eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
35.2هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#دردو_دل_اعضا ❤️ #پرسش سلام خسته نباشید. ممنون میشم مشکل منو بذارید. من در حال حاضر ۳۰ سالمه و تو
❤️ در رابطه با اون خانومی که چند ساله ازدواج کردن و بچه دار نمیشن و مشکل از شوهرشونه وقتی شوهرت این همه سال زحمتت رو کشیده باهات راه اومده چرا الان تو میخوای تنهاش بذاری شما میتونی از پرورشگاه بچه بیاری ❤️❤️❤️❤️❤️ برای خواهری که میگن شوهرشون مشکل داره برای بچه دار شدن..... عزیزم...الان شما فقط حسرت بچه رو داری وبقیه چیزهارو یعنی: آرامش ؛همدم،پناه،دوست داشته شدن،توجه،همسری که براش خودت هم مهمی..وبرای پیشرفت وتلاشت خیلی کارها کرده....زندگی خوب؛وضعیت مالی خوب ؛خونه؛....فقط بچه نداری.....درسته کم نیست ...ولی کدوم یک از اون هایی که داری حاضری با بچه عوض کنی.؟....اولین چیزی که تغییر میکنه....همسرته؛ همراهی که برات خیلی کارها میکنه و... شاید دوباره در مورد همسر اینقدرا خوش شانس نباشی..... میتونی بچه از بهزیستی بیاری و بزرگش کنی و هم شما لذتش رو ببری وهم همسرت....ودر کنار چنین مردی هم باشی....وچنین زندگیی.... ان شاءالله همیشه خوشبخت باشی... ❤️❤️❤️❤️ در رابطه با دوستی که همسرشون مشکل بچه دار شدن دارن. درسته بچه شیرینه و به زندگی شیرینی میده اما اگه من بودم همسر خوبم رو با بچه که هیچ با دنیا عوض نمی کردم. اون خودش دلش شکسته است. با جدا شدن شما خورد میشه. به نظر من با خدا معامله کن. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام درجواب خانمی که باپسر خاله شون ازدواج کردن .اگه شوهره شما اینقدر خوب هستند به نظرم یه بچه بردارین و بزرگ کنید هم ثواب داره هم زندگیتون حفظ میشه چون همسرتون ارزش این کار رو داره .البته ادم از اینده خبر نداره ممکنه شما طلاق بگیری و با ادم دیگه ای ازدواج کنی و بچه دار هم بشی ولی همسر اینده تون ادمی به این خوبی شوهر الانتون نباشه .چون همه چی ممکنه خوب فکر کنید بعد تصمیم بگیرید.موفق باشید ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در جواب اون خانمی که بچه دار نمیشن و مشکل از همسرشونه... خانوم دوای هر دردی که طلاق نیست این مشکل شما راه کار داره،هم میتونید برید درمان کنید،هم میتونید یه نوزاد و بچه کوچیک از پرورشگاه بگیرید به نظرم زندگیتون خراب نکنید ❤️❤️❤️❤️ سلام برای خانمی که گفتن ۳۰ سالشون هست و شوهرشون مشکل داره نمیتونه بچه دار بشه عزیزم میدونی یه خانم دوست داره درس بخونه ولی شوهرش نمیذاره؟؟یه خانم دوست داره شوهرش دوستش داشته باشه ولی نداره؟؟؟میدونی خانم ها دوست دارن خرید کنن ولی شوهرش بهش پول نمیده که بره خرید چون خسیسه؟؟؟و....... این همه لطف کرده شوهرت در حقت بعد چطور میخوای جدا بشی؟؟؟ فکر کن مشکل بچه از شما بود بعد اون وقت شوهرت طلاق ت میداد و میرفت یه زن دیگه میگرفت چه حالی میشدی؟؟؟ از کجا معلومه شما از شوهرت طلاق گرفتی یه شوهر خوب گیرت اومد یا اصلا خواستگار داشته باشی؟؟؟ چوب خدا هم هست من درک ت میکنم ولی زندگیتو خراب نکن خیلیا هستن که ارزوی زندگی شما رو دارن بهتره سرپرستی یه بچه بر عهده بگیرید که زندیگیتون خوب بشه هم خدا راضی میشه هم یه بچه پدر و مادر داره ادمین جان ببخشید زیاد شد ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام عزیزم خواهرشوهر منم همین مشکلو داشتند از پرورشگاه ی نوزاد دختر گرفتند الانم بزرگ شده ازدواجم کرده وبچه دارم شده خیلیم راضین زیاد ازین موردا سراغ دارم شما هم این کارو بکنین ❤️❤️❤️❤️ سلام دوستی که همه چیز زندگیشون خوبه ولی متوجه شدن نمیتونن بچه دار بشن ... عزیزم از کجا معلوم جدا بشی و با یه نفر دیگه ازدواج کنی اما اون آدم خوبی از آب دربیاد ؟ گلم هر چیز زیبایی در این دنیا در نهایت یک نقصی داره شما این همه زیبایی در زندگیتون دارید و اینم نقصش هست شاید با فردی ازدواج کنید که انقدر با اون سختی بکشید که بگین ای کاش بدون بچه میموندم .. در حالی که دیگه راه برگشتی هم نیست قطعا .. حالا راهکاری که من برای شما دارم اینه که از یکی از برادرهای ایشون یا شما چون فامیل هستین همسرش به نیت شما باردار بشه و اون بچه رو بیارید پیش خودتون و بزرگش کنید من اینو تو اطرافیانم دیدم که اینکارو کردن و الان همه چی خوبه و اون بچه ها هم احترام پدر و مادر رو دارن حتی بعضی ها رو دیدم بچه دار نمیشدن بچه برادرشو مثلا آورده بزرگ کرده الان خودش دوتا بچه داره و اون بچه رو هم دارن و مثل بچه های خودشون دارن ازش مراقبت میکنن. موفق باشی گلم ان شاء الله هر چی خیره برات رقم بخوره☺️ ❤️❤️❤️❤️ در مورد خانمی که شوهرشان مشکل برای بچه دار بشوند می گویم اگه شما جای شوهرتون بودید وان این کار را می کرد چه می گفتید مگه همه زندگی بچه است چه بسا بچه باعث فاصله واختلاف می شود ولی می توانید بچه ایی نوزاد بیاورید وحتی خودتان شیرش بدهید ویا از اسپرم مرد دیگری با کمک ناباروری استفاده کنید اگه به فکر جدایی باشید بسیار زن بی وفایی هستید
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#قسمت_دوم مستقیم به بازار شهر رفتیم و مادرم برای خودش خرید کرد زنداداشم سلیقش فرق میکرد ولی با حجب
_بله آقا با کی کار دارین؟.. مرد قد بلند برگشت جوونی بود با چشمای عسلی درشت، همچین چشمهایی در صورت یه مرد تا حالا ندیده بودم بدون اینکه متوجه بشم زل زده بودم به مرد جوون و چهرشو کنکاش میکردم... بینی خوش فرم مردونه، لبهای قیطونی ... خدای من این مرد چه جذاب بود !!! مرد جوون که نوزده بیست ساله میومد نمیدونم برای بار چندم صدام کرد .. دختر خانوم علی آقا نیست با شما ام!!! به خودم اومدم و کمی خجالت کشیدم... _نه ، داداشم خونه نیست شما کی هستین ؟ مرد جوون با لبخندی که انگار متوجه حال من شده بود گفت من احمدم دوست داداشت و البته داداش خانوم گل، عروس عمت... علی آقا یه چی سفارش داده بود واسش از تهران بیارم ... گفتم بدید به من، بهش میدم... احمد با شیطنت خاصی گفت نه، میرم دوباره میام باید به خودش بدم.. خداحافظی گفت و رفت ... چرا من همونجا وایساده بودم؟؟ چرا از پشت رفتن احمد رو تماشا میکردم؟؟ اصلا چرا قلبم داشت تند تند میزد ؟؟ برگشتم تو اتاق و فوری تو آئینه به خودم نگاه کردم.. میخواستم بدونم اون لحظه چه شکلی بودم .. واسه اولین بار به خودم و اندامم با دقت نگاه کردم تو همین چند دقیقه احساس میکردم بزرگ شدم... تا شب الکی دور خودم میگشتم... داداشم که اومد خونه، نمیدونم چرا چیزی از احمد بهش نگفتم.. مادرم و فرخنده داشتن سفره شام آماده میکردن رفتم سر سفره و همگی مشغول شام خوردن بودیم که صدای در اومد و داداشم رفت جلوی در ... چند دقیقه نگذشته بود که صدای یالله اومد و داداشم زودتر اومد گفت احمد ، داداش خانوم گل، چادر سر کنید دعوتش کردم بیاد تو... من همونجور وایساده بودم بدون روسری ... مامانم روسری که نزدیکش بود رو پرت کرد رو سرم گفت این کوفتی و سرت کن دختر گنده!.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#پرسش_اعضا ❤️ سلام دوستان من هفته بعد پنجشبه میخوام پریود بشم😬 ولی هفته بعد ی کاری برام پیش اومده ک
❤️ سلام اون دختر ۱۲ ساله ای که گفت مادرش باهاش خوب رفتار نمیکنه. منم مادرم همینطوری بود... منتها من چون پسرم حوصله جروبحث و خاله زنک بازی ندارم از صبح تا شب میرم مغازه کار میکنم هم درآمد دارم هم راحت شدم از دعوا... منتها شما چون دختری و کوچیک تر سعی کن تو خونه خودتو سرگرم کنی یا یه حرفه یاد بگیری. درکل با همه این حرفا مادرا عشقن😊❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام علیکم.وقتتون بخیر. به خانمی که میخوان پریودشونو بندازن عقب توصیه میکنم این کار رو نکنین.پریود در واقع آلودگیهای بدن هست و باید از بدن دفع بشه.قرصهای شیمیایی که عارضه دارن و اگه راه طبیعی و گیاهی هم وجود داشته باشه به خاطر اینکه الودگیهای بدن داخل بدن میمونه بازم خوب نیست.دقیقا مثل اینه که شما زباله های منزلتونو یه مدت دیرتر دم در بذارید.بدن نباید از حالت طبیعیش خارج بشه. ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در رابطه با خانومی که میخوان یک هفته زود تر پریود بشن ... فکر نمیکنم که کاری کرد یک هفته زود تر بشه میشه کاری کرد که یک هفته الی دو هفته عقب بیوفته اونم مصرف قرص ال-دی هست که هیچ خطری هم نداره امیدوارم کمکی کرده باشم ❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام اون خانمی که میخوان زودتر عادت ماهیانه بشن عرق شوید و رازیانه جواب میده ❤️❤️❤️❤️❤️ خب گلم یهو کلا عقب بنداز این هفتم نشی هفته بعدم نشی بزار کارات تموم بشه برای اینکارم از همین امشب ال دی بخور هر شب یه دونه تا اتمام کارات ادامه بده بعد ولش کن چن روز بعدشم پریود میشی چون جلو انداختن بدتره و راحتم نیس ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️😍 من از سربازی که برگشتم یه مدت تو شرکت پخش گاز کار میکردم همین کپسول اشپزخونه ها اون موقع ها هنوز فردیس فلکه سه اش گازکشی نشده بود هنوز یعنی اصلا آباد نشده بود بیشتر کوچه هاش خاکی و بیابون بود من کمک راننده بودم یه روز رفتیم سر یه کوچه گاز پخش کنیم بیشترش زمین نساخته بود یکی دو تا خونه توش بود راننده ما خیلی بدخلق بود کوچه میخواست ده متر طولش باشه یا بیست متر نمیرفت تو کوچه همون سر وایمیساد میگفت به من چه خودشون بیان کپسول و ببرن اون روز یه دختر پانزده شانزده ساله اومده بود کپسول ببره یه پسر هفت هشت ساله هم پیشش بود میخواست کپسول پر و بلند کنه ببره خواهرش نمیزاشت میگفت عیب دار میشی وایساده بودن باهم کش مکش میکردن من معمولا گاز و تا دم خونه کسی نمیبردم ولی اون روز دلم سوخت سر کپسول و گرفتم بردم بذارم دم خونشون بعد فکر کردم حالا باید خودشون تا اشپزخونه ببرن هیچی دیگه کفشامو درآوردم رفتم تو گذاشتم دم گاز بعد فکر کردم شاید نتونه وصلش کنه دم ظهر بود وصل کردم اومدم بیرون دختر یواش یه تشکر کرد ولی برادر کوچیکه اش که تمام مدت وایساده بود بالا سر من کلی مثل مردها ازم تشکر کرد رفت راننده هم دیگه آخراش دستشو گذاشته بود رو بوق ول نمیکرد مردک بدخلق کلی هم غر زد وقت منو گرفتی شبش رفته بودم برای خودم بچرخم به خودم اومدم دیدم دم خونه دختر دارم همینطوری قدم میزنم بعد اون چه گاز پخش میکردم چه کار نداشتم میرفتم بیرون همش چشمم دنبالش بود گاهی همینطوری وقتی داشت خرید میکرد مثل سایه دنبالش میرفتم هیچی هم نمیگفتم آخرش یه روز برگشت خودش اومد سمتم گفت آقا من تو محل آبرو دارم انقدر دنبالم نیا گفتم من قصدم خیره میخوام مادرمو بفرستم گفت من ازدواج نمیکنم و رفت بازم از رو نرفتم همینجوری مثل سایه دنبالش بودم همیشه یکی دوتا بچه هم دنبالش بود آخرین بار گفت من باید خواهر برادرام و بزرگ کنم من نمیتونم ازدواج کنم فهمیدم مادرش فوت کرده این بزرگترین بچه بود پنج تا خواهر برادر دیگه داشت یه مدت حالم خیلی گرفته بود مادرم پا پی شد آخرش گفتم یکیو میخوام شرایطش اینجوریه من یه عمه داشتم بچه اش نمیشد دوبار تو ده خودمون ازدواج کرده بود هربارم چون بچه دار نمیشد طلاقش داده بودن بعد اون همش خواستگارای پیر میومد براش اینم قهر کرده بود چن ماه بود اومده بود خونه ما. مادرم خیلی شاکی بود از این مسئله حرفی هم نمیتونست بزنه اینو که گفتم یکم فکر کرد یهو چشماش برق زد گفت تو کارت نباشه من ردیفش میکنم عممو با مهربونی صدا کرد گفت بیا احمد یه دختر و میخواد باید باهم بریم تحقیق. بیچاره عمم هم تعجب کرد هم خوشحال شد آخه مادر من خیلی تحویلش نمیگرفت بعد یهو مهربون شد. چند روز پشت سر هم با همدیگه شال و کلاه کردن رفتن مثلا تحقیقات محلی معلوم شد دختر خانواده خوبی داره مال اطراف ولایت خودمونم بودن مادرشو یکی دوسال بود تو تصادف این دست داده بود مامانم و عمم و بابام رفتن خواستگاری قبلشم مامان من تا تونست به عمم رسید عمه ساده ام نمیدونست چه خوابی براش دیده پدر دختره گفت من حرفی ندارم ولی دخترم خودش رضایت نداره بخاطر خواهر برادراش اون روز خانوادم دست از پایین درازتر برگشتن ولی فرداش صبح پاشدیم دیدیم مادرم نیست کله سحر بلند شده بود رفته بود سراغ پدره که آره تو خیلی جوونی دخترتم حیفه الان وقت ازدواجش نباید پاسوز بچه ها بشه مادر من خیلی سنش بیشتر از پدر دختر بود برای همین باهاش راحت صحبت کرده بود گفت تو بیا عمه رو بگیر ما دختر شما رو این وسط همه به مراد دلشون میرسن عمه من خیلی خوش آب و رنگم بود نمیدونم مادرم به چه کلکی همه رو این وسط راضی کرد عمه منم سریع راضی شد چون پدرخانمم خیلی جوان بود هنوز چهل و نداشت اینجوری بود که عمه خانم قبل من ازدواج کرد بعدم ما ازدواج کردیم عمم خیلی زن خوبیه بچه هارو هم خیلی دوست داشت مثل گل نگهشون میداشت الان همه بچه های شوهرش مامان صداش میزنن مثل پروانه هم دورش میچرخن جالبه عمه من که بچه دار نمیشد بعد ده سال به فاصله یک سال خودش دوتا پسر هم دنیا آورد ما هم زندگیمون خوب بوده و هست. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ سلام خیلی ممنونم از بابت کانالتون از فامیل های دور ما دو تا دختر هست ازدواج نکردن واقعا خیلی خانم خوب هستن ولی نمیدونم چرا قسمتشون نمیشه ازدواج کن کسی میدونه چه دعایی بخونم اونا ازدواج کن این هم بگم که اصلا بهشون نمیتونم بگم که این کار رو بکنین ازدواج کنین هر دعایی باشه فقط خودم میتونم بخونم خیلی ممنون میشم کمکم کنین ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام عزیزان امیدوارم هرکجا هستید حالتون خوب باشه من شوهرم 6 ماه شده بیکار شده تمام موجودی، دار ندار زندگیمون را علاوه بر پول هایی که قرض گرفته بودیم دادیم به کارخونه ای که شوهرم توش کار میکرد کارخونه با کسادی بازار و... مواجه شد ورشکست شد. حالا از اینکه کلی طلبکار داریم که دنبال پولشون هستن بگذریم راستش وضع مالی مون جوریه که هزینه خرید کفش را ندارم 3تا بچه دارم هرکدوم حالا نیاز های مختلفی دارند ولی خوب کفش خودم واجب تره پام سایز 40 هستش راستش گفتم اگر کسی کفش بدون استفاده داره که نمیخواد هدیه بده ممنونش میشم ((قم هستم)) پول خریدش را هم قبول میکنم. عزیزان اگر کسی شغلی برای همسرم سراغ داره خواهشمندم معرفی کنه چون واقعا تو شرایطی هستم که خوراک روزانه خودم بچه هامو بزوردر میارم از دور میبوسم تون انشاﷲ که در این روز های مبارک هیچکس غمی تو دلش نباشه ممنونم از ادمین عزیز و شما گل ها ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام لطف کنید سوال من را در گروه بگذارید کف پای شوهرم همیشه سرد هست حتی در گرمای تابستان آزمایش دادند کم خونی ندارند همه آزمایش هاشون نرمال بوده ولی این سردی کف ما خیلی اذیتشون می کنه در زمستان که با جوراب ودوتا پتو روی پاهاشون گرم می شوند ایدی ادمین 👇🏻🌹 @baharakjan ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#پرسش_اعضا ❤️ سلام خیلی ممنونم از بابت کانالتون از فامیل های دور ما دو تا دختر هست ازدواج نکردن و
❤️ سلام به دخترخانمی که مامانش باهاش بدرفتاری میکنه عزیزم اول ازهمه گریه راه حل چاره نیست من خودم هم سن شمام وشمارودرک میکنم ماماناازاونجایی که دوست دارن دخترخانمشون همه چی تموم باشه به شماگیرمیدن تارفتارتونودرست کنید ولی این زندگی شماست باگریه کردن چیزی حل نمیشه وسعی کن بامامانت دوست شی تااونم باهات خوب رفتارکنه باطعنه وکنایه باهاش صحبت کن ایشاالله که مشکلت حل میشه عزیزم ❤️❤️❤️❤️ سلام خانمی که گفتند شوهرشون کفش پاش سرد و گرم نمیشه شوهر شما دچار غلبه سودایا بلغم شده ،میتونید از حکیم طب سنتی و اسلامی برای درمانش کمک بگیرید ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام به آقای که نگران پسر ۱۷سالشون هستند که توی کلاب هاوس هست اقای عزیز من خودم توی کلاب هاوس فعالیت دارم اپلیکیشن بدی نیست توش همه چی هست مثلن داخلش میشی وموضوع موردنظرتوانتخاب میکنی وتوی اتاقک مجازی ویاهمان گروه درمورداون موضوع صحبت میکنی ونکته ی دیگه اینه که ازغریبه تاآشناباهم صحبت میکنن مثلا گاهی وقتایک مرد۳۰بایه پسر۱۷الی۱۸ساله صحبت میکنه خلاصه که همه چیزتوش هست ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام وقتتون بخیر خانمی قمی که میگن شوهرشون ۶ ماهه بیکاره و کاری نداره اگر شرایطشو دارند به کاشان مهاجرت کنند، اینجا خیلی از کارخونه ها نیروی کار میخوان ولی کارگر ندارند. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ درجواب خانمی که همسرشون بیکاره و دنبال کارن من برا همسرت کاری سراغ ندارم ولی اگه ادمین اجازه داد ایدیمو ازش بگیر ب خودم پیام بده خودم تو کار اینترنتی هستم و ی کاری دارم ک سودشم خوبه اگه تلاش کنی ❤️❤️❤️❤️ سلام. اون عزیزی که گفتن دوتا دختر دم بخت هستش و دنبال دعابراشون بودن:عزیزم شما میتونی توی سایت همسریابی بری و اونجا دنبال کیس مناسب براشون بگردی ❤️❤️❤️❤️❤️ در مورد کسی که برای ازدواج دو دختر خانم دعا می خواستن. شما پنج تا شب جمعه زیر عبا حدیث کسا بنیت ازواجشون بخون. ان شالله به نتیجه می رسید ❤️❤️❤️❤️ سلام در رابطه با اون خانمی که گفت شوهرم همیشه پاش سرده... دوست عزیز همسر شما غلبه بلغم داره اب جوش بخورد نوره بزنید به تمام بدن 4 دقیقه بعد بشویید و نیم ساعتدحنا بر تمام بدن بزنید. پباده روی تند که به عرق بیفتید روزی نیم ساعت بلغم زدا بخورد بنده درمان گرم ❤️❤️❤️❤️❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#قسمت_سوم _بله آقا با کی کار دارین؟.. مرد قد بلند برگشت جوونی بود با چشمای عسلی درشت، همچین چشمه
روسری رو سریع انداختم سرم، هنوز مرتب نکرده بودم که علی داداشم و احمد وارد اتاق شدند... احمد با حاج آقام دست داد و کنارش نشست. مادرم از غذا کشید و جلوی احمد گذاشت و گفت مادر زن آیندت دوستت داره سر غذا رسیدی.. احمد تشکر کرد و گفت که برای دادن امانتی علی آقا اومدم ولی مثل اینکه بد موقع اومدم و مزاحم شما شدم، ولی از دستپخت شما هم نمیشه گذشت... مشغول غذا خوردن شدیم و پدرم و علی و احمد در مورد تهران و کار صحبت میکردند. احمد حتی یکبارم به صورت من نگاه نکرد ولی من همش بهش زل میزدم طوریکه فرخنده دوبار زد بهم و با چشم و ابرو اشاره کرد که زشته نگاه نکن. بعد از شام علی بسته ای که احمد آورده بود را باز کرد، یک رادیوی کوچک و قشنگ که من قبلا شبیه شو خونه ی عموم دیده بودم . خیلی خوشحال شدم و یهو با صدای بلند گفتم آخ جون رادیو.. احمد یه نگاهی بهم کرد و خندید و من برای بار دوم خجالت کشیدم. احمد چند دقیقه بعد از خونمون رفت ولی من دیگه مطمئن شدم که قلب منم با خودش برد. صبح زودتر از همیشه بیدار شدم، موهامو شونه کردم و لباس قشنگی پوشیدم و یه دل سیر تو آینه به خودم نگاه کردم . وقتی تقریبا پسندیدم از اتاق بیرون اومدم و رفتم پیش مادرم که با فرخنده صبحانه میخوردند . هر دو با دیدن من تعجب کردن ولی چیزی نگفتن . بعد از صبحانه طبق معمول رفتم توی کوچه باغ تا با دوستام بازی کنم که صدای زنگ دوچرخه شنیدم برگشتم، احمد بود با دوچرخه.... احمد بود با دوچرخه، با لبخند نگاهی به من کرد و چند بار زنگ دوچرخه رو به صدا در آورد و گذشت . من مات نگاهش کردم تا وقتی کامل دور شد . ثریا دوستم گفت این احمد امروز چندمین بارش که از اینجا رد شده تا حالا اینورا نمیومد گفتم کی اومده بود؟ گفت یه ساعتی که ما اینجاییم ، سومین باره که رد شد. قلبم دوباره شروع به تپیدن کرد.. یعنی بخاطر من اومده بود بخاطر دیدن من!!! یکی دو ساعت بازی کردم و برگشتم خونه همش به خودم نوید میدادم که بخاطر من از کوچه رد شده.... اون شب همش به احمد فکر میکردم و همش چهره ی خندونش روی دوچرخه جلوی چشمم ظاهر می شد... صبح دوباره زود بیدار شدم، فکر کردم باز احمد رو میبینم ، رفتم کوچه ولی حس و حال بازی نداشتم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ سلام داستان زندگی امیر حسین و خوندم چیزی متوجه شدم که ایشون دارن به خودشون لج میکنن .مطمعنم لیندا داشته بازیش می‌داده چون تو ویلا گفت من همه چیزو به مادرم میگم اما به مادرش نگفت که امیر زن داره .امیر حسین از لیندا رو دست خورده اما نمی‌خواد باور کنه .اون می‌خواسته با ی نفر که زن داره طرح دوستی بریزه تا نامزد قبلیشو بکشونه ایران بعدش بهش بگه برو از زندگیم بیرون تا ابروتا پیش خوانوادت نبردم .ریحانه دختر جوان و محجوبو ول کرد رفت با ی دختر که به هم نوع خودش ظلم می‌کنه .و چقدر مادر این دختر بی فکر .امیر حسین خوشی زد زیر دلش وقتی خونه مفت زن مفت . ماشین و موبایل مفت گیرد بیاد وقتی راحت بچه دار بشی .وقتی برا به دست اوردن چیزی نجنگی تو دلت میخوای برا به دست آوردن ی چیزی خودتا به در و دیوار بزنی و اون لیندا بود .تو رو خدا پدر و مادرا ی پول دار بزارید بچه هاتون ی کنم سختی بکشن .کاش پیام منو میزاشتین تا امیر بخونه .اگه داخل چنل هست.چطور وقتی خدا بچش داد شکر نکرد .تازه میگه ریحانه زود بار دار شد .از شما بار دار شده اینه جواب ی مادر .والا ما هم تو خانواده سنتی بزرگ شدیم درکش میکنیم پس اگه جای ما فقیر بیچاره ها بودید می‌خواستین چی بگید هم باید رو حرف بزرگترها حرف نزنیم هم باید خودمون برا خواسته هامون بجنگیم بیا دست از لج بازی بر دار و ریحانه رو عاشقانه دوس داشته باش بدون خود محبت کردنم زیباست شما بسکه همه دوستت داشتن یادت رفته چتر محبتتو باید برا دیگران باز کنی .بدون چوبشو میخوری. ❤️❤️❤️❤️❤️ مچکرم راستش من هیچ وقت برای داستانها نظر نمی‌دادم ولی با خوندن این داستان دلم به حال امیر حسین سوخت ریحانه با همین جسته نحیفش، با وجود خیانت دیدن، مردانه به عشقش به امیر حسین ،هم مهریشو بخشید هم بی منت بچه ای که باید امیر حسین بزرگ میکرد،به آغوش کشید حتی نگذاشت دقیقه ای امیر حسین از بچه داری سختی بکشه حدیث داریم خداوند لعنت می‌کنه کسی که کارشون رو دوش دیگری بندازه وقتی خودش توانایی انجام اون کارو داره..بالاخره پدر بر مادر اولویته در بزرگ کردن فرزند .چه در گران مایه ای بوده ریحانه .هر خانمی می‌تونه کاری کنه دلت بلرزه به قول خودت حتی با ی بوی خوش اما تو صحنه‌ی زندگی اون ماییم انتخاب میکنیم میخوایم با ی عروسک کوکی ادامه بدیم یا خانمی که خارج از ظاهرش دلی دریایی داره.خدا می‌دونه من زنای مطلقه دیدم که به تلافی بدی شوهرشون سر بچه های طفل معصوم چه بلاهایی که نمیارن.اما ریحانه واقعا مث اسمش گلی از بهشت بود .لیندا هم همیشه تو عذابه که این طور به نفع خودش وارد زندگی ی نفر شد و در آخر حتی از شوهرش اجازه خروج از منزلو نگرفت حدیث داریم زنی که بی اجازه شوهرش از خانه خارج میشه تا وقت برگشتنش لعنت فرشتگان پشتشه .قهرمان واقعی داستان ریحانه است امیر حسین هم تباه نشده . بلکه می‌تونه تباهی رو انتخاب کنه .می‌تونه هم مثل ی مرد واقعی زندگی کنه . ❤️❤️❤️❤️ باسلام... درمورد اون داستان امیرحسین و لیندا و ریحانه میخوام نظر بدم..وای که چقد حرس خوردم سر این داستان..این آقا امیر واقعا بیشعور قشنگ گند زده به زندگی همه...دلم فقط واسه ریحانه میسوزه...من اگه جای زنش بودم دمار از روزگار امیر درمیاوردم..فقط اونجایی که با پررویی برمیگرده به مامانش میگه زنم بوده صیغم بوده..چقد ابله..چقد خاک برسر...و از همه مهمتر آخ که چقد خوشحال شدم واسه مرگ لیندا...بالاخره چوب خدا هم بی صداص..لیندا میخواسته زندگی یه زن و یه بچه رو خراب کنه خدا زودی حقشو گذاشته کف دستش..زنیکه ... و اینکه داغش موند رو دل امیرحسین..حقشه..مردیکه بی چشم و رو..خجالت هم خوب چیزیه...چقد بیشعور بوده که بجای موندن در کنار زن حاملش میرفته پیش زنای.... واقعا هم واسه لیندا و هم واسه امیرحسین متاسافم...واقعا همین آدمای کثیف و رذل جامعه رو به گند کشیدن..حالا خجالت هم نمیکشه رفته بجای عذر خواهی از زنش به کارای قتل زن صیغه ایش رسیده..حالا این به کنار رفته بالا سر قبرش.. واقعا هم امیرحسین هم لیندا جهنمی ان..خدا نه تنها در این دنیا بلکه در اون دنیا هم به حسابشون میرسه..حیوونای انسان نما. ادمین جون خواهشا بزار کانال دارم میترکم از حرص خواهش میکنم بزار 🙏🏻🙏🏻 ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام می‌بخشید صحبتی داشتم درمورد داستانتان که در کانال گذاشتید ، این اقا یعنی اصلا همسرش را درک نکرده وفقط به فکر خودش بوده وخیانت خودش وتوجه میکنه. خیلی ها سنتی ازدواج میکنن ولی تحمل‌ میکنندخیلی از ازدواج همین طور بوده وهست خیلی هم خوشبخت هستند تازه کار شناس ها می‌گویند عشقی که بعد از ازدواج باشد محکم تر است . به نظر من این آقا با فرستادن داستانش می خواسته خودش رو توجیه کنه واز درون میدونه کارش فاجعه بار بوده
❤️ سلام وقتتون بخیر خواهش میکنم مشکل من رو هم داخل کانال بزارید خواهش میکنم دوستان یه راهی برای بزرگ شدن با و سی به من بگن چون مال من خیلی خیلیی بد هست طوری که وقتی شلوار میپوشم دوقدم که راه میرم از پام میوفته وقتی که بلوز ولباس ویگه هم میپوشم اصلا جالب نیست روی تنم خواهش میکنم تروخدا هرکس راه حلی داره به من بگه چون خیلییییی توسط اطرافیان مسخره میشم واز این بابت خیلی ناراحتم اعتماد بنفس خیلی امده پایین دلم نمیخواد از خونه برم بیرون احساس میکنم خیلی بد اندام هستم 😔😔😔تروخدا هرکس راهنمایی ویا چیزی بلده بهم بگه ممنون ❤️❤️❤️❤️❤️ باعرض سلام وخسته نباشید به اعضای گروه خواهش میکنم سوال منم بذاریدمن یه مادم پسرم خیلی درس خون بودمعلم مدیرهمه روش حساب میکردن اماچهارماه مونده به کنکورمریض شدنتونستم کاری براش کنم سرماخوردگی شدیدی گرفت پدرش هم بازنشست شدهرکاری میکردم به خرفهام گوش نمیکردهمش مهمون دعوت میکرد سال ۹۷کنکوردادرتبش براپزشکی نرسندبراپرستاری ودبیری رسندرفت دبیری حالاهمیشه پسرم غصه میخورکه چراون سال اخراینقدعذاب کشیدمیگه شماچرانذاشتیدبشینم پشت کنکورماهم گفتیم شایدبدتربشه خودش هم میگفت میترسم بشینم حالا سرتون دردنیارم خواستم ببینم کسی میتونه کمک کنه یه راهی بذارجلومن بتونم کمکش کنم شایدازاین طرق پزشکیش جبران کنه ایااصلا میشه برافوق لیسانس یه رشته ای دیگه انتخاب کنه یاهمین تااخرعمربایددبیرباشاتر خداکمکم کنید ❤️❤️❤️❤️ سلام میشه مشکل منن بزارید همسرمن ۴ماه پیش تصادف کرده رفته دنیال دیه ولی اون مامور نامرد گزارش روعوض کرده گفته این آقا!(همسرمن)هیچ ربطی ب تصادف نداره آخه وقتی ماشین زده ب همسرمن ترمز کرده یکی لز پشت زده بهش حتی ماشین پشتیه هم اون لحظه شهادت داده ک ماشین جلویی زده ب همسرم خلاصه انقد ک قرض کردیم دادیم ب پول کلانتری پول دیه درامد کسی هس وکیل باش یا اطلاعاتی داشته باش ممنون ایدی ادمین 👇🏻🌹 @baharakjan ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
✅🌹 وقتی دستمون خیسه با کسی دست ندیم؛ مردم حوله نیستن. وقتی کسی جواب تلفن نمیده نباید پشت سر هم بهش زنگ بزنیم، حتما نمی‌تونه جواب بده. وقتی کسی بهمون زنگ میزنه ولی نمی‌تونیم جواب بدیم، بعدا حتما بهش زنگ بزنیم و ببینیم چه کاری داشته. وقتی با تلفن حرف می‌زنیم نباید از جانب دیگران الکی سلام برسونیم. اگه بدنمون بوی بد میده باید دوش بگیریم. وقتی از کسی یه دقیقه بزرگتریم نباید فکر کنیم خیلی بیشتر ازش می‌فهمیم و حالیمونه. با کسی که شوخی نداریم شوخی نکنیم‌. جلوی کسی که از ما ضعیف‌تره نباید مدام از مال و ثروتمون صحبت کنیم... يادمون باشه هيچكس يك دفعه ور شكسته نمي شه هيچكس يكدفعه اى معتاد نمي شه هيچ رابطه اى يكباره خراب نمي شه بايد حواسمون به نخستين ضربه ها باشه . مثلا روزى كه براى اولين بار چك بدون پشتوانه مي كشيم، يا روزى كه تعارف مصرف مواد را قبول مي كنيم ، يا روزى كه صبح بيدار مى شويم و سلام هم را عليك نمي گيم، يا روزى كه نشانه هاى يك رابطه ي اشتباه را مى بينيم ولي ناديده مى گيريم. مواظب اولين قدمهامون باشيم... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
کبوتر ها نمی دانند معنایِ رهایی را وگرنه ترک می کردند رسمِ باوفایی را قفس اندازه اش هر قدر باشد تنگ و دل گیرست به درویشان بدهکارست آدم پَرگشایی را فراموشی ندارد درد یادش می رود آیا کویرِ تشنه رود و ماجراهایِ جدایی را؟ خدا با ماست راحت باش ای مفهوم دلداری کسی اغوا نخواهد کرد هرگز یک هوایی را بهایِ عشق چیزی نیست جز خود را فدا کردن بترسان یا بُکش فرقی ندارد این فدایی را ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎◍⃟💛◍⃟💜◍⃟💚💚💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha} ••-••-••-••-••-••-••-••
روز بخیر 🌻🌞 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨ ⎾@ranjkeshideha ⏌ ••-••-••-••-••-••-••-••