#مریم 🌸🌿 برای هدی خواستگار میومد همه سنتی بود که یکی مورد پسند هدی قرار گرفت تو جلسات خواستگاری ی خانمم باهاشون بود! گفتن دوست خانوادگیمون جالب اینجا بود که هر سوالی از مادر داماد میپرسیدم اون خانم جواب میداد 😳🤔 خیلی اومدن و رفتن ولی علی اجازه نداد باهم بیرون برن،! مراسم بله برون و نامزدی برگزارشد اما نمیدونم چرا دلشوره عجیبی داشتم!! قبل نامزدی هدی این حس رو داشتم به شوهرم و هدی گفتم مشاوره برید، قبول نکردن وگفتن تحقیق کردیم تو تحقیقات همه گفتن پسر خوبیه و خانواده خوبی هستم، البته خانوادش واقعا خوب بودن بداز بعد از مراسم نامزدی هدی یواش یواش پرخاشگر شد، دختری که شاداب بود و کلاس ورزش زبان میرفت حالا دیگه باشگاه و کلاس و گذاشته بود کنار!! شبها نمیخوابید باهادی تندی میکرد خیلی رفتارش برام عجیب بود 😩😣 و دلهره من بیشتر که چرا این بچه اینطوری شده استرس خودم کم بود مامانم هرروز یه بهانه ای داشت برا دعوا و قهر کردن😒 نامزد هدی هم قشنگ فهمیده بود بامامان مشکل داریم، برای نامزدی زنگ زدم خواهرا و برادام و دعوت کردم مامان میگفت باید به شوهر خواهرم جدا زنگ میزدم بی احترامی کردم! نامزدی برادرام از طرف مادری نیومدن شوهر خواهرمم نیومد، همشون قیافه گرفته بودن شام برای برادرام گذاشتم مامان نبرد و به داماد گفته بود بهش بی احترامی کردم!🤦‍♀😳 ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

#مریم 🌸🌿 خونه بابا میرفتیم بچه ها رابطه خوبی با مهدیه و مهدی داشتن! حتی شبم خونه بابا میموندن وباهم خوش میگذروندن.. نامادریم یه اخلاق خوبی داره جلوی روت حرفش و میزنه به قول خودش رک میگه حرف و منظورشو، هیچ وقت پشت سر آدم حرف نمیزنه همیشه بهش میگم پروین خانم از اخلاقت خیلی خوشم میاد، با اینکه یه خانم بیسواد شهرستانی ولی انقد زن زرنگ بود که با صبوری و سیاست تونست بابا رو تو مشتش بگیره☺️ البته موقعی که با پدرم ازدواج کرد، ورشکست شده بودو خیلی سختی کشید بابا دو بار بخاطر چک برگشتی زندان افتاد ولی زندیگش رو ترک نکرد و ساخت! بابام هم خیلی تغییر کرد عزیز هیچوقت با عروساش کنار نمیومد و خیلی اذیتش میکرد ولی جوابشو میداد و اجازه دخالت به عزیز نمی داد! الان که به گذشته فکر میکنم مامانم با اینکه سواد داره، شیک و با کلاسه اما زندگی صبر و سیاست و دانش میخواد😘 هرچی خوشگل باشی و خوشتیپ ولی زندگی کردن بلد نباشی، به درد نمیخوره!! پروین خانم زن بابام اهل روستا بود، چهره ی معمولی و لباسای ساده تنش میکرد، ولی اقتدار داشت و فوق‌العاده با سیاست ودانایی زندگیش رو پیش برد! بچه های فهمیده و تحصیل کرده تربیت کرد👍 عزیز همیشه میگفت پروین خانم زرنگه پولهای بابارو می گیره جمع میکنه برای بچه هاش😊 شما میاید غذای خوب درست نمیکنه ولی ما اهمیت نمیدادیم! من همیشه میگفتم خوب طبیعیه به فکر بچه هاش باشه، اونام خواهر برادرمون هستن، غریبه که نیستن 😒 ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

#مریم 🌸🌿 البته پروین گاهی از کارای بابا خیلی ایراد میگرفت و غر سرش زیاد میزد بیشتر وقتها هم ما میرفتیم خونشون دعوا داشتن و جر و بحث😢 ولی ما اصلا دخالت نمیکردیم، پروین میگه همیشه تعریف شما رو به مادرم میکنم میگم بچه های خوبی هستن!! بعد فوت بابا هم میگفت بابات سفارش کرده بعد مرگ من در خونمو رو بچه هام نبندی بیان و برن! درسته که میگن همیشه میگن نباید قضاوت کنیم🙏 قبل از فوت بابام یکبار رفته بودیم خونه بابام که پروین رفته بود خونه مادرش! با خدیجه و زهرا اونجا بودیم، مهدیه دبیرستان میرفت میگفت : آبجی خیلی دوست دارم همیشه رابطمون گرم وصمیمی باشه مثل الان، حتی اگر خدای نکرده بابا هم فوت کرد باهم باشیم! 🥰 منم گفتم : مهدیه جان ناراحت نشی ولی بستگی به رفتار مامانت داره😋 مهدیه چیزی نگفت ولی بعد از فوت بابا نظرم عوض شد و دیدم نه هنوز محبت بینمون هست! ☺️😅 تو فامیل خیلی ها حسرت مارو میخورن قشنگ یادمه عروسی پسرعمم خودم شنیدم زن عموم گفت : حالا خوبه ناتنی هستن انقدر آبجی آبجی میکنن دور هم هستن! هوای همو دارن، 😒 به نظرم محبت به تنی وناتنی نیست، چون من همشون رو از ته دل دوست دارم😘 بچه های مامان هم با محبت هستن هر چند سالها قبل دور هم بودیم و دلمون به همین دورهم بودن و خاطرات تعریف کردن خوش بود😍 زندگی جریان داشت و مادر شوهرم زمین گیر شد خواهرشوهرم و بچه هاش همش میومدن خونمون🤦‍♀ منم چیزی نمیگفتم ولی هیج جا نمیتونستم برم😒 ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

#مریم 🌸🌿 مادر شوهرم پارکینسون داشت و پوشکی شد ۵ سال مریض بود و زمین گیر! مهدیه خواهرم ازدواج کرد شوهرش خیلی مرد خوبیه عروسی مهدیه شوهرم علی نیومد نمیشد مادر شوهرم و تنها بزاریم! پروین خانم نامادریم قسمم داد به شوهرت فشار نیار بزار پیش مادرش باشه چون میدونست هیچ کس نمیاد پیش مادرشوهرم، شوهرمم خیلی وابستش بود! من و بچه ها رفتیم عروسیش خیلی خوش گذشت شبم خونه بابا موندیم🌺 با خواهرا و دختر عمه ها کلی گفتیم وخندیدیم وتا صبح بیدار بودیم.. خیلی جای بابام خالی بود، مامان اخلاقش همونطوری بود ولی من فهمیدم باید چکار کنم، به قول معروف قلق مامان دستم اومد! شرایط سختی بود نگهداری از یه سالمند اما چاره ای نبود! علی خیلی عصبی شده بود البته حق داشت من تنهایی نمیتونستم از پسش بر بیام لباسش و کثیف میکرد نمیتونستم تنهایی عوض کنم😢 نمیزاشت لگد میزد دو نفری باید لباسهاشو عوض میکردیم، بعضی وقتها سر کار بود زنگ میزدم میومد حمومش کنیم، خیلی سخت بود بعد از ۵ سال مادر شوهرم فوت کرد، شوهرم علی همش گریه میکرد هر هفته سر خاکش میرفتیم عصبی و پر خاشگر شده بود😢 شبها نمیخوابید بچه ها بشدت باهم دعوا میکردن سر چیزای کوچیک تند خو شده بودن!! سر سفره دعوا میکردن اینجا جای من بود تو نشستی این لیوان من بود برداشتی همش میگفتم چرا اینجوری شدن بچه ها😞 ما این شرایط سخت و گذروندیم، همش شبها کابوس میدیدم خواب میدیدم علی فوت کرده 😢جنازش تو کاوره! با دستام کاور جنازه رو که باز میکنم میبینم علی داره مواد میکشه!! ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

#مریم 🌸🌿 از خواب میپریدم میترسیدم دلشوره عجیبی داشتم جو خونه هم متشنج علی سر کارم نمیرفت تا ظهر میخوابید.. فهمیدم موادو شروع کرده، بچه ها موقع مصرف دیدنش نمیتونستن به من بگن! 😔 تحت فشار بودن و پرخاشگر شده بودن دنیا روسرم خراب شد، گفتم : چرا تازه زندگیمون سروسامون داشت میگرفت! 😕😭 گفت : اشتباه کردم هنوز آلوده نشدم، من هم لج کردم گفتم طلاق میخوام! 😏دیگه نمیتونم نمیکشم ظرفیتم تموم شده گفت : بچه ها سر خورده میشن لطمه میخورن، _ الان لطمه نخوردن دیدی جو خونه متشنجه بچه ها انقد دعوا میکنن این دوتا هیچ وقت اینطوری نبودن تو دستت دیدن خودم فهمیدم! تو اگه مرد بودی وقتی دیدی بچه ها میدونن همونجا قطع میکردی! منم نمیفهمیدم، 😒 البته بهش شک کرده بودم ولی باور نمیکردم بعد ازین همه سال شروع کنه ولی تو فکر رفته بود بیقرار بود.. عذاب وجدان گرفته بود هر کاری هم کردم خونه رو به نامم نکرد.! بهش گفتم بشین فکر کن ببین کارت درسته…؟ حال وروز خوبی نداشتم تلفنو قطع کرده بودم همش گریه میکردم😭 خدیجه نگرانم شده بود با هدی زنگ زده بود موبایلمو روشن کردم زنگ زد ول کن هم نبود،! گفت تورو میشناسم ی چیزی شده؟ قضیه رو گفتم هنگ کرد! فرداش زنگ زد گفت‌‌: بیا خونمون حال و هوات عوض بشه، هدی نذاشت تنها برم باهم رفتیم دوروزم موندم خیلی هم خوش گذشت ولی ذهنم در گیر بود😔 با خواهرم خدیجه از همه راحترم اونم بامن راحته وحرفاشو به من میزنه😘 ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

#مریم 🌸🌿 شبها نمیتونستم بخوابم خیلی فکرکردم من شوهرم و میشناختم لجباز بود بهش پیام دادم اصلا باورم نمیشه! ساعت 6 صبح هنوز بیدار بودم. بهم پیام داد از این که تورو ناراحت کردم خودم و نمیبخشم تازه ۲ ماهه زیاد آلوده نشدم بر میگردم، ترک میکنم! میدونم باورم نمیکنی، اما زمان ثابت میکنه خیلی فکر کردم! بهش پیام دادم باشه لغزش کردی بیا باهم درست کنیم، اومدم خونه دیگه هیچی نگفتم ولی تغییرات و حس کردم از لحاظ روحی داغون بودم😢 پیش مشاورم رفتم ازم تست گرفت کمی افسرده بودم ولی با پیاده روی ورزش حالم بهتر شد. 😘 روان شناسمم فهمیده بود تنهام بهم انرژی مثبت میداد، میگفت توانمندیهات رو نمیبینی خودتو دست کم گرفتی! تو این همه سال با این همه مشکلات خوب پیش رفتی به هرحال چندین جلسه مشاوره رفتم! شوهرمو هر کاری کردم مشاوره نیومد ولی خودم بخاطر خودم حالم بهتر شه رفتم این بحران هم پشت سر گذاشتم! علی هم سر قولش موند و دیگه مواد نکشید بچه ها هم خوشحال بودند. آرامش به خونه برگشت هدی با همکارش نامزد کرد و رفت سر خونه زندگیش.🥰 شوهرش مرد خوبیه هادی هم با پدرش کار میکنن اونم میگه برام یک دختر خوب پیدا کن. میگه میخوام ازدواج کنم مامان خیلی پیر و مریض شده، مراقب خودش هم نیست. فقط دعا میکنم🤲 از دست و پای خودش نیفته منم خسته هستم! احساس میکنم یک راه خیلی طولانی ورفتم هنوز به مقصد نرسیدم ولی هیچ وقت ناامید نشدم... ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

#مریم 🌸🌿 ازهمه دوستانی که داستان زندگی من و خوندند سپاسگزارم. 🙏 وقتی به گذشته فکر میکنم میبینم مامان و بابا هم خیلی سختی کشیدن اگر اختیار زندگیشون رو دست کسی نمیدادن و اجازه دخالت به کسی نمیدادن اینقد سختی نمی‌کشیدن!! در ازدواج بعدیشونم موفق نبودن و بدتر گیرشون اومد شوهر مامان بعدها فهمیدم خیلی اذیت کرده و همش خیانت میکرده بابا هم سختی کشید و هیچ کدومشون اززندگی چیزی نفهمیدن.😔😢 من تو زندگی جنگیدم تلاش کردم به امید روزهای بهتر این ها گوشه ای از غم ودرد من بود، نمیگم همش سختی بود ولی مشکلات و غم هام بیشتر از خوشی هام بود از همه شما خوانندگان خواهشمندم تا اونجایی که میتونید برای بهتر شدن زندگیتون تلاش کنید طلاق اخرین راه نیست. هزارراه نرفته هست! اما همیشه میگم واقعاقسمت و سر نو شت را خودمون میسازیم. همیشه با خواهر وبرادرام خوشیم وبه امید روزهای بهتر زندگی وادامه میدم😘 الان دوسال زندگیم آرام تر شده واحساس خوشبختی میکنم! 🙏خدا رو شاکرم که در همه لحظات زندگی کمکم کرد. به امید روزهای بهتر همه شما عزیزان که داستان زندگیم و خوندید به خدا میسپارم واز خداوند بهترینها را برای شما عزیزان خواهانم.🙏🤲❤️ ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

🌸🌿🌿🌿🌸 ادامه... خیلی محتاج راهنمایی هاتونم درضمن خیلی خانوادم اذیتم می‌کنند یه لقمه نون میخورم مامانم چپ چپ نگاه میکنه مامانم بارداره ۸ماهه خیلی اذیت میکنه بچه چهارم هست! میگه کسی به من کاری نمیکنه درصورتی که من همه ی کارارو میکنم غذا میپزم من میگم سال بعد اون پولی که برای عروسی میده بدیم خونه بگیریم بریم سرزندگیمون ولی مامانم میگه پررو میشه اگه عروسی بهت نگیره طلایی چیزی هم نگرفته الان میگه همه ی مردم منتظر عروسیت هستن چون پدرم مرد آبرو داریه! الان به نظر شما از پدرمادرم ۱۰۰میلیون قرض بگیرم برم سرزندگیم وقرضشونو بدم یا نه صبرکنم تا دوسال دیگه ولی اینم درنظر باشه که خیلی اذیتم! 🥺😔 دوستون دارم #مریم گلی از دیار غم❤️ جهت ارسال پاسخ و کمک کردن به دوستمون و هر سوالی که داشتین به آیدی ادمین محترم پیام بدید🌹❤️✨👌@kosar_98_z ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

#پاسخ_اعضا 🌸🌿🌻 سلام به همه دوستان و نازگل عزیزم صحبت از اون خانمی که گفته بودم برای تحقیقات خواستگاری دختر همسایه اومده بودن! واقعا آدم توی جامعه چه چیزهایی که نمی‌بینه وقتی اون دختر دوست پسر داشته ۵ سال هم هست همسایه شماست دختر شما باهاش روابط داره! پس دختر شما هم داره ببخشید که انقدر رک گفتم شما هیچ وقت نباید زندگی کسی رو خراب کنید همه آدم‌ها تو زندگی گاهی اشتباه می‌کنند، خب اون دختر خانم هم جوان بوده و بی‌عقل شما خیلی کار اشتباهی کردین سی دیگه‌ای خواستگار خوب دخترتون رو می‌دزدید همچین حرفی می‌زدین لطفاً اگر دیگه همچین اتفاقی افتاد به هم نزنید! خواستگاری رو واقعا زندگی براتون می‌چسبه زندگی یه نفر دیگه رو خراب کردین! کسی می‌رفت از دختر شما تحقیق می‌کرد دوست داشتین اینجوری خراب کنن زندگیشو خیلی کار اشتباهی کردین، اومدین می‌خواین ما باهاتون همراهی کنیم تا شوهرتون راضی بشه به این وصلت واقعاً آدم می‌مونی الان نمی‌دونم شما چه جوری دارین همچین حرفی می‌زنین اون دختر هم آرزوهایی داشته ما خودمون هم اشتباه کردیم، بدتر شما که دارین تعریف می‌کنین خوبه پاکه دخترهای بقیه هم همونجوری! نباید زندگی دو تا جوون رو به هم می‌زدین شما خیلی کار اشتباه کردین از پیامتون هم مشخص بود که شما دخترتون رو عمدی نشون دادین تا دخترتون رو بپسندن واقعاً خدا رو خوش نمیاد اگه اون خدا بالای سر باشه که هست، خواستگاری به اون دختر می‌فرسته که خودتون انگشت به دهن بمونید واقعاً همچین چیزی رو از خدا می‌خوام ربطی نداره آدم وقتی تو جوونی دوست پسر داره کسی دیگه‌ای بیاد تو زندگی آدم دخالت کنه ادم میمونه! واقعاً حق با همسرتونه الانم ببینید اگه عذاب و وجدان نداری همچین وصلتی رو انجام بدهی اگه صبر می‌کردی برای دختر شما هم خواستگار خوبی پیدا می‌شد خب دیگه بر اونم خدا یه چیزی خوب میفرسته که شما انگشت به دهن بمونی امیدوارم🙏 #مریم گلی از دیار غم❤️ ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

#سوال🤔 #درخواست_راهنمایی 🌻🌿 سلام به دوستای عزیزم ندیده خیلی دوستون دارم از آدمای واقعی دوروبرمم بیشتر وهمچنین مدیر گل ❤️ میخواستم بدونم با مشکلاتی که دارم چه کنم من یکم زبونم تنده کسی بهم حرفی بزنه شاید یک یا دوبار حرفی بزنه جوابشو میدم ولی فامیلای ما یکم بی شخصیت هستن چون سنم کمتره میگن باید بهشون چیزی نگیم عمه ی خودم ۴تا دختر داره که هرکدوم گندشون دراومده دوست پسر وکارای زشت میدونمم که خودش یواشکی مواد مصرف میکنه ولی میاد بهم حرفای زشت میزنه گاهی اوقات یا فامیلامون کلا همینند خالم زنگ میزنه تیکه میندازه اینجوری آن ونامزدمم پشتم نیست مثلا امروز صبح مادرم اومد ما تواتاق خواب بودیم نامزدم به مادرم مامان میگه چون مادر خودش فوت کرده مادرمنو مثل خودش میدونه ازهمه بابت خیالم راحته ولی من یکم تو را..بطه اذیت میکنم شیطونی میکنم نه اونجوری مثلا قلقلک میدم تا نامزدم کارش تموم میشه می‌خوابه من یکم اذیتش میکنم امروز به مادرم میگه خوب شد اومدی مریم داشت اذیتم می‌کرد 😔درصورتی که من فقط داشتم شوخی میکردم درضمن ما خیلی بامادرمون راحتیم یهو مادرم برگشت گفت که آره معلومه مریم یکم تنده تورا‌‌..بطه از قیافش معلومه من وخواهرام نیستیم ولی اینجورین اینا الان من چیکارکنم خیلی از اطرافیانم خستم واقعا بریدم نه دیگه نامزدم رو میخوام نه خانوادم رو هیچکس پشتم نیست واقعا مثلا زن دایی ام پشت عمه ام بد میگه چون جاری هستن خیلی خستم لطفا راه کار بدین یه چیزی بگین که انجام بدم کارساز باشه❤️ دوستون دارم خیلی بیشتر از اطرافیانم #مریم گلی از دیار غم❤️❤️ جهت ارسال پاسخ و کمک کردن به دوستمون و هر سوالی که داشتین به آیدی ادمین محترم پیام بدید🌹❤️✨👌@kosar_98_z ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

#پاسخ_اعضا 🌹 سلام عزیزم نازگلم که خیلی خوب و دوست داشتنیه خطاب به اون برادر که گفتن تا آخر سال میمیری اگه مرگ قرار باشه به سراغت بیاد میاد کسی هم خبر نداره مگر مریضی ناجور خدایی نکرده که دکترا قطع امید کنند این حرفا خرافاته شما دارین بدتر اینجوری خودتون رو میترسونید وزمینه مرگ رو فراهم میکنید شما که قرارم نیست بمیرید خودتون رو به کشتن میدید به خدا توکل کنید نماز بخونید ماه مبارک رمضان نزدیکه به خدا امیدوارباشید خدا ازهمه بهتره امام زمان یارویاور همتون ❤️❤️❤️ #مریم گلی از دیارغم❤️ ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

#پاسخ_اعضا 🌹 سلام عزیزم نازگلم که خیلی خوب و دوست داشتنیه خطاب به اون برادر که گفتن تا آخر سال میمیری اگه مرگ قرار باشه به سراغت بیاد میاد کسی هم خبر نداره مگر مریضی ناجور خدایی نکرده که دکترا قطع امید کنند این حرفا خرافاته شما دارین بدتر اینجوری خودتون رو میترسونید وزمینه مرگ رو فراهم میکنید شما که قرارم نیست بمیرید خودتون رو به کشتن میدید به خدا توکل کنید نماز بخونید ماه مبارک رمضان نزدیکه به خدا امیدوارباشید خدا ازهمه بهتره امام زمان یارویاور همتون ❤️❤️❤️ #مریم گلی از دیارغم❤️ ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛