درباره آقای صدیقی ، ازگل و یاشار سلطانی #رسول_محمدزاده بقلم یک قاضی #مقاله_سوم : #فساد_صدیقی؟ اصل داستان چه بود: هیئت امنای حوزه علمیه امام خمینی ازگل که رئیس آن حاج آقای صدیقی است به شخصی ماموریت داده اند موسسه‌ای آموزشی وابسته به حوزه علمیه امام خمینی ازگل ثبت نمایند تا این موسسه مدارسی را برای آموزش دانش آموزانی را که می‌خواهند در آینده به حوزه علمیه بیایند ایجاد کند. علت ایجاد چنین موسسه‌ای این بوده است که اولاً وفق مقررات جاری حوزه علمیه نمی‌تواند دانش آموزان راهنمایی و دبیرستان را آموزش داده و به آنها مدرک تحصیلی بدهد. ولی اگر یک موسسه دارای شخصیت حقوقی مستقل ولی وابسته و متعلق به حوزه علمیه ایجاد کند آن موسسه هم می‌تواند مدارسی را مانند مدارس غیرانتفاعی ایجاد کند و حتی از امکانات آموزش و پرورش استفاده کند. بر همین اساس هیات امنای حوزه به شخص مورد نظر (جواد عزیزی) ماموریت و نمایندگی می‌دهد که برای این منظور یک موسسه دارای شخصیت حقوقی مستقل ولی وابسته و متعلق به حوزه علمیه ایجاد کند و قرار بوده این موسسه به صورت هیئت امنایی اداره شود. ولی شخص مورد نظر به جای این کار ، یک موسسه ایجاد می‌کند که به صورت شرکت سهامی است و به جای اینکه مالکیت آن متعلق به حوزه علمیه باشد متعلق به سهامداران (از جمله حاج آقای صدیقی و فرزندان ایشان و تعداد دیگری از افراد) است. آقای جواد عزیزی که خودش یکی از سهامدار این موسسه است. برای اینکه آقای صدیقی از نحوه مالکیت این موسسه و سهامداران آن مطلع نشود. اساسنامه این موسسه را خودش قبل از انتقال ملک حوزه علمیه به آن موسسه تنظیم کرده و امضا آقای صدیقی رئیس هیئت امنای حوزه و امضا آقای محسنی مدیر حوزه را در ذیل این اساسنامه جعل می‌کند و اساسنامه را به اداره ثبت می‌برد و چون نمایندگی داشته همان اساسنامه شرکت را ثبت می‌کند. بنابراین حاج آقای صدیقی اصلاً از اینکه موسسه را اینگونه ثبت کرده اند اطلاع نداشته است. بعد از ثبت موسسه از آقای صدیقی به عنوان رئیس حوزه علمیه امام خمینی ازگل می‌خواهد که مقدار ۴۲۰۰ متر از زمین‌های مربوط به حوزه علمیه امام خمینی را به نام موسسه برای انجام امور آموزشی نوجوانان منتقل کند. آقای صدیقی هم با این ذهنیت که موسسه مذکور دارای شخصیت حقوقی مستقل ولی متعلق به حوزه علمیه امام خمینی است با خیال راحت به دفتر اسناد رسمی مراجعه می‌کند و این ملک را از حوزه علمیه به این موسسه منتقل می‌کند، غافل از اینکه این شخص متقلب به خاطر منافع شخصی خود، اساسنامه این موسسه را به نحوی تنظیم کرده که ۲۴ درصد از سهام موسسه به خودش تعلق دارد و مقداری از آن به آقای صدیقی و فرزندانشان تعلق گرفته است. آقای صدیقی قسم می‌خورند که به هیچ وجه اطلاع نداشتند که اساسنامه موسسه به نحوی تنظیم شده که مقداری آن متعلق به ایشان و فرزندانشان می‌باشد. اینکه آقای ارفع می‌گویند بعد از اینکه ملک به نام موسسه شده اساسنامه آن تغییر پیدا کرده این اشتباه است. این بیانات متفاوت موجب تناقض می‌شود و مشکلات را بیشتر خواهد کرد. لطفاً اگر به آقای ارفع دسترسی دارید موضوع رو به ایشان منتقل کنید. حاج آقای صدیقی و مدیران موسسه قبل از افشاگری این قضیه توسط یاشار سلطانی، از این قضیه مطلع می‌شوند و بلافاصله جلسه فوق العاده تشکیل می‌دهند و طی صورت جلسه‌ای از کلیه افرادی که سهامدار هستند سلب مالکیت می‌کنند ولی آقای یاشار سلطانی قبل از اینکه ملک در دفتر اسناد رسمی به نام حوزه برگردد اقدام به افشاگری می‌کند و همه موضوع را نیز بیان نمی‌کند. به همین خاطر حاج آقای صدیقی علیه شخصی که نمایندگی داشته و کلیه افرادی که عامدا با این شخص همکاری داشته اند شکایت و اعلام جرم نموده و از دادستان تهران خواسته که آن شخص و همدستان او را حتی اگر فرزندان آقای صدیقی هستند به اتهام جعل و خیانت در امانت تحت تعقیب قرار دهند. آقای ارفع چند مشکل به مشکلات آقای صدیقی اضافه کرد. گفتند موسسه ثبت شده خواسته کار تجاری بکند در حالی که اینگونه نیست. گفتند آقای صدیقی کار اقتصادی می‌کند در حالی که ایجاد حوزه علمیه و موسسات وابسته به آن و پیگیری کارهای مالی ضروری مربوط به حوزه علمیه کار اقتصادی نیست. منظور از کار اقتصادی که رهبر معظم انقلاب ائمه جمعه و روحانیان را از آن منع کردند کارهای اقتصادی غیر مرتبط با وظایف آن‌هاست اینکه ایشان می‌گویند از اساسنامه موسسه اطلاع نداشته‌اند کاملاً صحیح است. تنها اشتباه حاج آقای صدیقی این بوده است که به شخصی که به او خیانت کرده اعتماد نموده که البته این اشتباه ممکن است از هر کسی سر بزند خصوصاً کسانی که دارای مشغله فراوان هستند و چاره‌ای جز اعتماد به دیگران برای انجام کارها ندارند. الان هم که با پیگیری‌های ایشان مالکیت ملک مذکور بدون هرگونه دخل و تصرفی رسماً به حوزه علمیه برگشته و سند آن به نام حوزه علمیه می‌باشد @rasooll_ir

کسی که این #حدیث رو بشنوه، تا آخر عمر، نماز اول وقتش ترک نمیشه! @rasooll_ir

از خود موشک ها مهمتر شلیک موشک ها بود... این است که ورق تاریخ برمیگردد! @rasooll_ir

۱۷ دقیقه ای که چارچوب تحلیلی متفاوتی درباره انتقام ایران از اسرائیل ارائه میکند پاسخ مقتدرانه ایران به اسرائیل نشانه مهمی از تغییرات پر سرعت نظم‌ جهانی بود. نظمی که روز به روز متزلزل تر میشود و معادلاتش تغییر میکند. در قسمت ۹۵ برنامه حافظه تاریخی ایرانی، امیرحسین ثابتی برخی از ابعاد اتفاق مهم ۱۴ آوریل را تشریح کرده و ضمن اشاره به راهبرد غلط "تله تنش" در سالهای گذشته، اظهارات برخی از بلندگوهای داخلی اسرائیل در ایران را بازخوانی کرده که کارویژه شان تزریق هراس از انتقام از اسرائیل بود. ثابتی در ادامه ارتباط پاسخ ایران به رژیم صهیونیستی و اتفاق مهم ۷ اکتبر با تغییرات نظم جهانی را بررسی کرده و در نهایت به معرفی یک کتاب جدید از الکساندر دوگین، مشاور پرنفوذ پوتین پرداخته است. 🔹برای پایین آوردن حجم فیلم کیفیت آن کم شده اما اگر خواستید فیلم را با کیفیت اصلی ببینید از اینجا اقدام کنید. 🔹برای تهیه کتابی هم که در این قسمت معرفی شده از اینجا اقدام کنید. 🔻برای مشاهده قسمت های قبلی برنامه نیز از اینجا عضو کانال شوید.

💥 جلسه دفاعیه فرمانده سنتکام در برابر کمیته نیروهای مسلح در کنگره آمریکا 👈با موضوع حمله ایران به رژیم صهیونیستی ✅ببینید چگونه از قدرت ایران سخن می گوید @rasooll_ir

#رسول_محمدزاده: دیروز یکی از والدین مدرسه که اتفاقاً از دوستان قرآنی و فرهنگی خوبم هستند، پرسیدند چطور شما که برای جلسه انفرادی با اولیائی که قصد گفتگو با شخص خودتان را دارند، وقت ندارید ولی روزی چند تا مطلب در کانال منتشر می‌کنید؟ 😏 بهشون گفتم هفته ۲۰ تا ۲۴ ساعت کلاس دارم پس در طول روز عموماً نمی‌توانم وقتی برای جلسه بگذارم و بجز دوشنبه‌ها صبح تا ظهر که معمولاً برای کارهای اداری کنار گذاشته ام، وقت دیگری که بشود یک ساعت اقلاً بدون فراغت گذاشت، ندارم. البته نه این که نشود، می‌شود ولی به هر حال ۷۳ همکار داریم، اگر هر کدام‌شان بطور میانگین در ماه بخواهند نیم ساعت حضوری یا مجازی صحبت کنند با بنده، یا من کاری با آنها داشته باشم، میشود روزی یک ساعت ربع. یا از این ۵۰۰ دانش‌آموز، هر کدام در ماه بطور میانگین ۱۰ دقیقه وقت لازم باشد، می‌شود روزی حدود ۱.۵ ساعت. بارها بین دو راهی «تدریس» و «رضایت و گفتگو با خانواده‌ها» مانده‌ام ولی وجدانم می‌گوید وقتی یک نفر می‌تواند معلم خوبی باشد، اسراف است اگر کار دیگری کند. اداره ها را هم اضافه کنید: اداره آموزش پرورش منطقه، اداره کل، وزارتخانه و کلی بخشنامه و تماس که معمولاً در طول هفته بیش از ۴_۵ تماس می‌شود. بیمه، مالیات، شهرداری، اداره آب، برق، مخابرات و کلی جای دیگه در طول یک سال بارها و بارها مراجعه لازم است و جز خودم جوابگوی کسی دیگر نیستند. سر و کله زدن با مالکان مدرسه‌ها که آن هم البته موسمی و فصلی است ولی کار ویژه بهار و تابستان ماست. و جلسات ثابت کانون مدارس اسلامی و شورای مستقلین، شورای معارف مدارس جامعه تعلیمات اسلامی، شورای قران کانون مدارس و... که اونها هم تقریبا ماهی ۵_۶ جلسه می‌شود. و تولید محتوای دروس معارفی که هیچکدام از آنها تا کنون یک خط بدون حضور خودم پیش نرفته و البته راجع به سایر دروس هم عضو فعال گروه های تولید محتوای مدرسه بوده‌ام تا رویکرد کلی مدرسه در دروس دیگر حفظ شود. (که البته این هدف کامل محقق نشد) در واقع اگر بخواهم بترتیب بگویم، من در مدرسه آیات: ۱. اول تئوریسین هستم و دکترین آیات را می‌نویسم. هم نیاز به مطالعه دارد و هم جلسات ثابت (مثلاً همین ۵شنبه جلسه دارم) ۲. مولف و مسوول اصلی تولید محتوا و تالیف کتاب ها و جزوات ۳. معلم دروس معارفی (بیش از ۲۴ ساعت) ۴. مدیر مدرسه ۵. موسس مدرسه چه باید کرد؟ بارها و بارها شده است که آدم‌هایی را جای خود گذاشته‌ام و نتایج اصلاً رضایت‌بخش نبود. گر چه با توسعه مجموعه و بالاتر رفتن سن و کم شدن توانم، لابد به تربیت نیرو و جایگزین کردن آدمها با خودم هستم خوب سوال را هنوز جواب نداده ام چطور وقت می‌کنم در فضای مجازی چرخ بزنم و مطلب بگذارم؟ اولاً همان طور که خودتان کانال را رصد می کنید مدتهاست نتوانسته ام تولید محتوا داشته باشم. نه چند خط مطلب و نه چند دقیقه صوت و ویدئو و این یعنی اصلی‌ترین چیزی که وقت می‌خواهد را نمی‌توانم. از طرفی به هیچ وجه امکان و وقت تماشای تلویزیون را ندارم. چون سه چهار ساعتی که در خانه و خانواده هستم، بجز تلفنهای ضروری، هیچ کار دیگری انجام نمی‌دهم. اما بالاخره نمی شود ندانم مملکت چه خبر است. طبعا ورودی اطلاعات و اخبار من از همین کانال های ایتاست. معمولاً پرتی‌های وقتم در ایتا هستم. مثل الان که من و زینب خانمم منزل هستیم و روی پایم خوابیده تا این مطلب را بنویسم. خوب آسان ترین کار که فوروارد مطلب است، را که می‌توانم. بسیاری از دوستانی که در این کانال هستند، از جمله مهمترین مئاخذ اخذ ورودیهایشان همین کانال است. جفا می‌دانم آنچه خوب است را برای آنها نفرستم و لو در زمان یک ربع استراحت بین کلاسها همزمان با ناهار خوردن یا حتی بین جلسات غیرمفید که آدم ها شروع می کنند به حرف تکراری زدن و البته شبها موقع خواب خصوصا شبهایی که از خستگی یا از نسکافه و قهوه خوردن بدخواب میشوم یا... داستان این کانال روزنوشتها هم از این قرار است. وجدانم حالش بد می شود اگر پرتی‌های وقتم را به بطالت بگذرانم. از اول این طوری عادت کرده ام. می گویم شاید این یک مطلب راه را برای ۱۰ نفر باز کند و اگر نکنم، مضایقه کرده ام. شما چه گونه فکر می کنید. به نظرتان کار درست تر چیست؟ شما هم به من @rasoul6236 نظر بدهید. #پانوشت: راستی بالاخره بعد از ۲۵ دقیقه زینب خوابش برد. و من الان سر میز صبحانه ام. تنهای تنها نیم ساعت دیگه هم کلاسهایم شروع میشود. برنامه سه شنبه هایمان این طور بوده. صاحاب مال (مامان زینب خانوم) هم کلاسهای این ترم شون یکشنبه سه‌شنبه است. خانم شاغل داشتن را هم به موارد فوق اضافه فرمایید #رسول_محمدزاده

نظرات متنوع شما

سکانس های واقعی از هفت سر اژدها این روزها شاهد پخش سریال *هفت سر اژدها* از شبکه۳ تلويزيون هستیم. در این فیلم بخش هایی واقعی این پرونده را مشاهده می کنید اعترافات عباس یزدان پناه درباره مهدی هاشمی بهرمانی @rasooll_ir