eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.4هزار دنبال‌کننده
556 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دَر آمده با رزم تو از دشمن آه ازرق شده مغلوب تو با نیم نگاه تکرار حسن بودی و میگفت حسین: لا حول ولا قوة الا باالله.. @raziolhossein
آنچنانکه درصدف، دُرّ و گهر ارزنده است ناله های بنده ات وقت سحر ارزنده است درهم و برهم خریدی تا بفهمانی به من بندهء بدکار تو هم اینقدر ارزنده است بدتر از حُرّ پشیمانم ولی زخم سرم مثل زخم فطرس بی بال و پر ارزنده است پیش چشم این و آن بشکن شبی ظرف مرا عاشقی وقتی که دارد دردسر ارزنده است کاهلی این گدا از لطف صاحبخانه است دست خالی آمدم چون بیشتر ارزنده است گر بدانم آخرش مادر به دادم می رسد... هرچه هم بیرون بمانم، پشت در ارزنده است خواهش محتاج را زهرا به چشمش می کشد پیش حیدر التماس رهگذر ارزنده است جان به لب آمد هزاران بار و گفتم یاعلی در نجف جانم بگیری، این سفر ارزنده است تا مُحرّم، روزی شش گوشهء من را بده تا نمُردم یک حرم من را ببر ارزنده است هرسحر گفتم حسین و گریه کردم با حسن بردن اسم حسن از هر نظر ارزنده است قاسم آمد پیش ارباب و صدا زد ای عمو مادرم گفته برو! این چشم تر ارزنده است آبرویم ریخت پیش فاطمه ردّم نکن دستخط مجتبایت را بخر ارزنده است مثل اکبر قد کشید اندازه عباس شد پیش داغ اعظمش درد کمر ارزنده است @raziolhossein
″ لا تمکر بی″ به نام دلجوی حسین بگذر ز خطایم به گل روی حسین ″ من أین لی النجاة ″ جز کرببلا ″ من أین لی الخیر ″ به جز کوی حسین @raziolhossein
تمام عمر بدی کردم و پشیمانم اِله من همه دم ذکر توبه می‌خوانم تویی تویی که غفوری،بیا ندیده بگیر مرا ببخش و به پهلوی خویش بنشانم گناه چشم مرا خشک کرده صد افسوس مرا بلا بده و لحظه ای بگریانم همین که یاد تو باشم همیشه آبادم وگرکه باتو نباشم هماره ویرانم تمام عمر گنه کردم و تو می‌دانی تمام عمر تو بخشیده ای و می‌دانم فقط نه در رمضان بلکه در تمامیِ سال قسم به تو، به سرِ سفره‌ی تو مهمانم همین که موقع افطار آب می‌نوشم به یادِ خشکیِ لبهای شاه عطشانم دم غروب لباسِ حسین را بردند دم غروب شدو یاد جسم عریانم منی که سوختم از داغِ سیّدالشهدا بیا ز لطف در آتش دگر مسوزانم @raziolhossein
. یارضیع‌الحسین تکلیف نشد روزه به "طفل" و به "مسافر" ای "طفل مسافر" تو چرا آب نخوردی؟ @raziolhossein
. تکلیف نشد روزه به "طفل" و به "مسافر" ای "طفل مسافر" تو چرا آب نخوردی... @raziolhossein
تب تنهایی من بود که تاب از تو گرفت فکر نوشیدن یک جرعه ی آب از تو گرفت به جمال حسنی دست درازی کردند تازه داماد حرم نیزه نقاب از تو گرفت هرکسی از پدرم از پدرت بغضی داشت انتقامی عوض آن دو جناب از تو گرفت پدر تو شتر مادرشان را پِی کرد کینه ی جنگ جمل خُرده حساب از تو گرفت تا به حالا نشده بود جوابم ندهی من صدایت زدم و سنگ جواب از تو گرفت بوی خونِ بدنت کرب و بلا را بر داشت گل نیلوفری ام نعل گلاب از تو گرفت ورمِ پلکِ لگد خورده دو چشمت را بست ورنه فکر حرم آرامش و خواب از تو گرفت گریه ی تازه عروست وسط صدتا مرد گریه ها در وسط بزم شراب از تو گرفت @raziolhossein
یا عالیُ بحقّ علی و یا فاطرُ بحقّ فاطمه ... کو خالق و معبود و حق الّا ، الله کو رشته ی اتصال ما با الله مائیم و همین ذکر مناجات امشب یا حیدر و یا فاطمه و یا الله @raziolhossein
شب احلى من العسل آمد شب گل گفتن و غزل آمد شب شادی شب برات رسید وقت حَیّ على الصلات رسيد روزه داران حضور دیدار است بشتابید وقت افطار است دم افطار سفره گستردند رطبی از مدینه آوردنــــــد رطب از کوچه بنی هاشم خوشمزه مثل خنده قاسم سفره دار مدینه مسرور است که به دامان او گل نور است قاسمش را سپید جامه کند تا به گوشش اذان اقامه کند بسکه قاسم قشنگ و ناز و گل است بر لبش ان یکاد و چار قل است دامن نجمه گل به بار آورد گلی از باغ ذوالفقار آورد غنچه ای از شکوفه زار حسن شاهد حسن و اقتدار حسن نفس یــاس بــا نـســیـم آمــد پسر حضرت کـریـم آمــد درِ گوشش چه حرفهایی گفت نینوایی و کربلایی گفت گفت با لحن و شور لالایی : قاسمم تو امید بابایی سیزده سال دیگر ای پسرم می شوی تشنه پرپر ای پسرم کربلا عرصه ی حضور شود صحنه ی غیرت و شعور شود جای بابا طلایه داری کن بر عمویت حسین یاری کن هیچ بی اذن او نفس نکشی پا ز میدان رزم پس نکشی در هیاهوی تن به تن بابا حیدری باش مثل من بابا در رگ‌ و ریشه ات علی جاری است خون تو قطره قطره بیداری است زنده کن نام و یاد بابا را مست کن جرعه جرعه دریا را @raziolhossein
پرچمت دست تکان داد به هم ريخت مرا عشق تو خانه ات آباد به هم ريخت مرا با وجودي که عنايات تو بسيار ولي صحبت از آهو و صياد به هم ريخت مرا تو رئوفي و رئوفي و رئوفي و رئوف صفتت داد زدم داد به هم ريخت مرا ديدن گنبد نوراني تو در يک آن وسط صحن گوهرشاد به هم ريخت مرا حرمت بيشتر از قبل گرفتارم کرد اين جنوني که شده حاد به هم ريخت مرا چقدر بوي شفا ميدهد اين صحن و سرا بوسه بر پنجره فولاد به هم ريخت مرا روضه ي يابن شبيب تو مرا آتش زد يک تن و آن همه جلاد به هم ريخت مرا روضه خوان گفت که با ديدن گودال از تل خواهرش از نفس افتاد به هم ريخت مرا... @raziolhossein
توبه ام توبه نشد هر چه که همت کردم من به ستاری تو سخت جسارت کردم هر چه تو دوست شدی با من الوده ولی بی حیاتر شده با نفس رفاقت کردم رمضان است و دل از خواب نکندم افسوس مثل هر سال من از لطف تو غفلت کردم من از این فلسفه روزه از این فیض عظیم به همین تشنگی ساده قناعت کردم روزه هم چشم مرا باز نکرده،نکند عادتم بود اگر هرچه عبادت کردم هر چه هستم سر دیوانگی ام میمانم روزه ام را فقط افطار به تربت کردم خواستم از عطش روزه بگویم اما از لب تشنه اش احساس خجالت کردم روزه ام روضه شد و روضه مرا میکشدم یاد ان تشنه لب کرببلا میکشدم @raziolhossein
یا رب مرا آواره جز این در مگردان دیگر گدای خانه‌ای دیگر مگردان غیر علی من‌که کس و کاری ندارم هرگز اسیرِ کَس، به‌جز حیدر مگردان تنها امیدم اینکه زهرا مادرم هست یا رب مرا شرمنده‌ی مادر مگردان دیوانه‌ی عشق حسینم کن خدایا امّا مرا درمانده در محشر مگردان گاهی غم دنیا دلم سوزاند امّا جز داغ زینب دیده ام را تر مگردان از روی تل دخت علی با گریه می‌گفت ای بی ادب گلچین! گلم پرپر مگردان تازه رسیده مادرم در بین گودال در پیش مادر، یوسفش را برمگردان @raziolhossein