باز هم در صبحِ یوم الله بهمن آمدیم
بازهم باهم برایِ جشن میهن آمدیم
کارِ ما دشمن کشی بوده ست در این سالها
باز هم با شوقِ نابودی دشمن آمدیم
تا برافشانیم در جشن وطن گل بر هوا
شاخه شاخه،دسته دسته گل به دامن آمدیم
دشمنا آماده کن پوز کثیف خویش را
بازهم با مشتهایی مثلِ آهن آمدیم
با حضور خویش عمری جلوه ای نو ساختیم
باز بهرِ جلوه ای نو آفریدن آمدیم
این حضور ما برای دشمنان بنیان کَن است
با چنین انگیزه ای با شوق میهن آمدیم
با وجود اینکه درگیر یم بر درس و کار
بی خیال از راه و سختی هاش فعلاً آمدیم
تا شود پُر از بسیجی باز دورِ انقلاب
از بسیجِ اُسلو و پاریس و لندن آمدیم
عده ای گفتند که:ساندیس خورها آمدند
ما برای این سخن ها را شنیدن آمدیم
مزه شیرین پیروزی ست در ساندیسهاش
آری اصلا ما پیِ ساندیس خوردن آمدیم
کر چه ما چایی بنوشیدیم و کیک و بیسگویت
آمدیم اما نشانی از براندازان نبود
ما برای انقلاب تازه دیدن آمدیم!
بود یوم الله و عید و ماه شعبان و شعف
چون فریضه بوده این روز عزیز ای عاشقان
هر کجا با قند این اشعار الکن آمدیم
شعر از:
#کربلایی_علی_غلامحسینی
ارسالی:
#سرهنگ_علی_اکبر_خیرخواه
