eitaa logo
روزنوشتهای رسول محمدزاده
2.6هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
3.9هزار ویدیو
103 فایل
سخنرانی ها، نوشته ها و گزیده های د.رسول محمدزاده (موسس مدارس قرآنی آیات) تماس با بنده: @rasoul6236
مشاهده در ایتا
دانلود
عیدی کارمندان درمقایسه با سکه بهار آزادی از سال ۱۳۸۷ تاکنون: 🔹سال ۱۳۸۷: عیدی(۲۵۰ هزار تومان)، قیمت سکه(۲۳۱/۶۴۹ هزار تومان): ۱/۰۷ سکه 🔸سال ۱۳۸۸: عیدی(۳۰۰ هزار تومان)، قیمت سکه(۲۸۸ هزار تومان): ۱/۰۴ سکه 🔹سال ۱۳۸۹: عیدی(۳۱۸ هزار تومان)، قیمت سکه(۴۳۵ هزار تومان): ۰/۷۳ سکه 🔸سال ۱۳۹۰: عیدی(۳۵۰ هزار تومان)، قیمت سکه(۶۳۰ هزار تومان): ۰/۵۵ سکه 🔹سال ۱۳۹۱: عیدی(۴۰۲ هزار تومان)، قیمت سکه(۱/۳۲۵/۰۰۰ تومان): ۰/۳ سکه 🔸سال ۱۳۹۲: عیدی(۵۰۳ هزار تومان)، قیمت سکه(۱/۰۳۰/۰۰۰):  ۰/۴۹ سکه 🔹سال ۱۳۹۳: عیدی(۶۰۳ هزار تومان)، قیمت سکه(۹۴۶ هزار تومان): ۰/۶۴ سکه 🔸سال ۱۳۹۴: عیدی(۶۸۸ هزار تومان)، قیمت سکه(۹۳۶ هزار تومان): ۰/۷۳ سکه 🔹سال ۱۳۹۵: عیدی(۷۷۰/۵۰۰ تومان)، قیمت سکه(۱/۱۷۱/۰۰۰ تومان): ۰/۶۶ سکه 🔸سال ۱۳۹۶: عیدی(۸۴۷/۵۰۰ تومان)، قیمت سکه(۱/۵۷۳/۰۰۰ تومان): ۰/۵۵ سکه 🔹سال ۱۳۹۷: عیدی(۱ میلیون تومان)، قیمت سکه(۴/۱۸۰/۰۰۰ تومان): ۰/۲۴ سکه 🔸سال ۱۴۰۱: عیدی(۱/۸۰۰/۰۰۰ تومان)، قیمت سکه(۲۳/۵۹۵/۰۰۰ تومان): ۰/۰۷ سکه!!! حالا یه عده بیان بگن افزایش حقوق کارگران و کارمندان باعث تورم شده @rasooll_ir
10.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♻️ تذکر شهید بهشتی به اصلاح‌طلبان و اصولگرایان ما با اسم شما کاری نداریم لیبرال یا غیرلیبرال فقط در برابر محرمات الهی حساسیت داشته باشید... وقتی شما رییس یک اداره هستی، و در برابر تبعیض و ظلم و فساد و رشوه حساسی، در برابر فاصله حقوق و درآمد حساسی، در برابر کیفیت پوشش خانم‌های کارمند حساسی، در برابر روابط و طرز گفت و شنود خانم‌ها و آقایان کارمند حساسی و می‌کوشی همه را به راه عفت و پاکدامنی و تقوی و درستی بیاوری بالای چشم ما جا داری، ما با اسمت کاری نداریم.... [آقایان محترم! ما با اسم شما کاری نداریم. اسمتان اصلاح‌طلب باشد یا اصولگرا، اسم دولت شما انقلابی باشد یا اعتدالی، اسم مجلس شما انقلابی باشد یا واداده... فرقی ندارد ما با عمل شما کار داریم، آیا در برابر حرام‌های الهی حساسید؟!] @rasooll_ir
1.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥چرا جمهوری اسلامی از مسلمانان اویغور چین حمایت نمی‌کند؟! 🔺واقعیت این است که اویغورهای چین نیز مانند منافقین، یک گروهک تروریستی با پوشش اسلام هستند. 🔹️در این ویدئو می‌توانید گوشه‌ای از سخنان ربیعه قدیر، رهبر اویغورهای چین را که توسط مریم رجوی به همایش منافقین دعوت شده است، بشنوید‌. 🔸️ اویغور ها هم با پان ترک های ضد إيران رابطه عالی دارند. هم با صهیونیست ها و هم با تکفیری ها ⚠️اگر ایران یک دشمن همه جانبه داشته باشد اینها هستند ـــــــــــــــــــــــ پایگاه خبری صابرین نیوز↙️ 🆘@sabreenS1_official
4.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️‏آنچه که غرب بر جهان ما تحمیل کرده است! از دیدگاه یک عکاس ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔴 👇 https://eitaa.com/joinchat/3959554299C7b558c3f51
953.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ ناراحتی شبکه شایعه پراکنی سعودی از سازش آمریکا و اسرائیل با ایران قوی ! 🆔 @mohaverat1
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید... استاد عزیزم و مرد آسمانی من یادت هست آن روز را که ما 3-4 تا جوان جُعَلَّق با تو قرار گذاشته بودیم در کارگاه انس با قرآن مان در خیابان اسکو تا ببینیم این کاری که ما انجام می دهیم کار درستی است یا نه؟ و تو قبل از ما به قرار رسیده بودی و بی تکلف کنار خیابان ایستادی تا ما (مثل اساتید) از راه برسیم و جلسه را با هم شروع کنیم؟ راستش را بخواهی آن روز احساس کردم اولین استاد قرآنی هستی که بوی پیامبر می دهی. آن روز از تو یاد گرفتیم که استادی به ادا و اطوار نیست. یادت هست به ما گفتی این مسیری که شما می روید نزدیک ترین روش به روش پیامبر است و ما آن روز با این حرف شما داشتیم پرواز می کردیم؟ یادت هست روزی که برای طرح «عمومی سازی ترجمه قران» در پژوهشگاه خدمتت رسیدم و شما هم چقدر کریمانه پذیرایی کردی؟ یادت هست اسم آن طرح را «صراط» گذاشتی؟ و گفتی چون کوتاه ترین راه برای فهم زبان قرآن است؟ امروز دانش آموزان زیادی ددارند زبان قران را به همان روش یاد می گیرند. همان روشی که نامش را صراط گذاشتی. (جستجو کنید: صراط زبان قرآن مدرسه آیات) یادت هست پیش نویس چاپ نشده کتاب «زبان قرآن» ت را دادی و قرار شد بخوانم و در پایان نامه ام استفاده کنم؟ آن روز یاد گرفتم این عادات و آدابی که تحت عنوان شیوه علمی و ارتقا و... بین دانشگاه ها و اساتید رایج شده، نه علم است و نه علمی! چقدر تو «قرآن طور» بودی! با آن که ملاقات هایمان کمتر از انگشت های یک دست است، ولی احساس می کنم مسیر من و امثال من را بسیار تغییر و تحول داده ای روحت شاد معلم حقیقی قرآن . @rasooll_ir
هدایت شده از صابرین نیــوز
6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴تا فاصله ی ده مایلی تمام ماهی ها در اوهایو مردن و آب شرب ۵ میلیون نفر مسموم شده . ⚠️ببینید بی بی سی چند تا خبر برای این موضوع و موضوع مسمومیت مدارس قم نوشته ـــــــــــــــــــــــ پایگاه خبری صابرین نیوز↙️ 🆘@sabreenS1_official
بسم الله الرحمن الرحیم لَقَد مَنَّ اللَّهُ عَلَى المُؤمِنينَ به یقین منت گذاشت خداوند بر مؤمنین إِذ بَعَثَ فيهِم رَسولًا مِن أَنفُسِهِم آنگاه که برانگیخت پیامبری از خودشان يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ که تلاوت کند آیاتش را وَ يُزَكّيهِم و پاکیزه شان کند وَ يُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ و به ایشان کتاب و حکمت بیاموزد وَ إِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ و همانا پیش از آن در گمراهی آشکار بودند سوره آل عمران آیه 164
✍️ : برای دکتر الف ، از نزدیکانم «دکتر ما» یکی از اتفاقات خاص زندگی من است. وقتی رتبه کنکورش اومد، می توانست به راحتی پزشکی دانشگاه آزاد بخواند ولی خوب نخواست. رفت یک رشته خیلی خاص در یک شهر دیگر خواند. کنار بچه هایی که رتبه شان 4-5 برابر او بود. و همین طور فِرت و فِرت واحدها را پاس کرد و تا دکتری رفت بالا... (البته در غربت یک شهرستان دیگر) راستی یادم رفت بگم، سال 88 جزو کسانی بود که فکر می کرد باید داد و بیداد کنه و رای پس بگیره. فکر کنم دو سه باری هم در راهپیمایی های جنبش سبزی ها شرکت کرد. کلاً حال خوبی از نظام و انقلاب نداشت و فتنه سبز هم هیزمش را چند برابر کرد و هم جرقه را برای او و خیلی های دیگر زده بود. بگذریم... برگردیم به دکتری... از بس این پسر خوب بود، استاداش حالشون یه خورده بد شده بود. بهشون اشکال می کرد، کارایی می کرد که اونا بعد 20-30 سال هیات علمی نکرده بودند. برای همین... امان از قابیل! امان از برادران یوسف! بنا کردند به اذیت کردنش. اونم که از همه جا حالش بد بود، دکتری و رشته اش را ول کرد رفت. کجا؟ بهشت شداد ! آمریکا اونجا هم زود اپلای اونو پذیرفتند و رفت یه رشته دیگه رو از اول خوند! همه چیز از اول! خدایا چقدر این پسر اعصاب داره اوایلش خیلی خوشحال بود، از دانشگاهشون، از موقعیتش، از استادش و خلاصه از همه چیز ولی این فقط اوایلش بود! یعنی دو سه ماه که گذشت، تعریف هاش از دانشگاه و استاد و همکلاسی ها و امریکا و... عوض شد. می گفت تازه فهمیدم معنای «بردگی» رو و ایضاً معنای «حرامزادگی» را می گفت آمریکایی ها به بقیه ملل نگاهی ما بین انسان و حیوان دارند. ما را تقریباً آدم نمی دانند. البته نه فقط دولتشون، بلکه تمام سیستم های اداری شون، و نه تنها اونها، بلکه بسیاری از مردمشون. یه نگاه کاملاً از بالا به پایین! ارباب و رعیت. کدخدا و فَعلِه! از بلاهایی که سر سرخپوست ها آورده بودند می گفت و از چگونگی بنا کردن این ساختمان های بلند و البته این تمدن وحشی. از استعمار فرانو می گفت از بی شرفی و نامردی صاحب خانه دائم الخمرش که نزدیک بود او را به کشتن دهد. از همکلاسی امریکاییش که زحمت 1.5 سال پژوهش او را دزدید و بدلیل امریکایی بودن، هیچ وقت نتوانست کاری کند و حتی استادش هم که غیرامریکایی بود بهش پیشنهاد داد برای زنده ماندن بهتر است مثل بچه آدم سرش را بیندازد پایین و شتر دیدی ندیدی! حتی نتوانست یک داد بزند. اما هنوز هم دل خوشی از نداشت دیگر بدش را نمی گفت، البته خوبش را هم نمی گفت... بگذریم امشب دوباره بعد از چند ماه با «دکتر ما» صحبت می کردم. خدایا چقدر عوض شده بود. از من انقلابی تر می گفت دم جمهوری اسلامی گرم که زده دهن اینا را... می گفت دم آخوندا گرم عقل کردند و صنایع موشکی را درست کردند تا بتونیم با اینا از موضع برابر حرف بزنیم می گفت در این مدت در زمان های فراغتش فقط تاریخ خوانده است و خیلی چیزها گیرش آمده از این تاریخ می گفت در طول تاریخ مان هر وقت دیده اند ما داریم جون می گیریم، صندلی را از زیر پایمان کشیده اند ولی این بار فرق کرده و ما بلدیم از خودمان دفاع کنیم از او سوال کردم به ایران برمی گردی؟! با آن حال هوای جدیدش منتظر بودم جواب مثبت محکمی بدهد ولی با کمال تعجب گفت احتمالاً نه با ناراحتی پرسیدم پس چرا؟! گفت می خواهم این بیگاری که 5 سال گذشته از من کشیده اند را جبران کنم و لا اقل پولی ازشون بدست بیارم. از حرفهایش این را می فهمیدم که احساس می کرد این راه که رفته، برگشت پذیر نیست. راهی به قیمت جوانی و استعداد کم نظیرش. مثل کسی بود که انگار 5 سال وسط جهنم زندگی کرده و دانه دانه خار و خاشاک جمع کرده و همان جا یعنی درست وسط جهنم لانه ای از چوبهای نازک ساخته باشد که آتش او و لانه را نسوزاند. اگر روزی در جهنم را باز کنند، نه جرات رفتن به بهشت و خانه سازی دوباره را دارد و نه جسارت دل کندن از خانه جهنمی
دوباره پرسیدم: خوب اینجا که اگر در مغازه پدرت می ایستادی که بیشتر در می آوردی! یا می رفتی با سرمایه اش ساختمان می ساختی یا... خنده تلخی کرد و با سر تکان دادن حرفم را تایید کرد. انگار که می خواست بگوید دیگر برای این حرفها دیر شده است. دلش پر بود از بروکراسی بی صاحب اونجا. چندد بار گفت : الهی قربون کشور خودمون. اینجا یه کار اداری چقدر پدر درمیاره دلش پر بود از بی صاحب بودن بیمارستان ها و درمانگاه هایشان از صنعت بی شرف و استعمارگر بیمه از 3-4 بار کوید گرفتن. که فقط رفت بلوز و لباس گرم گرفت و خودش را در خانه حبس کرد و با بدبختی چند داروی خیلی معمولی خورد. تلخ تر این که آخرین باری که کوید گرفت، همین هفته قبل بود که کامل از پا درش آورده بود. حالم از حال تلخش ناخوش شد. کاش با او صحبت نمی کردم. بهترین دهه عمرش را برای «دکتری» ای گذراند که همه چیزش را از او گرفت. آرزویش امریکایی بود که رشته ی همه آرزوهایش را به 5 سال پنبه کرد. او فقط یک چیز را خوب فهمیده بود. نظرش راجع به این کلمات کاملاً عوض شده بود: «استکبار» ، «استعمار» ، «آمریکا» ، «دشمن» ، «انقلاب» ، «ایران» ، «خمینی» ، «آقا» امشب احساس می کردم او از 22 بهمن ما، «مرگ بر آمریکا» تر است. ولی حیف شاید دیگر هیچ وقت برنگردد. @rasooll_ir
الان مشغول مطالعه مقاله ای بودم راجع به امام حسن مجتبی ع ، دیدم ظاهراً حضرت بیش از 20 بار حج مشرف شده اند. نمی دانم چرا ناخودآگاه یاد حرف چند روز پیش یک جوان هیأتی افتادم که با افتخار می گفت اگر صد بار هم کربلا بروم سیر نمی شوم ولی اصلاً دلم نمی خواهد حج و مکه بروم ! من نمی دانم این نوع دین دداری از کجا در اومد ولی مطمئنم فضای کلی هیات ها ، منبری های کم مایه و مداحان جو گیر در این قسم نا فهمی ها سهم بسزایی دارند.