🔴 گرامی باد یاد و خاطره ❤️ شهدای عملیات والفجر ۱۰ ۲۴ اسفند ۱۳۶۶ 🔷مؤسسه‌ راویان فتح لنجان

🔷پیامبر اکرم (ص): یک شهید دریا با دو شهید در خشکی برابری می‌کند».[*] سلام و درود خدا بر شهیدان ابراهیم سلیمیان(صفر) و غلامرضا انتظاری که در اسفند ماه سال66 در عملیات والفجر 10 ، در جریان بمباران هواپیمای عراقی هر دو به شهادت رسیدند و پس از بمباران، پیکر پاک این شهدا در رود خانه سیروان افتاده و به طرف دریاچه دربندیخان عراق رفته و در فروردین ماه سال 67 پس نشست آب دریاچه ی دربندیخان پیکر هر دو شهید پیدا شدند و در تاریخ 1367/1/8 در شهر زرین شهر تشییع و در گلستان شهدا ی این شهر خاکسپاری شدند. 🔶ولی می دانیم که تا ابد زنده و بر اعمال ما ناظر اند.... 🔷مؤسسه‌ راویان فتح لنجان

❤️خاطره شهادت ❤️سردار شهید باغبان باسم رب االشهدائ......... باعرض سلام واحترام خدمت همسنگران عزیز.اجازه بفرماییددرادامه روایتگری عزیزان یادی بکنیم ازسرداربزرگ ونام آوردفاع مقدس ویکی ازآخرین شهدای عملیات بدر،یعنی سردارمحمدعلی باغبانی. توضیحا؛ گرچه درموردنحوه شهادت آن شهیدسرفرازروایات متعددی انجام شده است ولی یکی ازروایات قطعی ومستند،مربوط است به همرزم آن شهیدبزرگوار،جناب آقای حاج رجبعلی طغیانی که همین امروزبه درخواست مجدداینجانب مرقوم ودرگروه رفقای فابریک بارگزاری نمودندرابدون دخل وتصرف عینا تقدیم میدارم.نثارارواح طیبه همه شهدا،بویژه سردارشهید،باغبانی همه باهم بخوانیم الفاتحة والاخلاص مع الصلوات........................ «سلام بر رفقای فابریک اصلی ، بعضی از دوستان خواسته بودند که مطالبی از شهید باغبانی گفته شود ، که حالاقسمتی از آن را شرو ع می کنیم بسم الله الرحمن الرحیم عملیات بدر پس‌از شش شبانه روز تمام شد ودستور رسید که( نیرو ها،عقب گرد، وبه طرف جزیره مجنون پیشروی نمایم) که ما چنین کردیم ، دم غروب بود زیر آتش شدید دشمن بطرف جزیره مجنون شمالی حرکت کردیم( وحالا چطور وچگونه آمدیم کاری نداریم) ودر جزیره، یک سنگر کوچک کنار سوله ها داشتیم که سنگر طرح وعملیات بود آمدیم داخل آن که، سردار زاهدی ، شهید شاهمرادی، شهید باغبانی ، ودونفر دیگر هم بودند وچون نیمه شب بود وهمه خسته، سنگر کوچک نیمه نشسته رفتند تو چرت ،شهید باغبانی هنوز بیدار بود ،به او گفتم یک نامه پیش من داری ، یکی از دوستان از انرژی چند روز پیش آورده بود من گرفتم و به او دادم و ایشان چندبار این نامه را خواند که من گفتم بسه دیگه چند بار می خوانی از طرف خانواده است ، خندید( چون قرا ربود،،،،) گفتم یه چرت بزن الان صبح میشه ،،، تا آذان صبح شد ،بیدار شدیم وپس از نماز صبح ونیایش ، شهید شاهمرادی بمن گفت ، من و سردار زاهدی میریم عقب ،و شما هوا که روشن شد هر چیز اضافی که درسنگر داریم بریزید داخل ماشین یه نفرتون بیارید مغر شهید صناعی گفتم باشه و رفتند ،،، و هواکه روشن شد به شهید باغبانی گفتم برو ماشین را بیار جلو سنگر تا وسایل را بار کنیم وتو برو مغر بعدی که ایشان از سنگر رفت بیرون تا ماشین را بیارد جلو ، ،وچند لحظه ای نگزشته بود که یکدفعه انفجار ی رخ داد وجلوی سنگر خراب شد، ما هم داخل سنگر، ومن از لابلای گردو خاکهای خاکستری پریدم بیرون سنگر ، ودیدم جلوتر ماشین استاده ، دویدم سمت تویوتا دیدم شهید باغبانی داخل ماشین است من اورا بغل کردم و دو نفر دیگه آمدند کمک کردند ،آوردیم بیرون ولی ایشان دیگه بشهادت رسید، واین اولین گلوله‌ای بود که بعد از عملیات بدر از سمت دشمن شلیک شد وبین سنگر وماشین قرار گرفت وترکش های آن داخل تویوتا به شهید باغبانی اسابت کرد وایشان را بشهادت رساند،، وبعد با بیسیم به شهید شاهمرادی خبر دادیم ، ومجددآ من رفتم یک تویوتا داشتیم آوردم جلوی سنگر ،و وسائل را بار کردیم ، وشهید باغبانی را با برانکاد روی وسائل قرار دادیم،،چونکه ما روی آب هور خط پدافندی داشتیم ویک آمبولانس هم بیشتر نداشتیم وممکن بود از نیروهای خط کسی مجروح شود ونیاز به آمبولانس داشته باشیم ، مجبور بودیم باماشین دیگه انتقال دهیم ، که ایشان را روی وسائل قرار دادیم ومن حرکت کردم بطرف مغر شهید صناعی که بیرون از جزیره مجنون نزدیک سراه فتح قرار داشت وبین راه که در حال حرکت بودم دیدم شهید شاهمرادی بطرف جزیره می آید چون تا خبر را شنیده بود نتوانسته بود طاقت بیاورد وحرکت کرده بود ، وتابهم رسیدیم گفت چه شده که قضیه را گفتم ، گفت کجاست ،گفتم بالای سر من روی وسائل پیاده شد ورفت با نگاه کرد وگریه کرد ، وتا آن زمان من ندیده بودم که شاهمرادی بلند بلند گریه کند همیشه تو خودش بود ،همه چیز را می‌ریخت تو خودش ، جای خلوت پیدا می‌کرد، وآهسته آهسته گریه وبا خدای خود رازو نیاز می کرد، به هر حال، بعد از وداع گفت حرکت کن برو که من آمدم رسیدم مغر شهید صناعی ورفتم ،آقای میرزایی که آن موقع مسول تعاون بود صدازدم ،وگفتم بیا شهید باغبانی را تحول بگیر ، که ایشان آمد وشهیدرا آوردیم پایین ، وبعد بقیه افراد که آنجا بودند دور شهید جمع شدند، وحالا اگر کسی جایی می گوید که من بالا سر شهید بودم، یا دیدم،یا چنین وچنان درست می گوید اینجا دیده، یعنی ده کیلومتر عقب‌تر ازمحل شهادت ،،،روحش شاد وروح همه شهدا شاد مخصوصآ روح فرمانده عزیزم شهید شاهمرادی التماس دعا ببخشید رفقای فابریک اگر وقتتان را گرفتم ارادتمند، رفقا ،،،طغیانی،»

سلامتی همه رزمندگان هشت سال دفاع مقدس مخصوصا اصفهانیاشون😉❤️😂 @karbala_karbala

#شهادت_مردان_خدا #شهید_ابراهیم_سلیمیان #والفجر_۴ https://eitaa.com/jahadgarshabab

🔴 سالگرد عملیات فتح المبین ❤️شادی روح شهدای این عملیات صلوات موسسه راویان فتح لنجان

منطقه دالپری قبل از عملیات فتح المبین

نوروز در دفاع مقدس 🌷🇮🇷

ام‌المومنین 🔹موشن کمیک ام المومنین به‌مناسبت سالروز وفات حضرت خدیجه (س) @raviyanlenjan

🍃🔹بخشی از پیام حضرت امام خمینی (ره) در خصوص عملیات فتح المبین ✍ اينجانب از دور دست و بازوي قدرتمند شما را كه دست خداوند بالاي آن است، مي‌بوسم و به اين بوسه افتخار مي‌كنم 📝«قلم قاصر است كه احساسات خويش را ابراز كنم... 🔹رحمت واسعه خداوند بر آن مادران و پدراني كه شما شجاعان نبرد در ميدان كارزار و مجاهدان با نفس در شب‌هاي نوراني را در دامن پاكشان تربيت نمودند. 🔹 مژده باد بر شما جوانان برومند، در تحصيل رضاي پروردگار كه از بالاترين سنگرهاي روحاني و معنوي است. 🔹 شما در دو سنگر روحاني و جسماني، ظاهري و باطني پيروزيد. 🔹مبارك باد بر بقيه‌الله (ارواحنا له الفداء) وجود چنين رزمندگان ارزشمند و مجهدان في سبيل‌الله كه آبروي اسلام را حفظ و ملت ايران را روسفيد و مجاهدان راه خدا را سرافراز نموديد. 🔹ملت بزرگ ايران و فرزندان اسلام به شما سلحشوران افتخار مي‌كنند. 🔹آفرين بر شما كه ميهن خود را بر بال ملائکه الله نشانديد و در ميان ملل جهان سرافراز نموديد. 🔹مبارك باد بر ملت، چنين جوانان رزمنده‌اي و بر شما چنين ملت قدرداني كه به مجرد فتح و پيروزي توسط رزمندگان به دعا و شادي برخاستيد. 🔹 اينجانب از دور دست و بازوي قدرتمند شما را كه دست خداوند بالاي آن است، مي‌بوسم و به اين بوسه افتخار مي‌كنم... يا ليتني كنت معكم فافوز فوزاً عظيماً.» 🔹مؤسسه راویان فتح لنجان