امروز نه آغاز و نه انجام جهان است ای بس غم و شادی که پسِ پرده نهان است
گر مردِ رهی، غم مخور از دوری و دیری دانی که رسیدن، هنرِ گامِ زمان است
تو رهروِ دیرینهی سَرْ منزلِ عشقی بنگر که ز خونِ تو به هر گام نشان است
آبی که بر آسود، زمینش بخورد زود دریا شود آن رود که پیوسته روان است
باشد که یکی هم به نشانی بنِشیند بس تیر که در چلهی این کهنه کمان است
از روی تو، دل کندنم آموخت، زمانه این دیده از آن روست که خونابه فشان است
دردا و دریغا که درین بازیِ خونین بازیچهی ایام، دلِ آدمیان است
دل بر گذر قافلهی لاله و گل داشت این دشت که پامالِ سوارانِ خزان است
روزی که بجنبد نفس باد بهاری بینی که گل و سبزه کران تا به کران است
ای کوه! تو فریادِ من امروز شنیدی دردیست درین سینه که همزادِ جهان است
از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند یا رب چه قَدَر فاصلهی دست و زبان است!
خون میچکد از دیده درین کنج صبوری این صبر که من می کنم، افشردنِ جان است
از راه مرو سایه ! که آن گوهر مقصود گنجیست که اندر قدمِ راهروان است
هوشنگ ابتهاج
#طرحنوشت
۲۱۱ روز باقی مانده :)
#اتاقعمل
سید فاقد الموسوی4_5837129403036866298.mp3
زمان:
حجم:
794.4K
صلی الله علیک یا اباعبدالله
درمانم ای طبیب گذشته است همچو عمر
زآن نسخه ام بپیچ که رو در کفن کنم
.
محمد سهرابی (معنی زنجانی)
4.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اربعین ، نیایید کربلا!
به کارهای واجبتان برسید!
نیازی به این سفر آمدن نیست