🌹#شهیدےشیــرازےکہ_محل_وزمان_قبرخودراپیش_بینےکرد
👇👇👇
درمراسـم چهلم شهـیدلطفعلی زارع ،
سید محـمد دست من را گرفت و آرام، قدم زنان از جمعـیت فاصله گرفتیــم.
با هم به سمـت ردیفے از قبر های تازه حفر شده درگلـزارشهدا رفتیم. قبر ها خاکبرداری شـده و باتابوک های سیمانی دیواره آنها چـیده شده بود تا اگر شهــیدےرا ازجبهه آوردنـــد، قبر آماده باشد.
روی لبه یکے ازقبـرها، روے تابــوک های سیمانی نشستیم. سید محمد به #قـــبرخالے خیـره شده بود. گفت: محمد چیزی به تو می گـم، امــا تا شهــید نشـدم به کسی نگو!
با تعجب گفتم: تو شهادت... چی؟
به قبرے که لبہ آن نشستــه بودیـــم اشـــاره کرد و گفـت: #هفــته دیگه، #چهارشنبه من را تشییع می کنید و در این #قبر دفـن می کنـید! چهارمین قبر بود...
با تعجـب،ناباورانه به سید محمد و قبر خالی نگاه کردم و گفتم:ان شاالله که صد و بیست سال زندگے می کنے، این حرف ها چیـه می زنی...
یک هفته گذاشـت، شب چهـــارشنبه بعد پسـر عمـویم، [شهیـد] ابوالفضل غلامپــور،خبر #شهـادت سید محمد را داد و گفت: فردا تشییع می شود. صبح برای تشییع رفتیم.
چند شهیـدمن جمله محمـد در شاهچراغ تشییع شده و به سمت گلزار شهدا حرکت کردند.
هرشهـیدرا به سمــت قبری بردند. سیدمحمـدراهـم پاے قبری گذاشتنــدوبرای تلقیــن پائین دادند. یک لحظه یادصحبـت های هفته قبـــل افتادم.همان ردیف بودیم. قـبر ها را شمردم،سیــدمحمد را در #قبرچهـــارم دفن کردند.مثل همون چیزی که خودش گفته بود....
برگرفته ازکتاب #شب_وصال
#شهیـدسیـدمحمـدشعاعے
@raviannoorshohada
همیشه روزه بود جبهه هم که می رفت با فرمانده اش قرار می گذاشت که 10 روز جابجایش نکنند تا بتواند قصد کند و روزه بگیرد.
جوان 21 ساله که یکی از نیروهای زبده اطلاعات عملیات لشگر 57 ابوالفضل (ع) بود، طی عملیاتی در منطقه حاج عمران مفقود الاثر شد و پس از یکسال که خانواده منتظر جنازه اش بودند، با پیکری کاملاً سالم به خرم آباد برگشت.
به دستور نماینده امام و امام جمعه خرم آباد - آیه الله میانجی- پیکر شهید به مدت یک هفته در مکان مخصوصی در بیمارستان شهید مدنی خرم آباد مورد زیارت عموم مردم شهر قرار گرفت، عطر خوشبوی پیکر مطهر شهید همه زائرین را مبهوت کرده بود.
شهید توکل حسنوند🌷
@raviannoorshohada
11.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بسیار_زیبا_و_شنیدنی_و_تاثیر_گذار👌👌👌
⭕️چطور باید به در خانه شاه و ارباب رفت
@raviannoorshohada
#سیره_شهدا
برای یکی از عملیات ها آماده می شدیم.
علی هاشمی اومد و مسئولیتها رو مشخص کرد ،
سید حمید شد مسئول گردان در منطقه دهلاویه ، یادم هست که فرمانده بود و با بچه ها می رفت کانال می کند !
گفتم ، سید بچه ها که هستند ، چرا شما ؟!
می گفت ، بچه ها هستند ، اما خسته شدند !
خوب یادمه اون روزها گرما بیداد می کرد و پشه ها نیش های بدی می زدند ! ،
کمتر کسی توی این شرایط طاقت می آورد ، سید فرمانده بود اما وقتی دشمن جلو میومد ، جواب پاتک دشمن رو می داد ،
آرپی جی زن خوبی بود ، از بس آرپی جی زده بود از گوشش خون میومد ،
اسمش فرمانده گردان بود ولی با بلدوزرچی ها ، با بچه های شناسایی ، با بچه های لجستیک ، با بچه های تدارکات بود و به همه کمک می کرد !
باسردار ناصری برای شناسایی منطقه جلو می رفت ، علی هاشمی گفته بود ، خودتون جلو نرید ، فقط ناظر باشید !
ولی سید قبول نمی کرد
می گفت ، چطور به بچه ها بگم برید جلو و خودم نرم؟!
برای همین جلو تر از بقیه درعملیات های سخت پیش قدم می شد.
حتی یک لحظه هم آرامش و سکون نداشت ، بار ها دیدم که حتی در حال راه رفتن داره غذا می خوره ،
انگار خستگی ناپذیر بود....
#شهیدسیدحمید_میرافضلی
📕 پابرهنه در وادی عشق
اللهم عجل لولیک الفرج...
@raviannoorshohada
❤️ خاکریز خاطرات 🌿
❣ مشهد که آمدیم، بچه ی دومم را حامله بودم. موقع به دنیا آمدنش، مادرم آمد پیشم. سرشب، عبدالحسین را فرستادیم پی قابله.🌿✨
به یک ساعت نکشید، دیدیم در میزنند. خانم موقر و سنگینی آمد تو. از عبدالحسین ولی خبری نبود. آن خانم نه مثل قابلهها، و نه حتی مثل زنهایی بود که تا آن موقع دیده بودم. بعد از آن هم مثل او را ندیدم. آرام و متین بود، و خیلی با جذبه و معنوی. آنقدر وضع حملم راحت بود که آن طور وضع حمل کردن برای همیشه یک چیز استثنایی شد برایم.✨🌹
❣آن خانم توی خانه ی ما به هیچی لب نزد، حتی آب هم نخورد. قبل از رفتن، خواست که اسم بچه را فاطمه بگذاریم.🌷✨
❣سالها بعد، عبدالحسین راز آن شب را برایم فاش کرد. میگفت: وقتی رفتم بیرون، یکی از رفقای طلبه رو دیدم. تو جریان پخش اعلامیه مشکلی پیش اومده بود که حتما باید کمکش میکردم. توکل بر خدا کردم و باهاش رفتم. موضوع قابله از یادم رفت. ساعت دو، دو و نیم شب یک هو یاد قابله افتادم. با خودم گفتم دیگه کار از کار گذشته، خودتون تا حالا حتماً یه فکری برداشتین.🌿🌹
گریه اش افتاد. ادامه داد: اون شب من هیچ کی رو برای شما نفرستادم، اون خانم هر کی بود، خودش اومده بود.🌿✨🌹
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌿
@raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #کلیپ #شهدا بسیار با کیفیت و زیبا
👌پیشنهاد ویژه حتما ببینید
🌹 #شهید..
اللّهُمَّصَلِّعَلي مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّدوَعَجِّلفَرَجَهُــم
❣تقدیم به خانواده شهدا...
@raviannoorshohada