#پاسخ_اعضا 🧡 این دوست عزیزی که پرده گوششون پاره شده، باید بجای غسل کردن تیمم کنن، وقتی آب برای انسان ضرر داشته باشد نباید غسل کرده و به جای آن تیمم کنن ❣❣❣❣❣❣ سلام. دعاهاتون قبول حق خانمی که پرده گوششون پاره است و با حمام عفونت میکنه و .... انشاالله هرچه زودتر درمان بشن و سلامت باشن. تا میشه رعایت کنن ؛ مثلا گفتن غسل= وقتی عسر و حرج پیش میاد احکام اعمال تغییر میکنه( طوری غسل کنن که آب به گوششون نره ؛ مثلا لازم نیست خیلی سرو بچرخونن زیر اب و...یا مثل کسی که عضو شکسته داره و غسل جبیره میکنه(رو موضع باند پیچی یا گچ شده پلاستیک میکشه و غسل میکنه) ایشونم گوشهاشون با پلاستیک بپوشونن و غسل جبیره کنن ؛ اگه خیلی مشکله براشون سر رو با فشار کم آب غسل بدن و با کمک دست اون آب کم که متصل به شیر هست رو به پوست سر و همه جا بزنن که آبی به گوش نره و راست و چپ بدن رو درست غسل بدن ؛ و کلی راه حلهای دیگه.) در آخر اگر همه چیزش ناممکنه میتونن تیمم به نیت غسل کنن؛ این تیمم کفایت میکنه. با آرزوی سلامتی و خیر برای همگی. و به امید تعجیل در فرج امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف. ❣❣❣❣❣❣❣ سلام برای اون دختر خانمی که میخواستن دوباره امتحان بدن من دوستمم اینطوری شد باید خیلی بخونی تا اون نمره ای که برای تجربی لازمه رو بیاری حتی اگ ۲۵صدم هم کم بیاری نمیتونی بری پون دست مدیر و معاون نیست دست سایته و باید حتمن نمرت کامل باشه بنظرم برو کلاسای تقویتی و زیاد کار کن ❣❣❣❣❣ سلام خانمی که 37 سالشونه و دوست دارن ازدواج کنن و مادر بشن الهی بحق پنج تن آل عبا و بحق صاحب این ایام سید و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام بزودی زود یه ازدواج کاملا موفق داشته باشن و بحق بی بی ام البنین خداوند چهار تا پسر شجاع و با غیرت بهشون عطا کنه آمین ❣❣❣❣❣❣ سلام. در جواب خانم40ساله ای که کمردرد دارن منم7سال پیش، بعد از دو مرتبه سقط، کمردرد شدیدی گرفتم؛بطوریکه مهره های کمرم میسوخت درد دنبالچه هم بود. متخصص های زیادی رفتم،ارتوپدی، زنان و زایمان، مغز واعصاب و... روزی یه مشت قرص هم میخوردم، اما جواب نمیداد حتی براجا انداختن هم رفتم، اما درست نشد و بیشتراز یکسال جلوگیری هم داشتم که با اینوضع دیگه بچه دار نشم. تا اینکه با اصرار یکی از دوستان به یه خانم دکتر که در طب سنتی تخصص داشت، مراجعه کردم و با یک مرتبه بادکش وحجامت،بطور کلی اون درد آزار دهنده از بین رفت😊 الحمدلله بعد از اون هم تحت نظر همون خانم دکتر، خدا بهم بچه داد👶🏻 میدونم توی طب سنتی و اسلامی داروهایی برای دوقلو زایی هست اینم بگم اصلا نگران سنتون نباشید اینم از حربه های دشمن برا کم شدن جمعیت شیعه بوده که بازه ی سنی برای بارداری تعریف کردن وگرنه از سنی که خدا به یه خانم توانایی بارداری رو میده تا هروقت که این توانایی وجود داره، امکان بارداری هم وجود داره و احتمال عقب افتادگی بچه و.... همه داستانه☺️ ❣❣❣❣❣❣❣ سلام حرف صحبتم با دوست ۱۵ساله.ای هست که میخواد امتحان شهریور بده من خودمم دانش آموزم واسه همین درکت میکنم از ریاضی خوشم نمیاد ولی مجبورم تمرین کنم😅😅روش تمرین من اینطوری هست ک میشینم خود کتابو خوب میخونم تک تک تمرین هاشو حل میکنم با این روش حداقل نمره ۱۳یا۱۴رو میشه به دست اورد اگر یه مطلبی برات سخت و سنگین بود دیگه ولش کن و نخون میتونی از سایت آلا که سایت ایرانیم هست فیلم های آموزشی رو ببینی سطح کیفیت شون خوبه✅ ان شا‌ءالله موفق باشی✔ ❣❣❣❣❣ حرف صحبتم با اون دوستی هست که از نهم میخواد بره دهم کاری که کردی اشتباه محضه اونا کلاه بردار هستند. ممکنه هکت کنن.به دانش آموزای زیادی زنگ زدن به خود منم زنگ زدن هرچه زود تر به پلیس و خانواده اطلاع بده قبل از اینکه دیر بشه.کاش قبل از اینکه اطلاعاتتو بدی به این فکر میکردی که اونا.چه طوری شماره تو گیر اوردن. ⛔⛔⛔قبل از اینکه دیر بشه زود اقدام کن.ممکنه گوشیتو هک کنن وازت اخاذی کنن ❌❌ کد ملی ادم هویتشه اونا با استفاده از شماره و کد ملی میتونن خیلی کارا بکنن که تو حتی روحتم خبر دار نباشه😔😔😔😔 زودتر اقدام کن✔ ❣❣❣❣❣ سلام درمورد دختر خانمی که میخواد بره رشته تجربی و میخواد بدونه چجوری بخونه که از درس زده نشه. برای اینکه با عشقو علاقه درس بخونی فقط یک راه وجود داره هدفتو مشخص کن بگو درس میخوتم که مثلا پزشک بشم خودتو متقاعد کن که باید برسی بهش هدف گذاری داشته باش تو زندگیت مطئننا پیشرفت میکنی. موفق باشی. ❣❣❣❣❣❣ سلام به ادمین محترم درمورد اون خانمی که گفتن موقع حمام رفتن گوششون عفونت میکنه خواستم بگم‌که منم نزدیک‌به ده سال گوشم‌عفونت میکرد حتی نمونه برداری هم انجام دادم یکباره انگار خدا دکتری رو سرراهم قرارداد و فقط با یه دونه قطره گوش خوب خوب شدم اسمش الکل بوریکه هستش هرموقع آب بره داخل گوشم و عفونت کنه یه قطره اش میریزم خوب میشه از داروخانه تهیه کنید و‌مصرف کنید

#داستان_اشنایی 😍❤️ من کنار درس و دانشگاه عصرها میرفتم در بنگاه داییم که كمك خرج دانشگاهم بشه معمولا کلیدها رو میداد به من که برم خونه ها رو نشون بدم يكبار که تا چهار کلاس داشتم مستقیم از دانشگاه راهی بنگاه شدم دانشگاه من این سر شهر بود مغازه داییم اون سر شهر نصف راه با مترو میومدم بقيه اش و با اتوبوس تقریبا دو ساعت تو راه بودم اون روز بعد کلاس با بچه ها رفته بودیم آب زرشك زده بودیم منم وسط راه احتياج به دستشويی پیدا کردم رسیدم دم بنگاه دیگه داشتم میترکیدم بدبختی بنگاهم سرویس نداشت دو تا کوچه اونورتر میرفتیم پارك من اومدم وسایل و بندازم بدوم برم پارك كه يهو داييم گفت که بيا برو خونه رو به این خانواده نشان بده خيلي وقته اینجا نشستن منتظر گفتم برم پارك بيام اشاره کرد نمیخواد برو تو خونه همون جا کارت و بکن منم پریدم تو ماشین بنده خدا . زن و دخترشم عقب نشستن منم همش تو راه خودم و میچلوندم و میپیچیدم به خودم هر چي سوال میکردن چرت و پرت جواب میدادم تا در و باز کردم گفتم شما بريد اتاقها رو ببينيد خودم دوییدم تو توالت خونه براي فروش بود سال ساختشم بالا بود يك بازسازی اساسی میخواست مثلا در توالتش اصلا قفل نداشت یهو دیدم در با شدت باز شد دخترشون بود در و باز کرده بود تو دستشويي ببينه يك لحظه باهم چشم تو چشم شدیم بعد در ول کرد با دو تا دست چشماش و گرفت بلند بلند شروع کرد داد زدن من چيزي نديدمممممم من چيزي ندیدمممممم خونه هم خالی يك آبروریزی شد بیا و ببين بيچاره مامان باباش تا بنا گوش قرمز شدن منم که اصلا رفتم دم در وایسادم بازديدشونم که تمام شد گفتم شما برید بنگاه با داييم صحبت کنید من جايي کار دارم پیاده برگشتم صبر کردم تو خیابون تا برن بعد برم تو بنگاه تا يكي دو روز یادش میوفتادم دلم میخواست سرم و بزنم تو دیوار دست برقضا معامله هم جوش خورد چندباری باباهه اومد هر وقت میومد من به يك بهانه ای در میرفتم بدبختی خيلی هم با داییم رفيق شده بود بعد از خريد خونه و بازسازيش و اینها گاهی همینطوری ميومد دم مغازه دوتایی صندلی ميذاشتن دم در میشستن به گپ زدن تقريبا يك سال گذشته بود منم دیگه داشتم اون ماجرا رو فراموش میکردم و دیگه باباهه رو میدیدم در نمیرفتم که داییم به مامانم پیشنهاد داد بریم خواستگاری همون دختر من پدرم بچگی فوت کرده بود مامانم رو حرف داييم حرف نميزد دوباره من بیچاره رو برداشتن بردن تو همون خونه خواستگاری همه هم راضی بودن زود ازدواجمون سر گرفت هنوزم بعد از شش هفت سال میرم خونه پدرخانمم چشمم به توالت میخوره خنده ام میگیره مخصوصا ياد من چيزی نديدم خانمم که میوفتم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#پرسش_اعضا 🧡 سلام. ممنون از کانالتون. من یه سوال فوری داشتم🙏 ممنون میشم زودتر بزارید کانال. یه مزاحم تلفنی داریم که الان تقریبا ۵ ، ۶ روز هست هی مزاحمت ایجاد میکنه. باهاش برخورد کردیم و..... ولی از رو نمیره و فایده نداره. چپ و راست زنگ میزنه. روزی ۱۰ بار یا بیشتر زنگ‌میزنه😒 فقط و فقط به تلفن ثابت منزل تماس میگیره با شماره گوشی خودش. الان ما نمی دونیم چیکار کنیم🤦🏻‍♀ شمارشو بدیم مخابرات یا بدیم پلیس فتا به نظرتون چیکار کنیم ما خواهش میکنم هرچی میدونید بگید🙏 فقط نگید باهاش چطوری صحبت کنیم تا بره چون ما همه راه هارو امتحان کردیم ولی فایده نداره. ممنون میشم سریع بزارید کانال🙏😭 ❣❣❣❣❣❣❣ سلام لطفا مشکل منم بزارید،من 7سال پیش فهمیدم شوهرم با یه دختر ی چت میکنن،و چند بار هم شوهرم رفتن تو دانشگاه اون خانم پیششون،البته بدون اینکه دستشون به هم بخوره،من فهمیدم وشکستم ،و دوسال طول کشید تا من دوباره اعتماد کردم،و هیچی ندیدم،و دوباره چند ماه پیش چتش رو با همکارش دیدم و قسم خورد که اولین باره که به این خانم پیام داده و حتی به جان بچه هام قسم خورد که فقط منو دوست داره و به هیچ زنی چشم نداره و فقط وسوسه شیطان بوده و تمام شده،از اون به بعد دیگه گوشی دست گرفتنش کمتر شد،ولی چند روز پیش من متوجه شدم که همکار جدیدش رو از سر کار تا خونش میرسونده،که این همکارش باهاش همشهری هم بودن،ینی چند بار یه مسیر 10دقیقه ای ایشون رو میرسوندن،وقتی من فهمیدم و بهشون گفتم ، که چرا بهم نگفته ،گفت که تو زیادی حساس هستی و خیلی هم قسم خورد که من اونو حتی ادمم حساب نمیکنم و فقط تو رو میخوام،ولی حالا که اینقدر منو زیر نظر داری دیگه همه چیز رو ازت پنهان میکنم،و همه پیامام پاک میکنم که تو نبینی،و الانم قهر کرده،و من نمیدونم باید چکار کنم،و کلا اصلا نمیدونم چطوری تو زندگی شاد باشم،یا هیچ مسئله ای پیدا نمیکنم که درموردش صحبت کنیم،و نمیدونم کلا خیلی حرف نداریم با هم صحبت کنیم،خواهش میکنم راهنماییم کنید 🌹🌹 ❣❣❣❣❣❣ سلام عزیزم خسته نباشید.. لطفا پیام بنده هم بزارید دوستان کمکم کنند.... خواستم بدونم کسی کراتینه طبیعی انجام داده منظورم به روش خونگی که جواب گرفته باشه اخه موهام خیلی. وز وزی شده.. ممنون میشم کمکم کنید ایدی ادمین 👇🏻🌱 @baharakjan ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#عاشقانه ❣ آقا جان خدا بیامرز، برایم رفیق ترین بود؛ تنها کسی بود که شیطنت هایِ غیرِ قابلِ تحملم عاصی‌اش نمی‌کرد! می‌گفت بچه همین است؛ باید بچگی کند! دوستم داشت، از آن دوست داشتن ها که الکی نبود، از آنهایی که واقعی اند... این دوست داشتن اما، دوطرفه بود... من دوستش داشتم و اذیت می‌کردم، او دوستم داشت که محبت می‌کرد... بزرگ‌تر که شدم، بنا به اجبار از آقاجان و مادربزرگم دور شدیم، دیر کم بهشان سر می‌زدم، کم می‌دیدمشان، ولی همان دیدار های کم و نصفه نیمه هم کم دلچسب نبود... آخرین بار که دیدمش گفت: - بَرّم! تو آخرم یه یادگاری برای آقاجانت نگرفتی ها! به شوخی گفتم: + آقاجان! مادربزرگ به این قشنگی یادگار من به شماست خب! خندیدیم و گذشت اما خبر داشتم که منظورش به رادیو بود، رادیوی خودش که دلبسته اش بود، خراب شده بود... موقع خداحافظی خودم را لوس کردم که آقا جان! بگذار کف پایت را ببوسم که یادم نرود برایت رادیو بخرم! گفت: - نه بابا جان! اگر دوستم داشته باشی، یادت نمی‌رود...راست می‌گفت، یادم نرفت! وقتی به خاطرِ کار و مشغله و دانشگاه، دو هفته ی بعد رفتم پیشش، تا مرا با رادیو سفارشی اش که توی دستم بود دید، خندید... - دیدی دوستم داشتی که یادت نرفت؟ راست می‌گفت، دوستش داشتم! امروز که رفته بودم انباری، چشمم به رادیو اقاجانِ خدا بیامرز افتاد... یادم افتاد به تو، که دوستم نداشتی، که یادت رفت... که دوستت داشتم و یادم رفت... همه چیز را، غیر از تو! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

روز بخیر 🌻🌞 #حدیث_عشق🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨ ⎾@ranjkeshideha ⏌ ••-••-••-••-••-••-••-••

#فال_روزانه 🧡❤️ تک نیت متولد هرماه ♥️ فروردين♥️♥️ عجله نكنيد ممكنه خودتون رو تو دردسر بندازيد خوب فكر كنيد شايد راه ديگه ايي هم باشه وصال عاطفي داريد مخصوصا اگه مدتيه تنها هستيد يا در دوري بسر ميبريد ارديبهشت♥️ امضا يا تعهد رو برگه يا برنده شدن از يك راه قانوني يا كاري برطرف شدن مشكلات خانوادگي،تصميم گيري مهم در مورد يك مسله عاطفي كه قبلا خراب شده خرداد♥️♥️ بلاتكليفي يا بر سر دو راهي قرار گرفتن رو يك تصميم مهم و سرنوشت ساز خبر يا تماس استرس زا مالي يا فعلا رو وصول بايد صبر كنيد جهش در يك رابطه يك طرفه و نرم شدن شخص عاطفي تير♥️ مخفي كاري نكنيد رو ميشه،مراقب شخص با صورت گندمي و كشيده باشيد مخصوصا رو تعهد خوشحالي از يك وصلت و به سرانجام رسيدن آن همچنان افراد بدخواه در اطرافتان هستند مرداد♥️ برنامه ريزي سفري به جاي دور،موفقيت از يك كار مالي اختلافات خانوادگي مالي و ارثي يا نارضايتي بابت يك تصميم مالي خانوادگي بهبودي در سلامتي و برطرف شدن كسالت شهريور♥️ ترس و نگراني بسيار در فال شما ديده ميشود نگران هستيد شخص يا موقعيتي رو از دست بدهيد فعلا صبوري كنيد اگر به جدايي فكر ميكنيد ممكنه با موانع زيادي روبرو بشيد مهر♥️ ،هيچ دعايي نداريد و فقط بايد رو هدفتون تمركز بيشتري كني راه عاطفي شما سخت باز ميشه و نبايد عجله كنيد مراقب سلامتي خودتون هم باشيد استرس يا نگراني بيش از اندازه براتون افتاده آبان♥️ جا به جايي در اينده نزديك،اگه دو رابطه ايي هستي و رابطه دوم شما حروف ح،م،د،داره ممكنه زني مابين شما جدايي بندازه متولدين مجرد اين ماه مهاجرت دارند ممكنه شهري باشه يا كشوري نگران يك پيشنهاد كارب هستي فعلا جواب نده آذر♥️ درگيري با شخص جوان باپادرميوني يك دوست يا شخص نزديك مشكلي در زمينه احساسي براتون حل ميشه كمك هزينه جهيزيه براي يك شخص نزديك يا كمك كردن براي حل مشكل مالي شخصي درخانواده دي♥️ شركت در يك مراسم يا مهماني ناراحتي يا دلتنگي براي شخصي از خودتون دور تر و غائب پشيماني از يك تصميم نادرست اما در اينده جبران خواهيد كرد بهمن♥️ كسي رو رنجونديد يا ناراحت كرديد خيلي بدبين يا شكاك شديد ممكنه اطرافيان اينجوري اذيت شن بهبودي در يك بيماري ،جا به جايي رو ثبت و سند البته بانوان با كمك و حمايت يك شخص عاطفي و كمي سن دار اسفند♥️ راه دوم كاري براي خودت انتخاب کن شخص عاطفي شما سر درگم و بهم ريخته شده ممكنه مشكل خانوادگي يا مالي داشته باشه باهاش نجنگيد             ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌  ─┅─═ঊঈ♥️ঊঈ═─┅─ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#بخش_دهم توی رختخواب بودم که احساس کردم تحت فشارم. برای رفتن به دستشویی از جام برخواستم، تا سرویس بهداشتی دوسه دقیقه ای راه بود و چون شب بود و گیج خواب بودم مسیر برام‌ سخت تر بود کارم که تموم شد وقتی میخواستم برگردم یه دفعه علی رو جلوم دیدم، شوکه شدم هم به شدت ترسیده بودم و هم اینکه عصبانی بودم دیگه حالمو نفهمیدم و شروع کردم به جیغ زدن اما نفهمیدم چی شد که علی مثل اجنه ها تو یه چشم به هم زدن متواری شد از صدای جیغ های من همه از خواب پریدن و خودشونو رسوندن بهم داداش حسام پرسید چی شده چرا جیغ زدی همون لحظه می خواستم همه چیز رو بگم ‌اعتراف کنم و همه ماجرا رو از اول تا آخر تعریف کنم که صورت معصوم خواهرمو دیدم که چطور با ترس نگاهم می کرد برای همین پشیمون شدم و گفتم یه دفعه یه گربه پرید تو دلم برای همین ترسیدم مامان علی گفت گربه اینجا؟! و شونه ای تکون داد و راهشو گرفت و رفت مشخص بود حرفم رو باور نکرده حق هم داشت اون حوالی چون سگ زیاد پرسه میزد غیر ممکن بود گربه بچرخه با مامان و ترمه به سمت اتاق رفتیم و حسام مرتب پشت سرم غر می زد و می گفت چرا تنها برای دستشویی رفتن رفتی اجازه نگرفتی چرا سرخود شدی مم بعد هرجا میری منو بیدار کن غزاله هم که چشم و ابرو می اومد و مشخص بود حسودی می کرد توی دلم غوغایی برپا بود خلاصه سفرمون تموم شد و برگشتیم و زندگی به روال سابق برگشت مشغول درس ها بودم و گاهی هم با ترمه تلفنی صحبت می کردیم گذشت و من دوران دبیرستان رو تمام کردم و توی دانشگاه رشته مورد علاقه امو قبول شدم و ترم چهار بود که می خواستم با بچه های دانشکده به جنوب یه سفر چند روزه بریم وقتی به ترمه گفتم و میخواستم در مورد گناوه اطلاعاتی بگیرم گفت از علی بپرس اون دوران سربازی رو اونجا گذرونده وقتی اسمش اومد حالم بد شد تمام این مدت دست از کارهای کثیفش برنداشته بود و باز هم هربار بهم پیام می داد البته بعد از آخرین کاری که باهاش کردم مثل سابق جسارت نداشت بهم نزدیک بشه ترمه ازم می خواست بهش زنگ بزنم و از خودش بپرسم من هم گفتم نه خودت بپرس و بگو به من هم خبر بده ترمه که ناراحت شده بود ازم سوالات جورواجور می پرسید منم سرسری جواب می دادم و میگفتم روم نمیشه و خواهرم رو با یک دنیای پر از ابهام و تردید وشک و حدس و گمان تنها گذاشتم ترمه چندبار دیگه هم سوال پیچم کرد ولی هربار چیزی می گفتم تا دست به سرش کنم دلم به حالش می سوخت اما چاره ای دیگه ای برام نمونده بود به خاطر مخالفت های بابا مامان و ترمه رو مجبور کردم که واسطه بشن تا بتونم با بچه ها برم سفر.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#پاسخ_اعضا ❣ راجع به عزیزی که فرمودن شهریور امتحان دارن......اولا باید از اینکه میخوای بری این رشته اطمینان کافی کسب کنی،به هر حال رشته دشواریه و کنکورش رو هم که دیگه خودتون میدونید!لذا بعد از کسب اطمینان باید برای خودتون هدف قرار بدید تا برای به دست آوردنش هر چه در توانتونه استفاده کنید تا اون هدف براتون مقدر بشه:)و بعد اینکه سعی کنید تنها ۵۰ درصد از زمانی که آزاد دارید رو صرف درس خواندن کنید(به اثبات رسیده)به عنوان مثال من در طول روز به باشگاه و کلاس زبان و طراحیم میرسم و ۸ ساعت وقت اضافه میارم که طبیعتا ۴ ساعتش مال درسمه و الباقی صرف خواندن کتب دیگه و کارهای شخصی اعم از نظافت اتاق و..... و صرف غذام و....میشه. استراحتم رو کردم و تغذیه مناسب داشتم و حالا شروع میکنم ۴ تا ۵ ساعت درس خواندن. تو این تایم کسی اجازه ورود به اتاق شخصیم رو نداره چون حواسم به هم میریزه ،در سکوت کامل هست و کاملا روی اون درس متمرکزم،اتاقم مرتبه چون همین باعث ایجاد بی حوصلگیم میشه و نمیتونم خوب بخونم،ریاضی نهم آسونه و حجیم نیست،فقط نیاز داره یکم تلاش کنی،از اینترنت فیلم مرتبط با اون مبحث رو دانلود کن و نگاه کن بعد با خودت حلّاجی کن و همگام با حل تمارین سعی کن بفهمیشون ،کامل که واست جا افتاد نمونه سوال از اینترنت دانلود کن و حل کن تا بفهمی....(نمونه سوال نهم سالهای پیش) توصیه ای دارم به شما؛اینکه خودت رو خسته درس نکن چون هیچی متوجه نمیشی ؛سعی کن کمتر بخونی که متوجه بشی اما یادت باشه با کیفیت بخونی(کیفیت بهتر از کمیت:)) من خودم با این توصیه ها و صد البته خواب کافی(نهایتا ۱۱ شب و هفت صبح) و تغذیه مناسب و خوندن حسسسابی درسام تونستم که برای آزمون نمونه دولتیم تلاش کنم و موفق بشم که امیدوارم شماهم به موفقیت های بزرگی دست پیدا کنی🧡💜یادت باشه تلاش،تلاش،تلاش،و توکل بر خدا داشته باش قطعا میشه چیزی که میخوای...... . ❣❣❣❣❣ درمورد دختر خانم ۱۵ ساله ای ک میخواد امتحان شهریور بده عزیزم بشین اول کتابو خوب بخون و هرچی فرمول و مسئله داره رو یاد بگیر و بعد برو تمام نمونه سوالات ریاضی نهم رو از داخل گوگل دانلود کن. مثلا داخل گوگل سرچ کن: امتحان ریاضی نوبت دوم، پایه نهم همراه با پاسخنامه استان اصفهان، گیلان و......... یا امتحان ریاضی نوبت اول، پایه نهم همراه با پاسخنامه استان ..... و بشین سوالا رو حل کن برا خودت و بعد با پاسخنامه مقایسه کن و به خودت نمره بده. ما برا امتحان ریاضی نوبت دوم که میخواستیم حضوری بدیم خانم ریاضیمون خدا خیرش بده کل امتحانای استان هارو برامون میفرستاد و میگفت حل کنید همه سوال ها هم حل کردنش عین هم بودن فقط صورت مسئله فرق داشت. حالا توهم امتحان کن این راه کارو امیدوارم برات مفید باشه 🌹 موفق باشی. ❣❣❣❣❣ سلام ، .. در مورد پیامی ک مزاحم تلفنی داشتن : ماهم قبلنا ی مزاحم تلفنی داشتیم ، روزی چند دفعه هم زنگ میزد ، دیگ ی جوری شد ک شمارش رو میشناختم ، ی چند بار ک جواب دادیم و گفتیم اشتباه گرفتین و دست برنداشتن ، چون شمارش رو میشناختم جواب نمیدادم ، دیگ مزاحم نشدن ، شماهم ی مدت اصلا جواب ندین ، اگ بازم مزاحم شدن از طریق مخابرات پیگیری کنید متوجه میشید چ کسی هست و میتونید شکایت هم بکنید ❣❣❣❣❣ سلام لطفا خواهش میکنم پیام منو برارید دوست عزیزی که گفتن از طرف موسسه زنگ زدن باید به پلیس بگم من نمیدونم باید چیکار کنم میشه لطفا ازتون خواهش کنم بهم بگید باید چجوری به پلیس بگم تا مشکلم حل کنه ❣❣❣❣❣ عرض سلام و ادب خدمت دوستان❣❣ راجع به دختر خانمی که فرمودن بورسیه شدن.... عزیزم از این سوء استفاده ها زیاد اتفاق میفته... اگر آزمونی مبنی بر بورسیه شدنت ندادی و یا معدل بالایی نداری بدون احتمالا این یک فریب هست... و اگر خبری باشه مدرسه هم در جریان هست... ولی در هر حال برای کسب اطمینان میتونی یک استعلام از اون موسسه که تماس گرفته بگیری(که آیا واقعا اون موسسه معتبره یا اصلا چیزی در کار نیست:)) گاهی شما شمارتون رو برای موسسه تحصیلی نامعتبر میفرستید مبنی بر اینکه اونها مشاور کنکور هستن و اونها یا خودشون ویا با پخش اون شماره باعث ایجاد یک سری سوء استفاده ها یا حیله ها میشن ....لطفا محتاطانه تر رفتار کنید🤍🤍 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#داستان_اشنایی ❤️😍 چهار شنبه سوري دوازده سیزده سال پیش بود رفيقم زنگ زد پاشو بيا دم خونه ما برنامه است همه همسايه ها هم هستن از قبل میدونستم ساختمانشون هفت هشت تا دختر مجرد داره اینکه کلي تيپ زدم کیسه مهمات و برداشتم رفتم در خونشون کل کوچه جمع شده بودن و شلوغ پلوغ بود .... اینها يك همسایه داشتن دختره از اول تا اخر پشت در پناه گرفته بود سر کوچه نارنجك مينداختن کوچه بغلي مینداختن این جیغ میزد در و میبست موقع از آتش پریدنم میترسید کنار اتش وايميساد يك پاش از رو اتش رد میکرد شده بود موضوع کرکره خنده ما. اخر شب که دیگه همه تقريبا رفته بودن منم داشتم خداحافظی میکردم یکهو سهیل گفت وايسا يكدونه تي ان تي مونده اینو بزنیم بعد برو ما رفتیم تي ان انتي كاشتیم تو باغچه روشنش کردیم صاف رو به آسمان بود قاعدتا باید بالايي میرفت ولي نميدونم چرا کج رفت داشتیم نگاه میکردیم کدوم طرفي رفت ديديم يکي جیغ کشید همین دختر همسایه بود خيلي وقت بود خداحافظي کرده بود رفته بود نگو دیده بود همه جا ساکت شده اومده بود بيرون اين تي ان تي هم قشنگ رفته بود نشسته بود وسط پیشونیش فقط خدا رحم کرد تو چشمش نخورده بود هم سرش و شکافته بود هم سوزونده بود از جلوي موهاش دود بلند میشد سريع من وسهيل و خواهرش انداختیمش تو ماشین بردیمش بيمارستان بنده خدا با دمپايي و شلوار تو خونه هم اومده بود دم در. از اونجا بچه ها زنگ زدن به خانوادش خبر دادن پیشونیش سه تا بخیه خورد. تمام مدتي که دکتر داشت سرشو بخیه میزد دست من و گرفته بود فشار میداد. خلاصه اون شب به خیر گذشت هم اینکه خواهر سهيل باهامون بود ماجرا رو جمعش کرد هم اینکه خودش مرام به خرج داد گفت يك ماشين رهگذر به سمتش يك چيزي پرتاب کرده ما کمکش کردیم بعد اون به هر بهانه ايي من از خونه سهيل اينها سر در میاوردم تا اینکه يك روز سهيل كفري شد گفت زیاد داري مزاحم ميشي گفتم چیزه.... من.... گفت چیه نکنه عاشق شدی گفتم فکر کنم همون شد بهانه ی آشنایی ما که مامانمو زور کردم بره حرف بزنه با اینکه هیچی نداشتم چند سالي رفت و امد داشتیم تا ازدواج کردیم. الانم یه دختر خوشگل داریم که نمیزارم چارشنبه سوری بره بیرون 😅 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#پاسخ_اعضا 🧡 سلام برای اون خانمی که پرده گوشش پاره شده من گوش چپم پرده ش پاره شد تنها خدا می دونه چقد درد کشیدم هر روز دکتر گوشم را ساکشن میکرد فردا دوباره همونجور عفونت داشت روزی دوتا امپول میزدم برای خشک کردن عفونت تا اینکه عفونتش کاملا خشک شد وعملش کردم اما عملش خیلی اسون بود اصلا اذیت نشدم وکاملا خوبشدم شکر خدا ❣❣❣❣❣ سلام علیکم . بعضی مسایلی که جزو سوالات دوستان هست مربوط به مسایل شرعیشونه و با توجه به اینکه مراجع تقلید هر کس هم با دیگری فرق داره و باید طبق فتوای مرجع خودشون عمل کنن ،بهتره تماس بگیرن با دفتر مرجع خودشون ، همونطور که برای بیماریهامون دنبال پزشک متخصص میگردیم باید تو این موارد هم به متخصصش رجوع کنیم چون مسایل دینی ما چیز کمی نیست که نیاز به توصیه و راهنمایی هر کسی داشته باشه چون ممکنه اولا هر کس بنا به فتوای مرجع خودش چیزی بگه و یا اینکه حرفی بزنه که در نظر خودش راه درستیه نه حکم شرعی اون عمل . در مورد خانمی که پرده گوششون پاره شده و اب ضرر داره ، دوست عزیز با دفتر مرجعتون تماس بگیرن حتما راهنماییتون میکنن تا مبادا عمری به نوعی غسل کنین که تمام اعمالتون باطل شده باشه . موفق باشین 💐 ❣❣❣❣❣ سلام درمورد اون دوستمون که میگه هردو گوشش پرده اش پاره شده از کرونا نترس برو پیش یک متخصص خوب وگوشهات راعمل کن اگه عفونت گوشت پیش بره عوارض بدتری داره منم مثل شما بودم می ترسیدم ولی خیلی اذیت شدم از عفونت گوش هرچی هم می رفتم دکتر دارو هم دیگه اثر نداشت قبل از عید پیش یک متخصص خوب رفتم وعمل کردم وراحت شدم از اون درد وعفونت کرونا هم نگرفتم ❣❣❣❣❣ سلام عزاداریتون قبول باشه در مورد اون خانومی که گفتن گوشش عفونت میکنه تجربه خودم میگم من کلا گوشم از بچگی عفونت میکنه هر وقتم سرما میخورم گوش درد شدید میگیرم چند بار جرم کشی کردم ولی فایده نداشت تنها کاری که باعث شد الان چند وقته گوش درد نگیرم یه راهی بود که این خانم بهم یاد داد اونم اینه هر وقت از حمام اومدی بیرون بعد خشک کردن بدنت گوشت رو با پارچه نازک نخی با انگشت کوچیک خشک کن من که خداروشکر جواب گرفتم دیگه درد گوش ندارم انشالله به درد بخوره برای سلامتی وظهور اقام صاحب زمان ❣❣❣❣ سلام برای خانمی که میخاستن کراتینه خونگی انجام بدن میتونند سس مایونز به موهاشون بزنند چند ساعتی بمونه و بعد بشورن این روش خیلی جواب داده و باعث نرمی مو میشه هر چند وقت یکبار میتونند این کار را انجام بدهند ❣❣❣❣❣ سلام اون خانمی که دستور کراتینه خانگی خواستن منم موهام خیلی وزه و هرگاه این ماسک رو استفاده میکنم عالیه این ماسک استفاده اش ماهی یکبار کافیه : با یک قاشق روغن نارگیل و یک قاشق سس مایونز یک ماسک درجه یک درست کنید چطور وقتی موهاتو رنگ میکنی سرتاسری به سرت میزنی اینم همینطور از پیاز موها تا نوک موها ماسک بزن بعد وقتی کامل زدی موهاتو شونه کن و مواد اضافه رو بگیر موهاتو گوجه ای ببند یک حوله که توی آب داغ آغشته اش کردی آب اضافه اش رو بگیر به موهات ببند یک ساعت به موهات استراحت بده و ده دقیقه سشوار داغ بزن وقتی خوبه رو سرته. با شامپویی که متناسب موهاته موهاتو خوب بشور و تمام. ... ان شاءالله که جواب بده . دو ساعت قبل حمام هم روغن نارگیل بزنی به موهات هم پر میشه هم صاف و درخشان این ماسک هم فقط صاف و درخشان میکنی و نرم کنندس ببخشید خیلی حرف زدم🙈 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

سلام آدمین جان خسته نباشید من همونیم ام ک داستان زندگیم رو داخل کانال رنج کشیده ها گذاشتید همون ک گفتم فکر میکنم شوهرم با دختری به اسم ثریا در ارتباطه. اول خواستم از همه دوستان ک راهنماییم کردن تشکر کنم بعدشم بگم ک من مطمئن شدم ک شوهرم واقعا پاکه و دوستش گوشیش رو هک کرده بوده این اواخر دیدم شوهرم داره به دختره پیام میده و ازش میخواد ک با دوستش ازدواج کنه چون دوست شوهرم واقعا دختره رو دوس داره حالا همه اینا گذشت ولی فقط خدا میدونه ک چی به روز من گذشت بخاطر فکر غلط من هم شوهرمو عذاب دادم هم خودم قلب درد گرفتم تو این مدت خیلی زجر کشیدم شوهر من خیلی مرد پاکی هستش خدا منو ببخشه ک انقد بهش تهمت زدم خیلی هم سختمه ک دوستشو ببخشم بخاطر کاری ک با زندگیم کرد ولی سعی میکنم بگذرم ازش تا خداهم از من بگذره ولی همینجا از همه آقایون خواهش میکنم توروخدا هرکاری میکنین به خانوماتونم بگین یا باهاشون مشورت کنین من شوهرم عادتی ک داره خیلی چیزارو به من نمیگه که یه وقت من ناراحت نشم البته کار منم اشتباه بود ک همیشه گوشیشو چک میکردم به هرحال اونم حریم خصوصی خودشو داره ولی توروخدا هیچ وقت هیچ چیزی رو از هم مخفی نکنین من تو این مدت روزی هزار بار مردم و زنده شدم. ممنون ک به حرفام گوش دادین از همتون خواهش میکنم تو این روزای عزیز برام دعا کنین ان شاالله ک همتون تنتون سالم و دلتون خوش باشه😘😘 ❤️❤️❤️❤️❤️ خطاب من به آن عزیزانی هست که شوهراشون بهشون خیانت می کنند عزیزان اگر امکان جداشدن ازهمسر رابه هر دلیلی ندارید .یا اووزندگی تان رادوست دارید به هیچ وجه به رویش نیاورید بگذار مثل س گ باترس ولرز برود و بیاید وخوشی نبیند فایده ای ندارد به رویش بیاورید واوهم ترس وخجالتش بریزد وشما هم باخفت ادامه دهید واونو سرفراز برود و بیاید .شما عذاب بکشید بروید زندگی کنید و خرج کنید برای خودتون بااحترام ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#عاشقانه ❣ چند سال پیش، در یک روز رخوت زده مثل امروز توی خانه نشسته بودم که تلفن زنگ زد. شماره، ناشناس بود. برداشتم. صدایی گرم، کمی لرزان، کمی ضعیف گفت: سیمین جان خوبی دورت بگردم؟ صدا، مادربزرگی بود! از آن صداهای نن جونی! عزیزخانومی، صدای مادرجان های مهربان، لپ گلی، خوش دست پخت با زانو دردی مداوم و لبخندی مداوم تر! صدا شیرین بود. "دورت بگردمش" دل میبرد که بگردی دور صدایش. گفت کی از بیمارستان مرخص شدی؟ خوبی الان؟ درد نداری؟ گفتم: کجا رو گرفتی مادرجان؟ صدا دور شد: عوضی گرفتم؟ صمیمیت از کلام رفت، ولی گرما و عطر هل، نه! گفتم بله. عذرخواهی کرد، "خواهش میکنم" گفتم و گوشی را گذاشتیم؛ اول او، بعد من! چند دقیقه دیگر کنار تلفن نشستم و دلم خواست سیمین باشم، تازه از بیمارستان مرخص شده باشم و هنوز درد داشته باشم تا بتوانم خودم را لوس کنم برای آن صدا و قربان صدقه دشت کنم. امروز بی هوا یاد آن تماس کوتاه اشتباهی افتادم. و دلم خواست بنویسم برای همه ی صداهای درست و اشتباهی که لطف می اندازند به دل و برای آن صدای گرم که کاش زنده باشد هنوز. همین! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••