eitaa logo
راویان فتح لنجان
497 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری راویان فتح لنجان ارتباط با ادمین: @Khadem_alshuahda
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام دوستان ساعت ۹ امشب شبکه قرآن رو ببینید
زمان عکاسی؛ آذر ماه ۱۳۶۳ اردوگاه اسرای ایرانی رمادیه۲ نام های دیگر: اردوگاه اطفال بین القفصین(بین دو اردوگاه) کمپ ۷ (اردوگاه ۷) خردادماه سال ۶۳ بود که بعثی ها اعلام کردند تمام اسرای اردوگاه باید درآموزشهای نظام جمع شرکت کنند، چند روزی بود که آموزشها در حال اجرا بود،اسرا بواسطه یکی از عراقی ها با خبر شدند قرار است اسرا پس از اتمام آموزشها از مقابل جایگاهی که در آن تصویر بزرگی از صدام نصب خواهد شد و تعدادی از افسران ارتش عراق نیز در آن مستقر می شوند،رژه رفته و احترام نظامی گذاشته شود،چیزی که حتی تصور آن هم برای اسرا سخت و شرم آور بود، برای همین همه یکپارچه و متحد شدند تا نقشه شوم بعثی ها،عملی نشود. یکی از روزهای پایانی خرداد بود که یک هیات نظامی جهت بررسی کیفیت رژه و ارزیابی سطح آموزش اسرا، از بغداد وارد اردوگاه شد، آن روز بچه ها سنگ تمام گذاشتند تا این هیات دست خالی و ناراضی راهی بغداد شود... بازرسان روی صندلی ایستادند تا هم رژه و هم نحوه احترامات و صف جمع را ارزیابی کنند،از سوی دیگر اسرا با هم قرار گذاشتند تا جلوه ای ناهماهنگ و بی کیفیت را به نمایش بگذارند بعنوان مثال، وقتی دستور میداد الی الیمین دور یا الی الیسار دور(به راست، راست یا به چپ، چپ)بسیاری از اسرا عکس دستور را اجرا میکردند،یا هنگام رژه رفتن پاهای خود را روی زمین، می کشیدند که بر اثر آن هم گرد و غبار غلیظی ایجاد می شد و هم نا هماهنـگی فاحشی،پدید می آمد. بازرسها که از جو داخل اردوگا بی خبر بودند، خیلی زود،از فرمانده و سرازانش عصبانی شدند،اما زندانبانهای مستقر در اردوگاه فهمیده بودند ماجرا چیست... ادامه دارد
قسمت۲ فرمانده اردوگاه و زندانبانها که موقعیتشان در خطر بود،ماجرای نافرمانی بچه ها را به هیات بازرسی منتقل کردند و مصمم شدند تا اسرای مظلوم را با ضرب و شتم و کتک و شکنجه تسلیم اراده خود کنند در مقابل سرا نیز، متحد تر... اما با اینحال قرار بر این شد تا این نافرمانی ها طبیعی، جلوه کند تا آنها فکر کنند، اسرا به دلیل تفاوت زبان و ضعف بدنی، قادر به اجرای مطلوب دستورات،نیستند. یکی از اسرا بنام غلامرضا یزدانی که بعلت اصابت گلوله در زمان اسیر شدن،یکی از پاهایش کوتاه ترشده بود، و بخاطر همین امر نمیتوانست فرامین را اجرا کند،مورد توجه ویژه بعثی ها قرار گرفته و به شکل وحشیانه ای زیر ضربات کابل و شیلنگ ومشت و لگد واقع شد،یکی از بعثی ها بنام حامد که با دسته کلنگ بجان این عزیز افتاده بود، دسته کلنگش خرد شد(او از آن روز بین اسرا به حامد دسته کلنگی شهرت یافت) پیکر نیمه جان غلام روی زمین و زیر ضربه های لگد به این سو و آن سو میغلطید و دیگر نایی برای ناله کردن در بدن نداشت. دیدن این صحنه های دردآور برای اسرا مقدور نبود،برای همین خیلی زود با هم منسجم و یکصدا شده و الله اکبر گویان به سمت پیکر غلام حرکت کردند،عراقی ها وحشت زده از محل گریختند،اسرا بدن خونین و بی رمق غلام را از زمین بلند کرده و همچنان تکبیر گویان،به سمت آسایشگاههای خود حرکت کردند. حدود نیم ساعتی که گذشت و زندانبانها مطمئن شدند،همه اسرا به آسایشگاه رفته اند،مجددا وارد محوطه قاطع شده و درب آسایشگاهها را قفل زدند.بدین ترتیب نقشه شوم تبلیغاتی عراقی ها برای همیشه از بین رفت. این خاطره تا پایان اعتصاب غذا میتواند ادامه داشته باشد.
7.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 میراث مقدس؛ به یاد جانفشانی‌های رزمندگان هشت سال دفاع مقدس 🔷موسسه راویان فتح لنجان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آقا مبارک است رَدای امامتت ای غایب از نظر به فدای امامتت.. 🔹آغاز امامت و ولایت قطب عالم امکان، فخرزمان، امان مردمان، اعلی حضرت دوران، صاحب العصر والزمان مبارک 🌹🌹☘☘🍀