eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.8هزار دنبال‌کننده
613 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در عالم وهم آمدم این صحنه پدیدار دیدم که نشستم به حضور دو علمدار  دو ماه فروزنده، دو خورشید درخشان دو میر، دو فرمانده دو سرباز فداکار این شیرِ حسین‌بن‌علی، حضرت عباس آن یارِ رسول مدنی، جعفر طیّار این بهر حسین‌بن‌علی یار و برادر این نیز برادر به علی، حیدر کرار عباس، زده خنده به ماه رخ جعفر؛ کای جان عمو! نور دل احمد مختار! در یاری اسلام، چنان پای فشردی تا دست تو گردید جدا در صف پیکار در پاسخ او جعفر طیار چنین گفت: ای ماه بنی‌هاشم، ای مطلع‌الانوار هم چهره نهادند به پای تو ملایک هم بوسه‌زده دست تو را سیّد ابرار هرچند که در موته جدا گشت دو دستم در یاری دین از دم شمشیر شرربار دیگر نزدند از ره کین تیر به چشمم ای اشک همه وقف تو در مکتب ایثار من مثل تو یک ساقی بی‌آب نبودم ای داغ لبانت به روی آب، پدیدار سرو قد من بر سر نی رفت چو خورشید نخل قد تو از سر زین گشت نگون‌سار من خجلت بی‌آبی طفلان نکشیدم اشک تو از این غصه روان بود به رخسار باید که بگریند شهیدان همه تا حشر در علقمه بر زخم فراوان تو بسیار یک لحظه تو از دست و سر و چشم گذشتی گشتی به جگر تیر بلا را تو خریدار بی‌دستی تو باعث آن شد که ز هرسو آید به تنت زخم روی زخم، دگربار بگریست اگر در غم من چشم پیمبر بشکست غم تو کمر از حجّت دادار در ماتم من اشک علی ریخت به صورت در ماتم تو فاطمه گردید عزادار این فخر، مرا بس که به جنّت بزنم پر همراه تو ای فرش رهت دیدۀ احرار زیبد که ببالیم به افواج ملایک تو حضرت عباسی و من جعفر طیّار من باب جهاد استم و تو باب حسینی یابند ز تو در حرم خون خدا بار «میثم» به ثنای علی و آل کند فخر خورده است به طبعش نفس میثم تمار @raziolhossein
ای به خیل مهاجران مهتر ای همای بهشتیان جعفر طوطی شاخ صدره و طوبی مرغ عنقای عرش و بالاتر صدف پاک توست بوطالب بی بها نزد قیمتت گوهر گر نبی را زجانب یزدان جانشین و وزیر شد حیدر هم تو در بارگاه نجاشی بودی اول سفیر پیغبر وز مقام تو در دل احمد این بود بس که گفت آن سرور کز قدوم تو شادمان باشد یا که از فتح قلعه خیبر ای که با شیر حق تو خوردی شیر تو زپستان پاک یک مادر مصطفی را علی برادر بود مرتضی را برادری جعفر از بیان شجاعتت کافی که گزیدت به همگنان افسر زآن که بهر سریه موته نبدی افسری زتو برتر مشتری حق و از در و یاقوت ثمنت داده در جنان شهپر تا کشی هر کجا که خواهی پر در دل آسمان نیلوفر جعفرا ای تو فخر آل رسول مایه سربلندی حیدر به خدا این شرف برایت بس در دو عالم تو راست عزت و فر که عروس تو زینب کبراست جلوه صبر حضرت داور آن که در کربلا زفرط وفا کرد قربان عشق هر دو پسر تا که در جاودان حماسه خون زآل جفر بماند این دو اثر باز هم مطلعی دگر گویم باز آمد جنونم اندر سر ای عقابی که بنگری فردا زیر پرهای خود صف محشر در کنارت یقین که خواهی دید یک همای بهشتی دیگر که به دوشش دو بال همچون تو نصب کرده است خالق اکبر نام او ساقی حرم عباس سرو بستان ساقی کوثر اندر آن صحنه حساب و کتاب اندر آن تابش آتش و آذر بر سرم سایه شما دو هما بر لبم نام فاطمه حیدر @raziolhossein
تقدیم به جناب جعفرعلیه‌السلام این جوانمرد بود در همه عمر حرز جانِ پیمبــــر مختــــــار افتخــــار تمــــــام اهل البیت رَحِمَ اللّه جعفــــرالطیــــــــار @raziolhossein
از کار تو تا که سر درآورد بهشت خون از مژگان تر درآورد بهشت گفتند که در بهشت پرواز کنی این مژده شنید و پر درآورد بهشت @raziolhossein
از کار تو تا که سر درآورد بهشت خون از مژگان تر درآورد بهشت گفتند که در بهشت پرواز کنی این مژده شنید و پر درآورد بهشت @raziolhossein
آنکه دهان ز بردن نامش معطر است شمس وفا، معلم عباس، جعفر است مردی چنان سترگ که در منظر رسول برگشتنش مساوی با فتح است در محضرش جمیع عبادات انس و جان با ذکر رکعتی ز نمازش برابر است گر لحظه شهید شدن روزه دار بود تا لَمحهٔ ابد همه سیراب است بگرفت بال و جعفر طیار پر گشود وقتی جدا دو دست عزیزش ز پیکر است از او سپیدروست شب قاره سیاه ماه شب چهارده از او منور است اگر مقابل رنگ باخت از نور اوست، او که رسول پیمبر است سیمرغ آسمان ولا جعفر است او بگشوده بال‌هاش در آفاق محشر است از بال‌های او چه بگویم که روز حشر بر پیکر محب علی سایه گستر است جعفر اگر که بود، نمی‌دید هیچ‌کس در کوچه‌ها طناب به دستان حیدر است جعفر اگر که بود نمی‌گفت هیچ‌کس پهلو گرفته زورق زهرای اطهر است @raziolhossein
شب در اعماق رنج و غصه نهان از طلوع سحر نبود نشان شد زمانسوز لحظه های زمین شد زمین گیر برهه های زمان رمه ها در هراس از گرگان گرگ ها در کمین جان شبان برگ ها مستعد افتادن فصل ها منتظر برای خزان وادی امن غرق بی امنی و امین خدا نداشت امان زخم ها برده هوش از یاسر سنگ ها برده از بلال توان ناگهان سید عرب رسول خدا حضرت مصطفی پیامبر جان گفت هجرت کنند با جعفر مومنان بهترین اهل جهان تا که راحت شوند اهل یقین نفسی از فشار از طغیان تا که ننشیند ان جوانان را گردی از شرک و ظلم بر دامان تا که افتد حقیقت اسلام ان سوی مرز مکه در جریان حبشه خطه ای پر از رحمت حبشه کشوری پر از باران حبشه همچو باغ های گل حبشه مثل چشمه ها جوشان حبشه بود گرم استقبال از دل روشن مسلمانان کاش بعد از نبی دل زهرا داشت آرام و صبر و اطمینان یا که میشد که از مدینه رود تا به شهری دگر شود مهمان این مدینه که جای ماندن نیست برود او سوی کدام مکان سرد و دلگیر شهر چون زندان مردم شهر مثل زندانبان گفته شد روز گریه کن یا شب گفته شد اینقدر نشو گریان گاه از داغ مصطفی دلخون گاه بر حال مرتضی گریان گاه اندوه را فرو میخورد گاه می آمد از ستم به زبان گاه میگفت یا رسول الله شده این کینه ها پس از تو عیان کاش بودند حمزه و جعفر تا حمایت کنند از حقمان الغرص این قبیل خاطره ها میکند اشک را زدیده روان @raziolhossein
نور حق جهل را به مسلخ برد اینچنین یافتی دوامت را جاهلان مقابلت اما زخم دیدند التیامت را عرشیان مست احتجاجاتت اهل منبر همیشه محتاجت پس کلام تو سیف الاسلام است بکش آن تیغ در نیامت را همرهان تو بی پناهانند پیروان تو از سیاهانند آخر راه توست آزادی بشنوند از تو گر پیامت را می‌ روی سوی کاخ نجاشی تا رسول رسول حق باشی السلامی بگو که روح الله می دهد پاسخ سلامت را مژده‌ی فتح کردن خیبر یا حضور دوباره ات جعفر! شادی احمد از کدام یک است؟ تهنیت گفته است گامت را گفت خیر البشر که خیر الناس حمزه و جعفر و علی هستند گفت تا آن جماعت خناس بپذیرند احترامت را موته بی شک مقام موت تو نیست با دو بالی که هدیه‌ی نبوی‌ست می‌پری در بهشت و می‌فهمند ساکنان جنان مقامت را ای حنیف همیشه با توحید صبح صادق برادر خورشید با تو اهل سقیفه کی می‌دید آن‌چنان بی‌پناه امامت را تو که هستی که دختران علی در هجوم تمام سختی ها هرکجا داغ تازه می‌بینند با فغان می‌برند نامت را @raziolhossein
نماز و نور و تبسم ، برادر حیدر نشسته شعر و ترنم ، برابر حیدر سلام ِ برکه‌ی باران به جعفر طیار درود چشمه‌ی شبنم ، به دلبر حیدر چقدر حس گل یاس رازقی دارد نجیب‌زاده‌ترین غنچه‌ی تر حیدر برای آنکه شود شیر بیشه‌ی توحید از عشق داده به او شیر ، مادر حیدر بر او سلام که چون آفتاب تابان است قشنگ ، مثل جمال منور حیدر سلام سرو صبور و بلند خانه‌ی وحی سلام نخل نجیب و تناور حیدر به انبیای خودش می دهد خدا در عرش به دست جعفر طیار ساغر حیدر به نام‌‌نامی مردی که ذوالجناحین‌است به نام نامی جعفر ، برادر حیدر امیر موته خودش حکم یک سپه دارد سزاست اینکه بگوئیم ، لشکر حیدر به نام‌های رفیعش اضافه‌کن پس ازاین جناب جعفر ، امـیر دلاور ِ حـیدر هزار مثل فلانی نمی رسد هرگز... به گرد پای مسیحا ، ابوذر حیدر میان کوچه اگر ؟ بود شیر پیغمبر که داشت روی جسارت به کوثر حیدر؟ صدای ناله برآمد ، « انفسم ظهری » خمیده از غم جعفر ، شد کمر حیدر رسان به دست بنی‌جعفر ای خدا روزی علم به دست علمدار  ِ آخر حیدر @raziolhossein
فرازی از خطبه امام سجادعلیه‌السلام در مسجد شام: أَيُّهَا النَّاسُ أُعْطِينَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ أُعْطِينَا... ...الْفَصَاحَةَ وَ الشَّجَاعَةَ.... ..وَ فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِيَّ الْمُخْتَارَ.... ...و مِنَّا الطَّيَّارُ... ــــــــــــــــــــ بی باکی و شیـوائیِ گفتـار از ماست آقای جهان ، احمـد مختـار از ماست در سلسلـه بستـه ، وسطِ بزم یزید فرمود علی:«جعفر طیار از ماست» @raziolhossein
امروز زمین و آسمان غمبار است نالان وحزین احمد مختار است از دیده علی سرشک ماتم ریزد زیرا که عزای جعفرطیار است @raziolhossein1
شد مدینه غرق در شور و نوا واجعفراه شد امیرالمومنین صاحب عزا واجعفراه گه به حیدر گه به زهرا تسلیت گوید نبی که علمدار سپاهش شد فدا واجعفراه آسمانی ها همه با گریه اش گریان شدند بی برادر شد علی مرتضی واجعفراه تا به مسجد گفت پیغمبر که جعفر کشته شد ناله زد مولا که شد پشتم دوتا واجعفراه این خبر را کاش دیگر از پیمبر نشنود جعفر طیار شد دستش جدا واجعفراه کاش جعفر در مدینه بود تا بعد از نبی اینقدر تنها نمی شد مرتضی واجعفراه کاش جعفر بود تا دیگر نمی آمد به گوش ناله زهرا میان شعله ها واجعفراه کاش جعفر بود وا می کرد در آن ازدحام ریسمان از گردن شیر خدا واجعفراه کاش جعفر بود تا سیلی نمی خورد از کسی دخت پیغمبر میان کوچه ها واجعفراه بین مقتل هم صدا میزد غریب کربلا ای عمو ای کاش بودی کربلا واجعفراه دست و پا میزد حسین و خواهرش بر سرزنان ناله میزد از روی تل واحمزتا واجعفراه @raziolhossein