eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.5هزار دنبال‌کننده
559 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ما تا نفس داریم از حیدر بخوانیم از معجزات دائم این در بخوانیم این چارده رکعت نماز عاشقی را رکعت به رکعت تا دم آخر بخوانیم ما را درین عالم خدا آورده تا که بدخواه آل الله را کافر بخوانیم دنیا و محشر در عذاب اندر عذابیم هر بی سر و پا را اگر دلبر بخوانیم حالا که رسوایی نصیب ابتران شد خوب است با هم سوره کوثر بخوانیم دنیا دوباره عطر زهرا دارد امشب حال سیه رویان تماشا دارد امشب امشب ببین دنیا ولیعهد رضا را دسته گل صدیقه و خیرالنسا را هر کس غلام خانه ابن الرضا شد حاتم نماید گوشه ی چشمش گدا را امکان ندارد رد شود ، هر کس قسم داد بر جان این آقا ، علی موسی الرضا را هر بنده ای که شد دلش ابن الرضایی دارد همیشه پشت سر ، دست خدا را آن قدر از میخانه ی او خیر دیدیم آن قدر لطف او خجالت داد مارا مردم همه دنیاش بر وفق مراد است هر کس رفیق بی کسی هایش جواد است ای که تو را پروردگارت داده عزت نه ساله بودی و شدی صاحب ولایت ای که به گهواره چو عیسی لب گشودی عالم به قربانت ، خداوند کرامت ای یادگار حضرت باب الحوائج ! دیدیم از تو معجزات بی نهایت دل برده ای از دوستان و دشمنانت مامون به آقایی تو داده شهادت از عمر کوتاه تو مردم ، قدر یک قرن دیدند آقایی ، وفاداری ، محبت مثل رضا با دشمنت هم مهربانی امّید اول ، آخر بیچارگانی دار و ندار حضرت معصومه ای تو آقا بهار حضرت معصومه ای تو بعد از علی موسی الرضا در این زمانه دلدار و یار حضرت معصومه ای تو گردد علیِ اکبر و زینب تداعی وقتی کنار حضرت معصومه ای تو هم حضرت معصومه باشد بی قرارت هم بی قرار حضرت معصومه ای تو مانند یک قرص قمر امّید بخشه شبهای تار حضرت معصومه ای تو دیدیم که در صحن قم حاجت روا شد هر کس که ذکرش یا جواد و یا رضا شد بابا پس از اینکه به گوش تو اذان گفت از داغ عاشورایی این دودمان گفت از کربلا ، از تشنگی ، از سربریدن از کوفه و بی حرمتی بر میهمان گفت از تشنگی ، از حرمله ، از شرم عباس از کودک شش ماهه و تیر و کمان گفت از غصه گهواره خالی اصغر از خون دل های رباب نیمه جان گفت من مطئن هستم که ای آقا برایت نه سال هر جا کرد فرصت ، آن به آن گفت : بابا همیشه یاد جد سرجدا باش هر روز و شب گریه کن کرببلا باش @raziolhossein
شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی* به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی تو آن همیشه امامی، من آن همیشه غلامم من آن همیشه غلامم، تو آن همیشه امامی مرا خیال نمازت شبی کشید به رویا عجب رکوع و سجودی عجب قعود و قیامی چه اشتراک قشنگی‌ست بین طوس و مزارت که از تو و پدرت هست در دو صحن مقامی نوشته اند به باب الرضا تمامیِ جودی نوشته اند به باب المراد جود تمامی شبی ز بخت بلندم به خانه‌ی تو رسیدم چه سفره دار کریمی چه سفره ای چه طعامی سوال داشتم از غربتت، زمان به عقب رفت نگاه بود جوابت، نه حرفی و نه کلامی عجب فراز عجیبی عجب غروب غریبی پس از سه روز هنوز آفتاب، بر لب بامی! تنت میان خرابه، دلت کجاست بمیرم کنار حضرت سجاد در خرابه‌ی شامی؟ *بوی تو را از مرقدت استشمام کردم مشامم دیوانه شد @raziolhossein
اي قمر شمس ولايت جواد اي گهر بحر عنايت جواد حجّت حق باب مراد همه نجل علي دسته گل فاطمه بر همه خوبان جهان سروري محمّد استّي و علي پروري چشم رضا از همه سو سوي تو ماه رجب شيفته روي تو روي دل آراي تو بدر رجب ليله ميلاد تو قدر رجب جود به خاک درت آرد سجود بسته به جود تو تمام وجود صورت تو باغ و بهار رضا تويي همه دار و ندار رضا حسن تو مرآت خداوند تو بهشت بابا گل لبخند تو بی خردان طعنه ديگر زدند بر پدرت تهمت ابتر زدند ولادت تو کوثري دگر بود روشني چشم و دل پدر بود نور شد و نور شد و نور شد چشم همه تيره دلان کور شد سمند علم و معرفت رام تو گره گشاي عالمي نام تو عطر رياحين جنان خاک تو روح رضا در بدن پاک تو باب تولاّي تو باب خدا مصحف روي تو کتاب خدا عقل نهالي ز دبستان تو علم گلي رسته ز بستان تو بين امامان ز عطاي زياد تويي ملقّب به امام جواد جز تو که حرز مادر خويش را به قاتل پدر نمايد عطا شبي که مأمون ستمکار مست برد به قتل تو به شمشير دست در دل تاريک شب اي جان پاک کرد تن پاک تو را چاک چاک صبح که آن بي خرد آمد به هوش گشت سراپا همه سوز و خروش گفت مرا قتل رضا بس نبود کشتن نجل مرتضي بس نبود چگونه من در نظر خاص و عام شهره شوم به قاتل دو امام قاصد مأمون به تحيّر شتافت در بدن پاک تو زخمي نيافت کرد سراپا به وجودت نظر ديد ز گل خوب تري خوبتر از رخ مأمون عرق شرم ريخت زمام اقتدارش از هم گسيخت از پي ديدار تو بشتافت باز گفت که اي مهر سپهر حجاز جسم تو شد به تيغ من چاک چاک از چه کنون سالمي اي جان پاک گفتي از دعاي زهراست اين معجر حرز مادر ماست اين مرا خداي داورم حفظ کرد به يمن حرز مادرم حفظ کرد شد خجل از کار خود آن رو سياه گشت به پيش کرمت عذر خواه عفو از آن جرم و خطا کرديش خواست دعا را تو عطا کرديش جود خداييت چه ها مي کند پيش خطا لطف و عطا مي کند اي به فداي تو و جودت جواد جود وجودش ز وجودت جواد تو دست جود خالق اکبري جواد اهلبيت پيغمبري بحر نمي از کرمت يا جواد جود گداي حرمت يا جواد روي تو شمس الشّرف اهلبيت اي دُر ناب صدف اهلبيت کودک نه ساله بدي کز کمال دادي پاسخ به هزاران سؤال زاده اکثم ز دُر افشانيت گشت يکي طفل دبستانيت مانده زهر قيل و زهر قال بود گويي از آغاز کر و لال بود لکنت نطقش به لب افتاده بود گويي طفلي عقب افتاده بود از کف مأمون چو رها گشت باز ماهيکي گرفت و برگشت باز تا ببرد ره به کمال تو بيش ماهي را فشرد در دست خويش گفت که اي نور دل بوالحسن فاش بگو چيست کف دست من پاسخ تو دوباره اعجاز کرد پرده ز اسرار دگر باز کرد قصّه تبخير و هوا و شکار گشت ز دُرج سخنت آشکار حلم ز رفتار شما حلم شد علم ز گفتار شما علم شد معادن حکمت حق شماييد مساکن رحمت حق شماييد شما همان ائمه الدّعاييد مشاعل انوار الهداييد جلالت خدا نشان شماست آيه ي تطهير به شان شماست کلامتان نور است و رحمت است معجزه و موعظه و حکمت است ارث نبّوت رسول از شماست مجد و کرامت بتول از شماست طاعت مقبول? حق شماييد رحمت موصول? حق شماييد شما امامان همگي جواديد باب نجات و قبله ي مراديد قرآن يکدم از شما جدا نيست هر آنکه بي شماست با خدا نيست «ميثم» را بر درتان التجاست اميد او به مَن اتاکُم نَجاست @raziolhossein
امشب رضویون همه شادند همه دل بر کرم رضا نهادند همه عیدى ولادت از پدر مى‏ گیرند خشنود ز مقدم جوادند همه @raziolhossein
مهر شما در دل مجنون فتاد خیر دو دنیا به من این فیض؛داد سائل یک نیمه نگاهت منم اسئلک بجودک یا جواد @raziolhossein
وقتی بساط عشق بازی چیده می شد سجاده سبزی کنارش دیده می شد یک پیرِ عاشق بادعای مستجابش در امتحان عاشقی سنجیده می شد صبرش اگر چه شهره ی هفت آسمان بود گه گاهی از زخم زبان رنجیده میشد گویا دوباره کوثری در بین راه است کم کم سحر شام دل غمدیده می شد از نور زهراییِ این  فرزندخورشید طومار غربت در جهان برچیده میشد دانید این اسطوره دلدادگی کیست؟ در آسمانها این چنین نامیده میشد او کیست؟آقازاده شمس الشموس است آرامش جان و دل سلطان طوس است او مثل نوری جلوه کرد و بهترین شد همچون رسول الله پیغمبر ترین شد از آسمانها آمد و جاری تر از اشک مانند زهرا مادرش کوثرترین شد سر تا به پایش بود توحید مجسم بر باده رب الکرم ساغر ترین شد او چندسالی گرچه مهمان بود ما را اما تجلی کرد و نام آور ترین شد بر تار گیسویش گره خورده دل ما این شاه زاده ،تک پسر، دلبرترین شد شد زنده یاد یوسف لیلا دوباره ابن الرضا بود و علی اکبر ترین شد در چند جایی که عیان شد غیرت او با نام زهرا مادرش حیدر ترین شد فرمودبابایش از او بهتر نباشد مولود ازاو بابرکت تر نباشد او آمد و ابن الرضایی کرد مارا از برکت نامش خدایی کرد مارا مشتی زخاکیم و قدم بر ما نهاد و تا عرش برد و کبریایی کرد مارا دست کریم این امام ذره پرور یک عمر مشغول گدایی کرد مارا صوت دل آرای مناجاتش سحرها سر مست جانان و هوایی کرد مارا بوسیدن خال رطب دارش در این ماه مهمان بزم باصفایی کرد مارا یک قطره ی اشک از کنار سفره ی او هر نیمه شب مردی بکایی کرد مارا از گوشه صحن و سرای کاظمینش مست حسین و کربلایی کرد مارا نیمه نگاه اوست تسکین الفؤادم کلب امیر کاظمین ،عبدالجوادم لبخند او آرامش جان رضاشد یوسف شدو مهمان کنعان رضا شد سجاده بابا شده گهواره ی او لالایی اش آهنگ قرآن رضا شد ابرو تکان می داد و بابا عشق میکرد با غمزه ای جانانه جانان رضا شد آمد که باقی مانده توحید باشد با نام او شیعه مسلمان رضا شد قدش عصای پیری ِ این پیرمرد است قد راست کرد اصل ارکان رضا شد هر کس که از باب الجواد آمد زیارت با دست پر مشمول احسان رضا شد اما خدالعنت کند فامیل  بد را که باعث قلب پریشان رضا شد امشب دلم جایی دگر هم پرگشوده ارباب ما آغوش بر اصغر گشوده امشب نمی دانم چرا در پیچ و تابم اشک دو چشمانم کند نقش بر آبم می جوشم و می جوشم و لبریزم از اشک چله نشینی پای خم کرده شرابم امشب دخیل گوشه گهواره هستم دلگرمم و ایمن قیامت از عذابم عشاق را گویم ازین پس تا قیامت با نام اصلیم کنید اینسان خطابم عالم همه دانند در کوی محبت من ریزه خوار سفره ی طفل ربابم با اذن سقا در حرم سرباز عشق ِ ششماه سردار خیام بوترابم ای کاش همچون حق شناس پاک طینت عبد علی اصغر کند  زهرا حسابم حالا که غم آلود گشته ناله هایم انگار باب القبله ی کرب و بلایم او را خدا می خواست مه پاره ببیند مسند نشین کنج گهواره ببیند بر روی دستان پدر با کام عطشان با روی خونین ، حنجری پاره ببیند وقتیکه جسمش روی دستان پدر بود آقای عالم را چه بیچاره ببیند یک عمر با زخمی که مانده روی سینه دور حرم بانویی آواره ببیند اما در آخر چون عموجانش ابالفضل اورا صف ِمحشر همه کاره ببیند لب تشنگان اشک را این طفل ساقیست شش ماه تا قربانی ششماهه باقیست @Raziolhossein
در ساحل جود خدا باران گرفته باران نور و رحمت و احسان گرفته مي‌بارد انوار کرم از هر کرانه شب‌هاي دلگير زمين پايان گرفته از سوی جنت سوره‌ی ياسين رسيده خاک مدينه عطر الرّحمان گرفته داده خدا ماهي به خورشيد رئوفش آري دعاي حضرت جانان گرفته نسل امامت مي‌شود پاينده با او از برکتش دل‌هاي شيعه جان گرفته او می رسد جود و سخا معنا بگیرد در قلب عالم نور و رحمت پا بگیرد عالم همه قطره اگر دريا تو هستي کل خلائق عبد اگر مولا تو هستي فيض وجود توست رزق اهل دنيا باران جود عالم بالا تو هستي مانده‌ست ابتر کيدِ بدخواهان شيعه روشن‌ترين تفسير أعطيناهستی مانند کوثر چشمه‌ی جاري نوري با اين حساب آئينه‌ی زهرا تو هستي ای که دل از بابا ربوده خنده‌هایت آرامش هر لحظه‌ی بابا تو هستي ابن الرضایی، تو کريم بن کريمي ما چون گدایی یا اسیری یا یتیمی چشمان تو خورشيد هر اهل يقيني‌ست چشمان تو جنت! نه جنت‌آفريني‌ست با عشق تو قلبي نمي‌سوزد در آتش در هر نگاه روشنت خلدبريني‌ست گويا گره خورده دلم با عرش اعلي هر رشته از مهر شما حبل‌المتيني‌ست من روزي هر ساله‌ام را از تو دارم چشمان من بر دست‌هاي نازنيني‌ست جود تو دارد جلوه‌های هل اَتایی مولا! شفيع ما به درگاه خدايي هر شب دل من سائل باب المراد است آنجا که حاجتمند درگاهش زياد است آنجا که اميد و پناه آخر ماست آنجا که اوج هر توسل «يا جواد» است جز آستان تو پناهي که نداريم اين استغاثه با تمام اعتقاد است بي لطف تو از دست خواهد رفت عبدت يک گوشه‌چشمي، سائل تو خانه‌زاد است در مشهد خورشيد ايران هم که هستيم دل‌هاي ما پروانه‌ی باب الجواد است هر شب دل من در هواي کاظمين است در حسرت يک بوسه بر قبر حسين است @raziolhossein
روز و شب ذکر ربَّنا زیباست چقدَر در سحر خدا زیباست دیده زیبا شناس اگر باشد شب معراج مصطفی زیباست از تولّا چه نعمتی برتر چقدر حب مرتضی زیباست حرف ریحانة النبی که شود سخن از ٱسوةُ النسا زیباست از ازل فکر و ذکر ما حسن است تا ابد وصف مجتبی زیباست هر که خیمه نشین شود، داند خیمۀ شاه کربلا زیباست نه فقط ذکر پنج تن خوبست صحبت از هر امامِ ما زیباست به جوادالائمه که برسیم خنده های امام رضا زیباست به دعای رضا فرج آمد پسر ثامن الحجج آمد هر دلی را خدا دهد برکت محض ابن الرضا دهد برکت از جوادالائمه حتی بر هَل أتا هم خدا دهد برکت نه فقط بهر عالم و آدم بهر آل عبا دهد برکت با قدمهای پر ز نور اوست که خدا بر رضا دهد برکت روز تکمیل دین غدیر، اما با جواد این عطا دهد برکت اهل جودِ جواد اینگونه است کند انفاق تا دهد برکت ما و عادت به آیۀ تطهیر آیۀ إنَّما دهد برکت از جوادالائمه حاجت خواه او به دنیای ما دهد برکت به دعای رضا فرج آمد پسر ثامن الحجج آمد صورتش وجهِ داوری دارد جلوه های پیمبری دارد گر تجلی کند، دو صد یوسف سرِ بازار، مشتری دارد در میان ائمه، ذکر جواد بخدا حال دیگری دارد سرِ سجاده، وقت راز و نیاز تا دم صبح دلبری دارد او مددکار هر ٱلوالعزم است به رسولان چه سروری دارد در زمان مناظره با خصم به زبان، تیغ حیدری دارد چون کند احتجاج در دینش منطق گرم کوثری دارد هر چه گویم به وصف و قدر او مدح او باز برتری دارد به دعای رضا فرج آمد پسر ثامن الحجج آمد دل بابا برای او بیتاب دل مادر از این پسر شد آب یکی یکدانۀ رضاست جواد آمده از صدف دُرِ نایاب نسل او نسل حضرت زهرا کوثر دیگرِ ٱلوالباب حیدر دیگر است بر منبر حسن دیگر است در محراب از جمالش بر آمده خورشید وز نگاهش در آمده مهتاب او علی اکبر امام رضاست نور چشمان حضرت ارباب گر طریق جواد میجویی بنشین در مسیر طفل رباب نامش از جود حق گرفته شده کامش از کربلا چشیده تراب به دعای رضا فرج آمد پسر ثامن الحجج آمد کام او از عسل گواراتر نفَسش از همه مسیحاتر به یقین از تمام عالمیان گُهر پاک اوست والاتر مَقدمش رفع فتنۀ دوران دشمنش از همیشه رسواتر سائل او نگفته بهره برَد کیست از این امام آقاتر دمبدم یاد مادرش زهراست چشم او روز و شب چو دریا تر جگرِ او ز زهرِ همسر آب غربتش از حسن معماتر وقت جان دادنش به حجرۀ خود از امامِ رئوف تنهاتر هر چه گوئیم از غم و دردش غصۀ اوست باز بالاتر به دعای رضا فرج آمد پسر ثامن الحجج آمد @raziolhossein
دوباره سَرَم در هوایِ شماست تمامِ دلم سر سرایِ شماست به سویِ خدا رفتم و دیده‌ام فقط ردِ پا ردِ پایِ شماست خدا هم فقط از شما گفته است گمانم خدا هم خدایِ شماست گدایی برازنده‌یِ ایلِ ماست برازنده بودن برای شماست ندارد تفاوت کجا می‌رسی که هر انتها ابتدای شماست خیالم از این و از آن راحت است گره‌هام دست دعای شماست - مرا پای حیدر هلاکم کنید به عشق رضا سینه چاکم کنید - دلی دارم و خانه زادِ رضاست فقط یاد دارد که یاد رضاست کم اینجا ندیده برایش بد است دلم مستحقِ زیادِ رضاست فقط می‌نویسد رضا تا ابد و شُکرِ خدا بی سوادِ رضاست نجف ، کربلا رفتم و گفته‌اند که راهش دهید از بلادِ رضاست گره می‌خورد زندگی ام ولی همین نا مُرادی مُرادِ رضاست به خود آیم و باز بینم سرم رویِ خاکِ بابُ الجوادِ رضاست - جوادش درِ بسته را باز کرد گره‌های من را رضا باز کرد - خبر را مسیح از مسیحا شنید خبر را زِ جبریل موسیٰ شنید اگر گوشِ دل را دهی می‌توان که از کعبه هم ذکر مولا شنید زمین خشکسالی تَرک خورده بود ولی ناگهان بویِ دریا شنید دلِ انبیا بر دری می‌تپید که از آن صدایِ شما را شنید خدا خنده کرد و خدا جلوه کرد شبی که رضا ذکرِ بابا شنید تو هم مادری هستی و می‌شود که از قلبِ تو نامِ زهرا شنید - فدایِ نفسهایِ بابایی‌ات فدایِ تپش هایِ زهراییت - زِ تو کوچه‌ها تا معطر شدند حسودانِ این شهر ابتر شدند به کوریِ چشمان ناباوران همه محوِ رویِ پیمبر شدند عسل‌های کندویِ لبهای توست گر این روزها شهد و شِکر شدند برای تماشای لبخند توست علی اکبری‌ها کبوتر شدند کریمی  کرامت  جوادی و جود چه خوش کُنیه‌هایت مکرر شدند شبی که اذان گفت بابا همه پُر از یادِ میلادِ اصغر شدند خدا دید چشم پُر احساس تو از آن ابتدا غرقِ مادر شدند - کسی را نگاهت معطل نکرد دو دست مرا هیچ معطل نکرد - تو دریایی و در تماشا رُباب تو در خوابی و غرقِ لالا رُباب تو تا آمدی آبرو دادی اش که خندید با تو به زهرا رُباب شبیه حسینی و ماتِ تو اند همه دورِ گهواره حتی رُباب تو ذات بزرگی و جایت بلند تو را داده بر دوشِ سقا رُباب تبسم کن و خیمه را شاد کن بیا زنده کن عمه را با رُباب به دستان بابا هواست نبود که چشمش به راه است آنجا رُباب - نگو مادرت را صدا می‌زدی به دست پدر دست و پا می‌زدی @Raziolhossein
آئینه ذات آمده ماشاءالله حسن حسنات آمده ماشاءالله فرمود رضا که همره این مولود خیر و برکات آمده ماشاءالله ..... نور ازلی آمده ماشاءالله فرزند ولی آمده ماشاءالله در بیت حسین بن علی بار دگر همنام علی آمده ماشاءالله @raziolhossein
در بغل امشب يكى قرص قمر دارد رضا بر زبان شكر خداى دادگر دارد رضا بارگاه زاده موسى چراغان مى‌شود      در حريمش جشن ميلاد پسر دارد رضا اِقتران مهر و مه گرديده امشب، يا مگر نور چشمانش محمد را به بر دارد رضا بر امام هشتمين حق كرده فرزندى عطا زين پسر پيغام تبريك از پدر دارد رضا آمد آن يكتا دُر عصمت كه بر ميلاد او تهنيت از حضرت خيرالبشر دارد رضا بر عقيمى آن كه بر فرزند موسى طعنه زد گو بيا امشب ببين نور بصر دارد رضا در كنار مهد او بنشسته بيدار و به لب ذكر خواب از بهر طفلش تا سحر دارد رضا ذكر خواب از بهر او مى‌گويد و گريان بود من نمى‌دانم چرا چشمان تَر دارد رضا گاهى از اين موهبت شاد است و گاهى دل غمين چون كه از پايان كار او خبر دارد رضا «خسرو» از مداحى او مى‌كند بس افتخار گر بدين منصب مدامش مفتخر دارد رضا @raziolhossein
شب میلاد تو دعا گل کرد روی دست فرشته ها گل کرد تا خبر دار شد جواد آمد خنده روی لب گدا گل کرد کوچه در کوچه شهر پیغمبر کعبه و مروه و صفا گل کرد تا وزید " انما یرید الله" کوثر دوم خدا گل کرد سال ها در قنوت حضرت عشق اشک در شور ربنا گل کرد به اجابت رسید نجوایش صبر و امید در " رضا" گل کرد آن شبیکه " سبیکه* " زاد تو را شوق در دامن صبا گل کرد سوره در سوره قدر و اعطینا آیه در آیه هل اتی گل کرد چشم تو امتداد چشمه ی نور در زلال تو " انما" گل کرد موسوی زاده ، بر ولایت تو کرد اقرار تا عصا گل کرد یا جواد الأئمه ، شعر " کمیل" تا که شد مدحت شما گل کرد کمیل کاشانی ------------ * ﺳﺒﯿﮑﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﯾﺘﯽ ﻧﺎﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻮﺍﺩ است @raziolhossein