/چاه ذهن هم گهگاه نیاز به تلمبه دارد!/
سطر که پیش نمیرود، دست نمیکشم، تکرار میکنم، تلمبه میزنم تا دستم سرد نشود.
دیروز برای شکلدادن به استدلالی، دهپانزدهبار تندتند نوشتم: «شاید چون» تا اینکه ایده فواره زد و صفحه پُر شد.
شاید رازش همین باشد:
تلمبه زدن در چاه ناخشکیدنی مغز!
و تکرار، همان تلمبهی ذهن است.
انگار که وقتی چیزی را تکرار میکنی، او سعی میکند با هر تکرار، ابعاد جدیدی از چیز تکرار شده را کشف کند.
هر بار بخواهم روی موضوعی مسلط شوم و به جزییات آن آگاه، آن موضوع را بارها و بارها ارائه میدهم و دربارهاش مینویسم.
جالب اینجاست که در هر ارائه، نکات جدیدی به ذهنم رسیده و مدام به مجموع دادههای جمعآوری شدهام اضافه میکنم!
بله، معجزه ی تکرار و تلمبه!
#شبنامه
2.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواب نمیبَرَد مرا
یار نمیخَرَد مرا
مرگ نمیدَرَد مرا
آه... چه بی بها شدم!
عباس معروفی
اربعین امسال هم تموم شد
زیارت اربعینو هم خوندن
دیگه زینب رسید کربلا...
آه حسین ....
6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا روزِ حَشْر می شود بر حالِ ما گریست...
جاماندگانِ قافله ی اربعین شدیم...
مرتضی درویشی
+ فقط جامعه کبیرست که میتونه قلبمو آروم کنه..
«حرب لمن حاربکم» همیشه به معنای تفنگ به دست گرفتن نیست،
به معنای درست اندیشیدن، درست سخن گفتن، درست شناسایی کردن، دقیق به هدف زدن است.
بدانید وظیفه چیست،
بشناسید راهی را که باید بپیمایید.
اگر اینجور فکر و شناسایی و همت کردیم،
زندگی معنا و هدف پیدا میکند.
پول و مقام و قدرت و موقعیتهای اجتماعی حقیرتر از آنند که هدف زندگی انسان قرار بگیرد.
هدف زندگی، بندگی و رسیدن به خداست،
راهش هم فقط همین است:
سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم.
۱۴۰۳/۶/۴
#بیانات
سلام. زمان انتخاب رشتهست و خیلی پیش میاد که درباره رشته #اتاقعمل ازم بپرسن. سال گذشته طبق درخواست دوستانم در رائد، سعی کردم توضیحات کاملی رو دربارهی این رشته بدون جهتدهی خاصی ضبط کنم که از طریق لینک زیر بهش دسترسی پیدا میکنید.
لینکشو اینجا هم قرار دادم تا اگه کسی از اطرافیانتون هست که میخواد درباره جزییات کاری و فضای دقیق این رشته باخبر بشه، بهش معرفی کنید. به جرئت میتونم بگم که اگه اینو گوش بدن، دیگه هیچ سوالی براشون باقی نمی مونه و کامل با همهی جزییات رشتهی اتاق عمل آشنا میشن.🌱
قسمت اول:
https://eitaa.com/Raed_entekhab/138
قسمت دوم:
https://eitaa.com/Raed_entekhab/139
قسمت آخر:
https://eitaa.com/Raed_entekhab/146
راشِدون
سلام. زمان انتخاب رشتهست و خیلی پیش میاد که درباره رشته #اتاقعمل ازم بپرسن. سال گذشته طبق درخواست
.
به نظرم قسمت آخر تقریبا از دقیقهی ۱۷:۲۰ تا ۱۹:۳۵ مهمترین قسمتش بود که به درد همهی رشتهها میخوره :)
و همینطور از دقیقهی ۲۳:۰۴ الی آخر.
.
/هر کاری باید سر جای خودش انجام شده و تمام شود! /
تازه که وارد دورهی جوانی یا دانشجویی میشوی، همه اش دنبال این هستی که کلاسهایت را به بهانه ای بپیچانی! زیر بار تکالیف نمیروی و یا دقیقهی نود انجامشان میدهی! امتحانات را کنسل میکنی! بیشتر زمان را در ارتباط با دوستانت میگذرانی و مدام کارهایت را عقب می اندازی و یا به آخر نمیرسانی!
اما واقعا هر کاری باید سرجای خودش و در وقت خودش انجام شده و تمام شود و الا برای یک عمر مواجه میشوی با لحظاتی که با خودت میگویی اگر فلان کار را به انتها رسانده بودم الان در جایگاه متفاوت تری قرار میگرفتم!
اگر آن درس را بعد از کلاس فقط برای چند دقیقه مطالعه میکردم، الان نمرهی بهتری بدست آورده بودم و حائز رتبه ی علمی در دانشگاه میشدم!
اگر فلان زبان را در کلاسها جدیتر گرفته بودم و برایش وقت معینی میگذاشتم، الان به آن مسلط بودم و شاید موقعیت های شغلی بهتری را بابتش تجربه میکردم!
اگر عربی را همان موقع که کلاسش را ثبت نام کردم دقیق و منظم یاد میگرفتم، در اربعین امسال میتوانستم با آدمهای بیشتری ارتباط برقرار کنم و سهمی داشته باشم در انتقال فرهنگ، تمدن و تجربه!
اگر کلاس نویسندگی را با نظم بیشتری ادامه داده و تکالیفش را درست و به موقع انجام میدادم، الان شاید چند داستان نوشته بودم و درحال یادداشت کتابی بودم!
اگر سیر مطالعاتی فلان کتاب را با نظم بهتر ادامه میدادم، الان آن را تمام کرده و به محتوایش مسلط بودم!
اگر برای پایاننامهام زمان مشخصی در روز در نظر میگرفتم، خیلی زودتر از این حرفها تمامش کرده بودم!
اگر حفظ قران را با نظم در وقتی که شروعش کردم، ادامه داده بودم تا الان حافظ چند جز از قران میشدم!
اگر کلاسهای ورزشم را آن زمان که شروع کردم، مرتب و منظم در زمان خودش انجام میدادم، تا الان به تناسب و امادگی جسمی مدنظر رسیده بوده و ورزش حرفهای را اغاز میکردم!
و صدها ایکاش، اگر و حسرت دیگر!
اما انگار آدمی هرچه جلوتر می رود همه چیز را جدی تر میگیرد حتی مسئولیتها و نقشهای مختلفش را چون زمان برایش مهمتر میشود!
از جایی به بعد یاد میگیری که برای هرچیزی فقط قبل از آنکه شروعش کنی فرصت داری که تصمیم بگیری «انجامش میدهی یا نه؟»، «چرا میخواهی انجامش دهی؟» و «چگونه باید انجامش دهی؟»
اما وقتی شروعش کردی، دیگر جای هیچ پرسشی که بوی توقف مسیر بدهد نیست!
اجازهی شک و تردید نداری!
نمیتوانی برنامهریزی و نظم برای انجامش نداشته باشی!
یادت نرود که هرچیزی باعث شود پشت پا بزنی به برنامهات که با تفکر و مشورتهای بسیار تصمیمش را گرفتهای،
یقینا از ناحیه ی شیطان است
و تو حق نداری فضا را برای او باز کنی
تا بیشتر بتازد و از میدان عمل خارجت کند!
تو موظفی با صبر و استقامت به برنامهات و تصمیمت تا وقتی که به اتمام و نتیجه برسد، ادامه دهی!
ما توقف برای ارزیابی و استراحت داریم
ولی توقف برای پرداختن به شکها و تردیدها در کلیت برنامهای که در مسیر اهداف و رشدمان است، نه!
در میانهی راه هیچ جای شک و شبهه و تردید نیست!
سرعت گذشت روزگار انقدر زیاد شده است که تا به خودت بیایی 10 سال از عمرت گذشته است و تنها حسرت برای خودت جمع کرده ای!
یا کاری را شروع نکن!
یا اگر در نهایت
تصمیم به انجام کاری گرفته ای و شروعش کردی،
هرگونه شک و تردید در میانهی راه باطل است
منظم در زمان خودش انجامش بده،
با جدیت تا انتهایش برو
و کمترین حسرت را برای خودت باقی بگذار.
#رقعه
#برپا