13.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅 پسرم! به یقین بدان که تو، به همهٔ آرزوهایت نخواهی رسید و مدت زیادی زندگی نخواهد کرد و به راه کسانی می روی که پیش از تو رفته اند. پس در به دست آوردن دنیا آرام باش...
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا ۚ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۱۱۲﴾
🔸 پس تو چنان که مأموری استقامت و پایداری کن و کسی که با همراهی تو به خدا رجوع کند نیز پایدار باشد، و (هیچ از حدود الهی) تجاوز نکنید که خدا به هر چه شما می‌کنید بصیر و داناست.
🔅 وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ ﴿۱۱۳﴾
🔸 و (شما مؤمنان) هرگز نباید با ظالمان همدست و دوست و بدانها دلگرم باشید و گر نه آتش (کیفر آنان) در شما هم خواهد گرفت و در آن حال جز خدا هیچ دوستی نخواهید داشت و هرگز کسی یاری شما نخواهد کرد.
💭 سوره: هود
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #سرنوشت🌱 کیمیا توی راه به فکر میکنه که چه خوب شد روز اولی چهارتا دوست خوب پیدا کرده
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#پارت134
#سرنوشت🌱
کیمیا خندید و گفت
_پس بگو داداش من از چیه انقدر دلگیره
حسین چرا جنبه مثبت این موضوع را نگاه نمیکنی
_جنبه مثبت هم داره مگه
من و رویا همدیگر را می خواهیم
حالا این وسط مادرش همش فکر میکنه من مانع دکتر شدن رویا هستم
_ مگه نمیگی رویا هم تو رو دوست داره
_خوب که چی
_ ببین الان ازدواج بکنی تو شرایط شروع ازدواج رو نداری که
_من که نمی خوام همین الان عروسی کنم
من فقط می خوام یک صیغه ای چیزی بینمون باشه خیالم راحت باشه
_میدونم...
تو اگه مطمئنی که رویا هم به اندازه تو عاشقته پس نگران هیچ چیز نباش
بزار اون به درس و دانشگاهش برسه توهم همچنین به کار و به درس و دانشگاهت
شرایطتون جور بشه
خداروشکر رشته خوبی هم قبول شدی
میتونی درستو که تموم کردی خیلی زود پیشرفت کنی
_ آره ولی من طاقت دوریشو ندارم
میگم کیمیا اگه بره دانشگاه و از راه به درش کنن
منو فراموش کنه چی
کیمیا خندید و گفت
_ اونی که مال تو مال تو میشه
دست و پا زدن های تو و هیچ کس دیگری هم وقت قسمت را از تو نخواهد گرفت
قسمت خودش هرجا که باشه میرسه
حسین نگاهی به صورت خواهرش که هیچ شباهتی به کیمیای چند ماه پیش نداره انداخت و گفت
_ولی کاش مامانش اجازه میداد نامزد کنیم اینجوری من خیالم راحت تر بود
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
سفارش حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) به یک رباعی راجع به حضرت ابوالفضل علیه السلام
☑️ جناب آقای مصطفی حسنی تعریف کرده اند:
▫ روزی همراه بعضی از دوستان جهت زیارت آقای (شیخ جعفر) مجتهدی به قزوین رفتیم. محل سکونت ایشان منزل آقای حاج علی حاج فتحعلی بود.بعد از اینکه لحظاتی را در خدمتشان سپری کردیم، خطاب به جناب حاج فتحعلی فرمودند:
🔸 کاغذ و قلمی تهیه کنید تا یک رباعی درباره ی حضرت ابوالفضل علیه السلام بگویم.
▫ حاج علی آقا یک برگ کاغذ و قلمی به ایشان دادند. پشت کاغذ مقداری خط خوردگی داشت، هنگامی که آقا آن را گرفته و مشاهده نمودند؛ با ناراحتی فرمودند:
🔸 اسم حضرت را بر روی کاغذ قلم خورده نمی‌نویسند!
▫ این بیان و اظهار ایشان نشانگر نهایت ادب و احترام نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بود.به هر حال حاج علی آقا کاغذی کاملاً تمیز مهیا نمودند آنگاه آقای مجتهدی گفتند:
🔸حضرت ولی عصر ارواحنا فداه می‌فرمایند:
🔶 هر کس با این دو بیت شعر متوسل به عمویم قمر منیر بنی هاشم حضرت عباس علیه السلام شود حتماً حاجتش برآورده خواهد شد.
▫ و سپس شروع به خواندن بیت اول کردند و در فاصله ی بین بیت اول و دوم حدود نیم ساعت با شدت تمام می‌گریستند، آنگاه بیت دوم را خوانده و باز حدود نیم ساعت شدیداً گریه کردند، سپس رباعی را روی کاغذ نوشتیم که عبارت بود از:
✨ یادم ز وفای اشجع ناس آید
وز چشم ترم سوده ی الماس آید ✨
✨ آید به جهان اگر حسین دگری
هیهات برادری چو عباس آید ✨
⬅ لاله_ای_از_ملکوت، جلد_اول، صفحه ۲۲۹
🏷 #امام_حسین (ع)
#امام_زمان (عج)
#حضرت_عباس (ع)
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#داستان_آموزنده
🔆لوطى عظيم
(لوطى عظيم ) به حرم مطّهر (حضرت ابوالفضل (علیه السلام )) رفت و پنجه طلا را از ضريح دزديد و عرض كرد: (يا اباالفضل تو با فتوتى و دست و دل بازى ، از تو نمى ترسم .)
پنجه طلا را خواست در بازار كربلا بفروشد، ترسيد او را دستگير كنند، برگشت و متحير ماند كه چه كند.
بار دوم به بازار آمد، باز جرأ ت فروش پنجه را پيدا نكرد.
بار سوم كه به بازار رفت مردى به او گفت : دنبال چه ميگردى ؟
(لوطى ) جوابى نداد و داستان را مخفى و پوشيده نگه داشت .
دو باره آن مرد گفت : دنبال چه ميگردى ؟ باز جوابى نداد.
آن مرد او را به مغازه اش دعوت كرد، و به او ناهار داد و پذيرايى كرد و بعد چنين گفت : پنجه را به من بده ، و به من گفته اند هر قدر لازم دارى به تو بدهم و بعد در صندوقها را باز كرد و مبلغ زيادى را در اختيار (لوطى ) گذاشت .
(لوطى عظيم ) گفت : (چه خوب است كه آدم با اهل فتوّت و جوانمرد سر و كار داشته باشد.)
سپس از كرده هاى خود پشيمان و نادم شد و توبه كرد.
📚نغمه هاى ولايت صفحه92
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
7.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
❤️آمدی ای دلربای نازنین
روی ماهت قبله ی اهل یقین
❤️نور چشم علی و ام البنین یا مولا
بهترین یار حسین خوش آمدی یا عباس
❤️ای علمدار حسین
خوش آمدی یا عباس
🎊ولادت حضرت
عباس(ع) مبارک باد💐
🍃🍃🍃🌼🍃
*
4_5936164309431227833.mp3
5.85M
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🎶#ابرو_مشکی
🎙#مصطفی_راغب
🍃🍃🍃🌼🍃
*
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
سلام عزیزم خوبی لطفاازخانمهاکانال میپرسین کسی دوره فنگ شویی شرکت کرده چه جوری خوبه بده دیدم تواینستاپرشده ازدوره فنگ شویی جقدزندگیشون عوض شده خونه خریدن درامدشون زیادشده ماشین خریدن منم دلم میخواست دوره بخرم ولی ترسیدم هزینه اش زیاده اینکه مطمین نبودم خوبه بده میشه بپرسین اگه کسی شرکت کرده بیابگه چه جوریه خوبه بده اینکه جایی شرکت کرده بگن ممنون
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#داستان کوتاه
"اندر حکایت شکر و ناشکریهای ما آدم ها"
پیرمرد تهیدستی "زندگی" را در فقر و تنگدستی میگذراند، و به سختی برای زن و فرزندانش قوت و غذایی ناچیز فراهم میساخت.
از "قضا" یک روز که به آسیاب رفته بود،
دهقانی مقداری "گندم" در دامن لباسش ریخت.
پیرمرد "خوشحال" شد و گوشه های دامن را گره زد و به سوی خانه دوید !!!!
در همان حال با "پروردگار" از مشکلات خود سخن می گفت، و برای گشایش آنها "فرج" می طلبید و تکرار میکرد؛
"ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای.."
پیرمرد در همین حال بود که ناگهان گره ای از گره هایش "باز" شد، و تمامی گندمها به زمین ریخت.
او به شدت ناراحت و غمگین شد و رو به "خدا" کرد و گفت:
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز؟؟
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟؟
پیرمرد بسیار ناراحت نشست، تا گندمها را از زمین جمع کند، ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی ظرفی از "طلا" ریخته اند...
"تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاح راه"
✍️ #مولانا
🍃🍃🍃🌼🍃
*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
بعضی آدمها خسیسند.
خساست انواع مختلف دارد.
یک نوع خساست هم هست
به اسم خساست کلامی.
طرف اشتباه میکند،
دست و دلش می لرزد بگوید "ببخشيد".
یکی را دوست دارد،
انگار جانش را می گیرند بخواهد
بگوید "دوستت دارم".
کاری برایش میکنی
انگار از بند دلش کنده می شود
بگوید " ممنون" و ...
حرفهای خوب مالیات ندارند ...
اما گاهی نگفتنشان
هزینه های هنگفتی به
اطرافیانمان تحمیل می کند
*
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
سلام 😘😘😘
ممنون به خاطر کانال خوبی که دارید
من یه دختر ۲۲ سالم
ازدواج کردم .وقتی مشکل خانومای کانال میخونم ناراحت میشم که به خاطر خیلی چیزا مثل جهیزیه یا بی مهری یا پول وخیلی چیزی دیگه ناراحت میشن و غصه میخورن .
من دست چپم سه تا از انگشتام خیلی خیلی کوچیکه، اندازه نخوده
هیچ دوستی ندارم😔خیلی دلم میخواد منم مثل بقیه دخترا لاک بزنم انگشتر بندازم دستکش بپوشم وووووو
خیلی دلم میخواد برم سر کار برم بیرون اما چطوری ؟چه کاری آخه ؟
هر روز و هر شب گریه میکنم غصه میخورم در حدی که چشام خیییلی ضعیف شدن .
فقط خواستم بگم اگه پیاممو تو کانال گذاشتی به خانوما بگم که تو رو خدا واسه چیزای الکی غصه نخورید فقط و فقط وفقط قدر سلامتیتونو بدونید همه ی مشکلات حل میشن اما مشکل من 😔 حل نمیشه حتی یه دکترم نرفتم تا حالا
تو رو خدا اگه کسی خدایی نکرده و زبونم لال تا حالا تو آشناهاشونو نزدیکانشون همچین مواردی دیدن که مشکلشون حل شده بگن شاید مال منم حل شد خیلی غصه میخورم خیلی حسرت میکشم😔ممنونم خوندین
دوستون دارم 😘😘
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c