🎊🎊#من_میترا_نیستم 🎊 🎉
🌺#قسمت_سیزدهم🌺
زینب بعضی از روزهای گرم تابستان پیش مادر بزرگش میرفت و خانه او می ماند مادرم همیشه برای رفع مشکلاتش آجیل مشکل گشا نذرمیکرد.
یک کتاب داستان قدیمی داشت که ماجرای عبدالله خوارک بود عبدالله از راه خارکنی زندگی میکرد. یک شب خواب میبیند که اگر چهل روز در خانهاش را آب و جارو کند و مشکلگشا نذر کند وضع زندگیش تغییر میکند.
عبدالله بعد از چهل روز مقداری سنگ قیمتی پیدا میکند و از آن به بعد ثروتمند میشود.
مادرم کتاب را دست دخترها میداد و هنگام پاک کردن مشکل گشا همه کتاب را می خواندند.
مادرم داستان حضرت خضر نبی و امام علی را هم تعریف میکرد. و دخترها به خصوص زینب با علاقه گوش میدادند .
وقتی بچهها به سن نمازخواندن میرسیدند مادرم آنها را به خانه اش می برد و نماز یادشان می داد وقتی نماز خواندن یاد میگرفتند به آنها جایزه میداد.
زینب سوال های زیادی از مادرم میپرسید خیلی کتاب می خواند و خیلی هم سوال میکرد خوب درس می خواند ولی در کنار آگاهی اش دل بزرگی هم داشت.
وقتی شهلا مریض می شد بی قراری میکرد. برخلاف زینب که صبور بود، شهلا تحمل درد و مریضی را نداشت.
زینب به او میگفت: چرا بی قراری می کنی از خدا شفا بخواه حتماً خوب میشی.
شهلا مطمئن بود که زینب همینطوری چیزی نمی گوید و حرفش را از ته دلش می زند. زینب کلاس چهارم دبستان با حجاب شد.
مادرم سه تا روسری برایش خرید از آن به بعد روسری سرش می کرد و به مدرسه می رفت.
بعضی از هم کلاسی هایش او را مسخره می کردند و اُمُل صدایش میزدند بعضی روزها ناراحت به خانه میآمد معلوم بود که گریه کرده است. میگفت: مامان به من اُمُل میگن.
یک روز به او گفتم: تو برای خدا حجاب زدی یا برای مردم؟ گفت: معلومه برای خدا.
گفتم: پس بزار بچهها هرچی دلشون میخواد به تو بگن. همون سالی که باحجاب شد روزه هایش را شروع کرد.
خیلی نحیف بود استخوانهای بدنش از شدت لاغری بیرون زده بود وقتی با شهلا حرفشان میشد با پاهایش که خیلی لاغر بود به او میزد شهلا هم حسابی دردش می گرفت.
برای اینکه کسی در خانه به حجاب و روزه گرفتنش گیر ندهد، از ۱۰ روز قبل از ماه رمضان به خانه مادربزرگش می رفت.
با اینکه میدانستم زینب از نظر جثه و بنیه خیلی ضعیف است جلویش را نمیگرفتم. مادرم آن زمان هنوز کولر نداشت و شبها روی پشت بام کاهگلی می خوابید.
او هر سال ده روز جلوتر به پیشواز از ماه رمضان میرفت شب اولی که زینب به آنجا رفت به او سفارش کرد که برای سحری بیدارش کند تا زینب هم به پیشواز ماه رمضان برود.
مادرم دلش نیامد که زینب را صدا کند و نصف شب آرام و بی صدا از روی پشتبام پایین رفت و به خیال خودش فکر می کرد که او خواب است.
زینب از زمین پشت بام خودش را آویزان کرد و مادرم را صدا زد و گفت مادربزرگ چرا برای سحری بیدارم نکردی فکر میکنی سحری نخورم روزه نمیگیرم؟ مادربزرگ به خدا من بی سحری روزه میگیرم اشکالی نداره.
مادرم از خودش خجالت کشید به پشت بام رفت و زینب رو بوسید و التماسش کرد که با او پایین برود و سحری بخورد.
مادرم گفت به خدا هرشب صدات می کنم جان مادر بزرگ بی سحری روزه نگیر. آن سال زینب همه ماه رمضان را روزه گرفت و ۱۰ روز هم پیشواز رفت.
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
سعید عادت داشت هر زمان كه وارد خانه می شود یا از خانه می رود بیرون دست من و مادرش را می بوسید، تنها یك بار دست مرا نبویسد و آن مجلسی بود كه دو فرزند شهید در آن مجلس بودند، وقتی بدون بوسیدن دست رفت، سریع پیامك زد كه بخشید پدر دو فرزند شهید در مجلس بودند ترسیدم اگر من دست شما را ببوسم آنها دلتنگ پدر خود بشوند و غصه بخورند.
#شهید_سعید_سامانلو
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
🌷🕊
#نماز اول وقت
سیره #شهدا
ما را با قنوتت ببر تا خدا ...
جزیره ی مجنون
مجروح عملیات خیبر #نماز میخواند
ساعتی بعد با حمله ی شیمیایی عراق
بسیاری از رزمندگان مجروح و شهید میشوند
🌷 هدیه نثار ارواح مطهر شان صلوات 🌷
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
17.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از مـادر شـہـید حسـن باقری پࢪسیدند:
چــے شـد که پســری مثـل آقـا حسـن تربیت کردے؟!
جمـلـہ خیلے قشنگے گفتند:
نگذاشـتم امـام زمـان در زندگیے مـان گـم شود.
#شهید | #حسن_باقری
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
44.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌊 اینجا بزرگترین گلزار آبی دنیاست...
اینجا اروند کنار است ؛ همانجا که دریادلان
شمالی دل به دریا زدند ...
.
📆 ۲۹ بهمن ۱۴۰۲ #اروند_کنار_حضور خانواده معظم #شهدای استان #مازندران و کارکنان #بسیجی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان #مازندران ...
.
#راهیان_نور
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
14.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥روایت آخرین تماس شهید گلزار کرمان با همسرش
🔺میراحمد آچکزهی از اتباع افغانستانی که در حادثه تروریستی گلزار کرمان همسر و سه دخترش به شهادت رسیدند؛ آخرین تماس همسرش قبل از شهادت را روایت میکند.
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
2.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نظر جالب شهید جهاد مغنیه درمورد ولنتاین
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
6.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️شهید خوشتیپ و مُدپوش
🔹خوشتیپها و خوشلباسها، مُدپوشها و فَشِنها، شهید نمیشن؟
🔹محمدقاسم احمدی همه این کلیشهها رو شکست و نشون داد که صرفاً اخلاق خوب و الهی و دلبستگی به اباعبدالله و پایبندی به تعهداتی که با امام حسین ع داری، و در راه حاج قاسم بودن، میتونه به مقام شهادت برسونتت.
🔹تصویر اول کلیپ: شهید محمد قاسم احمدی؛ از شهدای افغانستانی و اهل سنت حادثه کرمان در حرم امام رضا علیه السلام.
#معرفی_شهید
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
📖 ″برشی از خاطرات″ | شهید علی محمودوند
#شهید #علی_محمودوند
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 أین خیبریون ، أین بدریون ...
به یاد شهیدان همت و باکری
#حاج_مهدی_رسولی
ماه اسفند زیباست شهدایش زیباتر👌
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
🌹یک توصیه از شهید همت به همه ی مردم ایران
☝️همون کشورهایی که توی جنگ تحمیلی انواع سلاح ها را به صدام میدادن تا باهاش ایران را بکوبه، چند ماهه توی رسانه ها و کانال های فارسی زبان شون درحال کوبیدن انتخابات و تلاش برای منصرف کردن مردم ایران از شرکت در انتخابات اند.
♨️ آتش دشمن امروز در حال کوبیدن صندوق رای گیریه
#مخلص
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
🔵 یک ملت زمانی به بلوغ میرسد که انتخاب کند، حتی اگر غلط هم انتخاب کند باز هم بهتر از انتخاب نکردن است.
❌ در غیر این صورت آن ملت هیچگاه به بلوغ نمیرسد و همیشه در معرض سقوط است.
#شهید_مطهری
#انتخابات
#انتخاب_مردم
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا