#تلنگر
از وقتی خودشو شناخت همیشه برنامه ریزی میکرد و بر مبنای برنامه ریزی عمل میکرد ، تازه برنامه ریزی اش هم جامع بود.
بالای برنامه اش نوشته بود ؛
باید وقت را مهار زد ، باید زمان را رام کرد ، باید در وقت اسراف نکرد ،
باید بفهمم چه کارهایی دارم و چه وظایفی بر عهده من است....
مدافع حرم
#شهیدمحمدمهدی_لطفی_نیاسر
« اللهم عجل لولیک الفرج »
🌷@raviannoorshohada
🌷دیدار با خانواده شهیدان خلیل، عبدالجلیل و منصور کارکوب زاده
🌷چهارشنبه شب در پایان مراسم سالروز تدفین پیکر مطهر شهید گمنام(بی نشان) ۱۵ ساله در مجتمع فرهنگی تربیتی ولایت قم در کنار مزار این شهید عزیز ۱۵ ساله، مادر بزرگوار شهیدان خلیل، عبدالجلیل و منصور کارکوب زاده را دیدم.این مادر بزرگوار شهیدان، فرمایشات مهمی در کنار مزار این شهید عزیز گمنام داشتند و مثل همیشه محکم و باصلابت سخن می گفتند...
🌷امروز جمعه(۱۱ مرداد) در روز شهادت آقا امام جواد(علیه السلام) با چند نفر از خادمین شهدا به دیدار این مادر بزرگوار شهیدان رفتیم و ساعاتی در منزل شهیدان، مادر بزرگوارشان از سه شهیدشان روایت کردند و عطر و بوی این سه شهید در منزل پیچیده بود...
🌷مادر بزرگوار شهیدان از دیدار با حضرت آقا در سال ۸۹ روایت کردند...
در سال ۸۹ در سفری که حضرت آقا به قم تشریف آورده بودند، یک شب سفرشان را به خاطر دیدار با این مادر سه شهید به تعویق انداختند و شب آخر به منزل این شهیدان تشریف بردند...
⚘فرزند سوم این مادر که ۱۵ سالش بوده،هنوز پیکر مطهرش برنگشته و الان جاویدالاثر می باشد...
⚘این مادر بزرگوار می گفت:به شهید ۱۵ ساله ی گمنام تدفین در مجتمع فرهنگی تربیتی ولایت عجیب علاقه مند هستم و دوستش دارم و همیشه در مراسم کنار مزار این شهید شرکت می کنم...
⚘قابل ذکر است مادر شهیدان کارکوب زاده خودشان هم جانباز دفاع مقدس می باشند و علاوه بر سه فرزند شهیدش، دو فرزند جانباز دیگر هم دارند و همسرشان هم جانباز بوده است...
⚘ان شاءالله خبری از منصور عزیزشان هم به زودی خواهد آمد....
خادم الشهدا سیاری
بالی دهید به وسعت آسمان مرا ..
که من هرچه می دوم ؛
به 🌸شهیدان🌸نميرسم !!!
صبحتون بخیر و منور به نگاه شهدا🌸
🍃🌸شروع هفته ای پُر برکت با
صلوات بر حضرت محمد (ص)
و خاندان مطهرش 🌸 🍃
(🌸)اللّهُمَّ
✨(🌸)صَلِّ
✨✨(🌸)عَلَی
✨✨✨(🌸)مُحَمَّدٍ
✨✨✨✨(🌸)وَ آلِ
✨✨✨✨✨(🌸) مُحَمَّدٍ
✨✨✨✨(🌸)وَ عَجِّلْ
✨✨✨(🌸)فَرَجَهُمْ
✨✨(🌸)وَ اَهْلِکْ
✨(🌸)اَعْدَائَهُمْ
(🌸)اَجْمَعِین
@raviannoorshohada
✅ #کانال_کمیل قدمگاه مادر شهیدان...
تقريباً مهمات ما تمام شده بود...
ابراهيم هادي بچه هاي بي رمق کانال را در گوشه اي جمع کرد و برايشان صحبت كرد :
بچه ها غصه نخوريد، حالا كه مردانه تصميم گرفتيد و ايستاديد، اگر همه هم شهيد شويم، تنها نيستيم.
مطمئن باشيد مادرمان حضرت زهرا (س) مي آيد و به ما سر ميزند.
بغض بچه ها ترکيد. صداي هقهق شان هم همه کانال را پر کرده بود. به پهناي صورت اشک می ريختند.
ابراهيم ادامه داد : «غصه نخوريد. اگر در غربت هم شهيد شويم، مادرمان ما را تنها نميگذارد! »
@raviannoorshohada
🌷از شما میخواهم به جان امام زمانمان پشت ولایت را خالی نکنید.
گوش به امر رهبر انقلاب و دنباله رو ایشان، هر چه امر می کنند بی چون و چرا بپذیرید، که والله سعادتتان در همین است...
✨این را بدانید اگر میخواهید چشمتان جمال مبارک امام زمان (عج) را ملاقات کند، اگر میخواهید لبیک یا حسینیان معنادار باشد، اگر میخواهید اعمالتان قبول باشد و فردا قیامت مقابل بی بی دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیه سرتان افراشته باشد، پشتیبان ولی امر مسلمین حضرت آیت الله خامنهای باشید که او نوری است از انوار رسول الله (ص) که بر حق او ولی و صاحب ماست.
شهید مدافع حرم احمد عطایی🌹
@raviannoorshohada
#زندگینامه_شهدا
مراسم عقدشان در حضور آیت الله مدنی برگزار شد ، در آن جلسه رو به همسرش گفت ،
می گویند دعای عروس در هنگام عقد مستجاب است ، مکثی کرد و گفت ،
برایم در لحظه عقد ، دعا کن تا شهید شوم .
از تبریز اعزام شد ، مسئول آموزش بود ، به نیروهای بسیجی خیلی سخت می گرفت ، می گفت هر چه در آموزش سخت بگیریم ، در عملیات تلفات کمتری داریم .
علی در شب عملیات بدر ، به نیروهایش گفت ،
قمقمه ها را زیاد پر نکنید ! ، آخر ما به دیدار کسی می رویم که لب تشنه شهید شد .
در عملیات بدر ، حماسه ها آفرید و لب تشنه به دیدار یار شتافت ، و دیگر از او خبری نشد ،
خاک طلاییه هنوز رازدار سردارانی چون تجلایی است....
#شهیدعلی_تجلایی
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷@raviannoorshohada
#خاطرات_شهید
✍ شهیدے که صورتش زیبا سیرتش زیباتر بود...
به قمرفاطمیون شهرت داشت یکے از شروط عقدش این بود که مدافع حرم باقے بماند.
#کلام_شهیدحسین_هریری: من حاضرم مثل علی اکبرِ امام حسین اِرباً اِربا بشم ولی ناموس شیعه حفظ بشه.
آخرشم این شهید درحال خنثی کردن بمب بود که منفجر شد و قسمتی از بدنش تیکه تیکه شد.
#شهید_حسین_هریری 🌷
@raviannoorshohada
°•|🍃🌸
#کلام_ناب
🔴 #شهـــــدا مایهی رونق حیات معنوی کشور
▫️#شهدا مایهی رونق حیات معنویاند در کشور. حیات معنوی یعنی روحیـــــه، یعنی احساس هویـــت، یعنی هدفـداری، یعنی به سمت آرمــــــانها حرکت کردن، عدم توقــــــــــف؛ این کار شهداست.
#حضرت_آقا
#اَللّهُمَّ_احْفِظْ_قٰائِدَنا_الاِمٰام_خٰامِنهایٖ
#جانمان_فدای_رهبرمان_سیدعلی💚
@raviannoorshohada
✨❤️ #عاشقانه_شهدا
يَا وَلِیَ أَلْحَسَنَاتْ
#خدمت_به_همسر...💕
.
از جبهه که میومد...
میپرسید:
"چی یاد گرفتی…؟!"
یه بار با خنده گفتم:
"یه حدیث یاد گرفتم که به نفع خودمه...!!!
.
یکی از بزرگان گفته:
"امام علی(ع)
تو کارای خونه به فاطمه زهرا (س)کمک میکردن...💕
مثلاً...
حضرت زهرا(س)نان می پخت و حضرت علی(ع)عدس پاک می کردن و...!!!"
.
من به شوخی گفته بودم...
كلی خندید...
اما بعدش گفت:
"حالا پاشو برو...
عدس بیار پاک کنم…!!!💕
چون شنیدم…مکلف شدم این کارو انجام بدم..."
.
گفتم:
"عدس نداریم ولی لپه هست..."
لپه ها رو آوردم...
ریخت توی سینی…
داشت پاک می کرد که زنگ خونه به صدا در اومد...!
سریع سینی رو هل داد زیر تخت...!!!
.
مادرم بود…
احوالپرسی کرد و زود رفت…
.
گفتم:
"چی شد...؟!
ترسیدی مادرم ببینه داری لپه پاک می کنی...؟"
گفت:
"نه...گفتم یا مادر منه یا مادر تو...
اگه مادر من باشه...
ناراحت میشه ببینه عروسش به پسرش کار داده...!!!
اگه مادر تو باشه...
حتماً میگه نسیبه رو لوس میکنی...!!!
نمیخواستم ناراحتشون کنم…
لازم نیست کسی بدونه من دارم لپه پاک می کنم…
تو بدونی کافیه…
💕 برای من مهم تویی💕 "
.
به علی تجلّایی با اون همه اُبُهّت و رفتار نظامیش...
نمیومد كه تو خونه...
لپه پاک کنه يا...
ظرف بشوره...!
ولی تا می دید به کمکش نیاز دارم…
سریع میومد کمکم...💕
.
(خانم عبدالعلی زاده همسر شهید علی تجلّايی)
🌷@raviannoorshohada
ازدواج به سبک شهدا
❇️روایتی خواندنی از مراسم ازدواج
#شهید_محمد_گرامی
جانشین رئیس ستاد لشکر ۴۱ ثارالله
✅ازدواجمان خیلی #ساده برگزار شد.
✅ حاجی کتابهایی تدارک دیده بودند و متنهایی زیبا روی جلد #کتاب نوشتند که به مهمانها #هدیه بدهند.
✅روی دوتا پارچه بزرگ هم نوشتند عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید.
پرسیدم علت نوشتن این مطلب چیست؟ گفت:
" این نوشتهها جایشان همین جاست در هیچ مجلسی و هیچ کجا انسان نباید #گناه کند بخصوص در مراسم ازدواج ...."
✅در آن مجلس سخنران آوردند.
آقای سلیمانی در مردانه صحبت کردند و نماز مغرب و عشا هم به صورت #جماعت برگزار شد.
✅ موقع جاری شدن خطبه عقد، خیلی اصرار داشت که حتما با #وضو باشم
✅تمامی مستحبات را رعایت کردند و سه چهار صفحه #قران خواندند.
✅بعد از عقد یکی دو ساعت در مورد زندگیمان صحبت کردند که فقط
#رضای _خدا را در نظر بگیریم و بس.
✅ بعد از رفتن مهمانها قرار شد به منزلمان برویم. ماشین را به داخل خانه مون آوردند.
✅حاجی چادر مشکی روی سر من انداخت!!!
بعضی خانمهای فامیل ناراحت شدند که چرا چادر مشکی؟
محمد گفت اگر همسر من است بهتر است همین چادر را سر کند!!!!
(همسر سردار شهید محمد گرامی)
🌷@raviannoorshohada
°•|🍃🌸
🔴 #مهریه_همسران_شهدا_چه_بود
💖 مهریه همسر
🕊 #شهید_ابراهیم_همت
◽️ بنا به درخواست همسر شهید هیچ
مهریهای در نظر گرفته نشد.
💖 مهریه همسر
🕊 #شهید_سیدمحسن_صفوی
◽️ شهادت سید محسن صفوی
💖 مهریه همسر
🕊 #شهید_جهان_آرا
◽️ یڪ سڪه طلا
💖 مهریه همسر لبنانی
🕊 #شهید_مصطفی_چمران
◽️ یڪ جلد ڪلام الله مجید و یڪ لیره لبنانی
💖 مهریه همسر
🕊 #شهید_جلال_افشار
◽️ یڪ چڪ با مبلغ بسیار پایین
مبلغ چڪ پس از ازدواج به فرمانده سپاه اصفهان تقدیم شد تا خرج رزمندگان در جبههها شود.
💖 مهریه همسر
🕊 #شهید_مهدی_باڪری
◽️ سلاح ڪلت ڪمری شهید و یڪ جلد ڪلامالله مجید
💖 مهریه همسر
🕊 #شهید_ناصر_کاظمی
◽️ یڪ سڪه طلا به عشق امام خمینی(ره)
💖 مهریه همسر
🕊 #شهید_حسن_غفاری
◽️ زیارت شهرهای مڪه، مدینه، مشهد،
سامرا، ڪربلا، نجف، ڪاظمین
ڪه همگی انجام شده و مهریه ادا شده است.
💖 مهریه همسر
🕊 #شهید_صادق_عدالتاڪبری
◽️ یڪ سفر حج
💖 مهریه همسر
🕊 #شهید_محسن_حججی
◽️ ۱۲۴ هزار صلوات، حفظ قرآن، ۵ سکه طلا و ۱۴ شاخه گل نرگس
به عشق امام زمان (عج)
#همسران_شهـــــدا_عاشقترند
°•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ
#ســـــالروز_ازدواج_آسمانیـــــها💞}•°
@raviannoorshohada
❇️شهدا و امام زمان (عج)
هوا بارانی بود .
نیروهای پادگان امام حسین در حال اعزام به جبهه بودند .
در میان گل ولای ،حاجی خم شد ویک سربند #یا_مهدی برداشت و شست!!!
گفتم
حاجی سربند توی خانه زیاد داریم!!
گفت :
#مغفوری زنده باشد ونام امام زمان
زیرپا ومیان گل ولای!!!!
#شهید_عبد_المهدی_مغفوری
🔹هدیه به روح مطهرش صلوات
@raviannoorshohada
در سالهای زندگی مشترکمان، من هیچگاه از #حاج_یونس نشنیدم که از موقعیت خودش در جنگ بگوید.
یک بار از او پرسیدم: حاج یونس، تو در لشکر چکاره ای؟ از من میپرسند حاج یونس چکاره است، من خودم هم نمیدانم چه جوابی بدهم؟
حاج یونس گفت: بگو شوهر من، #سرباز_امام_زمان (عج) است.هیچ وقت من از خودش نشنیدم که او از فرماندهان لشــکر است.
#مردان_بی_ادعا
#شهید_یونس_زنگی_آبادی
@raviannoorshohada
#شهیدی_که_برای_ساخت_حمام_روستاییها_گل_لگد_می_کرد👇👇
شهید بابایی زمانی که با هواپیما پرواز🛫 می کرد، در حین عملیات و آموزش هوایی، از آن بالا روستاهای دورافتاده را در میان شیارها و دره ها شناسایی و موقعیت جغرافیایی این روستاها را ثبت می کرد📝. آن گاه پس از اتمام ماموریت، وقتی که در پایگاه استقرار می یافت، به مشاین قدیمی که داشت سوار می شدیم🚙 و مقداری غذا، آذوقه و وسایل زندگی مانند قند و چایی برای روستایی ها بر می داشتیم و از میان کوه ها ⛰و دره ها با چه مشکلاتی رد می شدیم تا برسیم به روستایی که از روی هوا شناسایی کرده بود.😞
می رفتیم آنجا و مردم روستاها من را با لباس روحانی و شهید را با لباس خلبانی می دیدند🍃. این در صورتی بود که شاید آنها سال به سال با هیچ فرد روحانی و غریبه ای برخورد نمی کردند. خیلی برای روستایی ها جالب بود و شهید بابایی بعد از این که وسایلی را که آورده بودیم به روستایی ها می داد☺️، از آنها می پرسید که چه امکاناتی کم دارند. مثلا روستایی ها می گفتند حمام نداریم و ایشان با پول خودش شروع می کرد برای آن ها حمام می ساخت👌 و من به چشم خودم می دیدم که بابایی برای ساختن حمام با پای خودش گل لگدمال می کرد، حمام را می ساخت و برای برق آن، به علت این که روستا برق نداشت از پول شخصی خود موتور برق سیار می خرید🍃 و روشنایی آن ها را تامین می کرد که این پروژه حدود دو ماه طول می کشید.😊♥️
راوی:حجت الاسلام و المسلمین
محمدی گلپایگانی
رئیس دفتر مقام معظم رهبری🌹
@raviannoorshohada
#این_دست_قلم_شده_مال_منه 🙂
حاج علی دستی را ڪه از زیر آرنج قطع شده بود ، با بند ڪفش بست و داخل جیبش گذاشت و تا زمانی ڪه رنگش از خونریزی سفید نشده بود ڪسی متوجه دست قطع شده او نشد .
خلاصه با زور و ڪلڪ حاجی را راضی ڪردند برود عقب ، او هم رفت .
وقتی به بیمارستان رسید ، با ڪمال خونسردی جلوی یڪی از دڪترها را گرفت و دست قطع شده اش را روی میز گذاشت و گفت : دڪتر جون ، این دست قلم شده مال منه ؛ ببین اگه میتونی یه ڪاریش بڪن . دڪتر با دیدن دست داغون و متلاشی حاج علی یڪ دفعه پشت میز ڪارش از حال رفت .
علیرضا پس از قطع دست راستش ، گلنگدن سلاح را با دندان مىڪشيد و مسلح مىڪرد .
#شهید_علیرضا_موحد_دانش
#سالروز_شهادتشان
#ڪجایند_مردان_بیادعا
🌷@raviannoorshohada
#برگی_از_خاطرات
❇️یاد #شهید_علی_ماهانی بخیر که رفته بودیم برای نماز تو مسجد. نماز که تمام شد دم درب مسجد ایستاد.
یکی از نمازگزاران که آمد خارج شود
او را در آغوش گرفت و کلی #عذر خواهی کرد!!!
گفتم علی چی شده؟
گفت:
« هیچی حواسم نبود پا روی کفشش گذاشته و لگد کرده بودم!!!
🔸کجایند مردان خوب خدا
🔸کجایند شهیدان راه خدا
🔸دریغ از فراموشی لاله ها
❇️گفتم علی آقا چقدر کم حرفی
کم صحبت میکنی؟!!!
گفت: آدم هر چی کمتر حرف بزنه #مسئولیتش کمتر هست و #گناهانش هم کمتر هست.
@raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | آنسوی معبر
🔺️ سردار علی چیتسازیان،
@raviannoorshohada
#داستان_زیبای_دو_رفیق ♥️
دو شهید ....
همہ جا معروف شده بودن به باهم بودن ؛
تو جبهه حتی اگه از هم جدا شونم میڪردن آخرش ناخواسته و تصادفی دوباره برمیگشتن پیش هم ...!
خبر شهادت علی رو ڪه آوردن ، مادرِ محمد هم دو دستی تو سرش میزد و میگفت : بچم
اول همه فڪر میڪردن علی رو هم مثل بچش میدونه ، به خاطر همین داره اینجوری گریه میڪنه .
بهش گفتن مادر تو الان باید قوی باشی ، تو هنوز زانوهات محڪمه ، تو باید ننه علی رو دلداری بدی .
همونجوری ڪه هایهای اشڪ میریخت گفت :
زانوهای محڪمم ڪجا بود ؟
اگه علی شهید شده مطمئنم محمد منم شهید شده اونا محاله از هم جدا بشن .
عهد بستن آخہ مادر ...
عهد بستن ڪه بدون هم پیش سیدالشهدا نرن ....!
مأمور سپاهی ڪه خبر آورده بود ڪنار دیوار مونده بود و به اسمی ڪه روی پاڪت بعدی نوشته شده بود خیره مونده بود ....
نوشتہ بود #شهید_سید_محمد_رجبی ...!
🌷@raviannoorshohada