eitaa logo
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
628 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
37 فایل
🌷 کانال ویژه راویان(سیره شهدا،دفاع مقدس و مدافعین حرم،جبهه مقاومت،انقلاب،پیشرفت،مکتب حاج قاسم و جهاد تبیین) 🌹اهداف:اعزام راوی،برگزاری دوره روایتگری،اردوی راهیان نور و راهیان مکتب حاج قاسم، برگزاری کنگره ویادواره شهداو... ⚘سیاری @Mojtabas1358 ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 🔶 صبح روز دوشنبه ۱۳۶۱ ، ، کاردار سفارت جمهوری اسلامی ایران در لبنان ، به پادگان زبدانی آمد و خواستار ملاقات با شد. موسوی به گفت: «نیروهای و ها ، سفارتمان را کرده اند و اگر داخل سفارت شوند، همۀ به دستشان میافتد. باید سریع برویم و منهدم شان کنیم.» بلافاصله آمادۀ رفتن شد. گروهی از نیروها از او خواستند تا این را به آنها واگذار کند؛ امّا با لحنی ملایم گفت: «نه ها! خودم باید بروم. شماها آماده باشید که هرچه زودتر برگردید تهران.» (به نقل از کتاب ،ص۷۹۶) ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 🔶 ؛ در مورد رفتن به می گوید: . ... با شهید رفتیم پیش حاجی تا بلکه بتوانیم منصرفش کنیم. ملبّس به لباس فرم بود. گفتم: « حاج آقا، ما کوچک شماییم، بگذار ما به جای شما به این برویم. با اینکه خیلی ناراحت بود، سعی می کرد جلوی حاجی لبخند بزند. او هم اصرار کرد؛ امّا انگار نه انگار؛ اصلاً به التماس های ما توجهی نکرد. فقط آن نگاه عمیق و گیرای خودش را برای آخرین بار به ما هدیه کرد و با لحن شمردۀ همیشگی اش گفت: «حضرت امام به بنده امر کرده اند گزارشی از وضعیت شیعیان جنوب بیروت را تهیه کنم و برای ایشان ببرم؛ لذا بهتر است خودم به این مأموریت بروم. بعد در حالی که دستم را می فشرد، گفت: « برادر سعید، دلتان با خدا باشد. به او توکل کنید. هرچه مشیت خداوند باشد، همان می شود. ..
هدایت شده از ڪـاݩــال🌷ڪُــميـڶ
🌷 🔰شهیدی که در میلاد حضرت زینب (س) گره‌گشایی می‌کند 🌷شهید «کیومرث (حسین) نوروزی فر»، اول مرداد سال 1341 در به دنیا آمد. پدرش درجه‌دار ارتش بود که در سال 57 خود را پیش از موعد کرد. 🌷حسین دو سال از تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در تهران گذراند و تحصیلات دبیرستانی را در سمنان با بهترین رتبه در رشته به پایان رسانید و در دانشگاه اصفهان پذیرفته شد اما از دانشگاه به بسیج و بعد رفت. 🌷نبوغ و استعداد سرشارش سبب شد تا در جبهه گره‌گشای مشکلات شود، عملیات‌های متعدد و بزرگ والفجر مقدماتی، والفجر 3، محرم، خیبر، بدر و مخصوصاً عملیات والفجر 8 شاهد توانمندی‌های او بودند. 🌷شهید حسین (کیومرث) نوروزی و برادرش میثم (ایرج) از اوایل انقلاب تا هشت سال دفاع مقدس جزء فعالین بودند. مادر این دو شهید می‌گوید «یکبار که هر دوشان از جبهه به خانه برگشتند، به آن‌ها گفتم «حداقل یکی‌تان برود، یکی بماند». میثم سکوت کرد و حسین سر تکان داد و گفت: «مادر تا کفر هست جبهه و جهاد هم هست» دیگر حرفی نزدم...». 🌷میثم در عملیات «والفجر 3» در کنار حسین به رسید. حسین که فرمانده گردان بود، بعد از پایان عملیات، بر بالین برادر شهیدش نشست. بعد هم برای برادرش به سمنان رفت و بلافاصله به منطقه برگشت. 🌷سرانجام حسین نوروزی‌فر با مسئولیت فرمانده و قائم مقام گردان موسی بن جعفر (ع) در 22 بهمن 1364 در منطقه ام‌الرصاص و طی عملیات «والفجر 8» با اصابت به بدن، سر و پا به شهادت رسید و پیکر مطهرش در امامزاده یحیی سمنان آرام گرفت. 🌷حسین قبل از عملیات والفجر 8 کرد. همسرش می‌گوید: «شب قبل از رفتن به جبهه گفت: «فردا می‌روم. شما بمانید تا برگردم». دلم گرفت، گفتم شما که به خودت آگاهی چرا این‌طور حرف می‌زنی؟ جواب داد: «قول می‌دهم تا دو - سه ماه دیگه بیایم. «طبق گفته خودش دقیقاً سه ماه بعد پیکرش را آوردند.» 🌷مادر شهید نوروزی می‌گوید: حسین وقتی که به جبهه اعزام شد، همسرش باردار بود. گفته بود «اگر بچه‌مان پسر شد، اسمش را بگذارید حسین و اگر دختر شد، ». او در عملیات «والفجر 8» شهید شد. مدتی بعد از شهادت پسرم، دخترش «زینب» به دنیا آمد. 🌷دختر شهید می‌گوید: «پدرم در ایام (س)، عجیب بذل و بخشش می‌کند». زینب نوروزی که شش ماه پس از شهادت پدرش به دنیا آمده، می‌گوید «برخی از آشنایان و مردم شهر ماه‌ها در انتظار حضرت زینب (س) هستند تا در این روزها عیدی و خود را از او بگیرند.» 🌷 شادی روحش @channelKomeil313
🔸چند سالی از مهدی نگذشته بود که پدر دعوت حق را لبیک گفت🕊 و به شتافت، مهدی به همراه مادر و برادرش👥 به شیراز رفتند وتا کلاس پنجم ابتدایی در درس خواند و بعد از آن با خانواده به کرج مهاجرت کردند. 🔹در شروع به کار کرد تا هفده سالگی📆 که برای خدمت سربازی به پاسداران رفت، در حین خدمت به عضویت سپاه درآمد و تا زمان در سپاه بود. 🔸همزمان با عضویت در سپاه به درس خواندن📚 ادامه داده و چون در قسمت سپاه بود بیشتر مواقع در قشم حضور داشت. مهدی بعلت فیزیک بدنی قوی💪 که داشت دوره های مختلف رزمی و ورزشی را در سپاه گذرانده بود✔️ 🔹حین انجام کار، درس میخواند و تا زمانی که در حضور داشت موفق به اخذ دیپلم📃 میشود و در سن بیست و پنج سالگی ازدواج💍 کرد. راوی: همسر شهید
خاطره ای عجیب از توصیه آیت الله #بهجت قدس سره به #شهید_مدافع_حرم عبدالمهدی کاظمی 😳 ًعبدالمهدی یک بار یک خوابی دیده بود. بعد از آن رفت پیش یکی از علمای اصفهان و خواب را تعریف کرد. آن عالم گفته بود برای تعبیرش باید بروی قم با آیت الله بهجت دیدار کنی🌹. همسرم به محضرآیت الله بهجت شرفیاب می شود تا خوابش را به ایشان بگوید. آقا هم دست روی زانوی عبدالمهدی گذاشته و می گویند جوان شغل شما چیست؟! همسرم گفته بود طلبه هستم🙂. ایشان فرموده بودند: باید به #سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشی🍃. آیت الله بهجت در ادامه پرسیده بودند اسم شما چیست؟ گفته بود فرهاد. (ابتدا اسم همسرم فرهاد بود) ایشان فرموده بودند حتماً اسمت را عوض کن☝️. اسمتان را یا عبدالصالح یا #عبدالمهدی بگذارید. آیت الله بهجت فرموده بودند: شما در روز امامت #امام‌زمان (عج) به شهادت خواهید رسید.🕊 شما یکی از سربازان امام زمان (عج) هستید و هنگام ظهور امام زمان (عج) با ایشان رجوع می کنید👌 وقتی عبدالمهدی از قم برگشت خیلی سریع اقدام به تعویض اسمش کرد و سرانجام در لباس سبز پاسداری و روز امامت امام زمان به شهادت رسید🕊🌹 @raviannoorshohada
#روایٺــ_عِـشق ✒️ در سال 1376 در دانشکده🏢 افسری امام حسین (علیه‌السلام) خدمت مقام معظم #رهبری رسیدیم.همه نیروها 👥در میدان صبحگاه در گروهان های خود #مستقر شدند. بعد از قرار گرفتن حضرت آقا 💞در جایگاه، به دستور ایشان همه نیروها جلوی جایگاه آمدند. 💂همه هجوم آوردیم که به حضرت آقا #نزدیک‌تر باشیم؛ رهبری شروع به سخنرانی 🎤کرد. شهید مجیری بلند شد و گفت: آقا من میخواهم دو تا #مطلب خدمتتون بگم‼️ حضرت آقا گفتند: بگو #عزیزم؛ چه چیزی میخوایی بگی؟☺️ عبدالرضا گفت: آقا دو تا #درخواست دارم؛ اوّل اینکه دوست داریم تشریف بیارید دانشکده🏢 ما در #اصفهان و دوّم اینکه دعا کنید من شــ🌷ـهید بشوم!با این صحبت بین همه نیروها #ولوله افتاد و همه می‌گفتند آقا برای ما دعــا کن. رهبری گفتند: یعنی همتون می خوایید #شهید بشوید؟ همه نیروها گفتند؛ بله 😇؛ حضرت آقا گفتند همتون شهید بشوید سپاه چیکار کنه پس؟! #سپاه نیرو می خواد! و بعد گفتند دستان✋ تون را بلند کنید و #دعا کردند: پروردگار❣ مرگ ما را #شهادت درراه خودت قرار بده.🕊 ✍ به روایت همرزم شهید #شهید_عبدالرضا_مجیری🌷 🌸@raviannoorshohada
🔰 لوح | نسل بی پایان 🔻 امام خامنه‌ای رهبرمعظم انقلاب اسلامی ، در دیدار اخیر فرماندهان سپاه : شیواترین عرصه‌ای که می‌تواند در آن حضور پیدا کند عرصه‌ی جهاد و شهادت است ؛ در عرصه‌ی شهادت ما سی سال بعد از پایان دفاع مقدّس یک مرد جاافتاده‌ی محاسن سفیدی مثل داریم ، یک نوجوان تازه‌رسیده‌ای مثل ؛ این‌ها نشانه‌های باقی ماندن همان طراوت و همان هویّت اساسی است. ۹۸/۷/۱۰
⭕️ارتش در حفظ امنیت، سپاه در خدمت ملت 🔺بامداد دیروز،در جنوب کشور، #ارتش در ماهشهر با موشک مرصاد از تجاوز پهباد دشمن جلوگیری میکند و همزمان با ارتش، در شمال غربی کشور، #سپاه در روستا‌های آذربایجان شرقی به زلزله‌زدگان کمک میکند. این همان وحدت و هماهنگی است که دشمن از آن هراس دارد:یکی در تقابل با دشمن،یکی در خدمت به مردم خدایا سپاس از وجود نیروهای توانمندوقدرتمند که هم دردفاع از مرزهای هوایی،دریایی وزمینی همچون کوه استوار هستند وهم در کمک به هموطنان خویش ازپیشتازان خدمت میباشند، خدایا همه این عزیزان را در پناه خودت محافظت بفرما خداوندا به رهبری عزیز وامام گونه که همه این همدلی به برکت ورهبریهای اوست تاظهورحضرت دوست محافظت بفرما الهی امین @raviannoorshohada
💢 از حقوقم‌ کم‌ کنید!! شهید ذبیح الله عالی در دوران جنگ به ساری نامه می نویسند که حقوقم بیشتر از نیاز من است و از آن کنید!! متن نامه را بخوانید: بسمه تعالی به: کارگزینی سپاه ساری از: پاسدار عملیات ذبیح الله عالی موضوع: کسر نمودن حقوق ماهیانه محترماً به عرض می رسانم چون اینجانب دارای چهار هکتار زمین زراعتی آبی و خشکه می باشم و دارای درآمد زیاد می باشد و همین طور حقوق من زیاد می باشد. لذا درخواست می نمایم که در اسرع وقت از من حدود دو هزار تومان کسر نمائید. خداوند همه ما را خدمتگزار اسلام و امام قرار بدهد. ذبیح الله عالی ما باید از خودمان، از نخبگان، از روشنفکران، از حوزویان و آحاد جامعه بپرسیم که چه شد لباس خاکی را از تن در آوردیم و بجای آن یک عده با انگلیسی مانند زالو به جان این مردم افتادند. چرا از آن فرهنگ فاصله گرفتیم؟ چه کسانی با اشرافیت به جامعه آدرس غلط دادند و در کمال وقاحت امروز خود را منتقد و اُپوز انقلاب میدانند. @raviannoorshohada
🍃🌸خیلی گشته بودیم! نه پلاکی،نه کارتی🏷، چیزی همراهش نبود لباس فرم #سپاه به تنش بود چیزی شبیه دکمه ی پیراهن در جیبش نظرم را جلب کرد! خوب که دقت کردم؛دیدم یک #نگین_عقیق است.انگار جمله ای رویش حک شده! خاک و گل های آن را پاک کردم. دیگر نیازی نبود دنبال #پلاکش بگردیم روی عقیق نوشته بود: #به_یاد_شهدا_گمنام 🕊 ظهور امام زمان وشادی شهدا صلوات @raviannoorshohada
به صدا و سیما بگویید چیز دیگری نمیخواهیم بشنویم فقط همین را پخش کن سردارمان روی زمین بود که آمریکایی ها افقی شدند هنوز جسم سرداردر بین ما بود که آمریکایی ها را زدیم سردار بود که زد فرمانش را سردار داد بگو غمش پایان ندارد سردار در دل ما زنده است آمریکا دلمان را بد سوزاند به فرمان امام و به فرماندهی حاج قاسم خانه شان را که از خانه عنکبوت عم سست تر است به آتش کشیدیم نمیخواهیم ببینیم دلار چند طلا چند سیاست چند بگذارچند روز با این انتقام خوش باشیم بگذار غیرت را به همه نشان دهیم بگوییم اگر مشکل داریم اگر گرانی اگر اختلاف نظر سیاسی اگر هرچه داریم بیشتر از آن غیرت دارم نمیگذاریم بزنند و در بروند گفتیم که بزنید میخورید حالا این اول کار است منتظر بقیه اش باشید هر کجای جبهه مقاومت حق انتقام برای خود دارد زد در کنارش هنوز مانده لبنان #و... هنوز کجا را دیده اند باید ازین منطقه بروند تا دیر نشده بمانند باز هم میخورند گفتیم باید بروند میروند اما افقی باخفت مثل همیشه تبدیل شد به زیاد است کدام را بگویم؟ هر دانه شن طبس تبدییل شد به موشک اما اینبار شن ها منتظر نماندند تا بیایید خودشان آمدند دورتر از ایران بودید منتظر باشید به شما نزدیک تر هم خواهند شد تنها آمریکا که نبود اسراییل هم بود خیبر برای اسراییل است آنها از اسم را به یاد دارند امروز فتح خیبر کلید خورد کلید خورده بود چند قدم مانده حیفا را که به آتش بکشیم تلاویو و دیوانش را نابود می کنیم یک عده در همین خلیج همیشه فارس هستند عده شان کم است نمیشود نام کشور بر آنها بگذاریم حساب کار دستشان آمد یا نه اگر نیامده و باز هم با آن قد و قواره کوچکشان رجز میخوانند برایشان بفرستیم بگو صدا و سیما بگو این حاج قاسم بود که با خونش چنان ملت ایران را متحد کرد که امروز یکپارچه و همدل فریاد میزنند 👊👊 زدیم ولی دلمان آرام نشد هنوز به اندازه ارزش کفش حاج قاسم به آنها ضربه نزدیم همان مردی که در میدان نبرد با آنها پوتین و لباس رزم نپوشید با کفش و لباس شخصی به میدان رفت و از میدان به درشان کرد به حق گفت که سر ترامپ ارزشش کمتر از لنگ کفش سلیمانی است صدا و سیما فقط تکه تکه شدن سربازانشان را نشان بده تا دلمان بلکه آرام بگیرد عزیز،علمت بر زمین نمیماند✊ @raviannoorshohada
عقده گشایی نوکران از شهید سلیمانی اهانت به تصویر شهید مقابل دانشگاه امیرکبیر توسط نوکرهای آمریکایی... هشیار باشید هشیار باشید هشیار باشید هشیار باشید هشیار باشید آمریکا و منافقین، به اسم دانشجو و معترض و خونخواه... عقده و کینه خود را علیه و نیروهای مسلح ما خالی خواهند کرد.. چه داغها که بر دل آمریکا و اسرائیل و نوچه هایشان از تا عربستان و... گذاشته. چه نقشه های شیطانی که برملا کرده.. حاجی زاده اوکراینی صداقت @raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سپاه سپر انسانی... #هواپیماي_اوکرایني #سردار_حاجي_زاده #سپاه @raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ 👤 استاد #رائفی_پور « اگر پاسخ نمیدادیم جنگ حتمی بود»☝️ #سپاه @raviannoorshohada
#شهیدهمت در پاسخ به جوسازی‌های جریانی مرموز طی عملیات رمضان می گفت: هر کسی که بیشتر برای خدا کار کند بیشتر باید فحش بشنود و شما پاسدارها، چون بیشتر برای خدا کار کردید، ببشتر فحش شنیدید و می‌شنوید. #شهید_محمدابراهیم_همت🌷 #سردار_حاجی_زاده #سپاه @raviannoorshohada
‍ بسم الله و بالله جنگ تمام عیار آغاز شده است... آینده سیاسی ترامپ و نتانیاهو به جنگ با ایران رقم خورده است. سردمداران دیگر فرصتی برای آنها قائل نیستند انقلاب اسلامی باید نابود شود.... چون متوجه شده اند قبلاً گفته شده این ها نمی‌خواهند شهر ادلب در سوریه آزاد شود و هر دفعه که خواستیم پیش رویم غائله ای درست کردند چون بعد از ادلب نوبت هست جولان آخرین سنگر اسرائیل هست فکر می‌کنید چرا قصد جان سه تا از سرداران ایران را می‌کنند؟! قرار بود در یک هفته ۳ تن از سرداران ایران را بزنند: حاجی زاده، سلیمانی، شهلایی ترور قبل از حاج قاسم ناموفق می‌شود و سردار با پای مجروح بر می‌گردد... ترور انجام می‌شود و بعد ترور در یمن ناموفق.... اما شاه مهره زده می‌شود و آمریکا می‌دانست ایران به دنبال جبران هست پس عملیات معکوس طراحی‌ می‌شود *و آن عملیات معکوس هم جنگ رسانه ایست* و پیوست این اقدام یک جنگ الکترونیکی صورت می‌گیرد تا کاملاً ورق به نفع آمریکا برگردد... صهیون می‌داند که سرمایه ۳۰ ساله اش در ایران در حال نابودیست (اصلاح طلبان) پس رو به جنگ کثیف و همیشگی خودش می‌‌آورد... قبلاً گفتیم که فتنه از دانشگاه ها آغاز می‌شود و از آن جایی که کوپن سلبریتی ها یک بار برای انتخابات خرج شده دیگر برگی برای اصلاح طلبها نمی‌ماند که روی آن حساب کنند سرمایه اجتماعی اصلاح طلب ها یا همان لیبرال های ضدانقلاب به زیر ۳ درصد رسیده و کسی اسم این ها را در برگ رای نخواهد نوشت... بازنده که باشی بهتره بزنی زیر میز بلکه بتوانی نظر اجماع جهانی را به سمت خودت بچرخانی .... امروز داریم کف خیابان زمین بهم خورده را می‌بینیم فتنه ای که در راس آن آمریکا (صهیون) قرار دارد، تمام اعوان و انصارشان وارد میدان جنگ شده‌اند.... اگر کف میدان تماشاگر باشیم قطعاً جنگ داخلی می‌شود و بعد باید منتظر موشک های دشمن به ماهشهر، عسلویه و دیگر قطب های اقتصادی و نظامی‌مان باشیم آخرین پیچ تند انقلاب هست اگر طناب را بگیری سالم می‌مانی انقلاب دارد به اوج شکوفایی خودش می‌رسد *جبهه مقاومت دارد جبهه استکبار را می‌شکافد و جلو می‌رود* ✅ باید دم خیمه علی شلوغ شود .... باید اغتشاشگرها امروز شعار علیه اصل و مهمترین عنصر امنیتی نظام یعنی سر دهند... بدانید دقیقا همین ۲ اصل است که ایران اسلامی را حفظ کرده است.... در این جنگ رسانه ای اگر مثل سردار حاجی زاده از آبروی خودت برای حفظ اسلام مهدوی زدی، برنده ای دنبال جنگی شبیه به جنگ نباشید آن جنگ تمام شد و رفت تا ظهور اصل، جنگ رسانه ای‌ست *لباس رزم بصیرتت را بپوش آبروی خودت را کف دستت بگیر، بیا تو میدون* @raviannoorshohada
#همسر_شهید 🔹آیت الله بهجت دست روي زانوي او گذاشت و پرسید جوان #شغل شما چيست⁉️ گفت: #طلبه هستم. آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوي و لباس سبز مقدس #سپاه را بپوشي. ️ 🔸آآیت الله بهجت پرسید اسم شما چیست⁉️ گفت: فرهاد😊 #آیت_الله_بهجت فرمود: حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا #عبدالمهدي بگذاريد. شما در تاجگذاري ✨امام زمان (عج) ‌به #شهادت خواهيد رسيد🌷. 🔹شما يكي از سربازان #امام_زمان (عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع می کنید👤 شهیدعبدالمهدی کاظمی؛ شهیدی🌷 که طبق تعبیر آیت الله بهجت برای خوابی که دیده بود، درشب تاج گذاری👑 امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در 29 آذر ماه 1394🗓 درسوریه به #شهادت رسید #شهید_عبدالمهدی_کاظمی @raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 خبر خوش سپاه در خصوص کشف واکسن و درمان قطعی ویروس #کرونا دانشمندان دانشگاه علوم پزشکی بقیة الله #سپاه به کشف واکسن و داروی قطعی کرونا دست یافتند همچنین وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای #مسلح تولید کیت تشخیص کرونا را شروع کرد👌 درود بر دلاورمردان سپاه و وزارت دفاع که امام بدرستی فرمود : اگر سپاه نبود کشور هم نبود☝️ @raviannoorshohada
سپاہ تشڪیل شد تا پاسداری ڪند ... از انقـلاب و دستانی حیدرے باید ، ڪہ قوّتِ قلب باشد پاســداران را .... @raviannoorshohada
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
🌱💐 شهید حاج محمدمهدی_کازرونی از زبان # سردارشهید_حاج_قاسم_سلیمانی برادر مهدی (کازرونی) یکی از سرداران اسلام بود. مهدی با سه بچه‌ی کوچک از ابتدای انقلاب تا وقایع کردستان و مهاباد و جنگ تحمیلی همیشه یار و مددکار جنگ بود. 🔑کلیدی بود و در دست ما. هرجا قفل می‌شد، مهدی کلید ما بود. شهید کازرونی از ابتدای انقلاب، از آن زمان که هنوز به نیامده بود، ساواکی‌ها را تعقیب می‌کرد. تمام ساعات عمرش دنبال این کارها بود. 🔻غائله‌ای که در کردستان به‌وجود آمد، تا اولین روزهای شروع جنگ تحمیلی، شهید کازرونی در کردستان به‌عنوان فرمانده عملیات در مهاباد بود. شاید ده‌ها بار شهید کازرونی در کمین‌های متعدد شهید نشد. چندین بار ماشین او به وسیله مین روی هوا پرتاب شد. بعد از غائله‌ی کردستان که جنگ تحمیلی شروع شد. شهید کازرونی از اولین کسانی بود که از کرمان عازم جبهه شد. وی یکی از چریک‌های بسیار خوب اسلام، یک سرباز بسیار رشید و شجاع بود. ⚔در همه عملیات‌ها، آن‌جایی که کار سخت می‌شد، کازرونی کلید دست ما بود. در عملیات فتح‌المبین کازرونی بود که باید در آن عملیات شهید می‌شد. 🕊در آبادان باید کازرونی شهید می‌شد. در بستان باید کازرونی شهید می‌شد. در بیت‌المقدس باید کازرونی شهید می‌شد و در عملیات‌های گذشته باید کازرونی شهید می‌شد. در این عملیات (والفجر4)، این سرباز اسلام به دیگر هم‌رزمانش پیوست. 🍃الحمدالله که برادران عزیز، فرماندهانی که مستقیماً شما را فرماندهی می‌کنند، فرماندهان گردان و گروهان، فرماندهان بسیار شجاعی هستند. پیش‌تر از این باید می‌رفتند و این لطف خداست و این بیشتر به پیروزی‌ ما کمک می‌کند. 👌نکته‌ای که در رابطه با شهید کازرونی قابل ذکر است؛ شهید کازرونی هیچ وقت در خانه نمی‌ماند. یعنی بیشترین روزی که در مرخصی بود، چهار روز بود. این ایثارها و از خودگذشتگی‌ها در تاریخ خواهد ماند و در پیشگاه خداوند محفوظ است. @raviannoorshohada
تشکیل شد، تا پاسداری کند از انقلاب و دستانی حیدری باید، که قوّتِ قلب باشد پاسداران را... پاسداران @raviannoorshohada
🔺واکنش قالیباف به عکس تاریخی فرماندهان 👆 @raviannoorshohada
🔸امروز عکسی دیدم از ارادت یک ملت به ملت عکسی که مطمئن باشیم در بسیاری از رسانه‌های داخلی و خارجی نمی‌بینیم، چون بنا نیست چنین اتفاقاتی دیده شود. عکس دست‌هایی از و را نشان می‌دهد که برای تبرک جستن به تابوت شهید افغانستانی از هم سبقت می‌گیرند تابوتی که نسیم را در خود جای داده سال‌های سال است کج‌سلیقگی عده‌ای قلیل با پشتیبانی رسانه‌ای چهره‌ای سرد از دو ملت نشان می‌دهد که عمومیت ندارد نسیم با پرچم افغانستان وارد ایران شد و سردار باقرزاده کلاه نسیم به سر کرد و زیر تابوت‌ش را گرفت. هرچه قلب‌های دو ملت بیشتر به‌هم نزدیک می‌شود بعضی‌ها احساس خطر بیشتری می‌کنند، آنهایی که نان‌شان در اختلاف‌اندازی است امروز از میدان‌داری وحشت کردند... فکه شلمچه تفحص والفجر۱ @raviannoorshohada
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
💢 #تنها_میان_داعش 🌹 #قسمت_هجدهم 💠 در این قحط #آب، چشمانم بی‌دریغ می‌بارید و در هوای بهاری حضور حید
💢 🌹 💠 به محض فرود هلی‌کوپترها، عباس از پله‌های ایوان پایین رفت و تمام طول حیاط را دوید تا زودتر را به یوسف برساند. به چند دقیقه نرسید که عباس و عمو درحالی‌که تنها یک بطری آب و بسته‌ای آذوقه سهم‌شان شده بود، برگشتند و همین چند دقیقه برای ما یک عمر گذشت. 💠 هنوز عباس پای ایوان نرسیده، زن‌عمو بطری را از دستش قاپید و با حلیه به داخل اتاق دویدند. من و دخترعموها مات این سهم اندک مانده بودیم و زینب ناباورانه پرسید :«همین؟» عمو بسته را لب ایوان گذاشت و با جانی که به حنجره‌اش برگشته بود، جواب داد :«باید به همه برسه!» 💠 انگار هول حال یوسف جان عباس را گرفته بود که پیکرش را روی پله ایوان رها کرد و زهرا با ناامیدی دنبال حرف زینب را گرفت :«خب اینکه به اندازه امشب هم نمیشه!» عمو لبخندی زد و با صبوری پاسخ داد :«ان‌شاءالله بازم میان.» و عباس یال و کوپال لشگر را به چشم دیده بود که جواب خوش‌بینی عمو را با نگرانی داد :«این حرومزاده‌ها انقدر تجهیزات از پادگان‌های و جمع کردن که امروزم خدا رحم کرد هلی‌کوپترها سالم نشستن!» 💠 عمو کنار عباس روی پله نشست و با تعجب پرسید :«با این وضع، چطور جرأت کردن با هلی‌کوپتر بیان اینجا؟» و عباس هنوز باورش نمی‌شد که با هیجان جواب داد :«اونی که بهش می‌گفتن و همه دورش بودن، یکی از فرمانده‌های ایرانه. من که نمی‌شناختمش ولی بچه‌ها می‌گفتن !» لبخند معناداری صورت عمو را پُر کرد و رو به ما دخترها مژده داد :« ایران فرمانده‌هاشو برای کمک به ما فرستاده !» تا آن لحظه نام را نشنیده بودم و باورم نمی‌شد ایرانی‌ها به خاطر ما خطر کرده و با پرواز بر فراز جهنم داعش خود را به ما رسانده‌اند که از عباس پرسیدم :«برامون اسلحه اوردن؟» 💠 حال عباس هنوز از که دیشب ممکن بود جان ما را بگیرد، خراب بود که با نگاه نگرانش به محل اصابت خمپاره در حیاط خیره شد و پاسخ داد :«نمی‌دونم چی اوردن، ولی وقتی با پای خودشون میان تو داعش حتماً یه نقشه‌ای دارن!» حیدر هم امروز وعده آغاز را داده بود، شاید فرماندهان ایرانی برای همین راهی آمرلی شده بودند و خواستم از عباس بپرسم که خبر آوردند حاج قاسم می‌خواهد با آمرلی صحبت کند. 💠 عباس با تمام خستگی رفت و ما نمی‌دانستیم کلام این فرمانده ایرانی می‌کند که ساعتی بعد با دو نفر از رزمندگان و چند لوله و یک جعبه ابزار برگشت، اجازه تویوتای عمو را گرفت و روی بار تویوتا لوله‌ها را سر هم کردند. غریبه‌ها که رفتند، بیرون آمدم، عباس در برابر نگاه پرسشگرم دستی به لوله‌ها زد و با لحنی که حالا قدرت گرفته بود، رجز خواند :«این خمپاره اندازه! داعشی‌ها از هرجا خواستن شهر رو بزنن، ماشین رو می‌بریم همون سمت و با می‌کوبیم‌شون!» 💠 سپس از بار تویوتا پایین پرید، چند قدمی به سمتم آمد و مقابل ایوان که رسید با عجیب وعده داد :«از هیچی نترس خواهرجون! مرگ داعش نزدیک شده، فقط کن!» احساس کردم حاج قاسم در همین یک ساعت در سینه برادرم قلبی پولادین کاشته که دیگر از ساز و برگ داعش نمی‌ترسید و برایشان خط و نشان هم می‌کشید، ولی دل من هنوز از داعش و کابوس عدنان می‌لرزید و می‌ترسیدم از روزی که سر عباسم را بریده ببینم. 💠 بیش از یک ماه از محاصره گذشت، هر شب با ده‌ها خمپاره و راکتی که روی سر شهر خراب می‌شد از خواب می‌پریدیم و هر روز غرّش گلوله‌های تانک را می‌شنیدیم که به قصد حمله به شهر، خاکریز را می‌کوبید، اما دل‌مان به حضور حاج قاسم گرم بود که به نشانه بر بام همه خانه‌ها پرچم‌های سبز و سرخ نصب کرده بودیم. حتی بر فراز گنبد سفید مقام (علیه‌السلام) پرچم سرخ افراشته شده بود و من دوباره به نیت حیدر به زیارت مقام آمده بودم. 💠 حاج قاسم به مدافعان رمز مقاومت را گفته بود اما من هنوز راز تحمل حیدر را نمی‌دانستم که دلم از دوری‌اش زیر و رو شده بود. تنها پناهم کنج همین مقام بود، جایی که عصر روز عقدمان برای اولین بار دستم را گرفت و من از حرارت لمس گرما گرفتم و حالا از داغ دوری‌اش هر لحظه می‌سوختم. 💠 چشمان و خنده‌های خجالتی‌اش خوب به یادم مانده و چشمم به هوای حضورش بی‌صدا می‌بارید که نیت کردم اگر حیدر سالم برگردد و خدا فرزندی به ما ببخشد، نامش را بگذاریم. ساعتی به مانده، از دامن امن امام دل کَندم و بیرون آمدم که حس کردم قدرتی مرا بر زمین کوبید... ادامه دارد ... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada --------‐‐-------------------------------------------------