🔸به روایت مادرِ شهید:
مجید با حضرت زینب عهد کرده بود که من شهید می شوم...
اما پیکرم را نمی خواهم کسی ببیند !!
چون مجید بدنش خالکوبی بود...
و پس از سه سال و سه ماه با چند تکه استخوان سوخته و سیاه برگشت😭
#شهید_مجید_قربانخانی
#حُرِ_مدافعان_حضرت_زینب(س)
http://eitaa.com/raviannoorshohada
❤️💚❤️💚
من می خواهم در آینده شهید بشوم.
برای این که...
معلم که خنده اش گرفته بود، پرید وسط حرف علی و گفت:
«ببین علی جان! موضوع انشاء این بود که «در آینده می خواهید چه کاره بشین.»
باید در مورد یه شغل یا یه کار توضیح می دادی
مثلاً، پدر خودت چه کاره است؟
... آقا اجازه ✋... شهید...!🕊
http://eitaa.com/raviannoorshohada
#خاطرات_یک_سرباز_عراقی
#سنِ_عاشقی
یه پسر بچه رو گرفتیم که ازش حرف بکشیم...
آوردنش سنگر من
خیلی کم سن و سال بود.
بهش گفتم: « مگه سن سربازی توی ایران هجده سال تمام نیست؟ »
سرش را تکان داد...
گفتم: « تو که هنوز هجده سالت نشده! »
بعد هم مسخره اش کردم و گفتم: « شاید به
خاطر جنگ ، امام خمینی کارش به جایی رسیده
که دست به دامن شما بچه ها شده و سن
سربازی رو کم کرده؟ »
جوابش خیلی من رو اذیت کرد...
با لحن فیلسوفانه ای گفت:
« سن سربازی پایین نیومده ،
سن عاشقی پایین اومده.»
❤️💛💙❤️💛
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
گفت : مادر جان بيا ناهار بخوريم...
پرسيد: ناهار چي داريم مادر؟
:باقالی پلو با ماهي...
با خنده رو به مادر کرد و گفت : ما امروز اين ماهي ها را ميخوريم
و یه روزي اين ماهي ها ما را میخورند.
چند سال بعد ...
عملیات والفجر 8 ؛
درون اروند گم شد ...!
ومادر تا آخر عمرش ماهي نخورد ...😭
http://eitaa.com/raviannoorshohada
هر انسانی لبخندی از خداوند است...
سلام بر تو ای شهید...🌷
که زیباترین لبخند خدایی!❤️
#سردار_دلها
http://eitaa.com/raviannoorshohada
مصاحبهﮔﺮ:
ﺗﺮﮐﺶ ﺧﻤﭙﺎﺭﻩ سینهاش ﺭُﻭ ﭼﺎﮎ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ.
ﺭﻭی ﺯﻣﻴﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺯﻣﺰﻣﻪ میکرﺩ.
ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ ﺭُﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﺎﻻی ﺳﺮﺵ.
ﺩﺍﺷﺖ آﺧﺮﻳﻦ ﻧﻔﺴﺎﺷﻮ میزﺩ.
ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﺍﻳﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ آﺧﺮ ﭼﻪ ﺣﺮفی ﺑﺮﺍی ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺍﺭی؟؟
ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﺸﻮﺭﻡ ﻣﻴﺨﻮﺍﻡ
ﻭﻗتی ﺑﺮﺍی ﺧﻂ مقدم ﮐُﻤﭙُﻮﺕ میفرستن،
ﻋﮑﺲ ﺭُﻭی ﮐﻤﭙﻮﺕﻫﺎ ﺭﻭ ﻧَﮑﻨﻦ!
ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﺿﺒﻂ ﻣﻴﺸﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭ، ﻳﻪ ﺣﺮﻑِ ﺑﻬﺘﺮی ﺑﮕﻮ.
ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﻃﻨﺎﺯی ﮔﻔﺖ: آﺧﻪ ﻧﻤﻴﺪﻭنی،
ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﻢ، ﺭُﺏ ﮔﻮﺟﻪ ﺍﻓتاده...!😁
و لحظاتی بعد چشمانش را بست،
لبخندی زد و شهید شد............"
#شهید_رضا_قنبری
معروف به "شهید خندان"
#طنّازی_شهدا
http://eitaa.com/raviannoorshohada
زمانی که سوریه دچار بحران شد ؛
مادرم گفت :
"اگر یک خشت از حرم زینب(س) کم شود چادر میخرم ، سرتان می کنم...!
و از خانه بیرونتان می کنم
مرد نیستید اگر حرم زینب(س)آسیب ببیند!!..
راوی:سید مسافر؛رزمنده تیم فاطمیون
👆قابل توجه برای آنها که میگویند
مدافعان حرم برای پول میروند
#عشق_قیمت_نداره
http://eitaa.com/raviannoorshohada
دو متر پسر داده ام
دو کیلو استخوان گرفته ام
مرا از تحریم می ترسانید...؟!
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🌟🥀🍃🌟🥀🍃
تیر خورد ؛ دعای محبوبش را شروع کرد...
(الهی عظم البلا...)♡
درد می کشید، صدای نحیفش را از لابه لای نفس های به شماره افتاده اش می شنیدم
( یا محمد یاعلی ،یا علی یا محمد...)♡
گوشم را تیز کردم!...
ادامه نداد دیگر ؛سیمش که حسابی وصل بود
نمیدانم چرا صدا قطع شد😔
#شهید_حسین_کوکبی🌷
#جمعه_های_دلتنگی🌱
http://eitaa.com/raviannoorshohada
یه وقتایی که ،
مشغول کانال های فضای مجازی ات هستی...
یادت نره!...
یه روزایی بعضیا...
تو کانال های جبهه ؛
برای امروزِ تو ،
جنگیدند و شهید شدند😔
🌷قدرردانِ خون شهدا باشیم🍃
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🕊🌱🕊🌱🕊
یک جایی از علامه طباطبایی خواندم ؛
آن ها که صالح و عارفند، موقع نماز آن جا که به "السلام علینا و علی عباد الله الصالحین" میرسند ؛
امام زمان جواب شان را می دهد...
یادم افتاد به سه رفیق شهیدم که همیشه وقتی نمازشان میرسید به اینجا
سلام میدادند به عبد صالح خدا،مکثی می کردند و صورتشان خیس می شد از اشک!...😭
یکی از آن سه شهید که جواب میگرفت از مولا؛ #شهید_سید_مصطفی_خادمی بود.
👈راوی :علی سلطانی
#غروب_های_دلگیر
http://eitaa.com/raviannoorshohada
سخنی با علی اصغر عزیزم❤️
علی جان ؛ در اوج شیرین زبانیِ تو دارم میرم ماموریت🌱
برام سخته ولی چاره ای نیست...
مواظب مادرت باش و همیشه به او خدمت کن!
از اینکه فرزند شهید هستی ؛ هیچوقت ناراحت نشو چون من با خدا معامله کردم و خدا همیشه با شماست
و چه همراه بهتر و خوبی جز خدا...!
دوست داشتم وقتی که باز میگفتی
"♡دَدی جون♡" کنارت بودم ولی چاره ای نیست من و دوستام رفتیم تا تو وامثال تو در آرامش زندگی کنید!...
دوستت دارم نفسم💚
🕊فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم
#شهید_مهدی_علیدوست
http://eitaa.com/raviannoorshohada
صدای معلم بود که در کلاس پیچید:
"بنویسید ؛ بابا نان داد."
اشک از چشمانِ دخترک هفت ساله ، سُر خورد...
و با بغض ناتمام بر روی دفترش نوشت
"بابا جان داد!..."😔
بیاد فرزندان شهدا🌷
🔷قدردان خون شهدا باشیم
#این_راه_ادامه_دارد
http://eitaa.com/raviannoorshohada
⭐️🍃🦋⭐️🍃🦋
♡••• دل بده •••♡
🔸گردان پشت میدون مین زمین گیر شد ...
چند نفر رفتن معبر باز کنن!…
15ساله بود ؛ چند قدم که رفت برگشت
گفتن حتما ترسیده …
پوتین هاشو داد به یکی از بچه ها و گفت : تازه از گردان گرفتم
حیفه!... بیت الماله و پا برهنه رفت😳😔
#اموال_بیت_المال
#سیره_شهدا
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🕊
🍁"هجده روز دیگر..."🍁
به عبدالرضا گفتم: تو که تازه عقد کردی کجا میخوای بری؟
عبدالرضا ساکش را بست و گفت: گریه نکن مادر راه رفتنی رو باید رفت...
گفتی زن بگیر، گفتم چشم
حالا تو باید به قولی که دادی عمل کنی، خودت گفتی: اول زن بگیر بعد برو جبهه.
زبانم بند آمده بود و چیزی نگفتم!...
کفشهایش را پوشید و ساکش را برداشت و از زیر قرآن ردش کردم و گفتم: زود برگرد پسرم.
نگاهم کرد و بعد پرید توی بغلم و گفت: غصه نخور زود برمیگردم درست هجده روز دیگه...!!
🌷🍃🌷🍃🌷
هجده روز بعد عبدالرضا را آوردند...
او را روی تخت غسالخانه خانه دیدم😢
به برادرش علی وصیت کرده بود که بعد از شهادتش لباس سپاه را تنش کنند...📿
⭕️راوی: مادر شهید
#شهید_عبد_الرضا_مجیدی🌹
#عشقِ_جنگ
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🕊
#به_روایت_همسر
مجتبی دلداده اهل بیت (ع) بود ...
در روزهای ولادت شیرینی می گرفت و برای اهل خانه می آورد
یا در پادگان بین سربازان پخش می کرد!...
میلاد امام رضا (ع) بود ؛ ما جهرم بودیم...
مجتبی از پادگان تماس گرفت و گفت :" مقداری پول به حسابم واریز کن . توی مسجد پادگان جشن داریم ،
می خواهم برای سربازها کیک بخرم."
#سرهنگ_مجتبی_ذوالفقار_نسب
🦋شبِ ولادت بی بی ؛ جای مدافعان حرم خالی!...🌱
http://eitaa.com/raviannoorshohada
💠داستانی جالب از رتبه ۱ کنکور تجربی در سال ۱۳۶۴ شهید احمدرضا احدی
🍃🌸مادرش میگوید: یکی از دوستان احمدرضا از شمال با منزل همسایه مان تماس گرفت، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت.
پرسیدم: احمدرضا که بود؟!
گفت: یکی از دوستانم بود.
پرسیدم: چکار داشت ؟!
گفت: هیچی، خبر قبول شدنم را دردانشگاه داد!
گفتم: چی؟؟
گفت: می گوید رتبه اول کنکور راکسب کرده ای.
من و پدرش با ذوق زدگی گفتیم: رتبه اول؟؟ پس چرا خوشحال نیستی؟؟!!
احمدرضا گفت: اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم!
در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت مسجد!!
🍃🌸یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی، می گفتم احمدرضا تو الان پزشکی قبول شده ای، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟!
می گفت: می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند!
می خواهم سختی کارشان را لمس کنم.
@raviannoorshohada
🌼🍃🌼🍃🌼
بار سومی که برگشته بود ؛
پنج یا شش ماه وقتی قرآن میخواند ، برخی آیه های آن را یادداشت میکرد.
ما نمیدانستیم چه می کند اما بعد از شهادتش وقتی وصیتنامه را باز کردیم ؛ فهمیدیم
این آیه ها را برای نگارش وصیت نامهاش میخواست.
متن وصیت نامه را به هرکس نشان دادیم تعجب کرد...این وصیت نامه پر از آیه های قرآن است!...
#مدافع_حرم_حضرت_زینب(س)
#شهید_مصطفی_نبی_لو 🌷
#میلاد_حضرت_زینب 🌸
http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱تقدیم به مدافعان حرمِ زینبی🌷
#میلاد_حضرت_زینب(س)❤️
http://eitaa.com/raviannoorshohada
روز میلاد شماست 🌻
و جای مدافعان حرمتان خالیست...🕊
#انتقام_سخت
#میلاد_حضرت_زینب(س)
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🌾💐🌾💐🌾
مکرر میگفت :
من آمریکا را بیچاره می کنم ؛ کاری می کنم که آمریکاییها با تمام تکنیک شان نتوانند بفهمند کِی و کجا عملیات میکنیم...
و این کار را در عملیات فتحالمبین انجام داد !!
⬅️راوی:سرهنگ محسن کلانتری
#شهید_علی_صیاد_شیرازی🌷
#صیادِ_دلها ❣
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🦋🍃🦋🍃🦋
تو خوش نشینی طولانی ترین شب سال ؛
حواست باشه !...
کسایی بودند شب های کوتاهِ عملیات
براشون بلندترین شب سال بود...
#شب_های_عملیات
#یللدا_به_یاد_شهدا
http://eitaa.com/raviannoorshohada
لحظه هاتون شهدایی :)
#شب_یلدا
http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 پخش خبر حضور خانواده معظم دانشمند هسته ای دکتر محسن فخری زاده و خانواده های معظم شهدای مدافع حرم و مدافع سلامت در بیمارستان شهید بهشتی از شبکه استانی قم
⚘ تقدیر از کادر درمانی و پرستاران بیمارستان
⚘ امروز(یکشنبه) ۳۰آذر، سالروز ولادت حضرت زینب (سلام الله علیها) و روز پرستار در بیمارستان شهید بهشتی قم
💠 منتظرت هستم😊
یک روز بعد از #شهادت عبدالمهدی، دلم خیلی گرفته بود💔
گفتم بروم سراغ آن دفتری که خاطرات مشترکمان📖 را در آن می نوشتیم.
به محض باز کردن دفتر، دیدم برایم یک نامه💌 با این مضمون نوشته بود:
همسر عزیزم، من به شما افتخار می کنم که مرا سربلند و عاقبت به خیر کردی و باعث شدی اسم من هم در فهرست #شهدای_کربلا نوشته شود.
آن دنیا #منتظرت_هستم😍❤
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_عبدالمهدی_کاظمی 🌷
@raviannoorshohada