هدایت شده از طنزیم
ایران و فلسطین!
زیباکلام: ایکاش هردوتا ببازند!
🔺 ابوالفضل سلیمانی 🔺
طنزیم| @tanzym_ir
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
دوست دارید بازی امشب رو گزارش کنیم، یا نه؟ 😅 بهمون بگید: https://abzarek.ir/service-p/msg/1420112
داستانی شدا😐
میخواستیم اتفاقا به سبک کاملا دخترانه در حین بازی یه چندتایی پیام بذاریم که خب اصلا نمیذاریم😌
از دست دادین، حیف شد😁
الانم بریم نماز، اول وقتش دیر نشه😇📿
@ranyaa_313
"🖤💫"
عبـورمیکندازبینصحنِاطهرِتو
مسیرِروشنِحق،راهِمستقیمِبهشت..(:
#شهادت_امام_هادی
@Ranyaa_313
هدایت شده از 🇵🇸 Ranyaa | رانیا
•🥀ازدلبرآمدهـ...
آنشبرویایبهشتبرایممعناشد!(:
اندکیدرهوایحرم؛
بعد از نماز مغربو عشاء،
از کاظمین راه افتادیم بهسمتِ سامرا...
میگفتند شبها جادهی سامرا ناامن استو خطرناک.
هم از جهت نیروهایتکفیری، و هم از جهت رانندگی بیملاحظهی برخی عراقیها...
اما دل به دریا زدیم و راهی شدیم؛ امام، آنشب مارا طلبید.
راه طولانی بود و تاریک و خلوت؛ از حق نگذریم بارها از دستفرمان عجیب راننده و سکوت جاده ترسیدیم. پرنده پر نمیزد!
بعد از چند ساعت، بالاخره به سامرا رسیدیم. مسیرِ منتهی به حرم پر بود از موکبهای ایرانیها! شیربچهشیعههای ایران و عراق، جان داده بودند پای امنیت سامرا و حالا جولان میدادند در این شهر برای پذیرایی از زوار امام.
بعد از پیادهرویای نسبتا طولانی به حرم رسیدیم؛ دیدن گنبدِ طلایی او در دل آسمان مشکی شب، گرد خستگی از تنمان پراند؛ مشتاق زیارت شدیم و پرپر زدیم برای دیدن ششگوشهی باصفایش...
در آن ساعت از نیمهشب، حرم پر بود از زائرانی که با آرامش تمام اینگوشهو آنگوشه خوابیدهاند و حتی اندکی به آشوب و ناامنی فکر نمیکنند.
برخلاف رواقها و شبستانها، کنار ضریح خلوت بود! آنقدر که میتوانستی بروی و قلبت را به پنجرههایش گره بزنی و یکدلسیر برای دلتنگیات و رویای محال وصال که حالا به وقوع پیوستهبود ، اشک بریزی! دلی ز عقده وا کنی و شکری بهجا بیاوری.
باور نمیکردم که این منم که ضریحشرا میبوسم و دست بر سینهگذاشته به او سلام میدهم!
خستگیِ راه، مانعاز آن شد که قدری بیشتر در حالو هوای آسمانی اطراف ضریح پر بزنیم و اشک بریزیم.
به یکی از رواقها رفتیم و جای کوچکی پیدا کردیم که تا صبح، ساعتی استراحت کنیم و سپس به سمت نجــف راه بیفتیم.
زیباییهای آنشب تمامشدنی نبود. حرم سامرا، انگار همان خانهای بود که امام سالها پیش در آن زندگی میکردهاست؛ انگار مهمان همان خانه شدهبودیم. همانقدر باصفا و سادهو خودمانی...
هنوز زمان زیادی از آمدنمان نگذشتهبود که در حرم صدای سینهزنی و مداحی پیچید. نوای ‹حسینمولا› خوابرا از سرم پراند و هوشیارم کرد!
نیمهشب بود و دستهی ایرانیها، اطراف ضریح، شور گرفته بودند و همخوانی میکردند و به سینه میکوبیدند. از صدای سینهزنیو مداحیشان حرم میلرزید! برای دقایقی طولانی، میخواندند و سینهمیزدند؛ چشمهایم را بستم و دیگر هیچ نفهمیدم. وقتی بازشان کردم نزدیک اذان صبح بود؛ وضو گرفتم و مهیای زیارت شدم. پرواز ملائک اطراف ضریح را حس میکردم!
چند دقیقهای گذشت و صدای اذان در صحنو سرا پیچید؛ همهی آنهایی که شبگذشته در حرم خوابیدهبودند، حالا بلند شده و به صف نماز جماعت میپیوستند...
مهر تربت کربلایم را برداشتم و در خنکای نسیم سحری، زیر پر ملائک آسمان، کنار صحنو سرای حرم امن سامرا، به نماز جماعت ایستادم...
[جایدارددهمبهشکرانه-
-ســر،بهاینسایهایکهبرسرماست]
-چندخطخاطره،
ازسفراربعینسال
هزاروچهارصدویکشمسی
@ranyaa_313
هدایت شده از 🇵🇸 Ranyaa | رانیا
✨بسماو
اعتکاف، دخترونهاش خوبه😌
یه خبر خیلی خوب برات داریم :) یه فرصت بینظیر و فوقالعاده 💞
برگزاری اعتکاف دخترانه دانشجویی و
دانشآموزی 😍
🦋 ویژهی دختـران ١۵ تا ٢٢ سال
▫️مبلغِ ثبتنام: فقط ٣٨۰ هزار
تومان
▫️مکان برگزاری: مسجد حضرت
خدیجه (س)
💥با حضورِ:
• سخرانان برجسته کشوری
💥به همراهِ
• برگزاری کارگاههای خودشناسی
• حلقههای علمی و معرفتی
• دورهمیهای صمیمانه
• مناجات های دلنشین شبانه
و...
🤍 این فرصت، همیشه به دست نمیاد و همیشه نمیشه با یه تیر، چند تا نشون رو همزمان زد 😉
❣ برای ثبتنام به آیدی زیر در
پیام رسان ایتا پیام بدهید :
@ranyaa
🌱|@ranyaa_313