eitaa logo
راشِدون
185 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
194 ویدیو
14 فایل
اگردنیاراغاری‌تصورکنیم‌وماهمان‌انسانهای‌اولیه‌باشیم که‌کمی‌رشدکرده وصاحب‌تکنولوژی‌شده‌ایم هنوزهم‌برای‌بقاواثرگذاری،به‌نوشتن‌نیازداریم. مهمان کارشناس‌اتاق‌عملی هستیدکه جهان معمولی وفهم ناکاملش را به‌ کلمه تبدیل می‌کند. محب‌مولاعلی|همسر|مادر|دانشجو‌معماری
مشاهده در ایتا
دانلود
به بهانه ی سالگرد زنده‌ شدنِ مرتضی: راوی تعریف میکرد که بعد از انفجار مین و اون شرایطی که پیش اومده بود، طرف خواست مطمئن بشه از زنده بودنش و ازش پرسید: سید زنده ای؟ که جواب داد: هنوز زنده نیستم... و این جمله شد کلیدی ترین جمله ی همه ی زندگیم.. من زنده نیستم من با شهادت زنده میشوم... مرتضی‌آوینی
راشِدون
به بهانه ی سالگرد زنده‌ شدنِ #سید مرتضی: راوی تعریف میکرد که بعد از انفجار مین و اون شرایطی که پیش
یکی از روزهای سال اول دانشگاه بود که چنان شیفته اش شده بودم که تمام کتاب هایش را جمع آوری کردم که بخوانم.. تصویرش را جایی در نزدیک ترین نقطه به خودم قرار دادم که همواره نگاهم به او متلاقی شود.. با هر بار روشن کردن صفحه ی گوشی، چشمم میخورد به سیدی که هویتم را به او مدیون بودم و در فراقش میسوختم و فرصت پیش نمی‌آمد (بخوانید دعوت نشدم) که خودم را به او برسانم.. قلبم برای لمس وجودش چنان می‌تپید که انگار میخواست از سینه خارج شود.. شاید اولین تپش های عاشقانه را با فکر کردن به او تجربه کردم.. در لحظاتی کنارم بود که هیچ شخص دیگری نمی‌فهمید چه میگویم.. خب هرکس دیگری هم باشد شیفته اش میشود.. اصلا مگر میشود که عاشقِ او نشد؟ عاشق صدای گیرای او عاشق کلام نافذش عاشق سبک زندگی اش عاشق تفکر ناب و ارزشمندش و عاشق واژگانی که برای بیان دیدگاهش استخدام میکرد.. از همان وقت بود که هرگاه بی حال و کم انرژی میشدم، آوینی گوش میدادم یا میخواندم و از انرژی الهی وجودش تغذیه میکردم.. آو یعنی آب و اگر ین‌ی را پسوند نسبت درنظر بگیریم، می‌شود مثل آب: طاهر، زلال و حیات بخش .. و الحق که آوینی، آوینی است.. ! به جانت کز میانِ جان ز جانت دوست تر دارم..
راشِدون
یکی از روزهای سال اول دانشگاه بود که چنان شیفته اش شده بودم که تمام کتاب هایش را جمع آوری کردم که بخ
‌. دست نوشته‌ای از سید مرتضی از زبانِ یک شهید، خطاب به کسی که به زیارت مزار شهید آمده است: ای آن که گذرت بر خاک من است، بدان که من طعمه‌ی مرگ نیستم.. من در انتظارْ ننشسته ام تا مرگ سراغم آید.. به ندایِ "موتوا قبل ان تموتوا" لبیک گفته ام و شهادت را برگزیدم که جاودانگی است. و اکنون از من زنده تر کیست؟ ای رهگذر ! از درونِ این خاکِ بلا دری به سوی کربلا گشوده اند. روحم به ضیافت گاهِ وصال پر کشید و مخاطبِ این خطابِ ازلی قرار گرفت که "فدخلی فی عبادی و ادخلی جنتی" بدان که این راه رفتنی است و بابِ جهاد فی سبیل الله و شهادت مسدود شدنی نیست .. اگر خداوند متاع وجودِ تو را خریدنی بیابد، هرکجا که باشی و در هر زمان، تو را در جمع اصحاب کربلا به بهشت خاصِ خویش فرا خواهد خواند..
‌ ‌ نامه‌ی سید مرتضی به حضرت آقا: خدمتِ رهبر معظم انقلاب اسلامی، نائب امام عصر (ع)، حضرت آیت الله خامنه‌ای ایدکم الله تعالی بتاییداته الخاصه.. سلام علیکم و رحمهٔ الله و برکاته امتثال امر فرصتی برای عرض ارادت در این مرقومه باقی نمی‌گذارد لذا حقیر مستقیما با استمداد از فضل بی منت‌های رب العالمین وارد در اصل مطلب می‌شوم بعد از عرض این مختصر که: ما با حضرتعالی به عنوان وصی امام امت (ره) و نایب امام زمان (عج) تجدید بیعت کرده‌ایم و تا بذل جان در راه اجرای فرامین شما ایستاده ایم، همانگونه که پیش از این درباره امام امت (ره) بوده‌ایم و بسیارند هنوز جوانانی که عشق به اسلام و شور رضوان حق آنان را در میدان‌ انقلاب نگاه داشته باشد، با همان شوری که پیش از این داشته‌اند. خدا شاهد است که این سخن از سر کمال صدق و از عمق قلوب همان جوانانی سرچشمه گرفته است که در تمام این هشت سال، بارِ جنگ بر شانه‌‌های ستبر خویش کشیدند. ما به جهاد فی سبیل الله عشق می‌ورزیم. و این امری است فرا‌تر از یک انجام وظیفه خشک و بی روح. این سخن یک فرد نیست، دستِ جماعتی عظیم است که به سوی حضرت شما دراز شده تا عاشقانه بیعت کند، بسیارند کسانی که می‌دانند شمشیر زدن در رکاب شما برای پیروزی حق از همان اجری در پیشگاه خدا برخوردار است که شمشیر زدن در رکاب حضرت حجت (س) و نه تنها آماده که مشتاق بذل جان هستند. سر ما و فرمان شما.. کم‌ترین مطیع شما سید مرتضی آوینی.
و اما به نظرم مهمترین توصیه برای شب های قدر، هرکاری هم نکردیم، اشک بریزیم برای اباعبدالله..
امام رضا فرمود: (مضمونا) محبتِ جَدِ غریبِ ما حسین، حتی در قلبِ آدمِ فاجِر (آخرِ گناهکاری!) هم میشینه! پس هر موقع که دلت گرفت یادِ و نامِ جدِ غریب مون حسین کن... دیگه امام رضا چه جوری بگه امام حسین همه جوره پامون ایستاده؟ :)
دیدم یه جا نوشته بود: «خدایا اگه میخوای ما رو جهنمی کنی از جایی ببر که حسین ما رو نبینه!» بنده یِ خدا ! اگه تو هم نخوای، حسین خودش میاد دنبالت! یه استکان که براش شستی؟ اگه نَشُستی یه بار روضه ش یا مجلسش که رفتی؟ اگه نرفتی یه یاحسین که در عمرت گفتی؟ اگه نگفتی یه آه که براش کشیدی؟ اگه نکشیدی چشمات یه بار به سیاهیِ عزاش که خورده! همون یه نگاه هم دستگیرت میشه...
اون روایتِ مشهور و معروفِ حضرت سلطان امام رضا به اِبنِ شَبیب رو همتون جَسته و گریخته و یا کامل خوندین... امام رضا در اونجا کامل داره برایِ اِبن شبیب تفسیر میکنه که فقط گریه بر جدِ غریبش چه اثراتی داره. یه جا از این روایت رو مدت هاست عاشقم! کلی بهش طمع دارم! کار از انتظار گذشته... امام رضا به پسرِ شبیب فرمود: اِن بَكَيتَ عَلَى الحُسَين حَتَّى تَصِيرَ دُمُوعُکَ عَلَى خَدَّيکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ كُلَّ ذَنبٍ أَذنَبتَه صَغيراً كَانَ اَو كَبيراً قَليلًا كَانَ اَو كَثيراً ! اگه برایِ حسين گريه كردی اونقدر كه اشکات بر گونه­ یِ تو جاری شد خدا تموم گناهانی كه مرتكب شدی كوچیک يا بزرگ، كم يا زياد رو می آمرزه!
این کلامِ امام رضا برایِ روزهایِ عادیه ! ماه رمضان که خدا همه چیز رو دوبله حساب میکنه و در بهترین شب هایِ ماه هم که هستیم ! این سه شب جمع کنیم کاسه کوزه مونو برایِ سیدالشهدا اشک بریزیم! هر گندی که زدیم در این یه سال دیگه زدیم، خراب کردیم! عیبی نداره... آقا بابِ نجاته، نجات زمانی معنا داره که در وَرطه یِ نابودی هستی وگرنه تو در ساحلِ آرامش، نجات به چه دردت میخوره؟ یه سال گند زدم، این سه شب طمعِ امید دارم به دستِ کریمِ سیدالشهدا چون او تَرجُمان و معنایِ مُبَدِّلُ السَیِّئاتِ بِالحَسَنات هست و بس!
شبِ بیست و یکم امیرالمومنین یکی از آخرین کارهایی که کرد همین گریه بر سیدالشهدا بود! در بسترِ شهادت فرمود: لا یَوم کَیَومَکَ یا اباعبدالله...
فردایِ شبِ قدر چند نفر خدمتِ امام صادق رسیدن و صحبت از این شد دیشب رو به چه حالی گذروندید. هر کسی یه چیزی گفت و یه عبادات و حالاتی رو نام برد اما یک نفر ساکت بود و انگاری میخواست چیزی نگه و ساکت باشه... امام صادق به اون بنده خدا فرمود: فلانی تو دیشب رو چطور گذروندی؟ از جواب دادن تَفره میرفت و می پیچوند اما آقاجان اصرار کرد که بگو چیکار کردی؟ عرض کرد: آقا خواب موندم... یعنی کلا هیچ کار نکرد و خوابش برده بود. امام صادق بهش فرمود: نه! تو دیشب یه کاری کردی که از اعمالِ همه یِ این ها (که در جلسه نام بردن) بالاتر بود! چه کردی؟ عرض کرد: آقا واقعا خوابم برد کاری نکردم! آقا فرمود: تو دیشب چیکار کردی؟ (یکم فکر کن) عرض کرد آقا دیشب فقط یه کار کردم! برایِ جدِ شما اباعبدالله من گریه کردم... همین! امام صادق به تمامِ عباداتِ شبِ قدر رو نظر و توجهی نداره و مضمونا فرمود کاری که تو با اینکه دیشب خواب موندی، انجام دادی از تمامِ این عبادات بالاتر بوده!