11.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این درخت در صحرایی نزدیک شهر طائف است که پیامبر زیر این درخت پس از آزار و اذیت مردم شهر طائف و زخمی شدن وجود شریفش کمی در زیر این درخت استراحت کردند....میگویند بعد از ۱۴۴۰ سال همچنان سرسبز و زیباست...🌹🌹🌹
🎁انتشار مطالب جهت نشر معارف و شادی روح امام حسین ع و شهدا برای اعضای کانال مجاز میباشد!
@raz_quran
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
12.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چطور اصحاب کهف ۳۰۹ سال در غار خوابیدند و بعد از اون بلند شدن گفتند بر ما یک روز گذشته؟!
نظریه نسبیت عام انیشتن چی میگه؟
خیلی جالبه ببنید 😊
🎁انتشار مطالب جهت نشر معارف و شادی روح امام حسین ع و شهدا برای اعضای کانال مجاز میباشد!
@raz_quran
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
1.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر نماز نمیخونی این سه چیز رو بدون!
🎁انتشار مطالب جهت نشر معارف و شادی روح امام حسین ع و شهدا برای اعضای کانال مجاز میباشد!
@raz_quran
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
جملاتی_زیبا👌
#از_حضرت_علی_علیه_السلام
✾«مردم را با لقب صدا نکنید.»
✿«روزانه از خدا معذرت خواهی کنید.»
✾«بدون تحقیق قضاوت نکنید.»
✿«اجازه ندهید نزد شما از کسی غیبت شود.»
✾«صدقه دهید،چشم به جیب مردم ندوزید.»
✿«شجاع باشید،مرگ یکبار به سراغتان می آید.»
✿«دین را زیاد سخت نگیرید.»✾«با علما و دانشمندان با عمل ارتباط برقرار کنید.»
✿«انتقادپذیر باشید.»
✿«حامی مستضعفان باشید.»
✾«اگر میدانید کسی به شما وام نمیدهد،از او تقاضا نکنید.»
✾«خود را نماینده خدا در امر دین بدانید.»
✿«فحّاش و بذله گو نباشید.»
✾«بیشتر از طاقت خود عبادت نکنید.»
✾«با قرآن آشنا شوید.»
✿«تا میتوانید بدنبال حل گره مردم باشید.»
✾«گریه نکردن از سختی دل است.»
✿«سختی دل از گناه زیاد است.»
✾«فراموشی مرگ از محبت به مال دنیاست.»
✿«محبت به مال دنیا سرآغاز همه خطاهاست»
📚【 نهج البلاغه】
🎁انتشار مطالب جهت نشر معارف و شادی روح امام حسین ع و شهدا برای اعضای کانال مجاز میباشد!
@raz_quran
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
(هر روز یک داستان از زندگی پیامبران از آدم تا خاتم)
این قسمت جامونده بوده اشتباها
قرار بود صبح بزاریم ولی جابجا شده بود.الان دیگه گذاشتیم.
#قصه_سی_و_شش:
#پایان_ملکه:
9⃣ #قسمت_نهم:
✍ملکه در بستر بیماری افتاده بود و صدای خس خس نفس هایش فضای اتاق را پر کرده بود و جز پوست و استخوان چیز از او باقی نمانده بود. شاه و طبیب بر بالینش نشسته بودند.
🗯شاه رو به طبیب کرد و گفت: خب؟!
طبیب: ضعف از گرسنگی و احتمالا یکی از هزاران بیماری که در این بیست سال مصیبت و بلا گریبان گیرمان شده است. چه بگویم؟! هر روز مریضی را می بینم که بیماریش با دیگران زمین تا آسمان متفاوت است. هر روز بلایی جدید بر سرمان نازل می شود که نظیرش را در خواب هم نمی دیدیم.
شاه: حرف آخر را بزن. امیدی به بهبودش هست؟!
💭طبیب لبخند تلخی زد و گفت: به چهره اش نگاه کنید. در این چشمان بی فروغ و سرشار از وحشت مرگ، آیا نشانه ای از حیات می یابید؟! بهتر است ملکه را با خود به معبد برده و از پدران خود پایان این همه بلا و مصیبت را بخواهید. سپس از جا برخاست و در حالی که از اتاق بیرون می رفت گفت: شاید چهره ی رنجور ملکه، دل خدایان را به رحم آورد و پایانی شود بر این خشکسالی بیست ساله.
🗯شاه به چشمان ملکه خیره شد:
صدایم را می شنوی؟! باید بشنوی! توهم به اندازه ی من مقصری. دنیای امروز حاصل اعمال دیروز من و تواست.
کاخی که خانه ی رقاصان و مطربان بود اینک مأمن و پناهگاه جانوارن ولگرد است. در خانه ات به جای صدای ساز، صدای زوزه ی سگان بلند است. جز تنی چند از سربازان کسی دیگر در کاخ باقی نمانده. نمیدانم این دیوانگان به چه امیدی مانده اند. در پشت درهای کاخ جز قتل و خون ریزی و بیماری چیز دیگری نیست. هر روز عده ای به کاخ یورش می آورند. بی نواها می پندارند در اینجا چیزی برای خوردن مانده است. دیری نمی پاید که این چند سربازهم می روند و در آخر به دست این جماعت تکه تکه خواهم شد. خوشا به حال تو که...
🤚شاه سکوت کرد. صدای نفس های ملکه قطع شد. شاه دستش را به سمت شانه ی ملکه برد و چند بار او را تکان داد. او مرده بود.
✴️اندوهی بی پایان سرتاسر وجودش را فرا گرفته بود. از جای خود برخاست و شتابان به سمت در خروجی حرکت کرد. سرسرای کاخ پر از سگان ولگرد بود که زحمت کنار رفتن از جلوی شاه را به خود نمی دادند. شتابان از محوطه ی بیرونی عبور کرد تا خود را به در خروجی برساند. فرمانده ای که همراه چند سرباز جلوی در نگهبانی می داد جلو آمد و گفت: اتفاقی افتاده است؟!
💢شاه که از خشم دندان هایش را برهم میفشرد گفت:
از سر راهم کنار بروید. باید بروم. باید ادریس را بیابم. باید او و خدایش را با دستان خود نابود سازم.
❎فرمانده: پادشاه را چه می شود؟! شهر در آتش قتل و غارت می سوزد، شما می خواهید به دنبال ادریس بروید؟! ادریس اگر یافتنی بود در این بیست سال دستمان به او می رسید. لطفا به اتاق خود بازگردید. من دیگر توان محافظت از کاخ راهم ندارم، چه رسد به این که امنیت شما را در پشت دیوارهای کاخ تامین کنم.
❎فرمانده رو به سربازان کرد و گفت: شاهنشاه را تا اتاقشان همراهی کنید. شاه گفت به اتاق ملکه می روم. فرمانده با اشاره دست به سربازان گفت او را هرکجا می خواهد ببرند.
🔱سربازان زیر بغل های شاه را گرفتند و او را که دیگر جانی برای راه رفتن نداشت کشان کشان تا درب ورودی اگگتاق بردند. اما ناگهان در جای خود میخکوب شدند. شاه سرش را بالا آورد به درون اتاق نگاه کرد. از ترس فریاد بلندی زد و خود را روی زمین انداخت. سگ ها در حال دریدن جسد ملکه بودند.
🎁انتشار مطالب جهت نشر معارف و شادی روح امام حسین ع و شهدا برای اعضای کانال مجاز میباشد!
@raz_quran
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
5.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
حدود ۲۵ کیلومتری جنوب غربی کربلا، نزدیک جاده این شهربه «عینالتمر» چشمه آبی وجود دارد که به «قَطّاره» امام علی (ع) شناخته میشود و در اطراف آن، دیوارههای صخرهای نسبتاً مرتفعی وجود دارد. اهالی منطقه، این چشمه را همان چشمهای میدانند که امام علی (ع) به طریق اعجازآمیز نزدیک دیر یک راهب مسیحی آشکار کردند.معجزه آشکار کردن چشمه آب به دست امیرالمؤمنین (ع) در زمان حرکت به سمت صفّین یا بازگشت از آنجا، در بسیاری از منابع شیعه نقل شده است .
@raz_quran
•┈••✾🍃🍂🍃✾••┈•
3.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖قران رو فقط برا ثوابش نخونید...
🎥ویدیویی کوتاه و عالی از استاد الهی قمشه ای که توصیه میکنم حتما نگاه کنید.
┈
🎁انتشار مطالب جهت نشر معارف و شادی روح امام حسین ع و شهدا برای اعضای کانال مجاز میباشد!
@raz_quran
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
اين شعرو خيلي دوس دارم
ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘــﺎ ﮔﺮ ﺑﺸﮑﻨﺪ ﺑﺎ ﻧﺴﺨﻪ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﭼﺸﻢ ﮔﺮﻳﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﻣﻲ ﺑﺎ ﺑﻮﺳﻪ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﺳﻴــﻞ ﺑــﺎﺭﺍﻥ ﮔــــﺮ ﺑﺒــــﺎﺭﺩ ﺍﺯ ﻧﺴﻴـــــﻢ ﺻﻮﺭﺗﻲ
ﻏــﻢ ﻣﺨـــﻮﺭ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﻩ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﻣﺨﺘﺼــــﺮ ﮔــﻮﻳﻢ ﺍﮔـــﺮ ﻭﻳــﺮﺍﻥ ﺷـﻮﺩ ﮐﺎﺷﺎﻧﻪ ﺍﻱ
ﺟــﺎﻱ ﻫــﺮ ﻭﻳــﺮﺍﻧﻪ ﺍﻱ ﮐﺎﺧــﻲ ﻧﻤﺎﻳـﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﺍﻱ ﺧــﺪﺍ ﻫــﺮﮔﺰ ﻧﺒﻴﻨـــﻢ ﺑﺸــﮑﻨﺪ ﻗﻠـــﺐ ﮐﺴﻲ
ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪﺑﺎﻃﻨﺶ ﺍﺯ ﺭﻳﺸـﻪ ﻭﻳـــﺮﺍﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ...!
@raz_quran
•┈••✾🍃🍂🍃✾••┈•
✍نامه خدا به انسان
🌤صبح که بیدارشدی نگاهت میکردم،اما متوجه شدم که خیلی مشغول انتخاب لباسی که میخوای بپوشی،فکر میکردم يه لحظه وقت داری بمن بگی"سلام"اما بعد دیدمت که ازجا پریدی،اما در عوض تو به دوستت تلفن زدی.با آن همه کارگمان میکنم که وقت نداری با من حرف بزنی.متوجه شدم قبل از نهار هی دوروبرت را نگاه میکنی؛شاید خجالت میکشیدی،يادم نکردي!بعد از انجام چند کار در حالیکه تلویزیون نگاه میکردی،شام خوردی،بازم با من صحبتی نکردی!به خانوادت شب بخیر گفتی و خوابیدي.نمیدانم چرا بمن شب بخیرنگفتی؛اما اشکالی ندارد مگر صبح بمن سلام کردی؟!صورتت را که خستهء تکرارِ یکنواختی های روزمره بود لمس کردم چقدر مشتاقم که بگویم چطور می توانی زندگیه زیباتر ومفیدتر را تجربه کنی،احتمالاً متوجه نشدی که من در کنارت و برای کمک به تو آماده ام.من آنقدر دوستت دارم که هميشه منتظرتم،منتظر یک سرتکان دادن،یک دعا،یک فکر یا گوشه ای ازقلبت که بسوی من آید،به امید روزي که کمی بمن وقت بدهی ،بخاطر خودت!
🎁انتشار مطالب جهت نشر معارف و شادی روح امام حسین ع و شهدا برای اعضای کانال مجاز میباشد!
@raz_quran
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
2.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا سگ در اسلام نجس است؟
@raz_quran
•┈••✾🍃🍂🍃✾••┈•
#بازشدن_بستگی_درکار
✍🏻 شيخ احمد بن فهد و ديگران روايت كرده اند كه مردى به خدمت حضرت امام موسى كاظم عليه السلام شكايت كرد كه كار من بسته شده است و به هر كارى كه متوجّه مى شوم سودى نمى يابم و به هر حاجت كه رُو مى نهم برآورده نمى شود حضرت فرمود كه بعد از نماز صبح #ده مرتبه بگو
🤲 سبْحانَ اللَّهِ الْعَظيمِ وَبِحَمْدِهِ اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَاَسْئَلُهُ مِنْ فَضْلِهِ.
👌 راوى گفت كه اندك زمانى كه بر اين مداومت كردم جمعى از باديه آمدند و خبر دادند مرا كه مردى از اقوام تو مُرده و به غير از تو وارثى ندارد پس مال بسيار بدست من آمد و تا حال بى نيازم .
📖 مفاتیح الجنان
🎁انتشار مطالب جهت نشر معارف و شادی روح امام حسین ع و شهدا برای اعضای کانال مجاز میباشد!
@raz_quran
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
🌷 حل يك معادله ریاضی توسط امیرالمومنین امام علی(علیه السلام)
✍ گویند شخصی در حال مرگ بود و قبل از مرگش او وصیت کرد :
🔻من 17 شتر و 3 فرزند دارم شتران مرا طوری تقسیم کنید که بزرگترین فرزندم نصف آنها را و فرزند دومم یک سوم آنها را و فرزند کوچکم یک نهم مجموع شتران را به ارث ببرند.
🔻وقتی که بستگانش بعد از مرگ او این وصیت نامه را مطالعه کردند متحیر شدند و به یکدیگر گفتند ما چطور می توانیم این 17 شتر را به این ترتیب تقسیم کنیم؟
🔻و بعد از فکر کردن زیاد به این نتیجه رسیدند که تنها یک مرد در جزیرة العرب می تواند به آنها کمک کند؛ بنابراین آنها به نزد امام علی(علیه السلام) رفتند تا مشکل خود را مطرح کنند
امیرالمومنین (علیه السلام)فرمود : رضایت می دهید که من شترم را به شتران شما اضافه کنم آنگاه تقسیم بنمایم.
👌 گفتند : چگونه رضایت نمی دهیم پس شتر خویش را به شتران اضافه نمود و به فرزند بزرگ که سهمش نصف شتران بود ، نه شتر داد ، به فرزند دوم که سهمش ثلث شتران بود شش شتر داد و به فرزند سوم که سهم او یک نهم بود دو شتر داد و در آخر یک شتر باقی ماند که همان شتر حضرت بود.
👈 یعنی چی شد؟ هر کس به سهم خودش رسید و شتر حضرت دوباره به خودش.
🎁انتشار مطالب جهت نشر معارف و شادی روح امام حسین ع و شهدا برای اعضای کانال مجاز میباشد!
@raz_quran
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•