eitaa logo
راویان فتح لنجان
494 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری راویان فتح لنجان ارتباط با ادمین: @Khadem_alshuahda
مشاهده در ایتا
دانلود
یعنے بازگشٺ بہ سوے امام هر زمان دراین زمان یعنے لبیڪ یعنے 🌼🍃اجتماع قلوب براے یارے امام غریب یعنے ✨الهی آمین.... @raviyanlenjan
واژه ها گل میکنند ، وقتی که عشق را جست و جو کنیم ... تفحص یعنی به دنبال گمشده و گمنامی رفتن ... باید لیلایت را گم کرده باشی ، که اینگونه مجنون وار و گمنام سربه بیابان عاشقی بگذاری ... گاهی وقتها ما باید به دنبال تفحص هویت خودمان بگردیم،،، در همین کوچه پس کوچه های دلتنگی ... شاید ماهم چشم به راهی داشته باشیم ... @raviyanlenjan
نماز عشق در جوار محبوب.. @raviyanlenjan
: : طوبى لِمَن يَألَفُ النّاسَ ويَألَفونَهُ عَلى طاعَةِ اللّهِ. ▫️ « خوشا به حال كسى كه بر پايه طاعت خداوند ، با مردم الفت مى گيرد و مردم با او الفت مى گيرند.» 📚 تحف العقول: ص ۲۱۷ @raviyanlenjan
مرا میهمان سفره ی مهربانی خود کنید! دلم گرفته از آشوب شهر... اینجا بعضی آدم ها غریبه اند با اخلاص و صفا و گذشت ... دلم یک جرعه سادگی می خواهد... #راویان_فتح_لنجان @raviyanlenjan
رفقا! کاری کنید که وقتی کسی شما را ملاقات می کند احساس کند که یک #شهید را ملاقات کرده است 🚩سردار شهید احمد کاظمی #راویان_فتح_لنجان @raviyanlenjan
گاهی ... شهادت یعنی : قرار بود بمیرد امّا ، بخیر گذشت ... شهید شد ... #رزقڪ_شهادت #راویان_فتح_لنجان @raviyanlenjan
#سالروز_عملیات_محرم عملیات محرم در دهم آبان ماه سال 1361 در سه مرحله در منطقه عمومی موسیان و دهلران اجرا شد. #راویان_فتح_لنجان @raviyanlenjan
👈 شفاف‌سازی؛ دستور اسلامی #راویان_فتح_لنجان @raviyanlenjan
در عملیات محرم چند نفر از بچه ها اون طرف رودخانه دویرج مجروح شده بودند. شهید مصطفی مطلبی خودش رو کنارشون رسونده بود و با بی سیم می گفت: بچه های مجروح امکان حرکت ندارند و محلشون هم ناامنه باید فکر بکنیم و نگذاریم بمونند. گفتیم باید تا تاریکی شب صبر کنند و چاره ای نیست. چند ساعتی گذشت دیدم خود مصطفی چند تخته و تیوپ آورد و گفت: بیاید کمک کنید اینها رو به هم ببندیم. قایقی درست شد و رفتیم مجروحین رو به عقب انتقال دادیم تا جایی که می شد اطراف رو خوب گشتیم دیگه کسی رو پیدا نکردیم. دو سه شب بعد در نقطه رهایی بودیم که صدای ناله ای شنیدیم اما نمی دانستیم از کجاست. هوا که روشن شد اطراف را گشتیم دو مجروح با فاصله از هم روی خاک افتاده بودند. یکی ترکش به چشمش خورده بود و نفر دیگر بعلت برخورد تیر پایش شکسته بود. برامون خیلی عجیب بود اینها با این وضعیت گرسنه و تشنه مسیر نزدیک به ۷ کیلومتر رو چطور طی کرده و از آب گذشته اند. مجروح نابینا مجروحی که پایش شکسته را به دوش گرفته بوده و با هدایت او به عقب برگشته بودند. ازش پرسیدم :چه حالی داری؟ گفت: کرببلا رفتن بس ماجرا دارد . 🎙راوی: حاج محمد احمدیان @raviyanlenjan