. آه حسین..... بمیرم برات ... + یه چهره‌هایی دست بچه‌هاشونو گرفتن این وقت صبح جمعه تو این گرمای شرجی اومدن مراسم شیرخوارگان حسینی که الله الله :)

آخ بیا کز عشق تو دیوانه گشتم وگر شهری بُدم، ویرانه گشتم..

اعزه پاشید برید هیئت برید مجلس امام حسین برید هرجا که پرچم زده‌ن برا آقامون و مشغولن به عزا.... بخدا که ما محتاجیم به حضور در بین عزاداران آقا... ما محتاجیم.. قلبمون محتاج تپیدن توی اون فضاست.. ریه‌هامون محتاج نفس کشیدن توی اون فضاست.. مغزمون محتاج آرامش اون اتمسفره.. بخدا که ظلمه در حق خودمون اگه این روزها خونه بشینیم.. بگردیم دنبال هیئات، مراسمات و حتی روضه‌های خونگی.. خودمونو برسونیم بهشون.. کی می‌دونه سال دیگه محرم زنده‌ایم یا نه؟ کی می‌دونه بازم فرصت داریم برای اینکه خودمونو به امام حسین برسونیم یا نه؟ کی می‌دونه بازم فرصت هست برای بخشیده شدن یا نه؟ کی می‌دونه کنار کدوم عزاداره که حاجت روا میشه؟ کی می‌دونه چای کدوم روضه رو حضرت زهرا دم کرده؟ بخدا باز شدن گره قلب و عقلمون دست امام حسینه.. اگه حس میکنیم دور شدیم، فقط با امام حسین میتونیم نزدیک بشیم.. اگه حس میکنیم قلبمون یخ زده، فقط با امام حسینه که میتونیم گرمش کنیم.. آخ حسین بمیرم برات...

. بگو به آقا بالاخره با روضه‌ات درست میشم... .

نبضم با غمِ تو میزنه اینم از کَرَمِ حسنه ..

با خوندن این پیام توی گروه اتاق عملمون یه جون از جونام کم شد :) ظرفیت جسمیم خیلی کمتر از قبل شده... #خدایا به ما وسعت بده .. +ما کادردرمانی ها قابلیت اینو داریم که از الان برای شیفتهای ماه دیگه‌مون هم خسته بشیم🚬 +این نیز بگذرد... + فقط شوق اربعین می‌تونه کمکم کنه که از این ماه سخت عبور کنم. سال گذشته من تا خود روز قبل از حرکت اربعین، لانگ بودم. روزی که ساعت یک نصفه شب از اربعین برگشتم هم شیفت صبح/شب بودم و همینطور بعدش پشت هم شیفت‌های سخت و فشرده بودم تا نبودنامو جبران کنه.. حتی جای نفس کشیدن هم نداشتم قبل و بعدش. میدونستم که قراره خیلی خسته بشم ولی شکر خدا که واله‌ایم..

زیبایی میبینم :) + یک تصویرِ پُر سکانس. .

پای غمت گیرم حسین .. آه حسین... + صلی الله علیک یا اباعبدالله

روضه‌ی مکشوف. + پسر چند ماهه‌اش بعد عمل گریه میکرد. نتونست طاقت بیاره و رفت روی تخت سرشو به آغوش گرفت. بمیرم برا دل رباب :) #طرح‌نوشت #اتاق‌عمل

از دیشب تمام ورودی های آب، یعنی تمام شاخه هایی که به سمت خیمه های اباعبدالله بود، بسته شد.. دیگه طرفای ظهر تو همین ساعات، تشنگی بر خیام چیره میشه.. عمربن حجاج برای ایجاد جنگ روانی از فرات به نزدیکی خیمه ها اومد و گفت: ای حسین! این فرات است که سگان و خوکان و گرگان از آن می‌نوشند، اما تو قطره‌ای از آن نخواهی نوشید تا آب گداخته جهنم را بنوشی... مظلوم آقای من... چندین بار اقدام به حفر چاه و چاله کردن اما آبی پیدا نشد.. عصر به حضرت عباس دستور دادند شبانه همراه ۵٠ نفر از افراد به فرات حمله کنید و اب بیارید..امشب عباس سقا میشه.... البته برخی منابع این اتفاق و تو روز عاشورا گفتن.. عباس بن علی، نافع بن هلال و شاهزاده حضرت علی اکبر مسئولیت گروه رو به عهده داشتن..

آاخ فهمیدند نامش علی‌ست بیشتر زدند ...

امام حسین هیچوقت نمیگفت سگِ زرد برادرِ شغاله! به عمرو بن قَرَظه که برادرش علی بن قَرَظه در سپاهِ دشمن بود، نگفت سگِ زرد برادرِ شغاله و پسش بزنه. او رو پذیرفت. چون هر کسی حال و باورِ خودشو داره. همه رو به یه چوب نَرونیم... #آینه