#پاسخ_اعضا🧡 سلام در جواب عزیزی که گفتن تالاسمی مینور . عزیزم من شوهرم این مشکل رو داره چیزی هم نیست کم خونیه واینکه من سالم بودم وباهم ازدواج کردیم مشکلی هم نیست بچه هم داریم خداروشکر بچم ارث نبرده از پدرش .چون خانواده شوهرم ارثیه بیماریشون. 💛💛💛💛💛 سلام به شما ادمین محترم وعزیزان کانال ،در مورد اون خانمی که در مورد تالاسمی مینور پرسیدند باید بگم من تالاسمی مینورم این بیماری درمان نداره وبیماری خطرناکی نیست خیلی ها تالاسمی مینور هستند تازه بهترین دکترا رفتم گفتند بعضی ها که مینورن تمام کارهای اجتماعیشون انجام میدن وعادی هستند حتی بعضی ورزشکارن وبله با آدمی که سالم هست می تونن ازدواج کنند بچه دار بشن واز بچه هاشون هم ممکنه تالاسمی مینور باشه مثل خودش واما می تونن با کسی که تالاسمی مینور داره ازدواج کنه ولی دردسر داره اونم در مرکز مشاوره قبل ازدواج که برای آزمایش خون میرن تعهد میدن که در سه ماهگی بارداری یا کمتر به مرکز ژنتیکی میرن واز جنین آزمایش میگرن متوجه میشن که جنین تالاسمی ماژور داره که نامه میدن پزشک قانونی باید سقط بشه واگه مینور وسالم بودکه خداراشکر ادامه بارداری ،در بارداری دو تالاسمی مینورباهم بچه ممکنه ۵۰درصدمینور باشه ۲۵درصد ماژور و۲۵در صد سالم ،من بچه اولم سقط کردم زیر نظر متخصص زنان نزدیک چهار یا پنج ماه بارداری متأسفانه به دلیل ماژور بودنش ولی خداراشکر دومین بچه م سالمه والان ۹سالشه خدارا هزار مرتبه شکر، من وهمسرم چون هم رو دوست داشتیم شرایطش رو قبول کردیم ولی اگه شما مجبور نیستی این کاررو نکن چون مسیر بارداری سختی در پیش خواهید داشت 💛💛💛💛💛 عزیزی که تالاسمی مینور دارن. عزیزم شما با کسی که سالم باشه میتونی ازدواج کنی و هیچ مشکلی بوجود نمیاد.انشالله. ولی موقع ازدواج حتما باید با متخصص ژنتیک مشورت کنید که خیالتون راحت بشه. شنیدم افرادی که تالاسمی مینور دارن نمیتونن قرص آهن بخورن و فقط باید فولیک اسید مصرف کنن.انشالله سلامت باشید. 💛💛💛💛💛 سلام درمورد خانمی که تالاسمی مینور دارن خواستم صحبت کنن من خودم تالاسمی مینور دارم عزیزم ارثیه مریضی خاصی نیس فقط موقع ازدواج یه خورده مشکل ساز هست ما دو نوع کم خونی مینور داریم الفا و بتا اگه هر کدومتون نوعش فرق داشته باشه میتونین ازدواج کنیین ولی زیر نظر پزشک برا بچه دار شدن ولی من قبل ازمایش من خودم کم‌خونی مینور از نوع بتا داشتم ازمایش همسرم مشکوک بودن به تالاسمی بودن که خدارو شکر دو بار ازمایش دادن تالاسمی نبودن بعد برا کم خونی مینور من فقط قرص فولیک اسید۱ استفاده میکنم ولی موقع بار دار شدن حتما باید فولیک اسید ۵ استفاده بکنن . انشالله تونسته باشم راهنمایتون کرده باشم برا منم دعا کنین 🙏

#بخش_اخر توی همین اثنا بود که برگشتم خونه و دیدم مادره حمید خونمونه..منو که دید افتاد به گریه و التماس...که پسر منو ببخش...آه و نفرینتو پس بگیر.. به پات میوفتم... بلندش کردم و گفتم پسر تو زندگی منو خراب کرد.. منو بارها کشت.. همسرمم ازم گرفت.. فرشته هم که... من نفرینش نکردم.. فقط به خدا واگذارش کردم.. وسط گریه هاش فهمیدم حمید دیوونه شده و توی تیمارستان بستریه..گفت بعد مرگ فرشته رفته خارج و دائم الخمر بوده...تا اینکه با چند نفر دعوا میکنه و در حدی میزننش که چند ماه توی کما بوده...بعدم که به هوش میاد کلا زیر لب اسم فرشته رو صدا میزده..الانم توی آسایشگاه روانی بستریه و تحت درمانه... من سنگ دل نبودم ولی نتونستم حمید رو ببخشم..نتونستم مادرشم بیرون کنم، خودم زدم بیرون.. چند بار به سرم زد برم بیمارستان و حرفایی که توی دلم سنگینی میکرد رو به فرهاد بگم...بهش بگم من بی گناهم..بگم من خیانتی نکردم ولی دلم هر بار مثل لحظه ای که فرهاد با یه نامه فکر کرد من خیانتکارم و رهام کرد، میشکست.. چند ماه گذشت و من سرگرم عشقم یعنی غزلم بودم...کفش هاشو پوشوندم که ببرمش بیرون..درو که باز کرد سلام داد.. داشتم کفش میپوشیدم..سرمو آوردم بالا که ببینم غزل به کی سلام داد، دیدم فرهاده.. فرهاد با موهایی تازه دراومده... وحشت کردم... کابوس اینکه اومده باشه دنبال غزل.. یاد پریسا افتادم... ینی بهش گفته بود؟ فرهاد گفت من اومدم به دختر کوچولویی که جونمو نجات داده، هدیه بدم.. قلبم تند تند میزد... بدون دعوت اومد تو و نشست روی مبل... غزل رو دادم مامانم برد بیرون.. فرهاد گفت خانوم محمدی(پریسا) توی روزای شیمی درمانی که هیچ انگیزه ای نداشتم، بهم انگیزه داد... بهم گفت دخترت منتظرته و حالا فقط منم که میتونم بگم مهتاب بهت خیانت نکرده و حمید بوده که مدام مهتابو آزار میداده.. گفتم: غزل دختر تو نیست... منم همسرت نیستم‌... گفت من فقط فرشته رو داشتم... با مرگش تموم شدم‌...مدتها تحت درمان بودم و مشت مشت دارو میخوردم.. مغزم اصلا كار نمیکرد... دو سالی که گذشت و حواسم اومد سرجاش، تصمیم گرفتم برگردم دنبالت و از زبون خودت بشنوم بهم خیانت کردی یا نه...ولی از بد شدن وقت و بی وقت حالم متوجه شدم سرطان دارم و خیلی امیدی بهم نیست. سر همین نخواستم برگردم و پیشت بمیرم..به فکرم رسید طلاقت بدم تا منتظرم نباشی.. من داشتم میمردم مهتاب ولی تو و غزل منو نجات دادین.. منی که تركتون کرده بودم..منی که بهت شک کردم و رفتم...الانم اومدم ازت بخوام منو ببخشی.. یا فرصت بدی براتون جبران کنم.. موقع این حرفا من فقط زار میزدم...پدرم محترمانه ازش خواست بره از اونجا و فرهادم رفت ولي سه ماه تمام با ماشینش جلو خونه ما بود که جواب بگیره ازم.. پدر و مادرم بهم فشار نمیاوردن ولی مثل همیشه گفتن هر تصمیمی بگیری ما پشتتیم... امروز .. من.. توی محضرم... با دخترم که توی عروسی مامان و باباش هست...و فرهادی که.. تموم تلاششو میکنه آب تو دل من تکون نخوره.... من هنوز عاشق فرهاد بودم و بهش جواب مثبت دادم. الان ما یه خونواده پنج نفره خوشبختیم.. دلامون شکسته ولی عشق توش جاریه... پایان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#دردو_دل_اعضا 💚 #پرسش سلام خوبی عزیزم اون دفعه که داستانم نزاشتی امیدوارم این سوالم بزاری تا دوستان راهنمایی کنن سلام خدمت همه دوستان عزیزم من یک خانم ۴۳ ساله ام که مدت ۱۴ سال هست که ازدواج کردم سه تا بچه دارم ۱۲ و۷و۴ ساله اززمان ازدواجم تا به حال با همسرم مشکلی نداشتم اما از لحاظ مالی خیلی ضعیف بودیم با این که شوهرم کار میکرد مستاجر هستیم فقط یک ماشین پراید داریم ازاینا بگذریم مشکلم الان اینا نیست مدت دوسال ونیم میشه که شوهرم مریضه😔😔😔 الان بعد یک سال متوجه شدیم سرطان روده داره از نوع پیشرفته که دکتر میگه فقط باید با شیمی درمانی جلو پیشرفتش گرفته بشه توی این یک سال ودوسه ماه ۲۵ جلسه شیمی درمانی شده وزیاد فرقی نکرده هر دوهفته یک بار شوهرم سه روز بیمارستان بستری میشه واسه شیمی درمانی وتمام کارهاش باخودمه خیلی وقتاتوخونه حالش خوب نیست ومن همیشه درگیرم از یک طرف بچه هام پسرم اصلا به درس علاقه نداره بااین وضعیت آنلاین اصلا درس نمیخونه دخترم هم امسال میره کلاس اول همه اینا انرژی زیادی میخواد اما من متاسفانه خیلی بیحال وکسلم با اینکه کار زیاد دارم اما خیلی بیحال وخواب آلود هستم اینجوری نیست که خیلی بخوابم اتفاقا کمبود خواب دارم شبها دیر میخوابم بعضی وقتا صبح میشه من میخوابم بعضی شباشوهرم حالش خوب نیست روزها هم به خاطربچه هام سه چهارساعت بیشترنمیخوابم وقتی شوهرم نیست اصلا بچه هابه حرف من نمیکنن مخصوصا پسر بزرگم ومن اصلا حوصله سربه سرگذاشتن ندارم وزیاد چیزی نمیگم وهمین باعث میشه باز شوهرم بامن بحث کنه که تو به بچهازیاد رو دادی واین حرفا😞😞نمیخوام اینجوری باشه خودمم حوصله اینکه بچه هارو سرگرم کنم ندارم خوابم میاد میخوام بخوابم مغز سرم درد میکنه نه خوابم میبره نه سرحالم حوصله اینکه یک کیک برا بچه ها درست کنم ندارم میدونم منم مقصرم شوهرم هم حوصلا نداره که بچه هارو سرگرم کنه😒 کلا وقتی که سالم هم بود زیاد کاری بهشون نداشت عصبی بود همه کارهاشون با خودم بود الانم که بدتربیشتر دعوا میکنه باهاشون خودمم که اینجوری دلم برابچهام میسوزه خواهش میکنم راه کار بدین چکار کنم از این حالت دربیام اصلا به خودم نمیرسم نه دکتری نه مشاوره ای نمیتونم برم بیشتر درگیر شوهرم هستم اگه من کاری بشم زندگیم روهواست بعضی وقتا نمازم و میخونم دعا زیارت عاشورا اما بعضی وقتا حوصله نماز خوندم ندارم تا وقتی شوهرم بیمارستان یه پام بیمارستان یه پام خونه بچه ها هم یا خونه خودم یا خونه مامانم که اونجا هم مشکلات خودشو داره خواهش میکنم کمکم کنین فکر اینکه شوهرم چی میشه بااین وضع واینده نا معلوم باسه تابچه 😔😔اینم بگم رابطم با شوهرم خوبه خداروشکر هر کاری براش میکنم اما دوست دارم سرحال باشم ازاین بیحالی وکسلی ونامیدی خلاص بشم اینم بگم شوهرم درحال حاضر بیکاره وکلا از کار افتاده است ویکسره توی خونه ازلحاظ مال هم صفر درآمدی نداریم بجزکمیته امداد باتشکر از همه عزیزان😘😘 ایدی ادمین👇🏻🌱 @baharakjan ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#پاسخ_اعضا 💚 سلام برا اون خانومی ک میگن ۱۰ ماهه حالشون بده صرفا برای شما نیست و موضوع کلی هست کاهش وزن شدید یکی از علائم سرطانه مقدوره ازمایش بدین 💛💛💛💛💛 سلام دررابطه با اون عزیزی که بعد کرونا حس بویاییشون تبدیل به بوی نامطبوع شده : عزیزم من هم مثل شما دچار این مشکل ناخوشایند شدم متاسفانه یک ماه زودتر از شما مبتلا به کرونا شدم یعنی مهر ماه سال قبل نزد پزشکان مختلف رفتم حتی نزد پروفسور الرژی ایران نظرشون این بود طبق امار ۱ درصد از کسانی که بابت کرونا بویاییشون رو از دست میدن ،بعد از دو ماه این حس بویایی تبدیل به بوی بسیار نا مطبوع میشه و تا یک سال ادامه داره این عارضه گفتند گزارش بالای یکسال نداشتیم ! برای من یعنی یک ماه دیگه ادامه داره و امیدوارم برای من از مهرماه و برای شما از ماه ابان بهبودی حاصل بشه. از نظر طب سنتی استشمام بوهای تند طبیعیه گرم ،کمک کننده هست به تجربه برای من هم ثابت شد ۱ . یک شیشه دارچین در دسترستون قرار بدید و بااارها عمیییق اون رو بو بکشید برای لحظاتی اون بوی نامطبوع از بین میره ، مخصوصا موقع غذا خوردن. ۲ . از خوردنیهای بی بو یا کم بو استفاده کنید مثل برنجی که سرد شده و دیگه بوی زیادی نداره، از نون جو که بی بو هست ، اکثر غذاهایی که سرد شدند بو و طعم کمتری دارن قابل خوردن میشن برای ما ، بر عکس غذاها و نونهای تازه ، از شربت ابلیمو عسل خنک که بوی کمی داره برای جلوگیری از ضعف استفاده کنید. ۳ . از غذاهایی که سیر داره استفاده کنید ، درسته بوی سیر خوشایند نیست ولی برای ما سیر بوی طبیعیه خودشو داره ، لذا از اش رشته باسیرداغ و از کشکوبادمجون با سیر داغ استفاده کنید. ۴ . خداروشکر کنید مثل من باردارنیستید در این شرایط که وضعتون بابت ویار خیلی بدتر باشه. ما بابت این ویروس جونمون رو از دست ندادیم فقط حس طبیعیه بویاییمون رو از دست دادیم و این جای شکر داره ، قوی باشید و نسبت به این مشکل بی تفاوت ! و در برابر اینده ای نزدیک امیدوار باشید.🌹 با ارزوی موفقیت و رتبه ای بالا در کنکور برای شما دوست عزیز 💙💙💙💙💙 سلام به خانمی که شوهرشون سرطان داره بگید حتما یه نوبت از دکتر خیراندیش براشون بگیرن دکتر فقط بیماران خاص و صعب العلاج رو میپذیره برای بیحوصلگی و خواب آلودگیشونم چهارشیره طبیعی استفاده کنن خیلی خونساز و انرژی زاست 🧡🧡🧡🧡🧡 سلام درجواب دخترخانمی که درمورد پرپشت شدن ابروهاراهکار میخوان وازلین راهرشب به ابروهاتون بمالید موثرهست.من خیییلی تعریفش روشنیدم.موفق باشید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#داستان_اشنایی 😍❣ چند سال پیش اسباب کشی کردم یک خونه جدید دقیقا زمانی بود که تو سی سالگی از تنهایی به ستوه آمده بودم دلم میخواست یک شریک و یار داشته باشم ولی به طور عجیبی قسمت نمیشد با چند نفر اشنا شده بودم یا به دلم نمیشستن یا همون اول به اختلاف میخوردیم حتی چند سری به قضا و قدر تن در دادم و کاملا سنتی رفتیم خاستگاری ولی هر بار با یک ماجرایی نمیشد مادر بزرگم همیشه بهم میگفت جفت ادمها از قبل تعيين شده تو هنوز جفتتو پیدا نکردی مادر . این قدر سر خاستگاری ها و اشنایی های مختلف اذيت شده بودم که یکسال بود دنبال هیچ دختری نبودم لج کرده بودم میگفتم اصلا ازدواج نمیکنم از روزی که رفتیم این خونه رو خریدم و به اصطلاح از خانواده ام مستقل شدم باز مادربزرگم بهم گفت خیلی زود خانم خونتم پیدا میکنی من اصلا حرفش و نشنيده گرفتم دست بر قضا تو اون ساختمان هيچ دختر دم بختی هم نبود. شش ماهی بود که تو اون خونه بودم تا کم کم هوا سرد شد خواستم شوفاژها رو روشن کنم خونه دو خواب بود اتاقی که من مثلا کرده بودمش اتاق خوابم یک اتاق دلباز و روشن بود تراسم داشت همون روز اولی که اتاق ديدم فهمیدم ساکن قبليش دختر بوده چون دیوارها صورتی بود که من رنگشون کردم خلاصه اومدم شوفاژ اتاق و روشن کنم دیدم روشن نميشه برداشته بودن لوله شفاژ و کور کرده بودن مثل اینکه به سقف پایینی آب میداده بعدها فهمیدم که برای اینکه لوله کشی نکنن بخاری میذاشتن تو اتاق دیگه بناییش افتاد گردن من تا شوفاژ و کندیم یک دفتر پیدا کردم از این دفترچه خاطرات ها که قفلم داره بناهه دفترچه رو پرت کرد اون ور رو نخاله ها، اخر کار که میخواستیم نخاله ها رو ببریم دم در نمیدونم چی شد یهو دفتر و برداشتم انداختم رو اپن اشپزخونه. چند روزی همون جا بود تقريبا بعد یک هفته رفتم سراغش قفلش خیلی راحت تا دست زدم باز شد. رو تمام صفحه هاش ریز به ریز نوشته شده بود من اصلا حوصله خوندن چيزی و ندارم اونم ریز و تو هم ولی لای دفترچه یک عکس بود، عکس دوتا دختر تو لباس مدرسه حدودا هفده هجده ساله تو پارک نشسته بودن مقعنه هاشون و در اورده بودن يكيشون مو کوتاه سیخ سیخی بود یکی بافته موشو انداخته بود جلوش. مو بلنده خیلی خنده شيرينی داشت اون عکس باعث شد بشينم ریز به ریز دفتر خاطرات و بخونم شب ساعت هشت نشستم پاش سه صبح به خودم اومدم دیدم وسطش نه دستشویی رفتم نه آب و غذا خوردم دفتر خاطرات یک دختر از پانزده سالگی تا هجده سالگی بود خاطرات روزانه نبود اتفاقات مهم و احساس و فکرهاش و نوشته بود قشنگ با احساس و وقایع مهم سه ساله یک دختر همراه شدم طرز فكرش و خیلی دوست داشتم میدونستم همون مو بلنده است از تو نوشته هاش فهمیده بودم فکرهاش از خنده هاش شيرين تر بود از هر کلامش پاکی و خوش قلبی میبارید نمیدونم تا حالا کسی از عکس و نوشته عاشق شده یا نه ولی من شدم #ادامه_دارد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

نصفه شبی استرس گرفته بودم نکنه ازدواج کرده میدونستم دفترچه مال پنج شش سال پیش برای اینکه اون روزی که رفته بود تو پارک عکس انداخته بود با دوستش ، از مدرسه در رفته بودن سينما و بعد پارک از رو اسم فيلم سال و حدس زدم به حساب من باید بیست و دو يا سه سالش میبود. صبح کله سحر با چشمهای قرمز از بی خوابی کمین کردم تو راه پله. من یک موتور پالس خفن داشتم که پسربچه همسایه عاشقش بود میدونستم مامانش هنوز با خانواده قبلی در ارتباطه از قضيه شوفاژ فهمیده بودم. یک پسر دوازده سیزده ساله عشق موتور بود که هر سری من و میدید پیله میکرد که یکبار من و ببر با موتور دور بزنیم . اون روز داشت پیاده میرفت مدرسه بهش پیشنهاد دادم با موتور ببرمش از ايفن از باباش اجازه اش و گرفتم تو راه کلی حرف کشیدم ازش که همسايه قبلی کی بود دخترش ازدواج کرده یا نه و این حرفها اونم مست از سر خوشی هر چی میخواستم بهم گفت فهمیدم وقتی رفتن دختر هنوز دانشجو بوده ازدواجم نکرده بهش گفتم ادرسشونو برام بیار یک هفته من صبحها ميبرمت مدرسه اونم فرداش با آدرس و شماره تلفن دم درم وایساده بود دو سه روز دم خونه جديدشون رو موتور کشیک دادم تا دخترو دیدم نمیدونستم چه جوری سر حرف و باهاش باز کنم اصلا روم نشد برم جلو رفتم دست به دامن مامان بزرگم شدم باور کنید هنوز بعد این همه سال نفهمیدم چه جوری یک اشنای مشترک پیدا کرد که واسطه شد بریم خاستگاری اولش همه تو خاستگاری تعجب کردن چه اتفاق عجیبی که من ساکن خونه قبلیشونم من و مامان بزرگم تنها کسایی که اصل ماجرا رو میدونستیم اصلا به روی خودمون نیاوردیم تو دوران آشنایی من یکم نامردی کردم از دفتر استفاده کردم چیزهایی که دوست داشت و اینها رو میدونستم دلشو به دست اوردم ما ازدواج کردیم و من همچنان اصل ماجرا رو براش تا یکی دو سال تعريف نكرده بودم میترسیدم ناراحت بشه وقتی گفتم شوکه شد فکر میکرد دفترش تو چمدان ته انباری مامانش اینهاست يكم عصبانی شد ولی نه خیلی چون میدونست چقدر دوستش دارم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#پرسش_اعضا ❣ سلام ستاره جون ما اخیرا درگیر یه مشکلی شدیم من پدر بزرگم یه فرد بسیاااااار متدین و دین داری هست بطوری که هر ماه یه قرآن ختم می‌کرد نماز جماعت و اول وقت نماز شب خوش برخورد خوش اخلاق بسیار کتاب میخوند و اهل معاشرت اما از فرودین ک یه موضوع رو که مربوط به 20 سال قبل هست فهمیدن از این رو به اون رو شدن نماز شب کمتر میخونه قرآن نمیخونه اویل بهتر بود اما به مرور هی بدتر بدتر شد ما فکر کردیم ک جسمی حالشون خوب نیس چند وقت بیمارستان بودن بعد آنژیوگرافی کردن پیش روانپزشک رفتن یه مدت دارو مصرف کردن اما بهتر نشدن همش کسل و بی حاله و حوصله اس همش ناله میکنه جدیدا خیییییلی گریه میکنه یهو میزنه زیر گریه میگه از این دنیا و آدماش حتی خودش بیزار شده یه باغ خیلی بزرگ داره قبلا همش میرفت اونجا سر باغش کاراشو می‌کرد اما الان جدیدا میگ باغ سنگینه نمیره برای دعا نویس اینا هم رفتن اما نتیجه ای نگرفتیم حذر امام جواد تهیه کردیم اما هنوز به دستمون نرسیده من خیلی نگرانم پنچ تا دختر دارن و من نوه بزرگشون هستم خاله هام طلبه هستن و کلا خانواده مذهبی هستیم الحمدالله هممون ازدواج کردیم با خانواده های بسیار عالی از لحاظ مالی هم مشکلی نداره پدر بزرگ من خونه ماشین همه چی دارن و اینکه یه جا گفتن چشم زخم بوده اما هر کاری میکنیم خوب نمیشه عروسی من تو خونه بابا بزرگم بود تیر ماه و دو هفته بعدش نامزدی و عقد خالمو گرفتیم از اون موقع بد تر شده و خانواده بابا بزرگم (خواهر و برادراش) همیشه بهش حسادت میکردن سر اون جریان که گفتم متوجه شد دیگه خونه مادرشون نرفتن و امروز موقع نهار زدن زیر گریه که منو ببرین خونه مادرم اون منو نفرین کرده واقعا نمیدونیم چیکار کنیم هممون خیلی بهش وابسته ایم و خیلی نگرانیم تورو خدا کمک کنين اگر مشابه این براتون اتفاق افتاده ببخشید طولانی شد اجرتون با امام حسین علیه السلام ایدی ادمین👇🏻🌱 @baharakjan ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

روز بخیر 🌻🌞 #حدیث_عشق🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨ ⎾@ranjkeshideha ⏌ ••-••-••-••-••-••-••-••

#فال_روزانه ❤️💚 فروردین خجالتي بودن يا به دليل افسرده گي كمي ممكنه دوري كنه يا شايدم تو رابطه با خودت خسته شده ٧تا٩وعده بهم ريختگي داره ، دلش زود به زود تنگ ميشه شرايط ماليش ممكنه براش ناراحتي ايجاد كرده باشه اردیبهشت مشکلاتی توی رابطه شما به وجود اومده ابتدا خیلی عشقتونو بروز میدادید ولی این مشکلات شما رو ازهم دور کرده در حال حاضر برای خانومها دلخوري يا حسادت بخاطر شخص سوم افتاده،امضا در این رابطه دیده میشه به شرط اينكه بهم اعتماد كنيد.به هرحال راه براتون باز میشه خرداد ممكنه ناراحتي دیداري داشته باشيد و روي ديدار مرتب محدودیت ویا تاخیر میفته ولی صددرصد ازطرفش تماس یا خبری داری که خوشحالت میکنه واگر مشکل ویا قهر داشتي . تا 4وعده ی دیگه برطرف میشه. ترديد يا دودلي رو از خودت دور كن و كسي رو با گذشته مقايسه نكن تا به ارامش برسي تیر اگر دودل هستید دراین رابطه يا پشيمون شديد از كاري كه كرديد صبوري كنيد فعلا و سعي كنيد دلش رو به دست بياريد مسائلی هست که روش حساسیت نشون دادید البته با مدت زمان کوتاهی برطرف میشه بدبین نباشید وشک ودودلي روازخودتون دور کنید آشتی دارید وبه هم نزدیک تر میشید فکرش خیلی درگیره به سری مسائل مالي و خانواده گي كه بهتره خودتونم سیاست داشته باشید در كنارش مرداد رابطتون سرد ودیدارتون در محدودیته ازهم دلخورید حالا به خاطر بحث ویا موضاعات پیش اومده ولی دوباره همدیگرو میبینید اینبار سعی کنید خودتون برای گرم کردن رابطه تلاش کنید. زياد به ماديات اهميت ميديد سعي كنيد بين عشق و ماديات مرز بزاريد تا ناراحتي ايجاد نشه شهریور بهت وفاداره وبه هم فکر میکنید سعی میکنه تا حد ممکن به قولهاش عمل کنه بینتون گاه به گاه فاصله ودوری ودلتنگی ميفته که این موضوع به خاطر لج و لجبازي يا بي اعتماديه بيشتر، و براي متاهلين که قهرن آشتی افتاده مهر بهت دروغي گفته كه بابتش نگرانه اما مراقب اطرافيان و اشخاص به ظاهر دوست باشيد فعلا بي خبري يا دوري داريد يا رابطه يكنواخت اما مديريت كني اين بحران تموم ميشه محرميت افتاده ابان متاسفانه بهانه جويي يا آشفتگي زياد ديده ميشه مشكلات كاري روحي يا خانوادگي كه ممكنه باعث تصميمات عجيب غريب شه اگه به فكر رابطه پايدار هستيد شخص مقابل فعلا اماده نيست اذر بینتون مشکلی پیش اومده و شخص مقابلت ازت دلخوره به زودی باهم دیدار میکنید دوست داشتنتون دوطرفست ولی داره روبه سردی میره بهتره تلاش کنید وخودتونم ازش دلجویی ویا عذرخواهی کنید تا این رابطه دوباره عالی شه. دی بهت فکر میکنه حتی وقتی درگیر کاره انگار نمیتونه فراموشت کنه به هر حال مشکلات ویا ناراحتی ها ودودلی هایی تواین رابطه به وجودامد که فعلا بینتون دلتنگی ودوری وفاصله هست.ازشخصی که حروف اسمی( ك،م،س،ل،ع،)داره برات ممانعت احساسي افتاده يا رابطه بهمن شخص مقابل نسبت به این رابطه کمی ناامید وسرد شده شايد بخاطر فاصله يا تعهديه كه داره فكر ميكنه محبت شما و يا احساساتتون کم شده واونطور که باید نیست ولی به زودی از طرفش با یه حرف یا پیشنهاد تازه خوشحال میشید وبحث ودلخوریتون تموم میشه وآشتی میکنید. اسفند همدیگه رو دوست دارید وبه هم.فکر میکنید گاهی نسبت به هم حساسیتهایی نشون میدید که متاسفانه باعث سردی توی رابطتون میشه ولی دوست داشتنتون دوطرفست.بايد براي سرانجام رابطه تصميم بگيريد و از مخالفت ها نترسيد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#پاسخ_اعضا 💚 سلام در رابطه با اون خانمی که در مورد تالاسمی مینور سوال کردن ببینید گلم کسی که مینور هست نباید با کسی عین خودش مینور دار ازدواج کنه چون بچشون عقب مونده در میاد. و اینکه اگر با شخصی سالم ازدواج کنه اصلا هیچ ضرری برای بچه نداره. و اینکه گفتین برای خوب شدن معمولا تالاسمی دو نوعه نوع اول آلفا نوع دوم بتا.نوع آلفا میشه گفت کمخونی کم که با قرص حل میشه. نوع بتا همون تالاسمی مینوره تالاسمی مینور اصلا حل نمیشه یعنی شما هرچی دارو و قرص بخوری هیچ تعصیری نداره. با داروی گیاهی هم حل نمیشه. یه نکته هم بگم حتما پیش دکتر های متخصص برین چون ممکنه اون دکتر ها تجربه کافی نداشته باشن من کودک بودم رفتم دکتر گفتن مینوری این همه قرص خورم تا الان که 13سالمه همین یه سال پیش رفتم دکتر متخصص گفت شما مینور نیستی فقط یه کم خونی کم داری که قرص اسید فولیک 5بخور حله. شماهم حتما پیش دکتر متخصص برو عزیزم❤️ انشاالله حل میشه نگران نباشید😘💋 💛💛💛💛💛 سلام اون خانمکه با داشتن سه تا بچه متوجه شدن شوهرشون سرطان داره من ۳۷ سالمه و دو تا بچه دارم شوهر منم سرطان داشت سرطانی که بعد هفت سال جنگیدن بلاخره شوهرم و ازم گرفت می‌دونم چی میگی درکت میکنم منم هفت سال تمام صرف شیمی درمانی و بیمارستان و جراحی بودیم شرایط خیلی بدیه هیچی دیگه جون برات نمی مونه که بخای صرف بچهات کنی الان شوهرم دو ساله که رحمت خدا رفته و من هنوز خستگی تو تنم مونده متاسفانه اگه سرطانشون از نوع بد خیم باشه باید خودت و برای روزای خیلی خیلی سخت‌تر آماده کنی حرفی و بهتون میزنم که هر کی به من گفت گوش نگرفتم و فکر کردم میشه شکستش داد ولی متاسفانه سرطان نامرد تر از این حرفهاست منو بد جوری زمین زد و شکست . هیچ کسی امثال ما زنها رو درک نمیکنه حتی بچهای خودمون منم به خاطر اینکه همش درگیر کارای بیمارستان و پرستاری از شوهرم بودم نتونستم به اندازه ی کافی کنار بچهام باشم و الان این فاصله ای که بین من و اوناست رو کامل لمس میکنم .وقتی اونا به ما احتیاج دارند نمی‌تونیم کنارشون باشیم و این باعث دوری بچها و حرف نشنوی شون میشه امیدوارم خدا کمک شما و من و همه ی زنهایی که مردانه پای زندگی شون می مونن باشه هر چند از نظر بقیه هیچ ارزشی نداره کار مون حتی مادر و خواهر خودم که دیدن من چقدر زجر کشیدم و الان چه روزای سختی دارم بازم به من میگن که با بچهات بساز و سعی کن باهاشون مدارا کنی در حالی که هیچ کسی فکر خودم نیست هیچ کسی فکر آرامش من نیست هیچ پشتوانه ای نیست شبا تا صبح از ترس و فکر و خیال خواب ندارم . این تنهایی زندگی رو چرخوندن خیلی خیلی سخته و طاقت فرسا نگرانی ما زنهای مرد را کسی درک نمیکنه هیچ کس 💛💛💛💛💛 سلام درموردخانمی که گفتن همسرشون مریضه و خیلی بیحال وبی حوصله هستند البته خوب تا یه حدی چون فکرشون درگیره بنظرم خستگی وبی حالی طبیعیه ولی من موقع هایی که خیلی فشارروم هستش این ذکرروامتحان کردم روی من خیلی تاثیرداشت راستش من دخترم بدو تولدعمل کردن ومن بعدزایمان اصلانتونستم استراحت کنم تایه ماه توشهرغریب بودم بعدشم ضعیف بود و تاچندماه خیلی اذیت شدم یعنی فشارزبادی روم بود واون زمون بخاطرشرایط وفشارسختی که روم بود این ذکررومیگفتم خیلی بهم انرژی میداداین ذکررویکی ازعلمای بزرگ ایه الله مجتهدی سفارش کردن اون ذکر100مرتبه"استغفرالله ربی واتوب الیه"هستش من که هر روزتقریبامیگفتم حالم خیلی خوب کرد انشاءالله شماهم بهتربشی... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#داستان_زندگی ❣ #بخش_اول تلفن رو قطع کردم... حالم خیلی بد بود... نمیخواستم کسی بفهمه دارم گریه می کنم... سریع خودم رو ‌به پشت بوم بیمارستان رسوندم و تا تونستم گریه کردم... گوشی ‌رو‌ برداشتم ‌به مامانم زنگ زدم: -سلام عزیزم. خوبی؟ کارت تموم نشد. -نه مامان.. یه ذره دیگه کار دارم. -چی شده؟ گریه کردی؟ -آره مامان. -خدا مرگم بده.. چرا؟ چی شده؟ صد دفعه بهت گفتم توی این بخش کار نکن... گوش‌ نمیدی که... اونجا روح آدم رو‌ میکشه. -ربطی به این نداره مامان... کامران بهم زنگ زد و نامزدی رو‌ بهم زد.. -چی؟؟؟ منظورت چیه؟؟؟ چرا اخه؟؟ -نمیدونم مامان... گفت نظرم عوض شده... نمیخوام دیگه با هم باشیم.. من با تو‌ خوشبخت نمیشم.. مامان مگه من چیکارش کردم که فکر میکنه من خوشبختش نمیکنم.. -شما که همه چیز بینتون خوب بود.. بذار فردا به مامانش زنگ ‌میزنم.. مگه الکیه.. اسم گذاشتن روی‌ تو حالا به همین راحتی بزنن زیرش.. غصه نخور قربونت برم.. خودم درستش میکنم.. اشکام رو پاک کردم، خودم‌ رو جمع و‌ جور کردم و رفتم پایین.. دوستم ژاله رو‌ دیدم.. از دیدنم تعجب کرد و‌ گفت: -تو که هنوز اینجایی دختر.. برو‌ خونه یکم استراحت کن.. داری از حال میری. -ژاله... میشه من امشب جای تو‌ شیفت بمونم؟ نمیتونم برم خونه. -چرا؟ دختر تو از صبح اینجایی.. از حال میریا!! برو من هستم. -نمیتونم برم‌ خونه.. اعصابم به هم ریخته خوابم نمیبره.. ترجیح میدم حداقل اینجا باشم سرم گرم باشه. -چیزی شده؟ میتونم کمکت کنم؟ -نه هیچ کس‌ نمیتونه.. خودم باید باهاش کنار بیام. -داری نگرانم میکنی... برا کسی اتفاقی افتاده! -نه ژاله.. کامران باهام به هم زده. حالم اصلا خوب‌ نیست. -چی؟؟ برا چی؟؟دکتر دهقان برا چی باید با تو به هم بزنه؟ شما که خیلی با هم خوب‌ بودید.. -نمیدونم ژاله.. حال ندارم الان راجع بهش حرف بزنم.. لطفا بذار من امشب به جات اینجا باشم. -باشه عزیزم. بمون.. هر چیزی خواستی بهم بگو.. مراقب خودت باش.. فردا با هم حرف میزنیم. کامران خوش اخلاق ترین دکتر بخش بود.. اون متخصص آنکولوژی بود.. ترم پایین تر که بودم استادمون بود و از من خوشش اومد.. همون ترم از من خواستگاری کرد.. الان حدود پنج ماه بود که نامزد بودیم.. قرار بود من درسم تموم شه بعد عروسی‌ کنیم یعنی حدودا شش ماه دیگه.. اما نمیفهمم الان چی شده که نظرش عوض شده... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••

#پاسخ_اعضا ❣ سلام.درمورداقایاخانمی که موقع کنکورکرونا گرفتن وبویایی وچشایی ازدست دادند.منم تواوج کرونا یهویی موقع نهاربدون علامتی ازقبل فهمیدم بویایی وچشایی ام ازبین رفته.سریع بادکتر گیاهی ام تماس گرفتم ایشون داروهای مدنظرخوشون رونوشتندومن استفاده کردم...اینم بگم چندروز قبل استخون دردوبدن دردداشتم شدیدولی فکرکرونانبودم...تست هم ندادم به کسی هم نگفتم جایی هم نرفتم فقط داروهای گیاهی ام روخوردم. 💚💚💚💚💚 سلام راجب عزیزی ک بویایی وچشایی ندارن منم اوایل کرونا اینجورشدم(اولا چون اطلاعات کافی نداشتم نمیدونستم علایم کروناس)خیییییلی یده عصابم خیلی بهم میریخت تصورکنیدخیاربخوریدبوش رونفهمید اصن شیرین بودانگار حالم بهم میخورد بهم گفتن عنبرنساواسفند زیاددودکن منافذبینیت بازشه دیگه انقدعنبرنسا بوکردم هررررچی میخوردم فقط مزه عنبرنساتودهنم بود🤮🤮ولی کوتاه نیومدم مایعات زیادمصرف میکردم درکنارعنبرنسا😂البته اولاش ک بویایی نداشتم ی خوبی داشتا اونم این ک سرویس میرفتم بونمیفهمیدم راااحت بودم🤣الان خوب شدم خداروشکر ازین دودااستفاده کن گل یاس بودبکش ان شاالله موفق باشی. ببخشید زیادشد اگردوست داشتیدبرای حاجترواشدنم ی صلوات بفرستیدالتماس دعا🙏🙏 💚💚💚💚💚 سلام شما که تمام غذا بوی بد می دهد اول کمی زنجبیل دم کن باچای یاگل محمدی بخور بعد میخک بکوب روزی چندبار کمی روی زبانت بریز ومک بزن آبش بخور می تونید پودر‌ش بخوری انشالله که خوب بشید شاید هم سینوزیت داشته باشید همیشه آب گرم یعنی از خوش کم تر باشد بخور آب سرد وغذای تب سرد مثل ب نج خارجی مرغ مصنوعی ماست دوغ. پنیر گوشت گاو اینها را نخور گوشت گوسفند تخم مرغ پخته ومحلی روغن محلی برنج محلی دارچین زنجبیل آویشن مرغ یاخروس محلی اگه بتونی اینها را مصرف کنید خوب میشد اکه جایی که آب چشمه باشه وگ م کنید خیلی خوبه ممنون از ادمین ببخشد طولانی شد 💚💚💚💚💚 سلام دختر خانمی که کرونا گرفتن و نمی تونن هیچ غذایی بخورن ، آش شله با بادام درست کن زیره ی سبز کوبیده هرچقدر میلت میکشه بریز توش بخور ، صبح تا شب هر چند ساعت یه پیاله یا بیشتر که میلت میکشه بعد دو سه ماه اشتهات بر میگرده این تجربه خودمه 💚💚💚💚💚 سلام دوست عزیزی ک بر اثر کرونا بویاییشون رو از دست دادن منم مشکل شما رو دارم تا دوماه بعد از اینکه کرونا گرفتم مطلقا بویایی نداشتم و بعد اون تا الان حدود سه ماه میشه ک هر ݝذایی ک میخورم یه چیزی بین بوی بنزین و سیر حس میکنم درکت میکنم وحشدناکه نمیخوام بترسونمت ولی شنیدم ممکنه تا دوسال طول بکشه مدت هاست ک دل سیر نتونستم ݝذا بخورم ،میفهمم حالت رو هر چی پرسیدم و سرچ کردم میگن خودش ب مرور خوب میشه ،درمانی نداره 💚💚💚💚💚 سلام خسته نباشید در مورد عزیزی که گفتن همه چیز بوی تعفن میده شوهر منم کرونا گرفت همینجوری شد نه مزه میفهمید نه بو خیلی اذیت میشد تا اینکه یه بنده خدایی گفتن هرروز نصف لیوان اب قوره بخوره سیگار عنبرنسارا بکشه ببخشید ولی شیره تریاک بکشه هویج پخته بخوره اینکارارو کرد خداروشکر بعد یه هفته درست شد بو مزه رو فهمید امیدوارم هرچه زودتر خوب بشی گلم❤️ به حق حضرت رقیه❤️ 💚💚💚💚💚 سلام در مورد دوست عزیزمون که فرمودن ۸.۱۸ کرونا گرفتن و ...والان هیچی نمیتونن بخورن عزیزم من هم دقیقا مثل شما بودم ۱۴ کیلو یهویی وزن کم کردم اصلا اشتها نداشتم هیچی دوست نداشتم بخورم بعد رفتم دکتر برام یه آزمایش کلی نوشت رفتم جواب آزمایش گفتن کبد چرب دارم 😐😔😔اون باعث شده بود نمیتونستم چیزی بخورم الان با خوردن دارم میتونم یکمی عدا بخورم بنطرم یه آزمایش کلی انجام بده ممنونم از کانال خوبتون ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••