eitaa logo
حاج حسین ناظری
1.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
618 ویدیو
17 فایل
❇️محتوای شهدایی ♦️خدمات تخصصی یادواره های شهدا ❇️آموزش سخنرانی و روایتگری چند رسانه ای ♦️برنامه ها و فعالیت های فرهنگی حاج حسین ناظری 📣 فعالیت های دیگر استاد @hosh110 زیلینک https://zil.ink/ravyfer ارتباط مستقیم با حاج حسین ناظری : @ravyfer
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوتا گل زدید قهرمانان،✌✌✌✌✌ خداقوت🌹🌹🌹🌹🌹 شادی روح سردارعزیز صلوات🌺🍃
❌داستان دنباله دار قرار بود دی ماه مراسم عقد ما و عروس خانم که حالا می دانستم اسمش «زهرا» است انجام شود و دلهره و اضطراب همراه با شوقی عجیب سراسر وجودم را پر کرده بود . زهرا دختر خوب وپاکدامنی بود که چشم هیچ نا محرمی به او نیفتاده بود و من که جزو جوان های محله بودم تا به حال چهره او را درست ندیده بودم اما وصفش را از مادرم اکنون زیاد شنیده ام و به گفته های مادرم هم کاملاً اعتماد دارم . آخرین روزهای آذر سال 1363 بود که کم کم بوی ولیمه ازدواج می آمد هر لحظه اضطراب من بیشتر می شد . پنجم دیماه روز موعود بود . آنروز ها را هرگز فراموش نمی کنم . دو روز قبل از مراسم کارت های دعوت را توزیع کردیم . تعداد مهمان های هر دو طرف چیزی حدود 150 نفر بود . با این که تقریباً همه چیز تمام شده بود اما من هنوز نمی دانستم که شرط جواد آقا هنوز هم هست یا نه ؟ و این در حالی بود که اکنون رابطه محبت بین من و زهرا کاملاً در دلم آشکار بود و تقریباً حاضر نبودم او را از دست بدهم اما از طرفی شرط پدرش هم برایم مهم بود و دوست نداشتم ازدواج ما صورت گیرد و بعد معلوم شود که نظر جواد آقا بر این بوده که حتماً من این شرط را پذیرفته ام . طبق روحیات خودم ، صداقت را شرط اساسی زندگی می دانستم و به همین خاطر با وجود اینکه تقریباً دیر شده بود ولی دلم می خواست به نحوی این مطلب آشکار شود و پدر عروس بداند که من نخواهم توانست شرط او را به جای آورم به خاطر همین روزی که قرار بود شب، مراسم عقد کنان برگزار شود مناسب دیدم مطلب را با خواهرم در میان گذاشته و او را برای رساندن پیغام به جواد آقا و خانواده اش راهی کنم چونکه از جانب مادرم که مطمئن بودم باز این کار را تا بعد از عقد پشت گوش خواهد انداخت و آنوقت هم که دیگر فوق العاده دیر خواهد بود . روی همین اصل خواهرم را صدا زده و یواشکی بدور از چشم مادر و پدر به او گفتم که به خانه جواد آقا برود و صریح و واضح بگوید که حمید گفته که من نمی توانم این شرط را بپذیرم . اگر موافق نیست از همین الان که هنوز راه برگشت هست این کار را بکند . اگر چه خواهرم قبول کرد و رفت ولی یک دنیا دلهره و اضطراب مضاعف به سراغ من آمد . با خود فکر می کردم که اگر جوادآقا یکدندگی کند و بر حرف قبلی پافشاری کند چه ؟ آنوقت آبروریزی بزرگی به پا خواهد شد چون مردم چند ساعت دیگر به مراسم خواهند آمد و کارت ها هم همه توزیع شده بود . دلیل دوم ترس من این بود که حالا کاملاً به زهرا و زندگی آینده ام دل بسته بودم و حاضر نبودم به هیچ قیمتی از او دست بکشم و این در حالی بود که من توسط خواهرم در دو سه ماه قبل چند مرتبه از زهرا پرسیده بودم که آیا او هم به شرط پدرش معتقد است و او گفته بود که فعلاً نظر او نظر پدرش می باشد و این برای من خیلی سنگین بود . و بالاخره سومین دلیل ترس من تند خویی پدرم بود و اینکه مطمئن بودم اگر پدرم در این شرایط بفهمد که من خواهرم را برای چه کاری به خانه جواد آقا فرستاده بودم قطعاً بلوای بزرگی برپا می کرد که انتهایی نداشته باشد و از این هم نگران بودم که اگر چنین اتفاقی بیفتد قلب نازک مادرم هم دوام نخواهد آورد و آنوقت .... نمی دانستم چه بر سرم خواهد آمد و فقط این را می دانستم که اگر آقا جواد بر حرف قبلی خود و آن شرط پافشاری داشته باشد شرایط سختی در برابر من خواهد بود که حتی فکر آن هم برایم درد آور بود . ♦️پایان قسمت ادامه دارد..... 🆔ایتا: @ravayatf 🆔سروش : @ravayatf 🆔روبیکا(صفحه): https://rubika.ir/ravyfer
✅آغاز گسترده سلسله جلسات (مشاوره خانوادگی مبتنی بر ) 📌 – آذر 1401 ✳️با اجرای چند رسانه ای ♨️این طرح در سایر استان ها نیز ادامه خواهد داشت هماهنگی اجرا : ☎️ 09151342012 🆔ایتا: @ravayatf 🆔سروش : @ravayatf 🆔روبیکا(صفحه): https://rubika.ir/ravyfer
2.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😍همخوانی جالب شعر " " توسط کودکان روستای اسماعیل آباد قاین در مراسم هفته بسیج 🆔ایتا: @ravayatf 🆔سروش : @ravayatf 🆔روبیکا(صفحه): https://rubika.ir/ravyfer
1.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️✅اگر آرامش می خواهید صبح و شب این کلیپ را ببینید! عالی است .....معجزه می کند! 🆔ایتا: @ravayatf 🆔سروش : @ravayatf 🆔روبیکا(صفحه): https://rubika.ir/ravyfer
📌سئوال : با تحقیرهایش چه کنم ؟!❗️ سلام. خانمی هستم که بعداز 4سال زندگی با شوهرم حالا نسبت به برخی حرکاتش خیلی حساس شدم مثلا جدیداً عادت کرده سر هرچیزی تحقیرم کند یک روز برای خوشمزه درست نکردن ناهار یک روز برای اینکه مثلا بلد نبودم چطور بچه را ساکت کنم! روز بعدش سر اینکه چرا مامانم هر روز به من زنگ میزنه و ازاین جور بهانه گیری ها! خیلی سعی میکنم جوابش رو ندهم ولی چند بار جوابش رو دادم و برای تحقیرهاش سرش داد کشیدم که البته توفیری نکرد و بدتر هم شد بفرمایید چه کنم؟ 🔷پاسخ در پست بعدی .... 🆔ایتا: @ravayatf 🆔سروش : @ravayatf 🆔روبیکا(صفحه): https://rubika.ir/ravyfer
👌شهید محمدعلی رجایی پاسخ میدهد:👇 ✅اول خاطره ای از شهیدرجایی را بشنوید که از قول همسر این بزرگوار نقل شده است : «یكبار كه برای خرید لباس با محمد علی به خیابون رفته بودیم خریدمون خیلی طول كشید واز صبح تا ظهراز این مغازه به اون مغازه میرفتیم، دوست داشتم لباس دلخواهم را پیدا كنم. با اینكه مشغله ی كاریش خیلی زیاد بود ولی چیزی نگفت، فقط سكوت كرد، بدون اینكه كوچكترین اخمی بكنه یا حرفی بزنه بهم فهموند كه داره رفتارم رو تحمل میكنه، همین سكوتش بود كه من رو به فكر انداخت، چرا باید طوری رفتار كنم كه بخواد تحملم كنه، در صورتی كه اگر كار به بحث كردن میكشید، من هیچ وقت به این مسئله فكر نمی كردم. » ♨️ : به شما و همه ی همسران تاکید می کنیم سکوت در برابر اینگونه رفتار شریک زندگی بهترین واکنش است. زندگی خانوادگی پر است از این چالش ها ! و شایسته نیست زن و شوهر به خاطر هر رفتار شریک زندگی اشون ، عکس العمل تند نشان دهند . صبرپیشه کنید ان شاءالله با صبرشما و «سکوت» شما مشکل حل خواهد شد. 🆔ایتا: @ravayatf 🆔سروش : @ravayatf 🆔روبیکا(صفحه): https://rubika.ir/ravyfer
هدایت شده از محمدحسین ناظری
👌وقتی مستمع با رضایت کامل محفل روضه را ترک می کند❗️ ♦️مناسب اجرا در محافل ایام (هیئات مذهبی ، مساجد ، روضه های خانگی ، مدارس دخترانه و...) ♦️با گرافیک بسیار بالا و محتوای روشمند ♦️بانگاهی کاربردی به زندگی با برکت بانوی دوعالم (س) / ازدواج و همسر داری ،حجاب و عفاف و.... 👌همراه با خاطراتی ناب از زندگی و روضه صوتی بسیار جذاب ❇️هماهنگی اجرا ☎️ 09151342012 🆔ایتا: @ravayatf 🆔سروش : @ravayatf 🆔روبیکا(صفحه): https://rubika.ir/ravyfer