eitaa logo
راشِدون
185 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
194 ویدیو
14 فایل
اگردنیاراغاری‌تصورکنیم‌وماهمان‌انسانهای‌اولیه‌باشیم که‌کمی‌رشدکرده وصاحب‌تکنولوژی‌شده‌ایم هنوزهم‌برای‌بقاواثرگذاری،به‌نوشتن‌نیازداریم. مهمان کارشناس‌اتاق‌عملی هستیدکه جهان معمولی وفهم ناکاملش را به‌ کلمه تبدیل می‌کند. محب‌مولاعلی|همسر|مادر|دانشجو‌معماری
مشاهده در ایتا
دانلود
- این روزا کجا سیر می‌کنی؟ + اینجا:
آشفته شد از قصه‌ی من خاطرِ جمعی دیگر چه کنم؟ حالِ پریشان به که گویم؟ گویند طبیبان که: بگو دردِ خود، اما دردی که گذشتست ز درمان، به که گویم؟ دردی که مرا ساخته رسوا، همه دانند داغی که مرا سوخته پنهان، به که گویم؟ خلقی همه با هم سخنِ وصل تو گویند من بی‌کسم، افسانه‌ی هجران به که گویم؟
به قول دوستمون اگه دارید از ذوق بزرگترین عیدمون تیکه تیکه میشید و احساس میکنید که قلبتون داره شرحه شرحه میشه و تپش های نامنظمی گرفته و به چند قسمت نامساوی تقسیم شدید تا هرکاری که در توانتون هست رو انجام بدید و شاکر خدا هستید که توفیق داده تا محب مولا باشید و همه ی این ها در اوج مشکلات و سختی ها و فشارها و حال بد جسمی و روحیتون هست، اینو بدونید که ما خیلی مخلصتونیم و خاک پای شما توتیای چشم ما.. درد و بلاتون بخوره توی سر دشمنان مولا..
محبت تبعیت و پیروی میاره.. عاشق که بشی، همه چیزت رو اون جور میکنی که به چشمِ او بیاد و او دوست داشته باشه.. سلمان اینقدر محبتِ مولاعلی داشت که حتی در راه رفتنِ فیزیکی هم پاش رو جا پایِ مولاعلی میذاشت. محبت، ولایت میاره. یاعلی من دوستت دارم پس اون طور که دوست داری زندگی میکنم. وقتی از پیامبرِ رحمت پرسیدن: مقصود از صراطِ المستقیم چیه؟ فرمود: هُوَ وَاللهِ علی صراط المستقیم به خدا قسم علی صراطِ مستقیم هست... این برایِ مولاعلی امتیاز نیست که صراطُ المُستَقیم هست.. بلکه برایِ صراط المستقیم اعتباریه که با علی شناخته بشه.. :) مثلِ این حدیث از رسول الله.. علی معَ الحق وَ الحق معَ علی.. چون کامل نشنیدیم گمان میکنیم چون حق با علی ست، پس این یک امتیاز برایِ مولاست.. نخیر! ادامه‌‌ی حدیث اینه: یَدورُ مَعَهُ حَیثُما دار ! علی با حَقه و حق با علی... و حق بر مدارِ علی در گردشه! حق، اگر جزوِ ارزش هاست به این خاطره که در مدارِ مولاعلی در حال گردش و حرکته به محضِ جدایی از او، حق معنایی نداره... حالا این دنیا هم با تمامِ ماجراهاش تموم میشه و به قولِ مولاعلی دنیا سایه ای رفتنی ست.. سعی کنیم با حُسنِ خُلق و بردباری دل ها رو به سمتِ اهل بیت جذب کنیم تا دلِ خودمون هم به نوایی برسه اگه حتی اتفاقی هم نیفتاد، ما وظیفه مون رو انجام دادیم.. چرا که ما مامور به تکلیفیم، نه نتیجه! بذار اون دنیا امام صادق با انگشت بهمون اشاره کنن و بگن سرافرازم کردی. همون که میخواستم بودی :) و پیشِ پدرش مولا به وجودِ ما فخر کنه..
چَندی ست به اِیوانِ نَجَف سَر نَزَدَم بی سَبَب نیست به جانِ تو پَریشان شُدَنَم
بَر گِلِ ما جایِ اَنگُشتِ عَلی ست..
هر چه می‌توانید سنت‌های خود را در عید ، جدی‌تر بگیرید. نگویید: «مستحب است؛ شد شد؛ نشد نشد». این سنت‌ها از اوجب واجبات است. چرا؟ چون شناسنامۀ ما شیعیان است. پدرها جوری نسبت به عید غدیر ارادت به خرج بدهند که بچه‌ها از یک ماه، دو ماه قبل چشم‌انتظار عید غدیر باشند! حتی اگر لازم شد، قرض کنید و یک عیدی حسابی به اندازه‌ای که به علی ارادت دارید به بچه‌ها بدهید. نگویید: «باز من باید یک چیزی خرج کنم!» نه! مقروض می‌شوی، خب بشو! تو که برای چیزهای دیگر قرض کرده‌ای، یک‌بار هم برای حضرت علی مقروض شو. مسیحی‌ها بابانوئل درست می‌کنند و به بچه‌هایشان می‌گویند: «او برای تو هدیه را آورده؛ مسیح برای تو این هدایا را آورده». بچه از اول ذهنش با عیسی (علیه‌السلام) انس می‌گیرد، رفاقت می‌کند. حالا بروید ببینیم چه کار می‌کنید! این شما و این عید غدیر. سفری، تفریحی، گردشی می‌خواهی ببری، بگو این مال عید غدیرت است! هدایای‌تان و وعده‌های‌تان را بگذارید در این روز تا این‌ها با عید غدیر جوش بخورند. ❞آقای حائری شیرازی
به نام خدای تحول ها. ما نشسته ایم به نوشتن تا ببینیم چه از آن میتوانیم در بیاوریم و به خانم نظری تحویل بدهیم تا بلکه از دست بدقولی های ما کمی به آرامش برسد و خط خطی‌های اعصابش صراط مستقیمی شوند و به دعای خیرش گره از کار ما نیز باز شود چرا که فکر میکنم آهش مارا بدجور گرفته است. خانم نظری اگر اکنون این تصویر را می‌بینید اولا بدانید که امروز تماس گرفته بودید در حال یادداشت بودم و گرخیدم که پاسختان را بدهم و فحش بارم کنید از تاخیر یک روزه‌ای که داشته‌ام و خواستم که تکمیلش کنم و دست پر خدمتتان برسم. دوما حلال بفرمایید‌ ما را و بگذارید پای شلوغی های اطرافمان. سوما خیالتان تخت باشد که نوشته را دیگر امروز به دستتان می‌رسانم. البته خانم نظری از این حرفها مودب تر و مهربان تر است و این متن هم جنبه‌ی شوخی داشت و استراحتی بود در میان انبوهی از فکر های مختلف از غذای روی گاز و ظرف هایی که باید شسته شوند گرفته تا برنامه ی غدیر امروز و فردا و بچه هایی که در غرفه منتظر دست کمک هستند و تماسشان بی پاسخ مانده است و تا سهم ما از تحولی که امام آغاز کننده‌اش بود و تپش های نامظم قلب از حوادث روزگار آخرالزمان. باشد که از رستگاران باشیم. همین
چند روز پیش به مادربزرگم سپرده بودم این ایام برام ویژه دعا کنه.. امشب بعد از جمع و جور کردن کارای غرفه، اومدم مسجد محله، کنارش نشستم، آروم بهم گفت: امشب بعد نماز، برای تو دو رکعت نماز خوندما :)
ساعت ۰۱:۱۰ بامداد به عشق مولاعلی..
من از اینجا به ماهِ نجف... سلام معشوق العالمین.. سلام زندگی من.. سلام هویت من.. سلام همه ی وجود من.. سلام تپش های قلب من.. سلام خون توی رگ های من.. سلام اشک روی چشمانم.. سلام روح من.. سلام جون توی پاهای من.. سلام بابا.. سلام عزیز دلم.. ردای امامت و ولایت مبارکتون باشه دور سرتون بگردم.. چقدر بهتون میاد... اصلا امیرالمومنین بودن فقط به شما میاد فداتون بشم.. ما رو میشناسید دیگه.. ما همون بچه شیعه های پرروی شماییم که هرچقدر هم بد کرده باشیم، بازم میدوییم میایم توی آغوش شما.. ما خسته که میشیم فقط عشق شماست که دوباره سرپامون می‌کنه.. ما ناامید که میشیم، اسم شماست که هَمّ و غممونو از بین می‌بره.. ما رو به شیعگی خودتون بپذیرید هرچقدر کمیم هرچقدر نابلدیم هرچقدر ضعیفیم اما قلبمون از شنیدن نام شما، به تپش میفته.. اشک توی چشمامون میجوشه.. دستامون می‌لرزه.. آقاجون ما هرجا کم میاریم، به این فکر میکنیم که شیعه ی مولا باید مثل مولا باشه.. به همدیگه یادآوری میکنیم که بچه شیعه ای! پاشو از جات ببینم! اصلا بچه شیعه مگه غصه دار میشه؟ ما درد و غم هامونو میریزیم توی کوله مون، میاریم برای شما.. مولا جانم درددل داریم... ما رو بیار دم ایوون طلات قربونت برم.. +هرچقدر هم بخوام از اونچه در قلبم برات میگذره بنویسم، باز هم حق مطلب رو ادا نکردم.. تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل.. فقط اینکه غیرتم کُشت که معشوق جهانی.. همین