فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 در آستانه جام جهانی فوتبال و دیدار ایران و انگلیس، صحبت سال ها پیش شهید آوینی در برنامه روایت فتح در خصوص فوتبال، ورزش و توپ بسیار شنیدنی است! الله اکبر...
🔵 سید شهیدان اهل قلم لقبی بود که در دنیا به ایشان داده شد، قطعا لقب او در برزخ و آخرت از این نیز بالاتر خواهد بود.
♦️به کانال روایت فتح بپیوندید👇
@ravayatefathavini
🔹سید مرتضی آوینی از صادق آهنگران خواست تا برای مجموعه جدید روایت فتح اشعاری بخواند. روزی که برای بازدید و فیلمبرداری از شهر هویزه می رفتند، آهنگران مثنوی هایی خواند و آنها را برای فیلم هایش انتخاب کرد. از جمله: مرا اسب سپیدی بود روزی، شهادت را امیدی بود روزی. خدا اسب سپیدم را که دزدید؟ شهادت را، امیدم را، که دزدید؟
🔹وقتی آهنگران این اشعار را با صدای سوزناک خود خواند، سید در ماشین کنار او نشسته بود و گریه می کرد. بچه های گروه که سید را خوب می شناختند، می دانستند که ناله ها و گریه هایش بخاطر جا ماندنش از قافله شهداست!
سرانجام سید در بهار ۱۳۷۲ در منطقه فکه و در دشتی پر از گل های لاله و شقایق دنیای فانی تر از فانی را ترک و به قافله عاشورا رسید.
#روایت_فتح_عضو_شوید 👇
@ravayatefathavini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 شکار تصویری علمدار بی دست خمینی، حاج حسین خرازی در خط مقدم عملیات والفجر ۸ توسط شهید آوینی در حین ساخت برنامه روایت فتح و عکس العمل حاج حسین
🔵سلام بر همه سربازان و علمداران جبهه حق در سراسر این کره کوچک خاکی، شادی روح همه شهدای تاریخ اسلام از عمار و یاسر تا شهدای مظلوم افتاده بر خاک دمشق و حلب و حما صلوات.
#روایت_فتح_عضو_شوید 👇
@ravayatefathavini
15.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔵 روایتگری بسیار جذاب اما غم انگیز جانباز مدافع حرم قطع نخاع، اسماعیل حاج نصیری از نحوه جانبازی خود و شهادت برادران تهرانی در حلب سوریه ✅
#روایت_فتح_عضو_شوید 👇
@ravayatefathavini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 به راستی، شب هنگام خفتن است یا بیداری؟ شهید آوینی پاسخ می دهد.
🔹 «يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ. اى جامه به خويشتن فرو پيچيده. قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا. به پا خيز شب را مگر اندكى. نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا. نيمى از شب يا اندكى از آن را بكاه. أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا. يا بر آن [نصف] بيفزاى و قرآن را شمرده شمرده بخوان.
#روایت_فتح_عضو_شوید 👇
@ravayatefathavini
▪️دانشجوی ایرانی دانشگاه استکهلم سوئد بنام وحید سعادت طلب در پایان نامه دکتری خود از شهید حاج قاسم سليمانی و شهید مطهری و شهید «آوینی» تجلیل کرد و حالا دانشگاه قصد برخورد با او را دارد!
▪️او در مصاحبه تلویزیونی گفت: چگونه تجلیل نکنم، اگر آنها نبودند من حالا قادر به دفاع از پایان نامه خود نبودم.
🔷 شهید آوینی: «اوج تکامل این روشنفکران و هنرمندان آن است که آن جایزه کذایی را ببرند و غرب نیز این جایزه را بیهوده به کسی نمیدهد. آنها ممکن است منت گذارند و جوایز را به جهانسومیها هم اعطا کنند، اما شرط نخستین آن وابستگی به تفکر غربی است.»
#روایت_فتح_عضو_شوید 👇
@ravayatefathavini
🔷 ۸ اسفند سالروز شهادت حاج حسین خرازی گرامی باد. شهیدی که لبریز از حکمت بود!
🔸 میگن تو عملیات کربلای ۵ بیسیمچی ما داشت خط عراقی ها و مکالمه سپهبد ماهر عبدالرشید یعنی اصلیترین و اسطورهای ترین فرمانده میدانی عراق که پدر زن فرزند صدام ملعون هم بود رو با یکی از فرماندهان زیر دستش شنود می کرد که حاج حسین سررسید و پرسید: «چی دارن میگن؟»
بیسیمچی گفت: «حاجی، ماهر عبدالرشید داره به نیروهایش میگهمن سه شبه که نخوابیدم و امشب می خوام برم بخوابم و شما جای من باشید.»
🔸 حاجی بهش گفت: «برو رو خطشون، می خوام با ماهر عبدالرشید حرف بزنم.» میگه به محض اینکه بیسیمچی گفت: «قال حسین خرازی»، فهمیدن و شروع کردن به فحش دادن اما حاجی ناراحت نشد از تو جیبش یک واکمن در آورد و براشون قرآن پخش کرد که میگن چند لحظه بعد ماهر عبدالرشید اومد پشت بیسیم و حاج حسین بهش گفت: «خط اول تا پنجم شما را گرفتم، سنگرهای نونی شکلتون رو هم گرفتم، دیگه هیچ مانعی جلوی من نیست و من می خوام امشب وارد بصره بشم و تو میدون شهر ببینمت!»
🔸میگه ماهر عبدالرشید با ترس و تعجب گفت: «می خوای بیای بصره چیکار کنی؟» حاج حسین جواب داد: «یک پات رو قطع کردم و می خوام بیام پای دیگرت رو هم قطع کنم!»
🔸با این حرف حاجی ترس و وحشت زیادی وجود بعثی ها و ماهر عبدالرشید را گرفت و بلافاصله هرچی مهمات داشتن رو سر بچه ها ریختند و ماهر عبدالرشید همون شب از ترس حمله بچه ها نخوابید و آرایش نیروهاش رو عوض کرد که شهید آوینی گفت: «طوفان رعب می پیچد و بر قلب مضطرب دشمن حمله می برد. فرشتگان به صفوف ما میپیوندند و سواد جبهه حق در چشم دشمن دو چندان می شود.»
🔸بهش گفتن حاجی چرا این حرفو زدی؟ گفت: «ما که الان تو این منطقه نیرو و امکانات خاصی نداریم و می خوایم عملیات رو هفته بعد شروع کنیم. می خواستم تحریک بشن و هرچه مهمات ذخیره کردن استفاده کنن تا ما هفته بعد راحت تر کار رو شروع کنیم.»
🔸بعدا معلوم شد که بعثی ها از هدر رفت مهمات شون تو اون هفته چه ضربه ای خوردن! چند روز بعد عملیات تاریخی کربلای ۵ شروع شد و عراق با کمبود مهمات روبرو شد و حاج حسین هم به قافله عاشورا پیوست.
♦️ شادی روح علمدار بی دست خمینی کبیر حاج حسین خرازی از اصفهان صلوات.
#روایت_فتح_عضو_شوید 👇
@ravayatefathavini
🔷 شهید آوینی: «حلقومها را میتوان برید، امّا فریادها را هرگز! فریادی كه از حلقوم بریده برمیآید، جاودانه میماند.»
🔸شهید حججی را ابتدا به دار آویخته و سپس ذبح کردند! یکی از شاهدان عینی می گوید قبل از به دار آویختن وی از او سوال کردند نامت چیست و او پاسخ داد: «محسن حججی هستم از نجف آباد اصفهان» سوال دوم: آیا فرزند داری؟ «بله یک فرزند پسر»
🔸نقل است که این که شهید بزرگوار لحظاتی قبل از پیوستن به کاروان عاشورا با صدای بلند بیان نمود «خدایا کمکم کن.» (برشی از کتاب زیر تیغ) آری حلقوم ها را می توان برید اما ندای حق طلبان هیچگاه در تاریخ گم نمی شود حتی اگر حلقوم دنیایی آنها را بریده باشند!
#روایت_فتح_عضو_شوید 👇
@ravayatefathavini
🔷 شهید آوینی: «زمان بستر جاری عشق است تا انسان ها را در خود به خدا برساند و تمامی آنچه در زمان حدوث می یابد باقی است.»
🔸حلول سال ۱۴۰۲ شمسی پیشاپیش مبارک. ای کاش ما هم در گذر زمان و با گذشت این سال ها به خدا برسیم...
#روایت_فتح_عضو_شوید 👇
@ravayatefathavini
🔷 دل نوشته ای معنادار و احساسی از وضعیت حجاب و عفاف در خیابان های شهر:
✍ «علی جهانبخش»
🔸هفته پیش که بواسطه سفر راهیان نور در فکه و کانال کمیل بودم، اصلاً فکرش را هم نمی کردم که خیابان های شهری کوچک در ایام نوروز اینگونه شود! همین دیروز از شهرستان برایم مهمان آمده بود اما حاضر نشدم به همراه آنها و به عنوان راهنما در سطح شهر و حتی حاشیه آن حاضر شوم!
🔸خدایا به فریادمان برس، نه می شد سر را بلند کرد و نه آن را پایین انداخت! پایین از بالا بدتر بود و بالا از پایین فجیع تر! بی حجابی معمول این روزها و نپوشیدن روسری زخمی بود که برهنگی و لخت شدن نسبی بعضی ها همچون نمک بر روی آن پاشیده می شد!
🔸در آن لحظه فهمیدم که چرا شهدا در وصیت نامه هایشان می گفتند که این دنیا دیگر جای ماندن نیست! آخر بچه شیعه ها دائم شنیده اند که بانوی دمشق (س) در مدت اسارت خود، همانگونه از حجاب خویش دفاع کرد که از مغز دین و ولایت به دفاع برخاسته بود!
🔸در آن لحظات یاد شهدای مدافع حرم بانوی بانوی عزیز و شهید محمدرضا دهقان امیری افتادم که در ایام حضورش در سوریه وارد مغازه ای که فروشنده اش بی حجاب بود نشد و علی رغم وجود جنس موردنظر خود، به دوستانش گفت که این فروشگاه جنس موردنظر ما را ندارد و به جای دیگری رفت.
🔸پس از دیدن آن همه تلخی، اجباراً از ادامه مسیر منصرف شده و با قلبی شکسته و از غصه آن برهنگان سیار، خود را به پاتوق همیشگی ام در مزار شهدای گمنام و به نزد مردانی رساندم که وصیت مشترک همشان عبارت معروف «خواهرم حجابت، برادرم نگاهت» بود تا با آنها درد دلی کنم اما ای کاش به آنجا نیز نرفته بودم! ای کاش نمی رفتم تا نبینم که این فواحش سگ به دست آنجا را نیز تصرف کرده و با پیراهن آستین حلقه ای در اطراف آن حضور داشته و مشرف به آن چادر زده اند!
🔸آه، خدای من! چقدر صحنه غریبانه و تلخی بود، حتی رویم نشد که در آنجا نیز از ماشین پیاده شوم و خود را مزاحمی دیدم برای آنها، ای کاش شهدا و دوستان ما از شهر نرفته باشند! ای کاش آن رفیق گمنام ۱۵ ساله ای که دوستانش در اسارت حاضر نشدند با خبرنگار بی حجاب مصاحبه کنند رخت از دیار ما نبسته باشد. ای شهدا، ما پیروان شما هستیم، ما را تنها نگذارید. به عشق مادرتان زهرا (س) قسمتان می دهیم که برگردید. این ها در اقلیت محض اند، ما همان «لشکر حسینی» هستیم که «تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر» فاصله دارد، لشکر اربعین را می گویم! قول می دهیم که در اربعین به شما نشان دهیم که تعداد ما چقدر زیاد است. شما هم به ما قول دهید که مسئولانمان را هوشیار کنید، هوشیاری از جنس هوشیاری شب های عملیاتتان را می گویم. اصلاً ای کاش همانند سال ۹۴ به دوستان غواص دست بستتان بگویید تا از گوشه ای دیگر از اروندرود، از ابوخصیب و بلجانیه برگردند تا همه ما را با هم بیدار کنند!
🔸و اما شما جناب آقای رئیسی، الحمدلله که خودتان هم با ملت هم نظرید، از باب اهمیت موضوع جلسه ای اضطراری تشکیل و چاره ای بیندیشید. نگران نباشید، قاطبه مردم کشور از تصمیمات شما حمایت می کنند، دشمنان خارجی هم که به گفته خودشان تمام کارت های خود را سوزانده و دیگر برگ برنده ای برای اعمال فشار ندارند.
🔸نگذارید که به گفته این تعداد اندک، «دور دورِ خودشان» شود! ننگش پاک شدنی نیست اگر روزی در تاریخ بنویسند که زمانی قاطرچی کنسول هلند (رضا خان) باعث شد که زنان محجبه سال ها از خانه بیرون نیایند و سال ها بعد نیز در مملکتی اسلامی مردان عفیف و با غیرت خانه نشین شده و از غصه دق مرگ شدند!
🔸هیسس، خوب گوش کنید! این صدای مَنِ تنها نیست! ای صدای شیخ فضل الله نوری است، این صدای آیت الله بهجت است. این صدای شهیدان عملیات کربلای چهار و پیکرهای مانده در جزیره ام الرصاص است! این ندای قوم سلمان فارسی است، همان قومی که حضرت محمد (ص) در وصفش بیان نمود که آنها علم قیام انبیا را بر دوش خواهند گرفت!
🔸همه باید به پا خیزیم. نکند در این روزها «زبان» خود را از جبهه حق دریغ کرده و سکوت آن را به شیطان اجاره داده ایم؟ چه زیبا گفت شهید آوینی که فرمود: «ای امت آخر! بر شما چه رفته است؟ مگر تا كجا می توان در محاق غفلت و كوری فرو شد كه خورشید را نشناخت؟ معاویه مرده است و یزید بر خلافت خویش از مردم بیعت می گیرد. آیا می توان دست بیعت به یزید داد و آنگاه باز هم به جانب قبله نماز گزارد؟ یزید كه قبله نمی شناسد، یزید كه نماز نمی گزارد. چه رفته است شما را ای امت آخر ؟... مكه، مدینه، بصره... دمشق. آیا در این دیار خاموشان زنده ای باقی نمانده است كه سحر شیطان او را از خویشتن نربوده باشد؟ آیا كسی هست كه روح خویش را به شیطان نفروخته باشد؟ وامحمدا! چرا هیچ دستی و عَلَمی ازهیچ جا به یاری حق بلند نمی شود؟ آیا همه دست ها را بریده اند؟ زبان ها را نیز؟ پس چرا هیچ فریادی به دادخواهی برنخاسته است؟»
#روایت_فتح_عضو_شوید 👇
@ravayatefathavini