چمران زیر تیغ جراحی
گویا داستان جراح دفاع مقدس به اوج خودش نزدیک میشود؛ منوچهر دوایی با اشتیاقی خاص میگوید: جنگ هشت ساله ایران، قهرمانان بسیاری را به خود دید که برای دفاع از کیان خود رهسپار میادین نبرد شدند؛ از جمله آنان چهره ممتازی نظیر دکتر «مصطفی چمران» بود؛ او دو بار در طول جنگ مجروح شد؛ دفعه اول در یکی از بیمارستانهای صحرایی نزدیک به جبهه بودیم و تعدادی مجروح آوردند؛ دکتر چمران بدون اینکه خود را معرفی کند مدام ما را به درمان سایر مجروحین معطوف میکرد تا اینکه او را شناختیم و متوجه شدیم ران چپش به شدت مجروح شده است و خونریزی دارد؛ از آنجا که زخمهای جنگی به دلیل آلودگیهای محیطی از جمله ترکش، خاک، شیشه و… بسیار آلوده و مستعد عفونت هستند تا قبل از انتقال به اتاق عمل از طریق شست و شو و داروهای آرامبخش وضعیت خونریزی او را بهبود بخشیدیم تا درد کمتری را تحمل کند. دستگاه بیهوشی نبود و عمل هم باید انجام میشد. حین عمل مدام مراقب وضعیت ایشان بودیم وقتی از ایشان میپرسیدیم : «آقای دکتر چطورید؟» با همان لحن خاصی که داشتند پاسخ میداد: «شما کار خودتان را بکنید؛ من هم کار خودم را» وقتی دقت کردیم متوجه شدیم برای اینکه احساس درد نکند زیر لب قرآن و دعا میخواند. پس از چند روز بهبودی حاصل شد و ایشان مجدد به صحنه نبرد برگشت؛ اما بار دوم مجروحیت او منجر به شهادت و عروج این انسان فرهیخته شد.
گویا عمق انسانیت و بزرگی منوچهر دوایی به عنوان پزشک و جراح معالج از دید شهید چمران نیز پنهان نمیماند و در نامهای که به درخواست دختر خردسال دکتر دوایی –در زمان جنگ- مینویسد اذعان میدارد: «پدر بزرگوارت بهگردن من حقی بزرگ دارد و با چه لطافت، محبت و کاردانی عمل جراحی بر پایم را با موفقیت انجام داد. احساس میکنم که تو هم از انسانیت و بزرگواری و روح پرمحبت پدر سهمی بزرگ به ارث بردهای، وجود چنین پدری را به شما و وجود شما را به پدر بزرگوارتان تبریک میگویم.»
و به راستی که روحهای عظیم و والا چه زود و خوب به شناخت و درک یکدیگر میرسند.
سلامت معنوی
این متخصص متعهد ایرانی میافزاید: آنچه در مجروحان جنگ تحمیلی مشاهده و بسیار بر من تاثیرگذار بود این است که اکثر آنها با حالت رضا و تسلیم و در نهایت شجاعت مجروحیتشان را تحمل میکردند.
معتقدم فرصت کارهای خیر که برای آدم مهیا میشود شادی و آسایش بزرگی با خود به همراه دارد. هرکسی برای رفع آلام و ناهنجاریها کمک کند درست است که متاثر میشود ولی بعد از خدمت شادی معنوی را در باطن خود احساس میکند که با هیچ شادیای قابل مقایسه نیست و این هدیه خداوند است.
انسانها اگر یک هدف معنوی را برای زندگی خود در نظر بگیرند و به سمت آن حرکت کنند سلامت معنوی اولین و مهمترین ارمغان آن خواهد بود. بالعکس نداشتن هدف ارزشمند و رها بودن، زندگی ملالآوری را به دنبال خواهد داشت و افسرگی که امالامراض است از اینجا شکل میگیرد. افسردگی مادر همه بیماریهاست زیرا سیستم دفاعی بدن را مختل میکند و بستر را برای بروز انواع بیمارهای جسمی فراهم میکند.
🌙دعای روز ششم ماه مبارک رمضان
🖇 خدایا مرا در این روز وامگذار تا در پی نافرمانیت روم
و مرا با تازیانه کفر مزن
و از موجبات خشمت دور و بر کنارم
به احسان و نعمت های بی شمار تو ای حد نهایی علاقه و اشتیاق مشتاقان
💠 @raviyanlenjan 💠
منِ بی تو را
باران گرفته است ...
.
علیرضاعابدی که این عکس
متفاوت را ازیک مادر شهید ثبت کرده، درباره آن نوشته:
مادر شهیدجاویدالاثرمجید امیدی
هر وقت بارون میاومد میرفت
زیر بارون میایستاد و چشمای اَبریش بارونی میشد.
وقتی ازش می پرسیدن آخه مادر
چرا وایستادی زیر بارون؟
آروم زیر لب زمزمه می کرد:
گلی گم کردهام می بویم او را ...
آخه الان بدن مجید من زیر بارونه ....
بدن مجید من معلوم نیست کجاست ...
میخوام بگم مادرم عزیزم من به یادتم...»
💠 @raviyanlenjan 💠
15.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#چند_ثانیه_عاشقی
صدای شهید عبدالله ضابط رو میشنوید..
فقط برای اینکه صوت شنیده بشه دست به قلم شدیم...
🔻صوت رو از دست ندهید
🔷موسسه راویان فتح لنجان
افطار مسجد سید_1.mp3
9.44M
🌴🌷🇮🇷🌹🌴
#روایتگری در وقت افطار جمع #مهمانان_نوروزی
🥀
#مسجدسید#اصفهان
🌻 #عیدنوروز
راوی بزرگوار عبدالمحمود محمودی
🔴 دعای روز هفتم #ماه_رمضان
🔹 اللَّهُمَّ أَعِنِّي فِيهِ عَلَى صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ وَ جَنِّبْنِي فِيهِ مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ آثَامِهِ وَ ارْزُقْنِي فِيهِ ذِكْرَكَ بِدَوَامِهِ بِتَوْفِيقِكَ يَا هَادِيَ الْمُضِلِّينَ.
🔺 خدایا ! مرا در اين روز بر روزه و اقامه نماز يارى كن و از لغزشها و گناهان دور ساز و ذكر دايم نصيبم فرما به حق توفيق بخشى خود اى رهنماى گمراهان عالم.
💠 @raviyanlenjan 💠
✨دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان📿
خدایا، در این ماه مهرورزی به ایتام و
خوراندن طعام و آشکار کردن سلام و
هم نشینی با اهل کرامت را نصیبم
فرما، به عطایت ای پناهگاه آرزومندان🤲🏻♥..
💠 @raviyanlenjan 💠
🔻 اسطوره های معاصر ایران/ شهید احمدوکیلی
شهیدی که کومله گوشت تنش را خورد
✍شهید وکیلی ۷۵روز زیر شکنجه بود، ابتدا به هردو پایش نعل کوبیده و برای آوردن چوب و سنگ به بیگاری میبردند. پس از دادگاهی شدن برای اعتراف، هردو دستش را از بازو بریدند و چون وضع جسمانی بدی داشت برای معالجه به بهداری برده شد، پس از چندروز که کمی بهبود یافت اورا آوردند و مجدد اعتراف گرفتن شروع شد
🔸 با دستگاه های برقی تمام صورتش را سوزاندند. سوزاندن پوست تنها مقدمه شکنجه بود مدتی میگذرد تاپوست های نو جانشین سوخته ها شود و آنوقت همان پوست های تازه را میکَنندکه درد و سوزندگی اش بیشتر از قبل است و خونریزی شروع میشود و آنوقت نوبت آب و نمک است و با همان جراحات داخل آب و نمک میاندازند
🔸 تمام این مراحل را وکیلی با استقامتی وصف ناپذیر تحمل کرد و لب به سخن نگشود. سعید محکوم به اعدام گردید. زخم هایش را باز کردند و پس از آنکه با نمک مرهم گذاشتند! داخل دیگ آبجوش که زیرش هم آتش روشن بود انداختند که همانجا محل شهادتش شد اما کومله های داعشی از جسد بی جانش هم وحشت داشتند. اعضای بدنش را مثله کرده و جگرش را به خورد هم سلولی هایش دادند و مقداری راهم خودشان خوردند
📚 منبع: خاطرات دردناک ناصر کاوه
اینجا مجنون است
جزیرهی عاشقان ...
جزیره مجنون ۱۳۶۳
پد حضرت ابوالفضل (ع)
نقطه رهایی لشکر۸ نجف اشرف
عکاس : محمد الله دادیان
#عملیات_بدر
#رمز_یا_فاطمة_الزهرا🌹
💠 @raviyanlenjan 💠
✨دعـایروزنهــمماهمهـمانیخـدا..(:
...بهســمتتمامخوشنودیهــــایتسوقــمبده... 🌿
💠 @raviyanlenjan 💠
شهید غلامرضا انتظاری در سال ۱۳۴۴ در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. در سال ۱۳۵۱ تحصیلات خود را شروع کرده وسال ۱۳۶۴ به خدمت سربازی رفت و بعداز پایان سربازی سال ۱۳۶۶ وارد سپاه شده و پاسدار شد و کار تخصصی خود که مهارت در ادوات جنگی بود را شروع کرد. شهید انتظاری مداح با اخلاصی بود که در ماه های محرم و صفر برای تعزیه و روضه خوانی به مسجد محله می رفت و صدای بسیار زیبایی داشت و در گردان حضرت رسول ص برای رزمندگان مداحی میکرد . اوبه روضه و سینه زنی خیلی علاقه داشت ، در سال ۶۰ راهی جبهه شد و در عملیات رمضان همچنین در شلمچه، جنوب، باختران و کردستان حضور فعالی داشت خیلی کم مرخصی گرفته بود. این شهید در سال ۱۳۶۶ ازدواج و در اواخر همان سال ۶۶ پس از هفت ماه متأهل بودن، در عملیات والفجر ۱۰ در دریاچه دربندیخان عراق، پس از بمباران هواپیماهای عراقی، 🌹🌹روز ۲۴ اسفند ۱۳۶۶ از درون قایق به همراه همرزم شهیدش شهید ابراهیم سلیمیان به رودخانه افتاده و شهید شدند و پیکر مطهرشان مفقود شد. اما پس از چند روز تفحص این دو شهید را پیدا کرده و برای خاکسپاری به زرین شهر آوردند ،، 🌹توضیح اینکه چند روز قبل از عملیات خودشهید گفت ، من روز عملیات شهید میشوم ،، 🌹و در تاریخ ۸ فروردین ۱۳۶۷ به خاک سپرده شدن.
شادی روح شهیدان صلوات
🔷 موسسه راویان فتح لنجان