eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.6هزار دنبال‌کننده
597 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آئینه ذات آمده ماشاءالله حسن حسنات آمده ماشاءالله فرمود رضا که همره این مولود خیر و برکات آمده ماشاءالله ..... نور ازلی آمده ماشاءالله فرزند ولی آمده ماشاءالله در بیت حسین بن علی بار دگر همنام علی آمده ماشاءالله @raziolhossein
در بغل امشب يكى قرص قمر دارد رضا بر زبان شكر خداى دادگر دارد رضا بارگاه زاده موسى چراغان مى‌شود      در حريمش جشن ميلاد پسر دارد رضا اِقتران مهر و مه گرديده امشب، يا مگر نور چشمانش محمد را به بر دارد رضا بر امام هشتمين حق كرده فرزندى عطا زين پسر پيغام تبريك از پدر دارد رضا آمد آن يكتا دُر عصمت كه بر ميلاد او تهنيت از حضرت خيرالبشر دارد رضا بر عقيمى آن كه بر فرزند موسى طعنه زد گو بيا امشب ببين نور بصر دارد رضا در كنار مهد او بنشسته بيدار و به لب ذكر خواب از بهر طفلش تا سحر دارد رضا ذكر خواب از بهر او مى‌گويد و گريان بود من نمى‌دانم چرا چشمان تَر دارد رضا گاهى از اين موهبت شاد است و گاهى دل غمين چون كه از پايان كار او خبر دارد رضا «خسرو» از مداحى او مى‌كند بس افتخار گر بدين منصب مدامش مفتخر دارد رضا @raziolhossein
شب میلاد تو دعا گل کرد روی دست فرشته ها گل کرد تا خبر دار شد جواد آمد خنده روی لب گدا گل کرد کوچه در کوچه شهر پیغمبر کعبه و مروه و صفا گل کرد تا وزید " انما یرید الله" کوثر دوم خدا گل کرد سال ها در قنوت حضرت عشق اشک در شور ربنا گل کرد به اجابت رسید نجوایش صبر و امید در " رضا" گل کرد آن شبیکه " سبیکه* " زاد تو را شوق در دامن صبا گل کرد سوره در سوره قدر و اعطینا آیه در آیه هل اتی گل کرد چشم تو امتداد چشمه ی نور در زلال تو " انما" گل کرد موسوی زاده ، بر ولایت تو کرد اقرار تا عصا گل کرد یا جواد الأئمه ، شعر " کمیل" تا که شد مدحت شما گل کرد کمیل کاشانی ------------ * ﺳﺒﯿﮑﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﯾﺘﯽ ﻧﺎﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻮﺍﺩ است @raziolhossein
هر که راهی در حریم خلوت اسرار داشت دل برید از ماسوا، سر در کمندِ یار داشت چند روزه نوبت هر کس به پایان می‌رسد ای خوش آن رهرو که ره در خلوت اسرار داشت در پناه همّت و در پرتو آزادگی راه حرّیت سپرد و شیوۀ احرار داشت من غلام همت آنم که از روزِ نخست افتخارِ دوستی با عترتِ اطهار داشت جان گرفت از عشق سلطان سریر ارتضا ور گرامی داشت جان را از پی ایثار داشت پیرو هشت و چهار آمد، نشد از واقفین چون به قول خاتم پیغمبران اقرار داشت مدفنِ پاکِ رضا را کعبۀ امید یافت بر رضا و نسل پاکش التجا بسیار داشت جز رضا عهد مودّت با کسِ دیگر نبست جز جواد از هر چه گویی بگذر و بگذار داشت تا جمال شاهد ما در حجاب غیب بود ادعای صدق ما را مدعی انکار داشت کیست این مهر جهان‌آرا که چون آباء خویش جلوه‌ها نور جمالش از در و دیوار داشت کیست این سرو سَهی بالا کز استغنای طبع لطف و احسان و کرم بود آنچه برگ و بار داشت یک طرف خیر کثیر فاطمه میراث برد یک طرف خُلق عظیم احمد مختار داشت مظهر تقوا و قُدس و مطلع اَللهُ نور نور علم و معرفت از حیدر کرّار داشت... مطلع الفجر حقیقت آشکارا شد از این لیلة القدری که مخفی ماند و بس مقدار داشت نازپروردی که شب‌ها تا سحر شمس الشموس در کنار مهد نازش دیدۀ بیدار داشت... جلوۀ حسن خدادادش تجلّی تا نمود بُرد از آیینۀ دل‌ها اگر زنگار داشت خود خداوند فضیلت بود و بهر کسب فضل در حریم قدس او «فضل بن شاذان» بار داشت خوشه‌چین خرمن فیضش «ابو تمّام» هم این حقیقت را به اِمداد سخن اِشعار داشت... آن دل‌آگاهی که با ظلم و ستم پیکار کرد دشمن از بی‌دانشی با او سر پیکار داشت آزمون حضرتش را کرد دستاویز خویش آزمونگر «پور اکثم»، تا چه در پندار داشت شوربختی بین که کرد از تیره‌رایان محفلی قصد شوم خویش را هم مخفی از انظار داشت بود آن دانای راز آگاه که قاضِی القُضاة با نهاد و نیّتی ناپاک استفسار داشت «چیست حکم آن‌که مُحرم بود و قتل صید کرد» لعل لب بگشود و در پاسخ چنین اظهار داشت: «کشت از راه خطا، یا عمد؟ در حِلّ یا حرم؟ بنده یا مولی؟ پشیمان بود یا اصرار داشت؟ بسته بود احرام حج یا عمره؟ شب یا روز بود؟ جهل بر او چیره شد یا علم بر این کار داشت؟ خردسالی بود وین صید نخستش بود؟ یا، سالخوردی بود و زین پرونده‌ها بسیار داشت؟ از همه بگذشته، کوچک یا بزرگ از وحش و طیر با کدامین صید آن صیّادِ مُحرم کار داشت؟» چون رسید این‌جا سخن «یحیی بن اکثم» شرمگین با چنان فضل و کمال از دانشِ خود، عار داشت «خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم کاین همه نقش عَجَب در گردش پرگار داشت»... بر در این روضه «رضوان» مژدۀ «طوبی لکم»، از پی عرض ارادت عرضه با زوار داشت... باید این‌جا با کمال معرفت شد عذرخواه هم سرشک توبه هم تسبیح و استغفار داشت باید این‌جا حلقۀ بابِ شفاعت را گرفت سر به زیر از شرمساری، رویِ دل با یار داشت باید این‌جا چون «اباصلت» از سویدای ضمیر گاه ذکر «یا جواد» و گاه «یا غفّار» داشت باید این‌جا چنگ زد بر دامن «أمَّن یُجیب» منتظر بود به مضطرّ حقیقی کار داشت گر چه ما امروز محروم آمدیم اما «شفق» ای خوشا آن‌کس که فردا وعدۀ دیدار داشت @raziolhossein
من از ازل گدایم و او از ازل جواد مثل‌ رضا و مثل‌ خودش‌ بی بَدَل جواد با روی خوش گذاشت به سائل مَحل جواد در جُود و در کرم شده ضَربُ المَثَل جواد ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) دست خُداست دست امامِ جوادِ من عرش خُداست روضه‌ی باب المُرادِ من لطف زیاد اوست که مانده‌ به یادِ من یک‌جمله است نغمه‌ی هر بامدادِ من ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) او را دلیل بارش باران نوشته اند در مدح او ملائکه قرآن نوشته اند چشم و چراغ شاه خراسان نوشته‌اند روی عقیق دست کریمان نوشته اند ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) با‌ مَست حُبِّ او سخن از مُستَحَب مگو شهد لبش که هست به ما از رُطب مگو ما با غمش خوشیم بیا از طرب مگو در پرده‌ای بلند بخوان ؛ زیر لب مگو ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) دل یاکریم گفت و زبان یاجواد گفت باید نیاز خویش به بابُ المراد گفت گنبد زبان گشود و دم گوش باد گفت شد برکتش زیاد کسی که زیاد گفت ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) ماییم سائل سر بازار کاظمین هستیم تا همیشه بدهکار کاظمین بیچاره‌ی رضا و گرفتار کاظمین گفتیم با تمامی زوّار کاظمین ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) تنها به بذل دست تو دارد نظر فقیر اینجا نیامده‌ست پی سیم و زَر فقیر پُرکرده‌است‌ کیسه‌ی‌خود را اگر فقیر یک بار گفته از سر شب تا سحر فقیر ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) ای دل به شادی دل آل عبا بخوان پیوسته با اهالی ارض و سما بخوان در صحن با صفای امامِینِ ما بخوان مصراع آخرست بیا با رضا بخوان ((صَلِّ‌ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلی‌َ الجَواد)) @raziolhossein
شمیم عشق می‌رسد دوباره بر مشام ما نسیم رحمت خدا وزد به خاص و عام ما مگر بهشت آرزو گشوده شد به نام ما مگر خدای خواسته جهان شود به کام ما که بهر دل‌شکستگان در امید باز شد هزار قفل غم ببین که بی‌کلید باز شد... شمس ضحی که می‌دمد ماه ز هر نظاره‌اش بود طلوع این قمر تجلّی دوباره‌اش تا که نگاه می‌کند بر رُخ ماه‌پاره‌اش غرق ستاره می‌شود کنار گاهواره‌اش نهم امام را به‌ بر، امام هشتم آورد بضعۀ دوم نبی، کوثر دوم آورد خوی و خصال مصطفی، علم و کمال مرتضی شرم و حیای فاطمه، حُسن و جمال مجتبی زُهد امام چارمین، عزم شهید کربلا حکمت باقرُ الحِکَم، دانش صادقُ الوَرا کَظم امام کاظم و صبر رضا در او بُوَد وجود او به ملک جان، کمال آرزو بود... ای به سریر عصمت از بعد رضا قدم زده به هشت سالگی دم از امامت اُمَم زده به قله‌های مکرمت، کرامتت علم زده اساس واقفیّه را ظهور تو به هم زده تویی که شد ز نور تو طلوع صاحب الزمان پُر برکت‌ترین کسی که آمده‌ست در جهان فروغ بزم قدسیان، چراغ آسمان تویی مُدوّر زمین تویی مُدبّر زمان تویی خدای را امین تویی جهات را امان تویی تجسم یقین تویی فراتر از گمان تویی تو وارث پیمبری شافع روز محشری قسم به کوثر خدا خیر کثیر کوثری... @raziolhossein
ای دل بفرست با تبسم صلوات بر لبخند کریمه قم صلوات از عرش خدا چنین ندا می آید بر گل پسر امام هشتم صلوات @raziolhossein
امشب شب گدایی و عرض ارادت است باب المراد آمده و وقت حاجت است امشب دوباره خنده به لبهای مرتضی است وقت نزول آیه ی ناب امامت است یک یا جواد گفتم و دل کاظمین رفت نوکر همیشه در پی طوفِ زیارت است یادش بخیر جامعه خواندم میان صحن بین بهشت... نه ... حرمت فوق جنت است وقت زیارتت همه در فکر مشهدند از بس میان این دو عمارت شباهت است حبّ تو را امام رضا هدیه می دهد با این حساب عاشقتان با سعادت است ما را ولایت تو زآتش نجات داد خواندی مرا که عادت این در مروّت است ما سائلان سفره ی پر برکت توایم هرکس نشد گدای شما بی لیاقت است توحید بی ولای شما کفر مطلق است دین بدون نام تو عین ضلالت است تنها به فعل و سیره تان اقتدا کند... ...امروز اگر که شیعه به فکر برائت است بر خشم و کینه های تو از آن دوتن قسم لعن عدوی فاطمه هر دم عبادت است صد مرده زنده می شود از نام نامی ات عیسی دخیل توست که اهل کرامت است با ذکر یا جواد دلم زیر و رو شود نامت برای قلب سیاهم طهارت است شعرم اگر توان ثنای تو را نداشت آقا ببخش شاعرتان بی بضاعت است @raziolhossein
این قرص مه است یا که فرزند رضاست این کعبه دل، یا که دلبند رضاست گویند همه بهشت زیباست ولی زیباتر از آن دیدن لبخند رضاست @raziolhossein
در هواى سينه سودائيم شد كبوتر اين دل هرجائيم يك مدينه مستى و شيدائيم مست مست از كوثر زهرائيم كوثر امشب غيرت دريا شده ضامن آهو مگر بابا شده آسمان گرديده امشب خاكبوس مى‏تراود عطر شادى از نفوس در اجابت غرق شد شمس الشموس شد شكوفا جلوه ی سلطان طوس باز شد بر روى دل باب المراد كور چشم ابتران ، آمد جواد اين پسر سر تا به پا پيغمبر است اين پسر آئينه دار حيدر است اين پسر سرّ خداى اكبر است سلسله جنبان روز محشر است اين پسر ملك ولايت را ولى است در نگاه او محمد منجلى است او كه ايثار و كرم آئين اوست دلنوازى عادت ديرين اوست دشت و اقيانوسها مسكين اوست دام دلها گيسوى مشكين اوست كهكشانها و زمين آواره ‏اش كعبه ی خيل ملك گهواره ‏اش روى ماهش معنى الله و نور خال رويش محشر يوم النشور مى‏برد دل يك نگاه او ز حور چشم بد از حسن وجه الله دور جبرئيل امشب بخواند ان يكاد دود كرد اسپند در پاى جواد @raziolhossein
عشق می کند به تار تارِ زلفت استناد دل به حرف حرفِ بخششِ تو دارد اعتقاد لحظه لحظه، موج موج و فوج فوج، اعتماد خانه خانه کوچه کوچه جاده جاده امتداد بندهء محبت توایم هر چه باد باد جان عالمی فدای نام حضرت جواد نیست کار هر قلم که رو کند نشانه ای روی کاغذ آورد سرود عاشقانه ای خط به خط رقم زند چکامه ای ترانه ای مدحِ بی کرانه ایّ و متن عارفانه ای در ثنای آن کسی که هست جود را نماد جان عالمی فدای نام حضرت جواد هم بهشت آفرینش از رُخت حکایتی هم رُخت ز نور حضرت رضا روایتی هم که بخششت ز بخشش خداست آیتی آیت سخاوتیّ و لنگر هدایتی من فقیر و تو جواد و من مُرید و تو مراد جان عالمی فدای نام حضرت جواد ای که در نسب سلالهء ابوالعجائبی نورِ نجمِ ثاقبیّ و جلوهء کواکبی در شگفتم از چنین مواهب و مناقبی درخورِ تو نیست هیچ شعر و هیچ قالبی نه غزل نه مثنوی نه شعرِنو نه مستزاد جان عالمی فدای نام حضرت جواد گرچه آفتاب پیش نور تو ز پا نشست گرچه ماه دید حُسن صورتت، به جا نشست گرچه کوه دید هیبت تو بی هوا نشست ابن أکثم از جواب ماند و بی صدا نشست هفت آسمان ولی به احترامت ایستاد جان عالمی فدای نام حضرت جواد حرز تو برای رفع هر بلا مجرب است خوش به حال هر که در بساط تو مقرب است یا کسی که پیش تو به نوکری ملقب است نوکر تو منتسب به توست پس مهذب است خادمت همیشه شاد و نوکر تو زنده باد جان عالمی فدای نام حضرت جواد هم به قلب شیعه نور عشق را نهاده ای هم بزرگِ اهل جود و هم بزرگ زاده ای اعتبار و آبرو به اهل جود داده ای سومین محمدِ عزیزِ خانواده ای حرف عاشق است ظهر و عصر و شام و بامداد جان عالمی فدای نام حضرت جواد @raziolhossein
جلوه ها بسیار اما دل یکی، دلبر یکی بین این میخانه ها، باده یکی ساغر یکی ریشه های ما یکی، مصدر یکی، محشر یکی تا ابد حیدر یکی، کوثر یکی، مادر یکی چارده تا جلوه دیدیم از خدا، مطلب یکی است سجده کن چون حضرت معشوق ما امشب یکی است وا شده امشب به سمت آسمان ها پنجره میشود گفت از نگاه یار، صدها خاطره میرسد گاهی از آنجا که نباید تذکره من گدای این درم، من کار دارم با گره از گره هایی که کورند عشق پیدا میشود خوش بحال ما رضا این بار بابا میشود عشق را وقتی خدا در بین عالم باب کرد ابروی دلدار ما را قبلهء محراب کرد تا رضا را دیدن این گل پسر بی تاب کرد خنده ای کرد و دل بابای خود را آب کرد او که عشقش بوده از حالا به زهرا آمده آن یکی یکدانهء آغوش بابا شده جان فدای آنکسی که مست و حیرانش شده هرچه حور است و ملک گهواره جنبانش شده بارها خورشید، محو نور ایمانش شده عالمی دلبستهء ذکر رضاجانش شده خوب شد اصلا" کسی امشب جوابم را نداد چون عریضه میبرم مشهد دم باب الجواد اینکه میگویند دستش سفرهء جود خداست آینه قدّی سلطان سریر ارتضاست عاشقش کعبه است، ذاتاً قبله و روح دعاست کاظمینش چون خراسان، چون نجف، چون کربلاست ابتدای حاجت است و انتهای حاجت است سائل و مسکین کنار سفره او راحت است از زیارت دور شش گوشه، چه چیزی بهتر است کعبهء مشکل گشا، باب الحوائج اصغر است من فدای آنکه تا دنیاست، عشق مادر است خنده اش شیرینی بزم علی اکبر است از میان عرش، نور محشری آورده اند جلوه ای از جلوه های حیدری آورده اند می درخشد ماه شب های کویری حسین می شود دید از دو چشم او دلیری حسین می کند در وقت وقتش دستگیری حسین می شود سرباز عصر روز پیری حسین از لب خشکیده اش گفتم که آب آتش گرفت بر فراز نیزه ها قلب رباب آتش گرفت @raziolhossein