه سولار آورده این دختر مخترا قرتی میرن خودشونو برنز میکنن درست هم رنگ تو ....
موهای فرم رو دوشم انداختم بودم و حالا با این لباس جلو آقا تاجیک مات ایستاده بودم سریع برگشتم اتاقم کمد باز کردم مانتو برداشتم با حرص خواستم تنم کنم که یهو در اتاق بسته شده برگشتم دیدم آقای تاجیک بهار بغل اومده تو اتاق .....
خواستم داد بزنم چرا اومدی خجالت کشیدم آقا تاجیک براندازم کرد ابروی بالا انداخت گفت ما محرم همیم لازم نیست خودتو بپوشونی لازم نیست حتی اگه قرار داد هم باشه دستور خداست، دستور خداست حلال خداست، سهیلا !!!!خودتو نپوشون....
تحت فشار بودم بغض کردم گفتم من به اسما خیانت نمیکنم ......
آقای تاجیک بهار گذاشت زمین گفت میری برا بابا یه لیوان آب بیاری بهار رفت آشپزخونه منم خواستم دنبالش برم همنطور که مانتو تنم میکردم و میخاستم فرار کنم گفتم بهار دستش نمیرسه که ...خواستم رد شم دستمو گرفت تبدار گفت اسما قبل بیماریش اصرار میکرد باهات ازدواج کنم و پدر بشم دستمو ول کرد گفت بیا شام اسما رو بده و رفت
این اولین تماس منو آقای تاجیک بود شوکه شده انگار برق بهم وصل شده وسط اتاق چند لحظه موندم تا به خودم بیام قلبم عین دختر بچه های دبیرستانی میکوبید ......
بعد یه ساعت وقت قرص اسما بود رفتم بیدارش کردم قرصشو دادم چندلقمه غذا خورد
قورت دادن هم براش سخت شده بود هر بار دل من بیشتر میسوخت قرار بود هم اتاق اسما بشم ولی هنوز تخت نیاورده بودن برگشتم خونه
پاسی از شب گذشته بود بهار خواب بود خودمم خوابم نمیبرد در خونه آروم چند تقه زده شد رفتم دیدم آقای تاجیک.......
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
حاج قاسم، جانباز ۷۰ درصد بود و بهلحاظ قانونی، حق پرستاری به او تعلق میگرفت.
اما وقتی کارت حق پرستاری برایش صادر شد، آن کارت را به همراه رمزش به من داد و گفت: یک ریال از موجودی این کارت، حق من نیست؛ ببرید بنیاد شهید، هرکس از خانواده شهدا آمد آنجا و معطل کرایه راه یا گرفتار پول دارو و درمان بود، از موجودی این کارت به او بدهید...
راوی: مدیر کل سابق بنیاد شهید استان کرمان 💚
#سردار_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🍃🍃🌸
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ ۘ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا ۚ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۶۵﴾
🔸 و سخن منکران خاطرت را غمگین نسازد، که هر عزت و اقتداری مخصوص خداست و او شنوا و داناست.
💭 سوره: یونس
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ ﴿۸۳﴾
🔸 بارالها، مرا حکمی ببخش (بر این مشرکان فرمانروایی ده) و به (رسل و) بندگان صالح خود ملحق ساز.
🔅 وَاجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ ﴿۸۴﴾
🔸 و نامم بر زبان اقوام آتیه نیکو، و سخنم دلپذیر گردان.
🔅 وَاجْعَلْنِي مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ ﴿۸۵﴾
🔸 و مرا از وارثان بهشت پر نعمت قرار ده.
💭 سوره: شعراء
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 روایت واقعی #سرنوشت 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🌸🍃
#سرنوشت🌱
پس میشه از گفت از حضور سبحان تو زندگیت راضی هستی
کیمیا لبخندی زد و دکتر لبخندی زد و گفت
خوشحالم که میخندی
ولی مواظب باش و اینکه عجله نکن
اجازه بده همه چیز آروم آروم جلو بره
اون اتفاق نباید باعث بشه نسبت به همه مردها بدبین باشی
با توجه به اینکه به گفته خودت تو زندگیت هستش این نکته گرمی هست که باید از گرماش سرمای رخنه کرده تو قلب تو از بین ببری
من خودمم بهش گفتم که اصلاً آمادگی شروع یک رابطه رسمی رو ندارم
ازش فرصت خواستم اونم پذیرفته
فعلاً میخوام روی امتحان تخصصم تمرکز کنم
ولی واقعاً خیلی سخته
کابوسهای شبانهام آرامشو ازم گرفته
دکتر حدود ۳۰ دقیقه دیگه هم با کیمیا راجع به اینجور مسائل صحبت کرد
و در آخر کیمیا تشکر کرد و قصد برگشتن کرد
ولی هر چقدر به گوشی حسین زنگ زد حسین جوابی نداد
کلافه تو خیابون وایساده بود
سوز سرما دوباره باعث شد کیمیا به ساختمون برگرده
حسین عصبی و کلافه تو خیابون داشت قدم میزد
و اصلاً متوجه زمان نبود
گوشیش داخل ماشین مونده بود و اصلاً یادش نبود که کیمیا منتظر اومدنش است
کیمیا حدس زد که با رویاست و اونو فراموش کرده
برای همینم بهش مسیج داد
که خودش بخونه برمیگرده
ولی یادش افتاد که اصلاً کیف پولشو با خودش نیاورده
داشت از دست خودش حرص میکشید که یک لحظه با یادآوری سبحان و اصرارش برای دیدن کیمیا لبخندی روی لبش اومد
گوشی رو برداشت و شماره سبحان رو گرفت
بوق سوم بود که سبحان سرحال و پر انرژی جواب داد
سلام
سلام کیمیا جان
میگم مثل اینکه قسمت با تو برگردم خونه
سبحان لبخندی زد و گفت
دلیلش اصلاً مهم نیست هرچی که هست برای من خیره
فقط آدرسو برام اس کن
الان میام
تقریبا ۲۰ دقیقه بعد سبحان ورودی ساختمون بود
با دیدن کیمیا لبخند به لب جلو اومد و گفت
پس که نمیخواستی منو ببینی
ولی خدا گفت هرچی من بگم همونه
کیمیا با لبخند پا شد و با خنده گفت
بریم که خیلی دیرم شده
چی شد مگه نگفتی با حسین میای
نمیدونم چرا گوشیشو جواب نمیده
نگرانش شدم
من گذاشت اینجا خودش تو ماشین بودا
این اطرافو نگاه کردی شاید تو ماشین خوابش برده
نه یکی اومده بود که باهاش حرف بزنه احتمال میدم با اون رفته صحبت کنه
یا صدای گوشی نمیشنوه یا کلاً فراموش کرده که باید دنبال من میومد
با هم سوار ماشین شدند و سبحان با خنده گفت
__به قول ایلیا اوس کریم شکرت...
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸