یک مدت می دیدم می آید و می رود. بچه ها خیلی تحویلش می گرفتند. نمی دانم چرا نپرسیدم این کی هست اصلا. همین طوری خوشم آمده بود ازش.
گفتم برویم یک گپی بزنیم.
با هم رفتیم توی سنگر فرماندهی. رفت چای آورد، چهار زانو نشست کنار من. دستم را گرفت توی دستش، از اصفهان و خانه شان و چایی های مادرش حرف زد.
اصلا به نظرم نمی آمد فرمانده لشکر باشد.
#شهید_حسین_خرازی
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
حاج قاسم، جانباز ۷۰ درصد بود و بهلحاظ قانونی، حق پرستاری به او تعلق میگرفت.
اما وقتی کارت حق پرستاری برایش صادر شد، آن کارت را به همراه رمزش به من داد و گفت: یک ریال از موجودی این کارت، حق من نیست؛ ببرید بنیاد شهید، هرکس از خانواده شهدا آمد آنجا و معطل کرایه راه یا گرفتار پول دارو و درمان بود، از موجودی این کارت به او بدهید...
راوی: مدیر کل سابق بنیاد شهید استان کرمان 💚
#سردار_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
اگر کسی دنبال کاری می رفت که درست نمی شد یا به خوبی انجام نمی شد، می گفت « یا بی وضو رفته ای یا برای امام زمان صدقه نداده ای.» به لقمه حلال بسیار معتقد بود و می گفت «پدر من یک ارتشی منظم و بسیار دقیق و به لقمه حلال بسیار حساس بود، اگر من را این طور می بینی، به خاطر لقمه حلال پدرم است.» اوایل که ازدواج کرده بودیم آقا مجید یک خاطره ای را برایم تعریف کرد.
#شهیدمجیدپازوکی
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
حکم اعدام
#قسمت_سی_و_دو
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
که می خواست برود با غسل شهادت می رفت می گفت:« این جوری اگه اتفاقی هم بمیرم ان شاء الله اجر شهید رو دارم.»
روزها کار و شب ها هم درس می خواند ۱ هم این که شدید تو جریان انقلاب زحمت می کشید.
یک شب یادم هست با همان طلبه ها آمدند خانه چند تا نوار همراش بود گفت: «مال امامه، تازه از پاریس اومده» طبق معمول رفتند تو اتاق و نشستند پای ضبط.
کارشان تا ساعت یازده طول کشید هنوز داشتند نوار گوش می دادند برق سر در حیات روشن بود. زن صاحب خانه باهامان قرار و مدار گذاشته بود که هر شب ساعت ده برق سر در حیات رو خاموش کنیم زن عصبانی و بی ملاحظه ای بود. دلم شور این را می زد که سر و صداش در نیاید.
تو حیاط می پاییدم که یک هو سر و کله اش پیدا شد راست رفت طرف کنتور برق، نه برد و نه آورد، فیوز را زد بالا! زود هم آمد دم زیرزمین.
«شما می خواین تا صبح نشینین و هر جور نواری رو گوش کنید؟!»
صداش بلند بود و نخراشیده، عبدالحسین رسیدگفت: « مگه ما مزاحمتی داریم براتون حاج خانم؟»
سرش را انداخته بود پایین و تو صورت زن نگاه نمی کرد زن صاحبخانه گفت:« چه مزاحمتی از این بدتر ؟! »فکر کردم شاید منظورش روشنایی لامپ سر در حیاط است رفتم بیرون گفتم :«عیبی نداره، ما فیوز رو می زنیم بالا و این لامپ رو خاموش می کنیم.»
خواستم بروم پای کنتور ،نگذاشت،یکدفعه گفت:« ما دیگه طاقت این کارهای شما رو نداریم.»
پاورقی
۱- شهید برونسی مدت ۵ سال در کنار کار وزندگی دروس حوزوی را هم تحصیل کرد.
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
#رمان_شهدایی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
ارزانتر از همه جا 😱😱
تنهاکانالی که کلی تنوع ازکیف وکفش👠👜👝
مجلسی👠
اسپرت👞
کتونی👟
صندل👡
♨️کیفهای اداری مجلسی وکوله♨️
رومی تونیدپیداکنی
ارسال رایگاااان😍😍😍
http://eitaa.com/joinchat/1585184786C068d842537
http://eitaa.com/joinchat/1585184786C068d842537
📛حرااااااج زیر قیمت #فاکتور☹️
هدایت شده از ⛔️ خبر سِری|khabar_seri
Ali Mir - Alan Kojaei(1)_1.mp3
1.49M
آقا دیشب مهمونی رفته بودیم ،
هر آهنگی پلی میکرد همه باهاش میخوندن ،
همه ترند هارو داشت ، ازشون پرسیدم از کجا این آهنگا رو میارید؟
این کانال رو بهم معرفی کرد ، گفتم بذارم شمام استفاده کنید 🎼👇
https://eitaa.com/joinchat/6160940C397d2754f0
#استوری 📖 ″برشی از خاطرات″ | مهدی فتوحی
#شهید | #مهدی_فتوحی
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
هر که را ضربتِ عشــقِ تو
فرو برده به خاک
گر ببوئیم گِلَش،
بوی ارادت شنویم . . .
🌷شهید محمد کسی سومار🌷
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
💢 #اخلاق و #ادب و #فرهنگ
و #رفاقت را شما معنا کردید ...
.
📷 جوانمردان لشکر ویژه ۲۵ کربلا در آغوش هم...سرداران #شهید مهدی خوش سیرت و صادق مکتبی _هفتتپه🌷
.
#رفاقت
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
💢 #ناجی_فاو
#شهید_حمیدرضا_نوبخت
.
▪️در جمع نیروهای لشکر 25 کربلا معروف بود، اگر مأموریتی به او محول شود تا پایان مأموریت پوتین را از پایش بیرون نمی آورد. گاه طی شبانه روز یکی دو ساعت بیشتر نمی خوابید.
.
▪️همسنگرانش نام "ناجی فاو" را بر او نهادن. بعد از فتح فاو دشمن به پاتکهایی دست زد ولی موفقیتی کسب نکرد. یکی از این پاتکها در 28 اسفند 1364 در حوالی کارخانه نمک انجام شد. حمیدرضا با یک گردان توانست در مقابل سه تیپ دشمن ایستادگی و مقاومت کند. درگیری به حدی شدید بود که در یک روز چند بار سنگرها میان نیروهای خودی و دشمن دست به دست شد. دشمن یک تیپ را وارد عمل کرد و حمیدرضا با یک گروهان به مقابله برخواست. در آن روز آن قدر آر پی جی شلیک کرده بود که از گوشهایش خون می آمد. آتش دشمن چنان شدید بود که سردارمرتضی قربانی فرمانده لشکر 25 فکر می کرد حمیدرضا دیگر شهید یا اسیر شده است.
.
▪️یک بار که به مرخصی می آمد، فرمانده لشکر خودرویی مدل بالا در اختیارش گذاشت تا به کارهایش برسد. یکی از همرزمانش می گوید: وقتی که در شهر بودم او را سوار پیکان دیدم و با تعجب دلیلش را پرسیدم. پس از اندکی تامل گفت: «این مردم هر چند وقت عزیزی را تشییع می کنند و نمی دانند که ما چه کاره ایم و چه می کنیم. می ترسم که با سوار شدن در آن باعث شوم مردم مرتکب غیبت و گناه شوند؛ فراهم کردن زمینه غیبت به همان اندازه گناه است.»
.
برادرش علیرضا که شهید شد؛ در جبهه ماند و حتی در تشییع جنازه برادر شرکت نکرد و به دادن پیامی به مردم شهر اکتفا کرد.
بیاد سردار شهید حمیدرضا نوبخت🇮🇷
.
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا