🌹 برگزاری ویژه برنامه شب های "آب و آینه" ☝️☝️☝️
🌹 با روایت گری
پیشکسوتان دفاع مقدس
حاج حسین یکتا و حاج حسین کاجی
⚘زمان: پنج شنبه و جمعه، ۲۶ و ۲۷ تیرماه ۹۹، ساعت ۲۱:۳۰
⚘ مکان: قم، کوه خضر نبی(ع)، کنار مزار مطهر شهدای گمنام
⚘با اجرای برنامه های متنوع فرهنگی: اجرای سرود، مسابقه، برنامه های شاد ویژه کودکان و...
🌻همراه با قرعه کشی کمک هزینه سفر به مشهد مقدس
⚘ با رعایت فاصله گذاری اجتماعی
🌴 لطفا اطلاع رسانی گسترده صورت گیرد...
۲۶ تیر ۱۳۹۹
اگر این جمعه نیامد چه کنم؟
عقده دل به چه سان وا بکنم؟
هجر طولانی او گر به فنا داد مرا
مادرم پس به چه سان زاد مرا؟
دل من بی خبر از مهدی زهرا ... هیهات
عمر من بی ثمر از مهدی زهرا... هیهات
اللهم_عجل_لولیک_الفرج
http://eitaa.com/raviannoorshohada
۲۷ تیر ۱۳۹۹
🍃کاش می شدبه همان حال وهوا برگردیم
🌸به زمــیــن وبــه زمـــان شهـــدابـرگـردیــم
🍃دوربـاشـیـــم ازآئـیـنـه ی خــودبـیـنـی مـان
🌸کاش می شدکه دوباره به خـدابرگردیم
روز جمعه وشهدا🌹
یادشان_با_صلوات
http://eitaa.com/raviannoorshohada
۲۷ تیر ۱۳۹۹
۲۷ تیر ۱۳۹۹
یکی از صفات خوب شهید این بودکه همه اعمالش را پنهانی انجام می داد.
به عنوان مثال به آسایشگاه جانبازان میرفت تا انها را برای انجام کارها ی شخصی یاری کند و یا کمک به مادران شهدا..
شهید جواد کوهساری هر چه پدرش می گفت اطاعت عمر پدر می کرد.
مادر شهیدی از ایشان چنین نقل می کرد: شهید، منزلش را بدون چشمداشتی نقاشی کرد.
مادر شهید دیگری می گفت: چون پسرش به شهادت رسیده بود، روز حضرت زهرا(س) و روز مادر برای این مادر شهید هدیه ای گرفته...
مادر شهید جواد نقل میکند: همواره پاهای مادرش را می بوسید...
بسیار دلسوز کودکان بود.
🌹شهید جواد کوهساری
شهادت: ۲۶ تیر ۹۴ ،عراق
http://eitaa.com/raviannoorshohada
۲۷ تیر ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊کشف پیکر مطهر شهید در چنگوله
سربند یا صاحب الزمان💔
۲۵ تیر ۹۹
اللهم عجل لولیک الفرج✨
http://eitaa.com/raviannoorshohada
۲۷ تیر ۱۳۹۹
🍏 راز یک معامله ی شیرین 🍏
🌷 تو جبهه قسمت تعمیرگاه کار میکردم چون هوای جنوب خیلی گرم بود صبح زود تاظهر کار میکردیم ظهر هم میرفتیم استراحت.
🌷یه روز ظهر تو هوای گرم یه بسیجی جوانی اومد گفت:اخوی خداخیرت بده ماعملیات داریم ماشین مارو درست کن برم.😊
گفتم مردحسابی الان ظهره خسته م برو فردا صبح بیا🤨
باارامش گفت:اخوی ما عملیات داریم از عملیات میمونیم.😊
🌷منم صدامو تند کردم گفتم برادر من از صبح دارم کار میکنم خسته یم نمیتونم خودم یه ماهه لباس دارم هنوز وقت نکرده م بشورم.😒
گفت:بیا یه کاری کنیم من لباسای شمارو بشورم شماهم ماشین منو درست کن.😌
🌷منم برا رو کم کنی رفتم هر چی لباس بود مال بچه هارو هم برداشتم گذاشتم جلو تانکر گفتم بیابشور ایشون هم ارام بادقت لباسارو میشست منم برا اینکه لباسارو تموم کنه کار تعمیررو لفت دادم بعد تموم شدن لباسا اومد.
🌷 گفت:اخوی ماشین ما درست شد؟😊
ماشین رو تحویل دادم داشت از محوطه خارج میشد که با مسؤولمون برخورد کرد بعد پیاده شد وروبوسی کردن وهم دیگه رو بغل کردن.😍😘
🌷اومدم داخل سنگر به بچه ها گفتم:این اقا از فامیلای حاجی هست حاجی بفهمه پوستمونو میکنه😱
🌷حاجی اومد داخل سفره رو انداختیم داشتیم غذا میخوردیم حاجی فهمید که داریم یه چیزی رو پنهان میکنیم پرسید:چی شده؟🤔
🌷گفتم:حاجی اونی که الان اومده فامیلتون بودن؟
حاجی گفت:چطور نشناختین؟
ایشون مهدی باکری فرمانده لشکر بودن🙂
یه سوال ؛
👈 بنظر شما ما شایستگی شهادت را داشتیم یا ایشون؟🌹
ایشون کجا ما کجا؟!!!!!!!!!😵😭
راوی:رضا رمضانی
منبع: کتاب خداحافظ سردار
شادی روح شهدا صلوات
http://eitaa.com/raviannoorshohada
۲۷ تیر ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپ شهیدان کوهساری وعارفی به روایت تصویر از زبان شهید عارفی
ایام شهادت 🌹شهید مدافع حرم "جواد کوهساری"
http://eitaa.com/raviannoorshohada
۲۷ تیر ۱۳۹۹
🍁شهیدےکه داعشی ها دست و پاو سرش را جدا کردند😔
#شهادت_تاسوعای۹۴
🍁به خانواده شهدا بسیار خدمت میکرد، و همیشه از آنها دلجویی میکرد، اکثرا در اردوگاه شهید درویشی خادمالشهدا بود، هر سال از اردوگاه به دیدار مادر شهید درویشی هم میرفت.☝️
سید میلاد حدود 12-13 سال خادمالشهدا بود و آرزوی شهادت در عمق جانش نفوذ کرده بود. خیلی تلاش میکرد که او را به سوریه اعزام کنند. حتی میگفت که من هزینه بلیط هواپیما و مخارج خودم در سوریه را میپردازم فقط من را با خود ببرید. آرزوی شهادت در خون سید میلاد بود. 💔
🌹شهید_سید میلاد_مصطفوی
شهید_بی_سر
http://eitaa.com/raviannoorshohada
۲۷ تیر ۱۳۹۹
۲۷ تیر ۱۳۹۹
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
✳ به مردم بگویید امام زمان پشتوانهی این انقلاب است
🔻 بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقهی کردستان عراق بودیم که بهطرز غیرعادی جنازهی شهیدی را پیدا کردیم. از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم. داخل کیف، وصیتنامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود.
در وصیتنامه نوشته بود:
من سیدحسن بچهی تهران و از لشکر حضرت رسول(ص) هستم...
پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند.
اهل بیت، شهدا را دعوت میکنند...
پدر و مادر عزیزم! من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت میرسم.
جنازهام هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز در منطقه میماند.
بعد از این مدت، جنازهی من پیدا میشود. و زمانی که جنازهی من پیدا میشود، امام_خمینی در بین شما نیست.
این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما میگویم.
به مردم دلداری بدهید.
به آنها روحیه بدهید و بگویید که امام_زمان (عج) پشتوانهی این انقلاب است.
بگویید که ما فردا شما را شفاعت میکنیم.
بگویید که ما را فراموش نکنند.
🔸 بعد از خواندن وصیتنامه دربارهی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم.
دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز از آن گذشته است.
راوی: سردار_حسین_کاجی
برگرفته از کتاب #خاطرات_ماندگار
ص١٩٢ تا ١٩۵
مثل_شهدا_زندگی_کنیم
http://eitaa.com/raviannoorshohada
۲۷ تیر ۱۳۹۹
۲۷ تیر ۱۳۹۹