eitaa logo
روایت فتح (شهید آوینی)
15.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
692 ویدیو
3 فایل
🔷 تنها آرزوی شهید آوینی که محقق شد: «ای شقایق‌های آتش گرفته، دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را بر خود دارد. آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟» ♦️ادمین، مدیر و مالک کانال، تبلیغات نداریم. @shahadatyashahadat
مشاهده در ایتا
دانلود
aviny_89.mp3
207.8K
🔷 صوتی آسمانی از سید شهیدان اهل قلم در برنامه «روایت فتح» 🔸طوفان رُعب می پیچد و بر قلب مضطرب دشمن حمله می برد. 👇 @ravayatefathavini
🔷 ۲۶ خرداد (۱۳۹۴) سالروز تشییع تاریخی ۱۷۵ غواص شهید و دست بسته عملیات کربلای چهار گرامی باد. تصاویری زیبا از آن روز ♦️شهید آوینی: «عجب از ما واماندگان زمین گیر که در جستجوی شهدا به قبرستان ها می آییم. این خود دلیلی است بر آنکه از حقیقت عالم هیچ نمی دانیم. مرده آن است که نصیبی از حیات طیبه شهدا ندارد و اگر چنین است از ما مرده تر کیست؟» 🔸منبع: «سایت شهید آوینی، درد دل شهید آوینی بر سر مزار شهید بهروز فلاحت پور خطاب به آقای سید مرتضی مصطفوی» 👇 @ravayatefathavini
🔷 ۲۶ خرداد سالروز تشییع تاریخی ۱۷۵ غواص شهید و دست بسته عملیات کربلای چهار گرامی باد. ♦️خیلی ها اصلاً به جبهه نیامدند! بعضی‌ ها هم آمدند اما به گردان های رزمی نرفتند. عده ای به گردان های رزمی آمدند اما تیربارچی نمی شدند، تیربارچی می شدند اما آرپیجی زن نمی شدند، اگر آرپی جی زن هم می‌شدند، حتی با اجبار هم که بود تخریب چی نمی شدند! 🔸شجاع ها تخریب چی می‌شدند اما بعضاً نیروی اطلاعات و عملیات نمی شدن تا نخوان تو دل شب اونم تک و تنها به خط دشمن بزنن! جالب تر اینکه همان هایی که به اطلاعات عملیات می‌آمدند غواص نمی شدند چون باید از انسان به ماهی تبدیل می شدند، در زمستان با آب سردی که فک را قفل می کرد دست و پنجه نرم می کردند، با صلوات از کنار کوسه های درنده اروند وحشی عبور می کردند و با رسیدن به تله های انفجاری و سیم های خاردار درون آب سلام به ارباب می گفتند و به کاروان عاشورا می پیوستند و سنگ قبرشان هم تا همیشه سطح رودخانه باشد! 🔸این تازه اول ماجرا بود، خیلی از کسانی هم که داوطلب غواصی می شدند نهایتاً نمی توانستند غواص شوند! از هر هزار داوطلب که می آمد، بعضی ها جسمشان همراهی نمی کرد، بعضی ها در شنا کردن استعدادی نداشتند، بعضی ها سخت مریض می‌شدند و ماه ها در بیمارستان بستری بودند، بعضی ها کلیه های خود را از دست می‌دادند و بعضی ها ناامید می شدند و بر می گشتند و نهایتاً از آنها در حدود ۳۰ غواص ساخته می شد (یکی مرد جنگی به از صد هزار). 🔸نهایتاً سربازان اسلام در ساعت ۲۱ شبِ سوم دی ماه ۱۳۶۵ به دل اروند زدند و با سختی غیر قابل توصیف خود را به جزایر ابوالخصیب، ام البابی، ام الرصاص، ماهی و بلجانبه عراق رساندند اما در ساعت ۱ بامداد روز چهارم دی ماه به دلیل آتش سنگین دشمن دستور عقب نشینی صادر شد. 🔸همان غواص هایی که به سختی خود را به جزایر عراق رسانده بودند غالباً زخمی شده و یا مهمات تمام کرده بودند. آنها همچون ماهی هایی که بیرون از آب در حال جان دادن باشند، با بدنی زخمی و در حالی که از آب سرد بیرون آمده و بدنشان فلج و بی جان بود در حاشیه جزایر افتاده بودند و بعثی ها غالب آنها را به گمان اینکه مجوس (آتش پرست) هستند تیر خلاص می زدند. 🔸سالم ها و کسانی که دست و پای آنها شکسته بود و اندکی بیشتر رمق داشتند را به اسارت بردند. دست زخمی ها را از جلو و دست سالم ها را از پشت بستنند، سوار بر کامیون کردند به محلی دیگر بردند و از بالای کامیون و در حالی که دست و پای آنها شکسته بود بر زمین پرتشان کرده و شادمانی و هلهله کردند. 🔸بدون آب و غذا آنها را رها کردند و هر کس که از خستگی، بی خوابی، درد زخم ها و شکستگی ها و کم خونی حتی برای چند لحظه هم به خواب می رفت یا بی هوش می شد را مرده محسوب و به پشت یک کامیون بزرگ می انداختند. بچه های مشهد و اصفهان تعریف می کنند که در این سه روز خیلی ها نتوانستند جلوی خواب و بی هوشی خود را بگیرند و فوراً به پشت کامیون انداخته شدند و ما نزدیک ۳ روز بود که به هر سختی که می توانستیم جلو خواب خود را گرفتیم تا ما را به پشت کامیون منتقل نکنند (ادامه مطلب در دو پاراگراف بعد). 🔸شهید محمد رضایی از نیروهای اطلاعات عملیات مشهد بود که هویت او در همان روزهای اول اسارت توسط یک اسیر قدیمی و خودفروخته دیگر به نام «م.ر» و به وعده تعلقِ غذای بیشتر به او لو رفت. او را به قلاب پنکه سقفی آویزان کردند، مدتی بعد در آب جوش انداختند، با یک کابل فشار قوی بالای ۵۰۰ ضربه بر کمرش زدند، بدن نیمه جان و لخت شده این سرباز جبهه حق را بر روی شیشه خرد شده انداختند و سپس بر زخم هایش نمک ریختند و یک بعثی شمر صفت به اسم عدنان یک صابون را به دهن او گذاشت و با پوتین محکم بر روی آن کوبید و صابون در گلوی مبارکش گیر کرد و شهید شد. دست و پای خیلی از زخمی ها را با اره بریدند، با فندک رگ های آن را سوزاندند و... 🔸به عقب برگردیم. آن زخمی ها و رزمنده های سالم به خواب رفته ای که پشت کامیون قرار داده بودند را در مکانی آن طرف تر و در منطقه ابوفلوس جزیره ابوالخصیب برده و درحالی که یا حسین و یا زهرا می گفتند زنده به گور کردند. لبیک یا زینب 🔸سرانجام ۲۹ سال بعد ۱۷۵ تن از غواصان عزیز گردان یاسین از عملیات کربلای ۴ با هم تصمیم گرفتند که در سال ۱۳۹۴ با دستانی بسته به میهن بازگردند تا دستِ مسئولان ما برای خدمت به مردم آن هم نه زیر شکنجه بعثی‌ها و حالتی که بخواهند بر روی شیشه غلط بزنند، بلکه زیر کولرهای گازی و صندلی های گرم و نرم و با حقوق های خوب و مکفی باز باشد. به یُمنِ ذکر «یازهرا»یشان شد باز معبرها که سالک بی‎خبر نبوَد زِ راه و رسم منزل‎ها به گوش موج‎ها خوانند غواصان شبِ حمله کجا دانند حال ما سبک‎باران ساحل‎ها شب حمله گذشت و بعد بیست و نه سال امروز چنین با دستِ بسته، سر برآوردند از گِل‎ها (بشرا صاحبی) 👇 @ravayatefathavini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 حتی کسانی هم که قصد رأی دادن ندارند باید این کلیپ ملی زیبا که مربوط به ۲۶ خرداد سال ۱۳۹۴ و تشییع ۱۷۵ غواص دست بسته است را ببینند. ♦️از ثانیه ۵۰ به بعد عاشورا برپا می شود. این تابوت های گذاشته شده بر تریلی ها در سال ۱۳۹۴، همان جوانان سوار بر اتوبوس در سال های دفاع مقدس هستند که در تصویر می بینیم! لبیک یا زینب 🔸با ذکر یک صلوات و با دیدن این کلیپ خود را به بهشت ببریم. 👇 @ravayatefathavini