🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
سلام عزیزان خوبین
هم گروه های عزیز خواهش میکنم با راهنمایی تان کمکم کنید خواهرم ۸ماه هست ک ازدواج کرد دوران نامزدی هم نداشته اند عقد و عروسیشون با هم بود مشکلش این هست ک شوهرش خیلی وابسته ب مادر ، خواهر و برادرش هست اگه خواهرم بخواد بمیره هم تنهاش میزاره میره پیش خانودش۱۴ ده روز کار هست ۱۴روز هم خانه وقتی خانه هسه باید شب یک بار بره پیش خانوادش اگه هم نره خواهرش و شوهرش زنگ میزنن میبرنش و هروقت هم خواستن بروند شب نشینی باید شوهر خواهرم با خودشون ببرن
بعدا خواهرم زهله نمیکنه ی کلمه حرف بزنه هرچی خواهر و مادرش بگن میگه درست هسه هرجا هم میخوان برن باید باهم باشن خواهرم دیه خسته شده تو را ب امام حسین قسم اگه ذکری یا چیزی بلد هستن ک بتونه از شرح این خلاص بشه بهم بگید ک این آدم کمتر رفت آماد با اینا کنه و خواهرم هم راحت بشه بتونه زندگیشه کنه
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
آیدی ادمین: @Fatemee113
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃
** من گوهر هستم.......
داستان یکی از اعضای قشنگمون❤️
دختری که زندگی خوبی داشت اما نمی دونست که قراره چه اتفاقی بیوفته ....
#گوهر_دختر_خوشبخت
🍃🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 من توی خانواده ۵ نفره بزرگ شدم سه تا خواهر و برادر بودیم با یه مادر و پدر که از گل نازک
**🍃🍃🍃🍃🌸🍃
من تنهایی درس میخوندم تنهایی کارامو میکردم خودم از کلاس دوم شروع کردم اتو کردن لباسام، کیفام کفشام همینا رو خودم میشستم .
ولی خواهرم که ۱۴ سالش بود هنوز مامانم باید همه کاراشو میکرد منم اوایل خیلی ناراحت بودم ولی دیگه عادت کرده بودم یه موقعهایی از اینکه خواهرم سریع قهر میکرد عصبانی میشدم ولی بعدش از اینکه مادرم سریع میرفت تا لوسش کنه حرصم در میومد.
مامانم همیشه فکر میکرد ی من قهر میکنم قهر نمیکنم که الکیه من دختر لوسی نیستم ،ولی من همیشه دلم میخواست فکر کنه لوسم همیشه دلم میخواست بیاد نازمو بکشه بگه عزیزم اشکالی نداره مثل همون کارایی که با خواهرم عاطفه میکرد.
خانواده خوبی خوشی بودیم در کنار همدیگه اوقات خوبی رو سپری میکردیم پدرم مردی زحمتکش بود که معاون مدرسه پسرونه بود مادرم هم معلم کلاس ششم دبستان بود .
هیچ وقت محتاج پول نشدی همیشه هرچی میخواستیم میخریدیم هیچ وقت اشک به چشمامون نیومد از بس خوشبخت بودیم یه عالمه زمین زیار داشتیم با سه تا خونه که هر کدوم از اونها هم سه طبقه بودن یکی توی جنوب داشتیم یکی توی شمال داشتیم یکی هم توی تهران داشتیم که بیشتر اوقات توی تهران زندگی میکردیم مدرسه میرفتم مامان و بابام هم تو تهران کار می کردن .
خونهای که تو شمال بود ویلایی بود و برای تابستون اونجا میرفتیم خونه هم که توی جنوب داشتیم اجاره میدادیم و پول خوبی میگرفتیم......
ادامه دارد......
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
💃بانوی قرررری💃
#همسرداری
هر دو بدانیم
"چه چیزهایی که عشق را نابود میکنند؟!"
🔹 جان گاتمن در طول چهل سال روابط زوجین را مورد بررسی قرار داد. او برخی زوجها را به مدت دَه سال مورد بررسی قرار داد و انواع آزمونهای روانی را بر روی آنها انجام داد تا ببیند چه رفتارهایی خوشبختی را در آینده پیشبینی میکنند.
🔸 او دریافت که این چهار چیز عشق را نابود میکنند: «انتقاد پیاپی»، «تحقیر کردن و سرزنشهای پیاپی»، «دفاعی بودن و نپذیرفتن هیچگونه انتقاد»، و در نهایت «صحبت کردن در زمانی که کار از کار گذشته است!»
مراقب زندگی عاشقانتون باشین مراقبت از عشق خیلی کار مهمه❌
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#ضرب_المثل
نه خانی آمده و نه خانی رفته
این ضربالمثل در مواردی به کار میرود که شخصی از انجام کار یا تعهدی و یا از پیگیری کاری که آرزو و قصد انجامش را داشته پشیمان میشود.
در امثال و حکم دهخدا از شخصی فقیر میگوید که در آرزوی ثروتمند شدن بوده و خربزهای میخرد تا برای شادی همسرش به خانه ببرد و در جای دیگر میگویند هوس خربزه کرده و به جای ناهار برای خودش خربزهای میخرد که مورد اول به نظر صحیحتر باشد. در هر حال نکته اصلی خرید خربزه و آرزوی ثروتمند شدن است.
وی پس از خرید خربزه بین راه زیر سایه درختی مینشیند و نمیتواند به وسوسه خوردن خربزه و همزمان آرزوی زندگی مثل ثروتمندان و خانها غالب شود.
با خود میگوید بهتر است برشی از خربزه بخورم و باقی را بر سر راه بگذارم تا رهگذران ببیند و تصور کنند خانی از اینجا گذشته و باقی خربزه را برای رهگذران باقی گذاشته.
پس از خوردن برشی از خربزه با خود میگوید بهتر است کل خربزه را بخورم و پوستش را رها کنم تا رهگذران تصور کنند خانی که اینجا بوده ملازمانی هم داشته.
بعد از خوردن کل خربزه هر چه میکند نمیتواند به وسوسه خوردن پوست خربزه غالب شود و با خود میگوید بهتر است پوست خربزه را هم بخورم تا رهگذران بیندیشند که خان اسبی هم داشته است.
دست آخر تخمها و هر چه باقی مانده را هم میخورد.
وقتی میبیند چیزی از خربزه باقی نمانده میگوید:
حالا "نه خانی آمده و نه خانی رفته".
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🌄 آدم بودن، خیلی سختتر از...
✍🏻 عینصاد
❞ و آدم بودن، خيلى سختتر از طبيعى بودن است؛ چون آدم بايد هر لحظه و هر عمل و هر حالت و هر برخوردى را بسنجد و بررسى كند و از عكسالعملهاى طبيعى و از انعكاسها، به انتخابهاى سنجيده روى بياورد.
📚 #نامه_های_بلوغ | ص ۱۶۱
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
❌❌❌❌ارژانسی سلام دوستان این سر خواهر زادمه،ی مدت حالت قارچ داشت حالا اینطور عفونی شده عفونت مثل آب ازش میاد بیرون یه مدت کلا سر و صورتش هم ورم کرد ناجور،خیلی دکتر پوست رفته داروها آنچندان فایده نداره اگه راه حلی هست ممنون میشم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
آیدی ادمین: @Fatemee113
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🌸🍃 قسمت ۱ بر خلاف اکثر دخترا که احساس خوشگلی میکنن من هیچ وقت حس نکردم موجود زیباییم البته
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
قسمت۲
همیشه تو بازیای بچه گی نقش جن و بازی میکردم
خواهرام میگفتند سهیلا یعنی تو جنی و میخوای ما رو بخوری بعد از دستم فرار میکردند
این بازیا تو بچگی برام شیرین بود
اما بزرگتر که شدم از یاد اوریشون عذاب میکشیدم
البته خواهرامم چندان خوشگل نبودند
کلا هممون به مامانمون رفته بودیم
سیاه و ریزه میزه
اما من از همشون شاهکار تر بودم
همه ی فامیل از مادرم بیزار بودند میگفتند جادو جنبل میکنه
اینو بارها از دختر عموهام شنیده بودم
اما معنیشو نمیفهمیدم
ولی بزرگتر که شدم با چشم خودم میدیدم مامانم با هر کی چپ میفته میره پیش دعا نویس و براشون جادو جنبل میکنه
البته من هیچ وقت باور نمیکردم این دعاها اثر کنه
ولی بعد ها فهمیدیم این همه سال مامانم بابام و با همین جادو ها نگه داشته
بابام دیوونه وار مامانمو دوست داشت
با اینکه مامانم دست پختی هم نداشت چنان تو جمع از دسپخت مامانم تعریف میکرد که لج همه در میومد
با اینکه همیشه خونه ریخت و پاش بود همیشه از اینکه چقدر مادرم کدبانو و خونه داره حرف میزد
12سالم بود که خواهر اولم ازدواج کرد
با یه پسر ترک از همدان
یادم میاد قبل از ازدواج پسره با خواهرم دوست بود
مامانم هم میدونست و با خواهرم همکاری میکرد که بره پیش پسرهنمیذاشت هیچکس چیزی بفهمه تا اینکه ازدواج کردند
اول دبیرستان بودم
خواهر دومم 2سال از من بزرگتر بود
خیلی اوضاعش خراب بود
یادمه خیلی دوست پسر داشت
دوست پسراش زنگ میزدند رو گوشیه خونه مامانم هم گوشیو میداد به خواهرم که باهاشون حرف بزنه
تا اینکه یه روز خواهرمو تو یه باغ با دوست پسرش گرفتند
خیلی ابرو ریزیه بزرگی بود
همه فهمیده بودند
حسابی تابلو شده بودم
تو مدرسه همه در مورد خواهرم حرف میزدند و من خجالت میکشیدم
یه بار هم عموم خواهرمو تو یه کوچه بن بست با یه پسر دیده بود که داشتند همدیگه رو میبوسیدند
همون موقع خواهرمو سوار ماشین کرده بود و اورده بود دمه خونه
مادرم شروع کرد به عموم فحش بده که شما چشم دید ما رو ندارین و میخواین واسه دخترای من حرف در بیارین
عموم هی توضیح میداد که به قران دخترت تو کوچه با پسره بود اما مامانم میپرید وسط حرفشو به عموم فحش میداد
بعد هم که بابام اومد شکایت عمومو کرد که دست از سر مون بر نمیدارند
و میخوان ابرومونو ببرند و برامون حرف در بیارن
بابام هم همون موقع رفت و با عموم دعواش شد و اومد
بابام برده ی مامانم بود
حرف مامانم واسه ی بابام وحی منزل بود
خلاصه دیگه از اون روز کسی جرات نکرد تو کارمون فضولی کنه
هرکی هرچی از خواهرم دید چشماشو بست و سکوت کرد
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
سلام من ی سقط داشتم الان دوباره باردارم تو هفته چهارمم پاهامم و پهلوام درد میکنه یکم میترسم از سقط مجدد بچه اولم تو پنج هفته خود ب خودسقط شد الان میترسم لطفا راهنمایم کنید و بگید کی برم سونو قلب خوبه.
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
آیدی ادمین: @Fatemee113
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️🙏
سلام. خواهشا پیام منو بذارید. اصلا نمیذارین پیامهای منو
خانمی که برای وضو و نمازتون دچار وسواس شدین. اولا اینکه اطرافیان میگن یه مدت نماز نخون دقیقا همون چیزیه که شیطان میخواد. شیطان میخواد نمازتون رو ازتون بگیره. البته که همین حالا هم گرفته چون به جای یاد خدا همش فکرتون درگیر اذکار و حرکات نمازه که درست خوندم یا نه. ولی شيطان میخواد همینم دیگه نخونید ولی باید پوزه اش رو به خاک بمالید. راستش من خودم مدت طولانی اینجوری بودم ولی با همه سختی هاش الحمدلله هرگز به ترک نماز فکر نکردم. راه حل برای شما اولا تلاش برای درمان وسواس تون هست هرطور که میتونید. با مراجعه به روانپزشک. یا اصلاح مزاج. یا دعا درمانی و... برای من صوت های آقای فاطمی نیا درباره وسواس خیلی کارساز بود. از اینترنت دانلود کنید و حتما گوش کنید.
اما درباره وضو و نماز به این دلیل که شما الان دچار یک بیماری هستید چاره این هست که به هر فکری که به ذهنتون می رسه بی اعتنا باشید. هر وسوسه ای اومد توی ذهنتون که نمازت باطله. یا اشتباه خوندی و... اصلا توجه نکنید و تحت هرشرایطی نماز رو ادامه بدین و قطعش نکنید. و توی ذهنتون بگید اصلا دلم میخواد وضوی اشتباه بگیرم. دلم میخواد نمازمو اشتباه بخونم. تکلیف شما الان اینه. یه مدت همینجوری که فکر میکنید اشتباهه نمازتون رو بخونید. البته که اشتباه نیست ولی شما فکر میکنید که اشتباهه. آنقدر به وسوسه های شیطان بی محلی کنید که خودش دست از سرتون برداره. با خودتون بگید اگر اشتباه باشه چی میشه؟ آیا خدا منو میندازه جهنم؟ قطعا نه. بلکه برعکس اگر به وسواس تون ادامه بدین و مثلا برای وضو یا غسل زیاد آب بریزین یا نمازتون رو هی قطع کنید شما رو میندازه جهنم. پس با خیال راحت همون بار اول که نمازتون رو شروع کردین هرجوری شده تمومش کنید و دیگه هم بهش فکر نکنید. کم کم خوب میشین.
دیگه اینکه نباید وقت بیکاری زیاد داشته باشید که این فکرا بیاد توی سرتون. من خودم وقتی بچه دار شدم وسواسم خوب شد چون بچه اصلا وقت نمیده بهم که بخوام به این چیزا فکر کنم. 😂
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c