انجمن راویان فجر فارس(NGO)
شهید احمد نعمت اللهی (1337- 1357 ه ش) در محله ی «کوشک نصرالله میرزایی» سینما سعدی فعلی شهر شیراز
شهید اسد اله پروا
(1328- 1342 ه ش)
در خانواده ای عاشق و شیفته اهل بیت(علیه السلام)، کودکی متولد که نامش را اسداله گذاشتند. محله ی«اسحق بیگ شیراز» به روی این کودک لبخند زد و اجازه داد تا اسداله در آغوشش، دوران کودکی را با رؤیاهای شیرین سپری کند.
پدرش حافظ کل قرآن بود و فرزندانش را نیز چنین می خواست. او آزادگی را به عنوان آغازین درس زندگی، به اسداله آموخت، آنگونه که وقتی در سن سیزده سالگی، برای اولین بار صاحب کت و شلواری نو شد، آن را پوشید و از خانه بیرون زد، اما پس از مدتی بدون کت به خانه بازگشت. اهل خانه از او پرسیدند:«کت را چه کردی؟» اسداله از جواب دادن طفره رفت، ولی بالاخره پس از اصرار فراوان گفت:«کنار مسجد جمعه شخصی را دیدم که لباس ندارد، من هم کتم را به او دادم.»
اسداله با این سن کم و جثه کوچکش، فعال ترین فرد مجالس مذهبی در ایام رمضان و دیگر ایام بود. با حضور در محافل قرآنی،حتی از بزرگتر ها هم جلوتر افتاد. دقت نظرش در انتخاب دوست و مهربانی با مردم، از ویژگی های بارز او به شمار می رفت.
دست تقدیر دوستی صمیمی و یک رنگ در مسیر سرنوشتش قرار داد و او کسی نبود، جز«علی اکبر صادقیان» که همرزم و همراه اسداله در محافل مذهبی، بویژه مجالس عزای اباعبدالله (علیه السلام) بود.
روز 13 محرم برابر با 42 خرداد، خبری دردناک از حنجره ی عاشورایی شهید آیت اله دستغیب، شهر شیراز را تکان داد. آن روز مردم قهرمان شیراز به زمامداری روحانیت شجاع شیعه، به محض شنیدن خبر حادثه تلخ و سرنوشت ساز 15 خرداد 42 و دستگیری امام، در صحن مقدس حضرت شاهچراغ(علیه السلام) تجمع کردند، در این میان شهید اسداله پروا نیز به شتاب هر چه تمام، خود را به منزل دوستش علی اکبر رساند و از وی خواست که با او به مردم خشمگین ملحق شود.
اسداله که پر از شوق پرواز شده بود، به همراه علی اکبر به دریای خروشان مردم پیوست، اما نگاه مضطرب مادرش با زبان بی زبانی از دیگر فرزندانش مس خواست که اسداله را بیشتر مواظبت کنند.
رژیم تا به دندان مسلح، در برابر خشم مقدس مردم دست به حرکتی شتاب زده زد و مثل همیشه ابتدا به شلیک گاز اشک آور اقدام کرد تا بدین طریق مردم را متفرق سازد و چون دید مردم مقامتر از پیش به خروش آمده اند، به دستور فرماندهان نظامی به روی تظاهر کنندگان بی دفاع، آتش گشود و آنان را به رگبار بست. علی اکبر صادقیان از جمله افرادی است که در لحظات اولیه به شهادت رسید، به دنبال آن اسداله نیز به شدت زخمی شد و بوسیله ی مردم و تلاش برادرش به بیمارستان منتقل گردید. او در طول مسیر منتهی به بیمارستان با صدایی که بوی فراق از آن حس می شد، به برادرش می گوید:«اگر زنده ماندم که هیچ، اگر شهید شدم، که این شهادت برای خدا و در راه خداست.»
ساعت 12 ظهر همان روز، زمان عروج اسداله پروا بود که در پروازی عاشقانه به شهید علی اکبر صادقیان پیوست.
برنامه مراسم جشن پدران آسمانی به مناسبت میلاد حضرت علی (ع)- ۱۳ بهمن را در تلوبیون ببینید
http://www.telewebion.ir/episode/0x54296d2
انجمن راویان فجر فارس(NGO)
🌟 ستاره های شهر 🎙️ روایت هشتم ❤️ پدران آسمانی 🎉 جشن میلاد باسعادت حضرت امام علی علیه السلام #1516s
اجراهای علی اکبر قلیچ در
روایت هشتم
#ستاره_های_شهر
#پدران_آسمانی
👇👇👇👇👇👇👇👇👇