ـ2⃣ـ
عصرِ #تاسوعا ، زمینه ها برایِجنگ کاملا آماده بود. عمربنسعد مصمم به جنگ، بعد از نمازِعصرِلشکر خود را آماده کرد و شعار پیغمبرصلیاللهعلیهوآله را سرداد که:
‹ای لشکر خدا سوار شوید و مژده بهشتتان باد!›
همه لشکر او سواربراسب شدند و حرکت خودرا به سمتِلشکرگاهامامحسینعلیهالسلام شروع کردند.
ـ3⃣ـ
در این هنگام امامحسینعلیهالسلام به برادرِخود حضرتِعباسعلیهالسلام فرمودند:
فدایت شوم برادر، سوارشو و برو و بپرس چه میخواهند؟ اگر میتوانی آن هارا منصرف کن و برگردان.
حضرتعباسعلیهالسلام به نزدیک لشکرِدشمن رفته و دلیل تهاجم را پرسیدند. آن ها گفتند: امیر دستور داده هجوم بیاوریم.حضرتعباسعلیهالسلام فرمودند:
«صبر کنید تا من بازگردم و با حضرتاباعبداللهعلیهالسلام در میان بگذارم.»
ـ4⃣ـ
آن حضرت برگشته و ماجرا را برایِامامحسینعلیهالسلام بازگو کردند.
اباعبداللهعلیهالسلام فرمودند:
«بازگرد و بگو یک شب را به تاخیر بیندازید تا ما امشب را به نماز و شبزندهداری و استغفار و دعا بگذرانیم.خدا میداند که من نماز و قرائتِقرآن و دعا و استغفار را دوست دارم.»
در این فاصلهزمانی، همراهان حضرتعباسعلیهالسلام به موعظه و هشدار به لشکرِدشمن پرداختند.
حضرتعباسعلیهالسلام برگشت و فرمود:
«امشب را بازگردید تا ما دراینکار مطالعه کنیم.»
ـ6⃣ـ
امامحسینعلیهالسلام پس از امان،
یاران را جمع کرده و فرمودند که دورِخیمهها گودالی همچون خندق حفر کنید و در آن آتش روشن کنید تا از یک طرف درگیر باشیم و به حرم پیامبر دستدرازی نکنند.
و . . .
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
[ پــنــجروزتـــاسـفـرعـشــق♥️ بابــنــاتالــزهـــرا :)✨ ] ⌛️روزشمارِ #اردوی_مشهد 💛 @Ranyaa_3
[ چـــهــارروزتـــاسـفـرعـشــق♥️
بابــنــاتالــزهـــرا :)✨ ]
⌛️روزشمارِ #اردوی_مشهد 💛
@Ranyaa_313
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
[ روزِنـــهــممــحـــرمالــحــرام ] 📜 | #روایت_محرم - #محرم
[ روزِدهــــممــحـــرمالــحــرام ]
📜 | #روایت_محرم - #محرم
[ اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد . . . ]
إِنَّـا لِـلَّـهِ وَ إِنَّـا إِلَـیْـهِ رَاجِـعُـونَ؛
آجَرَکَ الله یَا صَاحِبَ الزَّمان 💔
#محرم #عاشورا
@Ranyaa_313