eitaa logo
مکتبة نفس الرسول المصطفی
1.9هزار دنبال‌کننده
663 عکس
0 ویدیو
23 فایل
|مکتبة نفس الرسول المصطفی مکتبة تخصصیة في العقائد والتاریخ وعلوم الحدیث والرجال والتراجم| |مجالی برای معرفی جدیدترین کتب منتشر شده در حوزه مطالعات اسلامی و دین‌پژوهی|
مشاهده در ایتا
دانلود
🎯 پوچی چیست؟ وقتی که یک دانشجوی ناتوان از خواندن باید مقاله‌ای بنویسد   🔴 بسیاری از استادان دانشگاه غم بزرگی دارند که معمولاً از آن حرف نمی‌زنند: وقتی دانشجویان به شکل روزافزونی کتاب ‌و درس را کسل‌کننده و بی‌فایده می‌دانند، دیگر درس‌دادن چه ارزشی دارد؟ گاهی اوقات استادها خودشان را مثل سیزیف می‌دانند که مجبورند کاری تکراری را بدون هیچ انگیزه و اثری انجام دهند. رابرت زارتسکی استادی که سال‌هاست در دانشگاه هیوستون فلسفۀ اگزیستانسیالیسم درس می‌دهد، وقتی جستار «افسانۀ سیزیف» اثر آلبر کامو را سر کلاس تدریس می‌کرد، به شدت درگیر این پرسش وجودی شد که «آیا درس‌دادن پوچ نیست؟» 🔴 زارتسکی دلش می‌خواست دانشجویانش با کتاب‌های واقعی سر کلاس بیایند، اما وقتی نسخه‌های الکترونیک یا کپی‌های چندصفحه‌ای در دسترس است، آیا به همراه آوردن کتاب‌های کاغذی سنگین، کار بیهوده‌ای نیست؟ 🔴 اما مسئلۀ واقعی، این نیست که این دانشجوها کتاب همراه داشته باشند یا نه. مسئله این است که آیا اصلاً می‌دانند با کتاب چه باید بکنند یا نه. امروزه بسیاری از جوانان با حسی که نسل‌های قبلی هنگام کتاب‌ خواندن داشتند، بیگانه شده‌اند. کتاب برای آن‌ها همانقدر معنادار است که برای مادرِ بی‌سواد کاموی جوان داشت: چیزهایی جاگیر، گران و درک‌نشدنی. آیا کتاب‌ها برای دانشجویان حکم همان سنگی را ندارد که سیزیف با خودش به بالای کوه می‌برد؟کاری که از سر اجبار انجام می‌دهند ولی در پایان ترم از صفحۀ روزگار پاک می‌شود؟ 🔴 تأثیر این بیگانگی با «خواندنِ عمیق» را بهتر از همه‌جا می‌توان در مقالات دانشجویی دید: سیلی از کلمات که به شیوه‌ای دادائیستی در جمله‌های طولانی و بندهای بی‌سروته چپیده‌اند و با انبوهی از غلط‌های نگارشی تزیین شده‌اند. 🔴 از نظر کامو پوچی وضعیتی نیست که جدای از ما وجود داشته باشد؛ پوچی وقتی رخ می‌دهد که حقیقتی عریان و واقعیتی محرز به هم برخورد می‌کنند. مثل وقتی که در جست‌وجوی معنا به جهانی صامت می‌رسیم، یا مثلِ وقتی که یک دانشجوی ناتوان‌ازخواندن باید مقاله‌ای بنویسد. به همان شدت، وقتی استادی که دلبستۀ خواندن است به جهانی می‌رسد که دانشجویان در آن فقط می‌شنوند نیز پوچی رخ نشان می‌دهد. کامو می‌گفت پوچی زیرک‌ترین انسان‌ها را به زجرکشیده‌ترین انسان‌ها بدل می‌کند و زارتسکی این زجر را بارها سر کلاس کشیده بود. 🔴 آیا راهی برای بیرون‌رفتن از این پوچی وجود دارد؟ سیزیف برآمده از حکمت دوران هومری بود. اما حکمتی قدیمی‌تر راهگشای زارتسکی شد. حکمتِ رامشگران باستانی که افسانه‌هایشان را بداهه می‌سرودند و متناسب با حال شنودگان تغییرش می‌دادند. 🔴 حالا پس از سه هزار سال، آیندۀ نزدیک شبیه گذشته‌های دور به نظر می‌رسد. دانشجویان امروزی اگرچه در خواندن ضعیف‌اند، فرهنگِ شفاهی آنلاین آن‌ها، مثل رامشگران باستانی، پاسدارِ لحظه‌هاست. این فرهنگ شفاهی به‌جای اینکه با جمله‌ها و معناها کار کند، با احساسات و میم‌ها و ویدئوها کار می‌کند. حتی وقتی به سیزیف می‌رسد، به‌اشتراک‌گذاشتن یک میم دربارۀ او را به خواندن مقالۀ کامو ترجیح می‌دهد. آیا بالاخره استادها هم باید به این روند تن بدهند و به جای چسبیدن به متن‌ها، به فرهنگ شفاهی دانشجویان بپیوندند؟ 📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «حالا که کتاب‌ها را کنار گذاشته‌ايم، آيا به فرهنگ شفاهی دوران باستان بازمی‌گرديم؟» که در بیست‌وسومین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۲۲ تیر ۱۴۰۱ در وب‌سایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ رابرت زارتسکی است و محمد ابراهیم باسط آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وب‌سایت ترجمان سر بزنید. 📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید: B2n.ir/k38683 https://t.me/tarjomaanweb/14548
📚 مقتل شناسی (اصول، تاریخچه و راه‌های دستیابی به مقاتل)، چاپ ۱۴۰۳ 📚 رد آتئیسم (خدا گریزی در ترازوی نقد)، چاپ ۱۴۰۳ https://eitaa.com/rasullib
❇️ شمرِ ملّی/شمرِ کوفی! شمر سال‌های پایانی دوره قاجار که بود؟ ✍🏼 وام گرفتن از مفاهیم دینی و وقایع تاریخی که مرتبط با دین و آیین جمعی است و در اذهان مردم مقدس تلقی می‌شود مسئله‌ای است که سالیان اخیر در ادبیات سیاسی و اجتماعی ایران بسیار پررنگ‌ و رشد چشمگیری داشته است. گروه‌های مختلف به جهات و نیّات مختلف، وقایع تاریخی مرتبط با دین را با صورتی جدید عصرسازی کرده و به نوعی دنبال تشابه‌سازی آن واقعه با اتفاقات روز هستند. از سوی دیگر برخی هم هرگونه تشابه را باطل دانسته و تلاش برای تنویر و روشن کردن حق و باطلِ امروزین را نیازمند وام گرفتن از مفاهیم و مقدسات دینی نمی‌دانند و ایجاد تناظر میان وقایع حال و گذشته را روشی صحیح برنمی‌شمارند. به هر روی هر گروه پشتوانه معرفتی و فکری خود را داشته و تلاش می‌کند از تاریخ و متون مقدس آنگونه که صحیح می‌پندارد الگوگیری نماید. در این میان واقعه دردناک کربلا را می‌توان پربسامدترین اتفاقی دانست که تلاش شده با تفاسیر مختلف از آن بهره‌برداری و با روزآمد یا متوقف کردن هویت فکری و رفتاری شخصیت‌های آن به دنبال طرحِ شیوه عبرت‌گیری یا قرائت صحیح از آن باشند. 🔸این تشابه و قرین‌سازی مفهومی از وقایع تاریخی را نباید منحصر به سالیان اخیر دانست و ظاهراً تولد این ادبیات و چنین امری را می‌بایست در قرون گذشته پی‌جویی کرد. 🔹بنیاد موقوفات مرحوم افشار اخیراً کتابی را به کوشش و تحقیق سرکار خانم رقیه فراهانی چاپ کرده که در آن اشعار منتشره در نشریات دوره قاجار جمع‌آوری شده است. اشعار چاپ شده در نشریات آن دوره را می‌توان آینه‌ای (نه چندان کامل) از تحولات سیاسی و اجتماعی سال‌های نیمه دوم سده ۱۳ شمسی دانست که به وضوح بخشی از دغدغه‌های جامعه و طبقه روشن‌فکر در آن نمایش داده می‌شود. 🔸یکی از این اشعار بحر طویلی است که در شماره ۸۱ نشریه " ایرانِ‌نو" در سال ۱۳۲۹ هجری قمری مطابق با ۱۲۸۹ شمسی به چاپ رسیده است‌ و در آن حامیان سیاست‌های انگلیس و روس و این دو کشور را شمرِ ملّی دانسته و تابعانِ دین فروش آنان را که توجیه‌گرِ این افراد و سیاست‌ها هستند شریح قاضیِ وقت معرفی می‌کند! متأسفانه نامی از شاعر این بحر طویل ذکر نشده اما بر اساس آنچه که در نشریه آمده این شعر ابتدا در نشریه "پروانه" که در اصفهان طبع می‌شده به‌ مناسبت عاشورای (احتمالاً) همان سال منتشر می‌گردد و سپس نشریه " ایرانِ‌نو" نیز آن را در شماره ۸۱ خود چاپ می‌کند. قابل ذکر است که نشریه ایرانِ‌نو در آن سال‌ها با مدیریت سیدمهدی افجه‌زاده (افجه‌ای) و صاحب امتیازی ابوضیاء (سیّد محمّد شبستری) انتشار می‌یافته و از سال دوم انتشار تبدیل به ارگان رسمی حزب دموکرات می‌گردد. بحر طویل مذکور با این توضیح آغاز می‌شود: "پروانه که چندی است در اصفهان به طبع می‌رسد، به مناسبت عاشورا، قسم ادبی‌اش را به شکل تعزیه آورده و مقاصد سیاست انگلیس و روس را که بعض از وطن فروشان حامی آن شده‌اند و جواب اطاعت‌نمای بعضی از آقایان دین‌فروش را از زبان شمر ملّی و شریح قاضی به طرز بحر طویل نگاشته است. اینک عین آن تعزیه را مثل یک نمونه ادبی ایّام حاضره، ذیلاً نقل می‌کنیم: بکن طبّال، طبل جنگ آغاز که شمر ملّی است اینک در آواز ز شمر کوفه گر داری فراموش حدیث شمرِ ما را می‌بکن گوش" ..... 🔹 در فرسته بعدی تصویر این بحر طویل جالب ارسال می‌گردد. این شعر در جلد دوم کتاب " اشعار شاعران قاجاری در نشریّات آن عصر"، ص ۱۲۷۱-۱۲۷۳ آمده است. https://eitaa.com/rasullib