4_5796431370976756121.MP3
4.64M
❗️هر کس خسته شده , جمع کنه بره!
✊ما میخایم به آخر جنگ برسیم ...
🎙شهید #حسن_باقری
#صلوات
@raviannoorshohada
#نیمه_پنهان_ماه
همسر سردار شهید #حسن_باقری:
🌹 وقتی این مرد بزرگ از جبهه به #خانه می آمد آن قدر کار کرده بود که شده بود یک پوست و استخوان و حتی روزها گرسنگی کشیده بود، جاده ها و بیابانها را برای شناسایی پشت سر گذاشته بود، اما در خانه اثری از این #خستگی بروز نمی داد.
🌹 می نشست و به من می گفت در این چند روزی که نبودم چه کار کرده ای، چه کتابی خوانده ای و همان حرفهایی که یک #زن در نهایت به دنبالش هست.
🌹 من واقعاً احساس #خوشبختی می کردم.
🌱 یک گل صلوات هدیه به این شهید بزرگوار
@raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زنده شدن مفهوم شهادت بعد از انقلاب
(سخنان زیبای شهید حسن باقری)
بعد از حسینبنعلی(ع) شهادتی در کار نبود. اصلاً شهادت از صحنه اسلام جمع شد. بعد از کربلا و عاشورا دیگر ما شهادت نداریم.
یک سیدی، یک عالمی، یک مبارزی
گوشه کنار یک حرفی میزد، میگرفتند خفش میکردند، همین!
علامه امینی ظاهراً کتاب «شُهَداءُالفَضیلَة» را نوشته، ۱۴۰ شهید جمع کرده.
۱۴۰ شهید در طول این چند قرن.
شهادتی در کار نبود.
بعد از آن حادثه (کربلا) دیگر نه جنگی،
نه برنامهای!
حالا است که دارد تاریخ اسلام تجدید میشود. کجا سابقه داشته یک امتی، یک شهری مثل تبریز، شهری مثل اصفهان، شهری مثل فلان ۲۰۰ تا شهید ببرند یک روزه تشییع جنازه کنند، ۳۰ کیلومتر طول تشییعکنندهها باشد؟!🌱
بعد هم در همان جلسه تشییع هزار تا را دوباره سوار اتوبوس کنند بگویند شما بروید جای آنها.
شهید #حسن_باقری
#جان-فدا❤
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
یا ایتها النفس المطمئنه
در شأن امامحسین است
فاصله بین شوش تا فکه یک ساعت و نیم است. در صندلیهای عقب بین حسن باقری و مجید بقایی نشسته بودم. مجید همیشه یک قرآن جیبی همراهش بود و در هر فرصتی تلاوت میکرد. توی این فاصله داشت سوره فجر را حفظ میکرد.
قرآنش را داد دست من و گفت: ببین درست میخوانم؟ من داشتم حفظ هایش را کنترل می کردم. وقتی رسیدیم به آیات آخر سوره فجر «یَآ أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِى إِلَى رَبِّکَ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً فَادْخُلِى فِى عِبَادِى وَادْخُلِى جَنَّتِى (۲۷-۳۰)»، رسیدیم به فکه.
مجید به حسن گفت: نمیدانم چرا آیات آخر سوره را نمیتوانم حفظ کنم. گیر دارد. نمیدانم گیرش چیست؟
حسن با خنده گفت: میدانی گیرش چیست؟ گیرش یک ترکش است. گیرش یک لقمه شهادت است. بابا! یا ایتها النفس المطمئنة در شأن امام حسین (ع) است. شوخی که نیست.
راست میگفت حسن، گیر ورود به جمع یاران شهید، خصوصیهای خدا، یک لقمه شهادتی بود که در فکه با هم نوش جان کردند.
روایت مرتضی صفاری از
شهیدان #مجید_بقایی و #حسن_باقری
برشی از کتاب "ملاقات در فکه"
#جان-فدا❤
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------
به شهید باقری گفتم:
خسته شدیم،
قوهی محرکه میخواهیم ..
گفت: قوهی محرکه خون شهید است!
از کتاب "یادگاران ۴"
《۹ بهمن سالروز شهادت حسن باقری گرامی باد》
شهید #حسن_باقری
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------