🎥او به ظاهر عاشق گشت،اما ما به معنا سوختیم ╔═🍃♥️🍃══════╗ @raz_del رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶‍🌫️ ╚══════🍃♥️🍃═╝

تا مرا دل هست تو باشی دلبرم❤️ ╔═🍃♥️🍃══════╗ @raz_del رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶‍🌫️ ╚══════🍃♥️🍃═╝

#خانومانه ❌توقع نداشته باش همسرت عین #محبت تو انجام بده!! مثلا خانم میگه: رفتم کلی بهش محبت کردم قربون صدقه رفتم، انگار نه انگار...😒 اما بار آخری بود که اینکارو کردم! حالا این وسط چهارتا فحشم تو دلش نثار خواهر و مادر طرف میکنه🙂 اصلا نباید اینجوری باشه✘ ❌این یه تفکر غلطه که اگه تو قربون صدقه رفتی، شوهرتم همین راه رو ادامه بده!! بدون #توقع محبت کنید، حتما جوابش رو میگیرید👌 حالا یه بار نشد دوبار.. نشد سه بار و... بالاخره جواب میگیرید.. ناخودآگاه محبتش رو می بینید و این خیلی لذت بخشه😊 ╔═🍃♥️🍃══════╗ @raz_del رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶‍🌫️ ╚══════🍃♥️🍃═╝

تا نگاهم بکنی از هیجان خواهم مـُرد!✨ آنکه با چشم ِ خود آدم بُکُشد قاتل نیست ...؟! ╔═🍃♥️🍃══════╗ @raz_del رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶‍🌫️ ╚══════🍃♥️🍃═╝

#هر_دو_بدانیم 🍃 شش نکته حیاتی که بسیاری از زوجین به آن توجه نمی‌کنند...! 1⃣ همسر خود را به چشم یک شی‌ مسئول ننگرید. بلكه به شخصیت وجودی او احترام بگذارید. 2⃣ جنبه یا بخش‌هایی از شخصیت شوهرتان را كه باعث تمایز او از سایرین می‌شود مورد توجه و تحسین قرار دهید. 3⃣ برای اینكه همسرتان با شما روراست باشد سعی كنید او را درک كرده و برای افكار و احساساتش ارزش قایل شوید. اگر حرف‌ها و گفته‌های او مطابق میل شما نیست از خود واكنش تند نشان ندهید؛ زیرا به این وسیله بذر بی‌اعتمادی در زندگی خود می‌كارید. 4⃣ وقتی همسرتان با شما درد دل می‌كند و راز دلش را با شما در میان می‌گذارد، احساساتش را بپذیرید و به او نگویید كه اسرار درونش ناخوشایند و بی‌رحمانه است‌ و خیلی بد است. 5⃣ به طور مداوم از شوهرتان انتقاد نكنید زیرا انتقاد پیاپی باعث می‌شود كه شوهرتان از شما فاصله بگیرد. 6⃣ او را به درک نكردن‌، عدم صمیمیت و بی‌احساس بودن متهم نكنید. زیرا او درک كردن‌، صمیمیت و با احساس بودن را به شیوه خودش نشان می‌دهد ╔═🍃♥️🍃══════╗ @raz_del رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶‍🌫️ ╚══════🍃♥️🍃═╝

❤️‍🔥سرگذشت زندگی من❤️‍🔥 مامان و بابا هاج و واج نگام میکردن .. نگاشون کردم و گفتم :اره درست شنیدین بهم خیانت کرده تو خونه م بهم خیانت کرد .. مامان گفت:دوباره شک کردی مادر +نه مامان خودم دیدمشون .تو اتاق خونم دیدمشون ..تو رابطه دیدمشون .مامان نمیدونی چی بهم گذشت این دو روز ..اب شدم مامان ..داغون شدم ..نابود شدم بابا سریع گفت:حتما گولش زدن +اره کاش اونی که گولش زده رو نمیشناختم اما الان بیشتر عذاب میکشم _کی بود ؟! +نورا تا اینو گفتم مامان بابا تو سر کله شون زدن و دادو بیداد کردن .. بابا میخواست به حامد زنگ بزنه جلوش رو گرفتم و نذاشتم .. _بزار ببینم این بی وجود چی برای گفتن داره ؟دختر دسته گلم رو فرستادم که همچین بلایی سرش بیاره؟! +بابا صبر کن اروم شیم بعد _اروم نمیشم که من ..همچین بلایی سرت اورده بعد من اروم شم ؟! مگه سیب زمینی ام ؟!مگه بی غیرتم ؟!من حقش رو میزارم کف دستش..به گور باباش خندیده ادامه دارد....☘ .༻༻༻༻༻༻༻༻༻༻

☀️🍃#ظهرزیباتون_بخیر ♥️🍃نگاهتان خندان ♥️🍃دلتان سرمست ♥️🍃لحظاتتان مستانه ♥️🍃تکرارهایتان فقط عاشقانه ♥️🍃هرچندهمه یکباره محال است ♥️🍃اماآرزویی صادقانه است ♥️🍃برای تک تک شما مهربانان ♥️🍃تنوردلتون گرم #ظهرتون_بخیر

⛄️سلام مهربانان عصر تون بخیر و نیکی✨🌱 ⛄️روز و روزگارتون بی نظیر ❄️آرزو دارم ⛄️سلامتی ،آرامش ❄️دل خوشی ⛄️شادی ، خوشبختی ❄️ایمان ⛄️ثروت حلال ❄️و عاقبت بخیری درتقدیرتان باشـد🙏 ‌‌‍‌•┈┈••✾❀🕊💘🕊❀✾••┈┈•

🎥بخاطر من یک کاری بکن؛ از خودگذشتگی کن، به خاطر‌ من داستانای دیگه‌ات رو بهم بزن. بخاطر من هرکاری بکن....🥹❤️ ╔═🍃♥️🍃══════╗ @raz_del رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶‍🌫️ ╚══════🍃♥️🍃═╝

🎥برای خودت زندگی کن.. خوشی هایتان را به رخ مردم نکشید👌 **╔═🍃♥️🍃══════╗ @raz_del رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶‍🌫️ ╚══════🍃♥️🍃═╝**

✴️ بعضی‌ها هم هستند همون ظرف‌های قدیمشون که کثیف و آلوده است رو در رابطه میارن و میخوان با همون غذا درست کنن و غذا هم خوب بشه! اما واقعیت اینه که باید این ظرف تمیز بشه تا غذای خوبی توی اون پخت بشه. پس اگه کسی: 🔻ذهنیت‌های ناسالمی راجع به رابطه داره 🔻برای فرار از یکسری مسائل میخواد وارد رابطه بشه 🔻هنوز توی فکر شخص دیگه‌ایه 🔻زخم‌هایی از ارتباطات قبلی داره ✔️ لازمه که اول سراغ اون‌ها بره و کامل برطرفشون کنه؛ ظرفشو تمیز کنه و بعد وارد ارتباط بشه! ╔═🍃♥️🍃══════╗ @raz_del رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶‍🌫️ ╚══════🍃♥️🍃═╝

❤️‍🔥سرگذشت زندگی من❤️‍🔥 مامان سریع گفت:به اون مامان عفریته ش گفتی؟! سرم رو تکون دادم و گفتم :رفتم بگم حامد اومد دنبالم نذاشت اما به حمید گفتم .. بابا تازه صورت کبودم رو دید و گفت:کتکت زده؟! نمیخواستم جو از این بدترشه گفتم :نه خوردم زمین مامان سریع گفت:چجوری خوردی که صورتت کبوده !!!دستش بشکنه زده بچم رو .. بابا دوباره اوج گرفت و به زور ارومش کردم و گفتم :باید سنجیده رفتار کنیم مامان و بابا باورشون نمیشد و بین گریه و زاریشون هی ازم میپرسیدن که مطمنم یا نه .. خسته بودم خسته نخوابیده بودم ..بلند شدم و رفتم تو اتاقم ..لباسم رو عوض کردم...با دیدن خودم تو اینه اتاقم بیشتر بغضم میگرفت .. به اتاقم نگاه کردم چقد دلتنگ بودم مامان و بابا اروم نداشتن و اومدن داخل اتاق... نگاشون کردم و گفتم :میخوام استراحت کنم اونا هم از اتاق رفتن بیرون صدای گریه هاشون رو میشنیدم اما نا نداشتم ارومشون کنم ادامه دارد....☘ .༻༻༻༻༻༻༻༻༻༻