چو گل هر دم به بویت جامه در تن کنم چاک از گریبان تا به دامن تنت را دید گل، گویی که در باغ چو مستان جامه را بدرید بر تن من از دست غمت مشکل برم جان ولی دل را تو آسان بردی از من.. به قول دشمنان، برگشتی از دوست نگردد هیچ کس با دوست، دشمن تنت در جامه چون در جام باده دلت در سینه چون در سیم آهن ببار ای شمع اشک از چشم خونین که شد سوز دلت بر خلق، روشن مکن کز سینه‌ام آه جگرسوز برآید همچو دود از راه روزن دلم را مشکن و در پا مینداز که دارد در سر زلف تو مسکن چو دل در زلف تو بسته‌ست حافظ بدین سان کار او در پا میفکن حافظ شیرازی #طرح‌نوشت

ما هرکدوممون باید اینقدر قوی بشیم و در سطح بالا، قوی‌ و قدرتمندی از جامعه به لحاظ فکری، اعتقادی، رفتاری، خانوادگی، اجتماعی، مالی و غیره قرار بگیریم که وقتی خواستیم از چیزی یا کسی طرفداری و حمایت کنیم، به قدری قدرت، ارتباط و جاذبه داشته باشیم و به عبارتی رسوخ کرده باشیم در لایه‌های مختلف جامعه که بتونیم اقشار مختلف رو به سمت اون موضوع، شخص یا تفکر جذب کنیم.. #آینه

رو به راهم از کرم مرتضی علی..

یا علی! ذاتَت، ثبوتِ قل هو الله احد !

ببییین چی پیدا کردم تبلیغ انتخاباتی :))) + از اون روزا ۱۰,۱۱ سالی میگذره 🚬 #یادگاری

تک تک مطالعات، تجربیات و ارتباطاتی که در دوران دانشجویی برای خودتون میسازید، یه جایی از مسیر حرکتتون، دستتونو میگیره #آینه

شخصی از امام باقر پرسید: از کجا بدونیم لباسی که از بازار میخریم پاکه یا نجس؟ امام باقر فرمود: این طور سختگیری ها از خَوارج هست! خوارج از رویِ جهالت عرصه رو بر خودشون تنگ گرفتن... این در حالیه که دینِ اسلام ملایم تر و مُنعَطِف تر از اونه که اون ها میشناسن.. +ریلکس بندگی کنیم..

بدترین پیشنهاد و تصمیم برای کسی که فکر می‌کنید از شدت مطالعه‌ی کتب مبانی دچار ایده‌آل‌گرایی افراطی شده است و از عمل در میدان جا مانده درحالیکه به مطالعه‌ی کتاب عشق می‌ورزد و با آن زندگی می‌کند، این است که به او بگویید دیگر کتاب نخوان! اصلن بزرگترین ظلم در حق چنین کسی همین است که بشنود «دیگر #کتاب نخوان!» به او پیشنهاد کنید، رمان خوب بخواند.. با این تصمیم نه از فضا و برنامه‌ی مطالعاتی‌اش فاصله می‌گیرد و نه درگیر هم زدنِ مبانی‌ای می‌شود که هنوز فرصت نکرده است آن‌ها را حداقل برای یک‌بار در میدان اجرا کند و حتی او را از حقیقت‌گراییِ افراطی، به واقعیت‌گرایی نیز نزدیک میکند.. همیشه رمان خواندن، بهترین پیشنهاد است.. رمانِ خوب بخوانید :)

#رقعه + یکی از لذت‌ها، دیدن غروب خورشیده.. البته شاید حاوی مقادیری از غم هم باشه

با اقتباس از چاووشی عزیز: نه کار راحتی دارم نه مایلم به بیکاری:) درونِ ما تفاوت‌هاست تو مبتلا به درمانی و من دچارِ بیماری تو روز می‌شوی هر شب و صبح می‌شوی هرروز تو خوابِ راحتی داری..... #طرح‌نوشت